به گزارش گروه اجتماعی مشرق،این نصیحت آنچنان آویزه گوششان شده بود که تحت هر شرایطی و زیر بار هر مشکل، سختی و ناملایمتی دم برنمیآوردند و به قول خودشان میسوختند و میساختند و صدالبته خدا را بسیار شاکر بودند به خاطرداشتن بچههای سالم و صالح، بچههایی که هرگز برچسب فرزند طلاق بر آنها نخورده بود.
مادران و مادربزرگان ما سنگ زیرین آسیاب در پستی و بلندیهای زندگی بودند و علیرغم توصیههایی که برای فرزندان خود به عنوان آیندهسازان کشور و مادران فردا دارند، ظاهرا خیلی این سفارشها کارساز نیفتاده است، آماری مبنی بر اینکه 60 درصد از طلاقها به علت عدم شناخت زوجهای جوان از یکدیگر و بیطاقتی آنها در برابر مشکلات و صبوری ضعیفشان در مقابل درک متقابل، حاکی از این مطلب است.
با گشتوگذاری کوتاه در راهروهای دادگاههای خانواده و دفاتر ثبت ازدواج و طلاق، کم نیستند زوجهای جوان و کمتجربهای که به علت یک بگومگوی ساده که آن هم فقط ناشی از عدم شناخت مناسب از یکدیگر اتفاق میافتد سریع از کوره در میروند و مثل آب خوردن حرف از طلاق و جدایی میزنند و آنچنان راحت پا به دادگاه میگذارند که گویی هیچ واهمهای از آن ندارند و انگار برای پس دادن یک لباس و تعویض آن به فروشگاه رفتهاند!
با حرفهای آرمانگرایانه خامم کرد!
خانمی جوان حدودا 30 ساله به همراه دختر 5 سالهاش در گوشهای از حیاط دادگاه کز کردهاند. موهای زرد رنگ و دماسبی بافته دخترک زیر تلألو تابناک خورشید میدرخشد. دیدن چهره معصوم دختر بچه در فضای دادگاه خیلی آزارم میدهد. کمی این پا و آن پا میکنم. نمیدانم آیا حاضر به گفتوگو میشود یا نه.
دل به دریا میزنم و با گپ زدن با دختربچه سعی میکنم سر صحبت را با مادرش باز کنم. تلاش نتیجه میدهد.خود را منشی یک شرکت معرفی میکند که سابقهای 12 ساله دارد. محافظه کار به نظر میآید. روی هر جملهای که میگوید تأمل میکند.
نگاهش را با غرق شدن در رویاهای ظاهرا دست نیافتنی به دوردست میدوزد و میگوید: «روز اول که با هم آشنا شدیم خیلی دم از درک متقابل میزد و خود را خیلی آدم متشخصی میدانست که افکار سنتی پدر و مادرها را در مورد ازدواج قبول ندارد.
حرفهایش خیلی آرمانگرایانه بود، میگفت مهم این است که ما با هم به توافق برسیم، فرهنگ خانوادگی خیلی مهم نیست، این ما هستیم که میخواهیم زیر یک سقف با هم زندگی کنیم، پس لزومی ندارد که پای آنها را وسط بکشیم که آیا والدین ما، از ما خوششان میآید یا نه؟ همین که ما با هم به توافق برسیم که رسیدیم کافی است! همین حرفهایش بود که خامم کرد. وقتی به خواستگاری رسمیام آمدند خیلی جاخوردم.
مادرش خیلی شیک و پیک و سانتیمانتال بود. با کفش وارد خانه شد. مادرم با چشم و ابرو به من فهماند که حرکتی بکنم. آخر ما از این رسمها نداریم. توی خانهای که نماز میخوانیم و سفره پهن میکنیم کسی با کفش بیرونی وارد خانه نمیشود. خلاصه به هر زحمتی بود یکی دو ساعتی مادرم آنها را تحمل کرد.
ولی پس از رفتنشان ساز مخالفتی بود که علیه من با این ازدواج به صدا درآمد. ولی مرغ من آن موقع فقط یک پا داشت یک تنه در مقابل خانوادهام ایستادم و به ازدواجی پاسخ مثبت دادم که از نظر فرهنگی هیچ همخوانی بین ما وجود نداشت به طور کلی در یک کلام اعتقادات مذهبی در این خانواده خیلی ضعیف است.»
