به گزارش مشرق، با توجه به تجاوز رژيم بعث عراق به خاك ايران اسلامي در 1300 كيلومتري مرز آبي و خاكي و تنوع مناطق، هر جبهه از سه جبهه جنوبي و مياني و شمالي، زمين خود و نوع جنگيدن و دفاع خاص خود را ميطلبيد. جبهه مياني و غرب به خاطر طبيعت كوهستاني كه داراست ماهيت جنگيدن در آن متفاوت بود اين مناطق داراي سلسله كوهها و ارتفاعاتي هستند كه اين ارتفاعات در برابر بغداد به عنوان پايتخت عراق نوعي كمربند دفاعي محسوب ميشد و رژيم بعث با تصرف اين ارتفاعات يك هدف عمده را دنبال ميكرد؛ ايجاد كمربندي و سدي دفاعي از سلسله كوهها و ارتفاعات جبهه غربي و مياني براي حفظ امنيت خاك عراق و استان خانقين و بغداد و همچنين تسلط بر شهرهاي مرزي ايران از جمله قصر شيرين، سر پل ذهاب، گيلانغرب و مهمترين پادگان مرزي در جبهه مياني يعني پادگان ابوذر اما مهمترين ارتفاعات درجبهه مياني، ارتفاعات بازيدراز محسوب ميشد كه در غرب شهر سرپل ذهاب واقع و يكي از مهمترين مناطق حتي از لحاظ سوقالجيشي محسوب ميشود.
يكي از دلايلي كه نبردهاي گوناگوني در اين ارتفاعات صورت گرفت، ويژگي خاص اين ارتفاعات و خاص بودن بازي دراز در كل ارتفاعات جبهه مياني بود. بازيدراز عاليترين مانع طبيعي براي دفاع از قصرشيرين و خانقين و نقطه تسلط بينظيري بر راههاي ارتباطي دشت و شهر سرپل ذهاب و پادگان ابوذر بود.
3 ماه شناسايي در ارتفاعات صعبالعبور
بازيدراز نامي است پرآوازه كه از آن بسيار شنيدهايم. ارتفاعاتي كه وقتي در نقشه به آن نگاه مياندازيم به مثابه عارضه بزرگي درون مثلث قصرشيرين، گيلانغرب و سرپل ذهاب بيرون زده و بر منطقه تسلط دارد.
يكي از استفادههاي دشمن در روزهاي آغازين جنگ از ارتفاعات بازيدراز، ديدهباني عليه نيروهاي اسلام بود. اما اين ارتفاعات آنقدر استراتژيك بود كه دشمن به اين امر نيز قانع نشد و با انجام عمليات مهندسي روي آن به جادهسازي پرداخت. بعد از انجام جادهسازي يگانهاي عراق بر اين ارتفاعات استقرار كامل پيدا كردند و ضمن سلطه بر قصرشيرين، سرپل را نيز در زير ديد و تير خود گرفتند. با توجه به اين شرايط نيروهاي اسلام بر آن شدند تا دشمن را از اين ارتفاعات تخليه كنند. براي اين كار بعد از سه ماه شناسايي در اين منطقه صعبالعبور از سه راهكار تعبيه شده نيروهاي شناسايي سپاه پاسداران، قرارگاه مقدم غرب سپاه و ارتش نخستين عمليات نيمه گسترده را در منطقه طرحريزي كردند كه با نام عمليات(بازيدراز) در تاريخ 2/2/60 آغاز شد.
نيروهاي عراقي با استفاده از پشتيباني هوايي و ارتش توپخانه يگانهاي خود را حمايت ميكردند و در مقابل نيروهاي اسلام از هيچ حمايتي برخوردار نبودند. حتي جاده مواصلاتي و تداركاتي در محور رزمندگان اسلام موجود نبود، به همين دليل نتوانستند تمام اهداف خود را تثبيت كنند و تنها در تثبيت قله 1150 و يكي از قلههاي 1100 ناكام ماندند. هوانيروز ارتش در كنار دلاورمردان و شير بچههاي سبزپوش آقاروحالله نقش بسزايي را در اين عمليات ايفا نمودند و اين امر تا جايي ادامه داشت كه علياكبر شيرودي در بازي دراز به شهادت رسيد.
شيرينترين و تلخترين خاطرات بازيدراز
دكتر شفيعي يكي از بازماندگان عمليات بازيدراز و از مسئولان آن منطقه در خصوص اين عمليات و تلخي و شيرينيهاي آن نقل ميكند كه شيرينترين صحنههاي عمليات ستون اسرايي بود كه به واقع جديترين اتفاق جنگ تا آن زمان براي ما محسوب ميشد؛ اينكه ما با دستان خالي كاري به اين بزرگي را به خواست خدا انجام داده بوديم. دكتر شفيعي در ادامه در خصوص تلخترين صحنه عمليات ميگويد: تلخترين خاطره من از بازيدراز زماني اتفاق افتاد كه بچهها گفتند اگر تا چند ساعت ديگر پشتيباني نرسد ما بايد ارتفاع 1150 را ترك كنيم و اين براي ما كه گرفتن آن ارتفاع برايمان خيلي حساس بود، بسيار تلخ بود.
نویسنده : پويان شريعت
منبع: روزنامه جوان
کد خبر 302337
تاریخ انتشار: ۳۱ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۸:۳۴
- ۰ نظر
- چاپ
يكي از استفادههاي دشمن در روزهاي آغازين جنگ از ارتفاعات بازيدراز، ديدهباني عليه نيروهاي اسلام بود. اما اين ارتفاعات آنقدر استراتژيك بود كه دشمن به اين امر نيز قانع نشد و با انجام عمليات مهندسي روي آن به جادهسازي پرداخت.