به گزارش مشرق به نقل از دیدهبان، پادگان اشرف بعنوان قرارگاهی برای منافقین محاسبه می شد دیگر برای اعضای سازمان ارزشی بالاتر از زادگاهشان پیدا کرده بود و اخراج منافقین از اشرف بزگترین حادثه روانی را برای اعضای سازمان و مدیرانشان حاصل کرد.
اسناد برجای مانده از پادگان اشرف نشان میدهد که پس از استقرار دولت عراق بعد از صدام،منافقین همواره تلاش های گسترده ای را برای توجیه حضورشان در اشرف و بهره گیری از ارگان های بین المللی صورت داده اند.
موارد زیر به بخشی از این تلاش ها اشاره دارد،نامه زیر به «محمد سید المحدثین» رئیس کمیسیون خارجه رجوی و نفر شماره 3 سازمان نگاشته شده است:
از آنجایی که این نامه در محافل عمومی پادگان اشرف برجای مانده بود،می تواند به شرایط هراس انگیز اعضای این فرقه در آن ایام دارد و سران فرقه تلاش کرده اند با پخش این نامه در بین اعضا به ایشان اعلام کنند که در عراق باقی خواهند ماند.
با همه این اعمال 19فروردین سال 1390، اعضای سازمان ماموریت گرفتند تا با نیروهای عراقی مستقر در مقابل پادگان اشرف درگیر شوند، هدف رجوی از این درگیری یک خونریزی تمامعیار بود تا بعدا بتواند با هیاهوی تبلیغاتی، از آن برای مظلومنمایی استفاده کند. بیش از 30 کشته در این درگیری بر جای ماند که بعدا، به گفته جداشدههای این گروهک، معلوم شد که تعداد زیادی از آنها با گلولههای خود سازمان و از پشت سر هدف قرار گرفته بودند! سرکردگان منافقین غیر ازمجبورسازی نیروها به خودزنی با استفاده از امکانات، روابط و تسلیحاتی که در طول سالها زندگی در خاک عراق جمعآوری کرده بودند، سعی کردند با به ناآرامی کشاندن فضای این کشور، حکم اخراج تروریستها را تا حد امکان از اولویتهای این کشور خارج کنند؛ رد پای گروهک منافقین در بسیاری از عملیاتهای تروریستی علیه مردم بیگناه عراق موید این مطلب بود.
سرانجام هشت ماه بعد، با امضای توافقنامه میان دولت عراق و سازمان ملل، نخستوزیری عراق موافقت کرد تا بستن پادگان اشرف را به تاخیر بیندازد، هرچند که این تاخیر به لطف حمایتهای آمریکا بارها تمدید شد، اما اراده مصمم مردم عراق سبب شد تا اعضای سازمان منافقین سرانجام مجبور به ترک پادگان اشرف، بهعنوان اولین مرحله و شاید مهمترین مرحله از مراحل اخراج از خاک عراق شوند. تخلیه پادگان اشرف در هفت مرحله صورت گرفت و در هر مرحله در حدود 400 نفر با مشایعت سربازان عراقی و نیروهای سازمان ملل، اشرف را به مقصد کمپ لیبرتی ترک کردند تا در این کمپ موقت، مراحل ثبت نام برای پذیرش پناهندگی را در حضور نمایندگان سازمان ملل طی کنند.
در جریان تخلیه اشرف، اعضای منافقین دستور داشتند تا هرآنچه از لوازم این پادگان را که باز هم با پول نفت اهدایی صدام خریداری شده بود و به مردم عراق تعلق داشت، به لیبرتی منتقل کرده و مابقی لوازم را نابود کرده و بسوزانند تا در اختیار دولت عراق قرار نگیرد. اما در همین میان نکته جالب اینجا بود که اعضای منافقین در عین تخریب لوازم باقیمانده در اشرف، هیچ صدمهای به بناهای این پادگان نزدند زیرا در حین تخلیه اشرف همواره امید داشتند که با رایزنیها و لابیهای سرکردگان در اروپا و آمریکا، دوباره به این پادگان بازخواهند گشت!باقیماندن حدود 100 نفر از اعضای اشرف تا ماهها بعد از انتقال حدود 3000 نفر از نیروها به کمپ لیبرتی، آن هم بهبهانه فروش تاسیسات باقیمانده در اشرف، به این دلیل بود که تا آخرین لحظه ممکن، کنترل اشرف را از دست ندهند.
اما سرانجام در سحرگاه 10 شهریور سال 1392 گروهی به نام فرزندان انتفاضه شعبانیه، یعنی فرزندان شیعیانی که در سال 1991 در جریان انتفاضه شعبانیه عراق علیه صدام به دست گروهک منافقین قتلعام شده بودند، وارد اشرف شده و با به هلاکت رساندن 52 نفر از اعضای باقی مانده در اشرف که اتفاقا از اعضای رده بالای این گروه بودند، باعث شدند که مابقی افراد از این پادگان متواری شده و با کمک پلیس عراق به کمپ لیبرتی انتقال داده شوند و به این ترتیب پرونده پادگان اشرف برای همیشه بسته شد. شاید رجوی که پیوسته شعار میداد «اگر کوهها از جا بجنبند، اشرف زجا نجنبد!» هیچگاه تصورش را هم نمیکرد که اعضای سازمانش روزی با این خفت و خواری مجبور به ترک پادگان اشرف شوند، آن هم اشرفی که بهتعبیر رجوی «ناموس مجاهدین» بود!