به او میگویم چطور بدون شناخت کافی و توجه به نظرات والدین خود این اشتباه را کردید، مادر پونه در ادامه صحبتهایش و در پاسخ به سوالم که کمی هم به درازا کشید، چنین میگوید: «فکر کردم همین که دو سال با هم همکاریم و در محیط اداری نسبت به هم شناخت پیدا کردهایم کافی است ولی افسوس که همه چیز در حد یک رویا بود و خواب و خیال. الان هم برای طلاق توافقی اینجا هستم.»
کاهش 4/4درصدی ازدواج در سال 92
رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور چند روز قبل، خبر از کاهش 4/4 درصدی آمار ازدواج در سال 92 نسبت به سال 91 داده و میگوید: «این در حالی است که با ثبت حدود 158 هزار و 753 طلاق، آمار طلاق در کشور در مقایسه با سال 91، رشد 4/6 درصدی را تجربه کرده است. یعنی براساس آمار سازمان ثبت اسناد روزانه 434 طلاق در کشور ثبت میشود و از هر 100 فرصت وجود خانواده، 9مورد تلفات میدهیم که نشان از گسترش فعالیت آفتهایی دارد که کانون خانوادههای ایرانی را با سرعت بیسابقهای تحت تاثیر قرار میدهند.
احمد تویسرکانی، معاون قوه قضائیه و رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در ادامه گزارش خود اعلام میکند در سال 92، 757 هزار و 197 ازدواج در کشور ثبت شده که نسبت به سال 91، حدود 4/4 درصد کاهش داشته است.
وی اضافه میکند: «بیشترین کاهش ازدواج در استان یزد با 16/7 درصد بوده و در استان خراسان جنوبی ازدواج 2/8 درصد افزایش یافته است و در تهران نیز آمار ازدواج 3/1 درصد کاهش داشته است. و همچنین در سال 92 بیشترین رشد طلاق در استان بوشهر با 15/6 درصد بوده و در مقابل آمار طلاق در استان فارس نیز 15/3 درصد کاهش یافته و در استان تهران نیز آمار طلاق 1/8 درصد افزایش داشته است.»
علت 60درصد طلاقها عدم شناخت زوجین
همچنین در آمار دیگری که از منابع رسمی به دستمان رسیده است اعلام شده که 60درصد طلاقها به دلیل عدم شناخت زوجها و دختران و پسران در شرف ازدواج از یکدیگر است.
طبق این آمار بر آن شدیم تا با دکتر محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش و جوانان مصاحبهای در مورد اهمیت شناخت زوجین از یکدیگر و نقش آن در کاهش آمار طلاق داشته باشیم.
دکتر گلزاری در ابتدا با این مقدمه که مسائلی که ما در سالهای اخیر داشتیم، مسئله بحرانهای متعدد خانواده است، خانواده را یک نهاد مقدس با کارکردهای فراوانی که در منابع دینی از آنها یاد شده، میداند که علوم جدید در عمل به آنها رسیده است.
دکتر گلزاری با اشاره به اینکه در اسلام و در آیات الهی از خانواده به عنوان یک نهاد مقدس و فطری یاد شده به مقایسه این نگاه از دید غربیها میپردازد و میگوید: «در رویکرد علوم جدید به خصوص جامعهشناسی خانواده را دیرپای و فطری نمیدانند.»
به اعتقاد وی، در سالهای اخیر نظریهپردازیهایی تحت عنوان زوال خانواده از سوی غربیها ترویج شد و تشویق به خانواده هم جنسگرا هم از سوی آنها کارکرد مشخصی را دنبال نمود و همان طور که در مصوبه اخیر پارلمان اروپا دیدید، آنها میخواستند این آرزوهای خود را به ما تحمیل کنند.
معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان با اشاره به آیات قرآن کریم در مورد تلاش کافران با تبلیغات و هرچه در توان دارند برای آن که شما را به دیدگاه کفرآمیز خود برگردانند، خاطر نشان میکند: «آنچه در رسانههای خارجی و فعالیتهای سیاسی مطرح میشود این است که خانواده از جامعه توحیدی و اسلام فاصله بگیرد و متاسفانه وضعیت مادر در خانواده وضعیت بسامانی نیست و بایدروی شاخصهایی که از ناحیه آنها خانواده دچار بحران شده فکر کرده و درصدد رفع این مشکلات برآییم و البته در تلاش هستیم.»
