به گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، معصومه رامهرمزی رزمنده روزهای مقاومت و شهادت و در عین حال پژوهشگر و نویسنده دفاع مقدس است. او در کنار تالیف کتابهای خاطره همچون «یکشنبه آخر»، «راز درخت کاج» و «اسماعیل»، مقالاتی پیرامون نقش زنان در دفاع مقدس و نقد دورهای کتب دفاع مقدس نوشته است. به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب تهران، در این گفتوگو با وی پیرامون وضعیت نشر دفاع مقدس صحبت کردهایم.
- خانم رامهرمزی! به نظر شما در حال حاضر کتب دفاع مقدس از لحاظ کمیو کیفی در چه وضعی قرار دارند و باید به کجا برسند؟
به لحاظ کیفی بعضی از کتابهایی که به کتب فاخر شهرت پیدا کردهاند مثل کتاب دا، نورالدین پسر ایران، لشگر خوبان و کتابهایی از این دست فضای جدیدی را برای ادبیات دفاع مقدس ایجاد کردند و توجه مخاطبان بیشتری را به این موضوع جلب کردهاند.
با چاپ مجدد این کتابها، هنرمندان هم به تولیدات اقتباسی میپردازند و شاهد تولید نمایشنامه، انیمیشن و فیلم در این فضا هستیم که این اتفاق خوبی در حوزه دفاع مقدس است.
اما این موفقیت تنها برای تعداد کمیاز کتابهاست و اکثر کتابهایی که به موازات همین کتابها منتشر شده در شرایط معمولی و گاه پایینتر از استانداردهای متوسط یک کتاب موفق است و برخی از آنها برای آرشیو و خاک خوردن در انبار و کتابخانهها به درد میخورد.
- ارزیابی شما چیست؟
اگر بیست تا سی کتاب خیلی خوب هم درآمده اما در ازاء آن، صدها کتاب بیکیفیت هم منتشر شده؛ یعنی یک بخشی از کار که کتابهای فاخر بودند، رشد کردند و به چاپ رسیدند اما درسطح عمومی، متأسفانه شاهد انتشار کتابهایی هستیم که خیلی وقتها اصلا خواننده ندارند و اصلا دیده نمیشوند؛ به خاطر این که استانداردهای متوسط یک کتاب را ندارند، میخواهم بگویم که ما با دو روند به طور همزمان روبرو هستیم؛ روند رشد در اقلیت آثار و افت در اکثر آثار. مثل شاگردان یک مدرسه که 10 شاگرد طراز اول و1000 شاگرد معمولی در کنار هم هستند.
- شاید علت این موضوع وجود کتابهایی باشد که به صورت سفارشی و از سوی ارگانها و دولت چاپ میشوند و وسیلهای برای بالا بردن بیلان کاری مراکز محسوب میشوند؟
یک سریشان همین کتابهای نهادها و سازمانها و مؤسساتی است که حالا به خاطر بیلان کار و گزارش عملکرد چاپ میشود. برخی مراکز هم علاقه و بودجه کافی برای انتشار کتاب خوب دارند اما روش و برنامه ندارند. این موضوع علتهای مختلفی میتواند داشته باشد اما یک علت بسیار مهمش عدم وجود یک نظارت علمی و دقیق است؛ یعنی متأسفانه با این که ما در بحث دفاع مقدس میدانیم یک سازمانهایی داریم که حافظ این موضوع هستند و ارگانهایی داریم که خودشان را متولی این موضوع میدانند، اما در کل که نگاه میکنیم، میبینیم بیسر و سامان و بیصاحب است، یعنی آنطور که باید و شاید یک حوزه کارشناسی قوی وجود ندارد که این کتابها را رصد و هدایت کند.
نیاز مخاطبان در حوزه کتاب دفاع مقدس بیشتر به چه نوع کتابهایی و در چه قالبهایی است؟
در این سالها مردم نشان دادند که اگر به موضوعی خوب پرداخته شود، راغب هستند که آن را بخوانند و بشنوند؛ یعنی کیفیت کار باعث اقبال عمومی جامعه میشود. یک وقتی ما فکر میکردیم که موضوع جنگ به دلیل تلخی و ناخوشآیند بودن و اتفاقات خیلی سختی که در رخ میدهد، موضوعی است که شاید خیلی مخاطب نداشته باشد ولی حالا میبینیم که قبلا چون خوب طرح نمیشدند و در یک پازل، خوب چیده نمیشدند که بتوانند مفهوم را برسانند، افراد بهشان بیرغبت بودند. الان به ما ثابت شده که هر موضوعی از دفاع مقدس که سوژهاش یک سرباز یا یک زن باشد با موضوعی که سوژهاش پزشک یا بسیجی باشد، فرق نمیکند. اگر آن کار خوب نوشته بشود و ساختار خوب و نقش جذابی داشته باشد و صادقانه و براساس واقعیت باشد، مخاطب خودش را خواهد داشت.
وضعیت کتابهای کودک و نوجوان در حوزه دفاع مقدس چگونه است و اساسا نیازی در این زمینه وجود دارد؟
ما به این کتابها حتما نیاز داریم. اگر ما به دنبال فرهنگسازی باشیم و بخواهیم این موضوع را به لحاظ فرهنگی در جامعه جا بیندازیم و شناخت نسبی به آن موضوع ایجاد کنیم و در واقع پاسخگوی اطلاعاتی باشیم که دیگران راجع به آن موضوع میخواهند، این الزام وجود دارد که در گروههای سنی مختلف برایش تولید داشته باشیم. هیچ فرقی نمیکند و اتفاقا گروه سنی کودک و نوجوان پایه کار است. قطعا اگر این بنا خوب گذاشته بشود، بچهای که در کودکی اثری را میخواند و در ذهنش نقش میبندد، وقتی که بزرگ میشود تعلقات و تمایلاتش به آن موضوع بیشتر خواهد شد؛ پس در واقع ما نیاز داریم که در همه گروههای سنی حرفی برای گفتن داشته باشیم اما با یک شرط که به زبان و بیان همان گروه سنی بنویسیم، نه بالاتر از آن و نه پایینتر از آن.