اسناد برجای مانده از پادگان اشرف نشان میدهد که پس از استقرار دولت عراق بعد از صدام،منافقین همواره تلاش های گسترده ای را برای توجیه حضورشان در اشرف و بهره گیری از ارگان های بین المللی صورت داده اند.
موارد زیر به بخشی از این تلاش ها اشاره دارد،نامه زیر به «محمد سید المحدثین» رئیس کمیسیون خارجه رجوی و نفر شماره 3 سازمان نگاشته شده است:
از آنجایی که این نامه در محافل عمومی پادگان اشرف برجای مانده بود،می تواند به شرایط هراس انگیز اعضای این فرقه در آن ایام دارد و سران فرقه تلاش کرده اند با پخش این نامه در بین اعضا به ایشان اعلام کنند که در عراق باقی خواهند ماند.
با همه این اعمال 19فروردین سال 1390، اعضای سازمان ماموریت گرفتند تا با نیروهای عراقی مستقر در مقابل پادگان اشرف درگیر شوند، هدف رجوی از این درگیری یک خونریزی تمامعیار بود تا بعدا بتواند با هیاهوی تبلیغاتی، از آن برای مظلومنمایی استفاده کند. بیش از 30 کشته در این درگیری بر جای ماند که بعدا، به گفته جداشدههای این گروهک، معلوم شد که تعداد زیادی از آنها با گلولههای خود سازمان و از پشت سر هدف قرار گرفته بودند! سرکردگان منافقین غیر ازمجبورسازی نیروها به خودزنی با استفاده از امکانات، روابط و تسلیحاتی که در طول سالها زندگی در خاک عراق جمعآوری کرده بودند، سعی کردند با به ناآرامی کشاندن فضای این کشور، حکم اخراج تروریستها را تا حد امکان از اولویتهای این کشور خارج کنند؛ رد پای گروهک منافقین در بسیاری از عملیاتهای تروریستی علیه مردم بیگناه عراق موید این مطلب بود.
سرانجام هشت ماه بعد، با امضای توافقنامه میان دولت عراق و سازمان ملل، نخستوزیری عراق موافقت کرد تا بستن پادگان اشرف را به تاخیر بیندازد، هرچند که این تاخیر به لطف حمایتهای آمریکا بارها تمدید شد، اما اراده مصمم مردم عراق سبب شد تا اعضای سازمان منافقین سرانجام مجبور به ترک پادگان اشرف، بهعنوان اولین مرحله و شاید مهمترین مرحله از مراحل اخراج از خاک عراق شوند. تخلیه پادگان اشرف در هفت مرحله صورت گرفت و در هر مرحله در حدود 400 نفر با مشایعت سربازان عراقی و نیروهای سازمان ملل، اشرف را به مقصد کمپ لیبرتی ترک کردند تا در این کمپ موقت، مراحل ثبت نام برای پذیرش پناهندگی را در حضور نمایندگان سازمان ملل طی کنند.
در جریان تخلیه اشرف، اعضای منافقین دستور داشتند تا هرآنچه از لوازم این پادگان را که باز هم با پول نفت اهدایی صدام خریداری شده بود و به مردم عراق تعلق داشت، به لیبرتی منتقل کرده و مابقی لوازم را نابود کرده و بسوزانند تا در اختیار دولت عراق قرار نگیرد. اما در همین میان نکته جالب اینجا بود که اعضای منافقین در عین تخریب لوازم باقیمانده در اشرف، هیچ صدمهای به بناهای این پادگان نزدند زیرا در حین تخلیه اشرف همواره امید داشتند که با رایزنیها و لابیهای سرکردگان در اروپا و آمریکا، دوباره به این پادگان بازخواهند گشت!باقیماندن حدود 100 نفر از اعضای اشرف تا ماهها بعد از انتقال حدود 3000 نفر از نیروها به کمپ لیبرتی، آن هم بهبهانه فروش تاسیسات باقیمانده در اشرف، به این دلیل بود که تا آخرین لحظه ممکن، کنترل اشرف را از دست ندهند.
اما سرانجام در سحرگاه 10 شهریور سال 1392 گروهی به نام فرزندان انتفاضه شعبانیه، یعنی فرزندان شیعیانی که در سال 1991 در جریان انتفاضه شعبانیه عراق علیه صدام به دست گروهک منافقین قتلعام شده بودند، وارد اشرف شده و با به هلاکت رساندن 52 نفر از اعضای باقی مانده در اشرف که اتفاقا از اعضای رده بالای این گروه بودند، باعث شدند که مابقی افراد از این پادگان متواری شده و با کمک پلیس عراق به کمپ لیبرتی انتقال داده شوند و به این ترتیب پرونده پادگان اشرف برای همیشه بسته شد. شاید رجوی که پیوسته شعار میداد «اگر کوهها از جا بجنبند، اشرف زجا نجنبد!» هیچگاه تصورش را هم نمیکرد که اعضای سازمانش روزی با این خفت و خواری مجبور به ترک پادگان اشرف شوند، آن هم اشرفی که بهتعبیر رجوی «ناموس مجاهدین» بود!