از دکتر گلزاری میخواهم به این عوامل اشاره کند، میگوید: «یکی از این عوامل، بیرغبتی بعضی از جوانان به ازدواج است که این مسئله باید آسیبشناسی شود. یکی دیگر از موارد آشفتگی اداری در زندگی خانوادگی است که از آن به عنوان طلاق عاطفی تعبیر میشود. ضمن آن که بحران اخلاقی گریبانگیر برخی از خانوادهها شده است و به این مسائل باید همسر آزاری و کودک آزاری را هم اضافه نمود.»
دکتر گلزاری یکی از دلایلی را که باعث ریخته شدن قبح طلاق در جامعه شده است ، پخش برخی از سریالها از رسانه ملی میداند و میگوید: «قُبح طلاق در جامعه ریخته شده طوریکه زوجهای جوان خیلی راحت حرف از جدا شدن و طلاق میزنند و میگویند ما به عنوان دو فرد حق طلاق داریم. البته به اعتقاد ما اگر زندگی آشفته و پرتنش باشد ما هم قبول داریم طلاق بهتر از زندگی است ولی این در شرایط بسیار حاد است والا تمام فعالیتهای ما رویکرد در فقه و اخلاق اسلامی دارد و تلاش ما بر این است که زندگیها پایدار باشد.»
از آقای گلزاری میپرسم برای رسیدن به یک خانواده خوب چه مراحلی باید طی شود؟ میگوید: «برای رسیدن به یک خانواده خوب سه مرحله لازم است 1-انتخاب مناسب برای تشکیل خانواده سالم 2-مراقبت از خانواده و روابط خانوادگی با آموزش همسران 3-مشاوره هنگام ضرورت.»
به اعتقاد وی خانواده شباهت زیادی به تولد، رشد و بالندگی یک نوزاد دارد که اگر قرار باشد نوزاد سالمی بهدنیا آید بر روی تمام مراحل رشد وی دقت لازم را به خرج دهیم.
رفاه اقتصادی بدون معنویت=پوچی
از آقای دکتر گلزاری سؤال میکنم مسائل اقتصادی چقدر در ثبات خانواده اهمیت دارد؟ پاسخم را با فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی میدهد و در توضیحات بیشتری میگوید: «رفاه اقتصادی بدون فرهنگ مشکلآفرین است. معتقدم مشکلات اقتصادی مهم است ولی اگر معنویت، سبک زندگی و هویت در زندگی زوجهای جوان وجود نداشته باشد، قطعا زندگی پایداری نخواهند داشت کما اینکه کم نداریم افراد ثروتمندی که سراغ تنوعطلبی میروند و از معنویت دور میشوند. طبق آمار در شهر تهران 35 درصد طلاقها در 4 سال اول زندگی و در مناطق بالای شهر اتفاق میافتد. دولت باید به مسائل اقتصادی توجه کند ولی اگر مسائل فرهنگی فراموش شود دچار آسیبهای جدی میشویم.»
طلاق برای فرزند= مرگ والدین
طلاق آسیبی شبیه مرگ والدین است که سختیهای فراوانی بر فرزندان و اعضای خانواده وارد کرده و تعادل روحی آنان را بر هم میزند.
محمود قدرتی، آسیبشناسی اجتماعی با تعریف فوق از طلاق، بزرگترین معضل طلاق را عدم شناخت دقیق زوجین پیش از ازدواج نسبت به یکدیگر میداند و به کیهان میگوید: «امروزه ارتباطات جنسی مخالف پیش از ازدواج به صورت افراطی صورت میپذیرد و معمولا اصول اخلاقی و انسانی در این روابط حاکم نیست.»
قدرتی در ادامه با اشاره به اینکه یکی از دلایل اصلی وقوع طلاق عدم شناخت صحیح زوجین قبل از ازدواج است، میگوید: «اگر جوانان آشنایی کامل از یکدیگر و خانوادههای هم داشته باشند و در این صورت با هم ازدواج کنند، زندگی مشترک پایدارتری خواهند داشت.»
وی معتقد است: «اینکه امروزه در بعضی خانوادهها به طور عام داغ بدنامی به طلاق زده نمیشود باعث افزایش روزافزون طلاق خواهد شد. ضمن آنکه پدیده مذموم طلاق اثرات منفی زیادی بر زندگی فرزندان میگذارد. در بسیاری موارد بچهها دچار اضطراب و کمبود عاطفی شده و در بسیاری موارد دختران خیابانی و افراد بزهکار و معتاد محصول چنین خانوادههایی هستند.»
وی در مورد راهکار این مشکل هم نظر میدهد و میگوید: «با ایجاد شرایط مناسب برای شناخت زوجین قبل از ازدواج به دور از افراط و تفریط و از سویی فراهم آوردن شرایط اقتصادی بهتر در ازدواج به موقع میتوان طلاق را کاهش داد.»
