او تنها یک راه برای ادامه زندگی داشت، عصیان و تنها همین عصیان بود که او را از بهشت گمشده و منفورش به کویر رویاها منتقل می کرد، هبوطی اختیاری و در کمال آزادی، هدف یک چیز بیشتر نبود، زندگی.
شاید خود جان میلتون هنگام نگارش بهشت گمشده مقابل شومینه سرد و تاریک خانه کوچکش تا این حد که قهرمان داستان ما انگیزه داشت، خود را محق نگارش داستان آدم و حوا نمی دانست، میلتون در صفحه آخر کتاب خود نوشته است: آیا این هبوط پرماجرا و دردآور ارزش دوری از بهشت را داشت؟
این سوال را اگر از اسکار پیستوریوس، چیتای آفریقای جنوبی و قهرمان پارا المپیک بپرسید بدون تردید خواهد گفت: بله ارزشش را داشت، آن بهشت گمشده هرگز به من اجازه ادامه زندگی نمی داد، هرگز.
هرچند فدراسیون جهانی دو و میدانی پس از تحلیل قابلیتهای چیتا و استراتژی دویدن پیستوریوس حضور او را در مسابقات رسمی ممنوع کرد، اما پس از شکایت پیستوریوس به دیوان داوری ورزش، در ۱۶ میسال ۲۰۰۸ این دادگاه دلایل فدراسیون جهانی دو و میدانی در مورد مزیت غیرمنصفانه چیتا را ناکافی دانست و مجوز شرکت او در مسابقات انسانهای سالم را صادر کرد.
۲۲ نوامبر ۱۹۸۶ در پریتوریا به دنیا آمد. هر دو پای او از زانو به پائین نازکنی نداشتند. فقط یازده ماهه بود که پدر و مادرش تصمیم هراس آور و شجاعانه خود را عملی کردند؛ در یک عمل جراحی پاهای اسکار از زانو به پایین قطع شد و او راه رفتن را با پای مصنوعی آموخت.
او با پاهای مصنوعی علاوه بر راگبی در مسابقات واترپولو و تنیس آموزشگاههای آفریقای جنوبی هم شرکت کرد.
در فوریه ۲۰۱۳ به اتهام قتل نامزد ۲۹ سالهاش به نام استین کمپ، دستگیر شد. اتهام وی در این حادثه که در ساعت ۳ بامداد ۱۴ فوریه ۲۰۱۳ در مجتمعی ویلایی در حاشیه شهر پرتوریا روی داد این بود که با شلیک به سر و کتف نامزدش، وی را به قتل رسانده است. اولین جلسه دادگاه این قتل در ۱۵ فوریه برگزار و تفهیم اتهام شد. محاکمه دادگاهی پیستوریوس در رابطه با این پرونده از مارس ۲۰۱۴ کلید خورده و همچنان ادامه دارد.
مجله تخصصی انجمن ورزشی نویسان (ایپس) در گزارشی از وضعیت روحی و روانی او این تیتر را انتخاب کرد: "بهشت گمشده"
اولین جلسه دادگاه او در حالی برگزار شد که رسانه های آفریقای جنوبی ساعتی پس از اتمام جلسه نوشتند: نخستین دادگاه اسکار پیستوریوس به پایان رسید و دادستانان پرونده بر این باورند که قهرمان دو سرعت قتل عمد انجام داده است، اتهامی که می تواند او را برای همیشه پشت میله های زندان بیاندازد!
پلیس یک سلاح کمری را در محل واقعه پیدا کرده بود اما قهرمان عصیانگر داستان ادعا می کرد که نامزدش را با یک سارق اشتباه گرفته و در تاریکی شب نتوانسته مدیریتی روی رفتارش داشته باشد. البته همسایگان به پلیس گفته بودند پیش از شلیک گلوله، صدای جیغ و فریاد از خانه آنها شنیده اند و منزل آنها کاملا روشن بوده است.
در دومین دادگاه پیستوریوس، ماجرایی تازه مطرح شد و دادستان فیلمی از یک دوست قدیمی مقتول به قاضی ارائه کرد و طی آن مشخص شد که ریوا استینکمپ، تنها چند هفته پیش از کشته شدن، به وضوح می گوید از اسکار پیستوریوس می ترسد!
آخرین دادگاه پیستوریوس، طوری ورق خورد که قهرمان داستان بار دیگر به ادامه زندگی امیدوار شد، در روز چهارم دادگاه اسکار پیستوریوس قهرمان پارالمپیک که به اتهام قتل نامزدش در آفریقای جنوبی محاکمه میشود، شهادت پزشکی که در همسایگی او زندگی میکند و اندکی بعد از حادثه در محل حاضر بوده به نفع روایت پیستوریوس مبنی بر قتل غیرعمد بود.
دکتر یوهان استیپ امروز به دادگاه گفت وقتی به خانه پیستوریوس رسید او بر سر بدن بی جان نامزدش زانو زده بود.
پیستوریوس به او گفته نامزدش را با سارقی که وارد خانهاش شده اشتباه گرفته: "من به او شلیک کردم. فکر کردم دزد است." پیستوریوس بلند بلند دعا میکرد و میگفت اگر نامزدش زنده بماند عمرش را در راه خدا وقف خواهد کرد.
دکتر استیپ برای نجات جان ریوا استینکمپ تلاش کرد اما او نبض گردنی نداشت و نفس نمیکشید و تکههایی از بافت مغزش در میان موهایش دیده میشد.
این حقیقت آزاردهنده آنقدر شفاف است که مقامات سیاسی آفریقای جنوبی هم توان کتمان و تکذیبش را ندارند، ناامنی و جرایم مسلحانه بقدری شایع است که افراد دارای تمکن مالی در خانههای با حصارهای امنیتی، سیم خاردار متصل به برق و نگهبان زندگی میکنند و بسیاری در خانه خود اسلحه دارند.
از طرفی، در سیستم قضایی آفریقای جنوبی هیئت منصفه وجود ندارد و رای نهایی به نظر قاضی بستگی دارد.
کارشناسانی که از نزدیک این دادگاه را پیگیری میکنند معتقدند رای قاضی در نهایت بر اساس گزارش پزشکی قانونی و کالبدشکافی و تحقیقات فنی پلیس مثل زاویه شلیک گلولهها رقم خواهد خورد و شهادت شاهدان که هیچکدام شاهد اتفاق نبودهاند چندان تعیین کننده نخواهد بود.
مردم از خود می پرسند: این قهرمان رانده شده از بهشت، اکنون در لباس ابلیس چه جوابی برای انسانیت دارد؟ او از روی ترس به حامی معنوی خود شلیک کرده یا از روی خشم؟