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
مادران و مادربزرگان ما سنگ زیرین آسیاب در پستی و بلندیهای زندگی بودند و علیرغم توصیههایی که برای فرزندان خود به عنوان آیندهسازان کشور و مادران فردا دارند، ظاهرا خیلی این سفارشها کارساز نیفتاده است، آماری مبنی بر اینکه 60 درصد از طلاقها به علت عدم شناخت زوجهای جوان از یکدیگر و بیطاقتی آنها در برابر مشکلات و صبوری ضعیفشان در مقابل درک متقابل، حاکی از این مطلب است.
با گشتوگذاری کوتاه در راهروهای دادگاههای خانواده و دفاتر ثبت ازدواج و طلاق، کم نیستند زوجهای جوان و کمتجربهای که به علت یک بگومگوی ساده که آن هم فقط ناشی از عدم شناخت مناسب از یکدیگر اتفاق میافتد سریع از کوره در میروند و مثل آب خوردن حرف از طلاق و جدایی میزنند و آنچنان راحت پا به دادگاه میگذارند که گویی هیچ واهمهای از آن ندارند و انگار برای پس دادن یک لباس و تعویض آن به فروشگاه رفتهاند!
با حرفهای آرمانگرایانه خامم کرد!
خانمی جوان حدودا 30 ساله به همراه دختر 5 سالهاش در گوشهای از حیاط دادگاه کز کردهاند. موهای زرد رنگ و دماسبی بافته دخترک زیر تلألو تابناک خورشید میدرخشد. دیدن چهره معصوم دختر بچه در فضای دادگاه خیلی آزارم میدهد. کمی این پا و آن پا میکنم. نمیدانم آیا حاضر به گفتوگو میشود یا نه.
دل به دریا میزنم و با گپ زدن با دختربچه سعی میکنم سر صحبت را با مادرش باز کنم. تلاش نتیجه میدهد.خود را منشی یک شرکت معرفی میکند که سابقهای 12 ساله دارد. محافظه کار به نظر میآید. روی هر جملهای که میگوید تأمل میکند.
نگاهش را با غرق شدن در رویاهای ظاهرا دست نیافتنی به دوردست میدوزد و میگوید: «روز اول که با هم آشنا شدیم خیلی دم از درک متقابل میزد و خود را خیلی آدم متشخصی میدانست که افکار سنتی پدر و مادرها را در مورد ازدواج قبول ندارد.
حرفهایش خیلی آرمانگرایانه بود، میگفت مهم این است که ما با هم به توافق برسیم، فرهنگ خانوادگی خیلی مهم نیست، این ما هستیم که میخواهیم زیر یک سقف با هم زندگی کنیم، پس لزومی ندارد که پای آنها را وسط بکشیم که آیا والدین ما، از ما خوششان میآید یا نه؟ همین که ما با هم به توافق برسیم که رسیدیم کافی است! همین حرفهایش بود که خامم کرد. وقتی به خواستگاری رسمیام آمدند خیلی جاخوردم.
مادرش خیلی شیک و پیک و سانتیمانتال بود. با کفش وارد خانه شد. مادرم با چشم و ابرو به من فهماند که حرکتی بکنم. آخر ما از این رسمها نداریم. توی خانهای که نماز میخوانیم و سفره پهن میکنیم کسی با کفش بیرونی وارد خانه نمیشود. خلاصه به هر زحمتی بود یکی دو ساعتی مادرم آنها را تحمل کرد.
ولی پس از رفتنشان ساز مخالفتی بود که علیه من با این ازدواج به صدا درآمد. ولی مرغ من آن موقع فقط یک پا داشت یک تنه در مقابل خانوادهام ایستادم و به ازدواجی پاسخ مثبت دادم که از نظر فرهنگی هیچ همخوانی بین ما وجود نداشت به طور کلی در یک کلام اعتقادات مذهبی در این خانواده خیلی ضعیف است.»
به او میگویم چطور بدون شناخت کافی و توجه به نظرات والدین خود این اشتباه را کردید، مادر پونه در ادامه صحبتهایش و در پاسخ به سوالم که کمی هم به درازا کشید، چنین میگوید: «فکر کردم همین که دو سال با هم همکاریم و در محیط اداری نسبت به هم شناخت پیدا کردهایم کافی است ولی افسوس که همه چیز در حد یک رویا بود و خواب و خیال. الان هم برای طلاق توافقی اینجا هستم.»
کاهش 4/4درصدی ازدواج در سال 92
رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور چند روز قبل، خبر از کاهش 4/4 درصدی آمار ازدواج در سال 92 نسبت به سال 91 داده و میگوید: «این در حالی است که با ثبت حدود 158 هزار و 753 طلاق، آمار طلاق در کشور در مقایسه با سال 91، رشد 4/6 درصدی را تجربه کرده است. یعنی براساس آمار سازمان ثبت اسناد روزانه 434 طلاق در کشور ثبت میشود و از هر 100 فرصت وجود خانواده، 9مورد تلفات میدهیم که نشان از گسترش فعالیت آفتهایی دارد که کانون خانوادههای ایرانی را با سرعت بیسابقهای تحت تاثیر قرار میدهند.
احمد تویسرکانی، معاون قوه قضائیه و رئیس سازمان ثبت اسناد و املاک کشور در ادامه گزارش خود اعلام میکند در سال 92، 757 هزار و 197 ازدواج در کشور ثبت شده که نسبت به سال 91، حدود 4/4 درصد کاهش داشته است.
وی اضافه میکند: «بیشترین کاهش ازدواج در استان یزد با 16/7 درصد بوده و در استان خراسان جنوبی ازدواج 2/8 درصد افزایش یافته است و در تهران نیز آمار ازدواج 3/1 درصد کاهش داشته است. و همچنین در سال 92 بیشترین رشد طلاق در استان بوشهر با 15/6 درصد بوده و در مقابل آمار طلاق در استان فارس نیز 15/3 درصد کاهش یافته و در استان تهران نیز آمار طلاق 1/8 درصد افزایش داشته است.»
علت 60درصد طلاقها عدم شناخت زوجین
همچنین در آمار دیگری که از منابع رسمی به دستمان رسیده است اعلام شده که 60درصد طلاقها به دلیل عدم شناخت زوجها و دختران و پسران در شرف ازدواج از یکدیگر است.
طبق این آمار بر آن شدیم تا با دکتر محمود گلزاری، معاون ساماندهی امور جوانان در وزارت ورزش و جوانان مصاحبهای در مورد اهمیت شناخت زوجین از یکدیگر و نقش آن در کاهش آمار طلاق داشته باشیم.
دکتر گلزاری در ابتدا با این مقدمه که مسائلی که ما در سالهای اخیر داشتیم، مسئله بحرانهای متعدد خانواده است، خانواده را یک نهاد مقدس با کارکردهای فراوانی که در منابع دینی از آنها یاد شده، میداند که علوم جدید در عمل به آنها رسیده است.
دکتر گلزاری با اشاره به اینکه در اسلام و در آیات الهی از خانواده به عنوان یک نهاد مقدس و فطری یاد شده به مقایسه این نگاه از دید غربیها میپردازد و میگوید: «در رویکرد علوم جدید به خصوص جامعهشناسی خانواده را دیرپای و فطری نمیدانند.»
به اعتقاد وی، در سالهای اخیر نظریهپردازیهایی تحت عنوان زوال خانواده از سوی غربیها ترویج شد و تشویق به خانواده هم جنسگرا هم از سوی آنها کارکرد مشخصی را دنبال نمود و همان طور که در مصوبه اخیر پارلمان اروپا دیدید، آنها میخواستند این آرزوهای خود را به ما تحمیل کنند.
معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان با اشاره به آیات قرآن کریم در مورد تلاش کافران با تبلیغات و هرچه در توان دارند برای آن که شما را به دیدگاه کفرآمیز خود برگردانند، خاطر نشان میکند: «آنچه در رسانههای خارجی و فعالیتهای سیاسی مطرح میشود این است که خانواده از جامعه توحیدی و اسلام فاصله بگیرد و متاسفانه وضعیت مادر در خانواده وضعیت بسامانی نیست و بایدروی شاخصهایی که از ناحیه آنها خانواده دچار بحران شده فکر کرده و درصدد رفع این مشکلات برآییم و البته در تلاش هستیم.»
از دکتر گلزاری میخواهم به این عوامل اشاره کند، میگوید: «یکی از این عوامل، بیرغبتی بعضی از جوانان به ازدواج است که این مسئله باید آسیبشناسی شود. یکی دیگر از موارد آشفتگی اداری در زندگی خانوادگی است که از آن به عنوان طلاق عاطفی تعبیر میشود. ضمن آن که بحران اخلاقی گریبانگیر برخی از خانوادهها شده است و به این مسائل باید همسر آزاری و کودک آزاری را هم اضافه نمود.»
دکتر گلزاری یکی از دلایلی را که باعث ریخته شدن قبح طلاق در جامعه شده است ، پخش برخی از سریالها از رسانه ملی میداند و میگوید: «قُبح طلاق در جامعه ریخته شده طوریکه زوجهای جوان خیلی راحت حرف از جدا شدن و طلاق میزنند و میگویند ما به عنوان دو فرد حق طلاق داریم. البته به اعتقاد ما اگر زندگی آشفته و پرتنش باشد ما هم قبول داریم طلاق بهتر از زندگی است ولی این در شرایط بسیار حاد است والا تمام فعالیتهای ما رویکرد در فقه و اخلاق اسلامی دارد و تلاش ما بر این است که زندگیها پایدار باشد.»
از آقای گلزاری میپرسم برای رسیدن به یک خانواده خوب چه مراحلی باید طی شود؟ میگوید: «برای رسیدن به یک خانواده خوب سه مرحله لازم است 1-انتخاب مناسب برای تشکیل خانواده سالم 2-مراقبت از خانواده و روابط خانوادگی با آموزش همسران 3-مشاوره هنگام ضرورت.»
به اعتقاد وی خانواده شباهت زیادی به تولد، رشد و بالندگی یک نوزاد دارد که اگر قرار باشد نوزاد سالمی بهدنیا آید بر روی تمام مراحل رشد وی دقت لازم را به خرج دهیم.
رفاه اقتصادی بدون معنویت=پوچی
از آقای دکتر گلزاری سؤال میکنم مسائل اقتصادی چقدر در ثبات خانواده اهمیت دارد؟ پاسخم را با فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی میدهد و در توضیحات بیشتری میگوید: «رفاه اقتصادی بدون فرهنگ مشکلآفرین است. معتقدم مشکلات اقتصادی مهم است ولی اگر معنویت، سبک زندگی و هویت در زندگی زوجهای جوان وجود نداشته باشد، قطعا زندگی پایداری نخواهند داشت کما اینکه کم نداریم افراد ثروتمندی که سراغ تنوعطلبی میروند و از معنویت دور میشوند. طبق آمار در شهر تهران 35 درصد طلاقها در 4 سال اول زندگی و در مناطق بالای شهر اتفاق میافتد. دولت باید به مسائل اقتصادی توجه کند ولی اگر مسائل فرهنگی فراموش شود دچار آسیبهای جدی میشویم.»
طلاق برای فرزند= مرگ والدین
طلاق آسیبی شبیه مرگ والدین است که سختیهای فراوانی بر فرزندان و اعضای خانواده وارد کرده و تعادل روحی آنان را بر هم میزند.
محمود قدرتی، آسیبشناسی اجتماعی با تعریف فوق از طلاق، بزرگترین معضل طلاق را عدم شناخت دقیق زوجین پیش از ازدواج نسبت به یکدیگر میداند و به کیهان میگوید: «امروزه ارتباطات جنسی مخالف پیش از ازدواج به صورت افراطی صورت میپذیرد و معمولا اصول اخلاقی و انسانی در این روابط حاکم نیست.»
قدرتی در ادامه با اشاره به اینکه یکی از دلایل اصلی وقوع طلاق عدم شناخت صحیح زوجین قبل از ازدواج است، میگوید: «اگر جوانان آشنایی کامل از یکدیگر و خانوادههای هم داشته باشند و در این صورت با هم ازدواج کنند، زندگی مشترک پایدارتری خواهند داشت.»
وی معتقد است: «اینکه امروزه در بعضی خانوادهها به طور عام داغ بدنامی به طلاق زده نمیشود باعث افزایش روزافزون طلاق خواهد شد. ضمن آنکه پدیده مذموم طلاق اثرات منفی زیادی بر زندگی فرزندان میگذارد. در بسیاری موارد بچهها دچار اضطراب و کمبود عاطفی شده و در بسیاری موارد دختران خیابانی و افراد بزهکار و معتاد محصول چنین خانوادههایی هستند.»
وی در مورد راهکار این مشکل هم نظر میدهد و میگوید: «با ایجاد شرایط مناسب برای شناخت زوجین قبل از ازدواج به دور از افراط و تفریط و از سویی فراهم آوردن شرایط اقتصادی بهتر در ازدواج به موقع میتوان طلاق را کاهش داد.»
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.