ما میدانیم اقتضائات گروه سنی الف این است که دفاع و مقاومت را مثلا در قالب زندگی حیوانات ببیند یعنی برایش تعریف کنیم که یک بزک زنگولهپایی هست که گرگ میخواهد به او حمله کند. او هم به بچههایش آموزش میدهدکه چطور در مقابل گرگ بایستند. در اینجا ما فهمیدیم که گروه سنی الف با نمادهای حیوانی - اشیایی بهتر یک مفهموم را درک میکند. قطعا در یک کاری که میخواهیم برایش بنویسیم باید از آن نمادها و المانها باید استفاده کنیم.
باید در گروه سنی کودک، براساس نیازهای او کتاب منتشر کنیم، یعنی ببینیم ویژگیهای کودک چیست و براساس ویژگیها و نیازهای کودک برایش قصهها را طراحی کنیم. اگر به این شکل کار کنیم، روشهای ما روشهای علمی بوده است.
اگر اینها جذاب نوشته بشوند و در اختیار بچهها قرار بگیرند و بچهها با لذت این کتابها را بخوانند، ما به نوعی به بالا رفتن زمان مطالعه در جامعه هم کمک کردهایم.
موضوع جنگ هم موضوعی است که خیلی تنوع دارد یعنی ما کودکانی را در جنگ داریم که آسیب دیدهاند و در زندگی دچار بحرانهای خیلی سخت شدند و توانستند از آن بحرانها عبور کنند. کودک امروز ما شاید آن بحرانها را نداشته باشد اما کودکانی را داریم که مبتلا به سرطان هستند یا کودکانی که کودکان کار هستند یا کودکانی که پدر و مادر آسیبدیده اجتماعی دارند؛ خب کتابی که ما در مورد جنگ و کودک جنگ دیده و جنگزده مینویسیم که از بحرانهای خودش عبور کرده، میتواند به بچهای که الان با یک بحران اجتماعی یا یک بحران جسمی روبرو است کمک کند که بتواند مثل آن بچهای که در جنگ بوده، از این بحران عبور کند. کودکان و نوجوانان در کتابهایش مصداق میخواهند و از قهرمانان کتابهایشان به خوبی الگوپردازی میکنند.
با توجه به این آیتمها و مشخصاتی که فرمودید در زمینه کتاب کودک و نوجوان میتوانید چند تا نمونه مناسب را نام ببرید؟
متأسفانه سرمایهگذاری کمی در بحث کودک و نوجوان صورت گرفته. درحوزه کتابهای کودک که مربوط به جنگ است، کارهای کمی را دیدهام و بیشتر کارها برای نوجوان نوشته شده. بعضی کارها هم فقط ظاهرشان کودکانه است. تصویرپردازی دارند اما متن کتاب و مفاهیم در سطح درک و دانش کودک نیست. کتاب «شب بخیر فرمانده» آقای اکبرپور و«کلاهخود» نرگس آبیار کتابهای خوبی در گروه سنی الف و ب هستند.
شاید هزینههای چاپ کتاب کودک و تصویرگری و گرافیک کار، هزینههای مربوط به کاغذ و چاپ علت رکود این بخش از کار کودک در موضوع دفاع مقدس باشد.
آیا شما تا به حال در حوزه کودک و نوجوان با موضوع دفاع مقدس اثری منتشر کرده اید؟
من که خودم نویسنده کودک نیستم ولی این ضرورت را همیشه حس میکردم و دنبال فرصتی بودم که این کار را انجام دهم.
زمانیکه در دو جشنواره خاطرهنویسی خاطرات مردمی دفاع مقدس داور آثار بودم با خاطراتی مواجه شدم که مربوط به کسانی بود که در کودکی، جنگ را تجربه کرده بودند. این خاطرات خیلی نظرم راجلب کرد. بعضی خاطرات شیرین و بعضی بسیار تلخ بود. اما همه واقعیت داشت و شنیدنی بود. بعد از این مواجهه تصمیم گرفتم که طرحی را برای کار کودک آماده کنم و از دوستان متخصص این حوزه مثل خانم عبدالحی و نجفیان و... کمک بگیرم تا این کار اجرایی شود.
طرح شما درباره همان خاطرات ارسالی به جشنواره بود؟
خیر. طرح جامعتری را درباره کودکان و نوجوانانی که در زمان جنگ به اسارت در آمده بودند در آوردیم. بچههایی که در آبادان، خرمشهر، ایلام، قصرشیرین و مناطق مختلف جنگی بودند و جزو اسرای مردمی بودند نه اسرای الزاما جنگ؛ البته ممکن بود بعضی از آن ها هم بسیجی و از بچههای جنگ هم باشند ولی اکثریت که ده - دوازده ساله بودند بچههایی بودند که همراه با خانوادههایشان خیلی مظلومانه به اسارت درآمده بودند.
من یک بررسی کردم دیدم ما در مورد این بچهها کمتر کتاب کودک داریم، در حالی که این بچهها در این سن چیزی را تجربه کردند که یک فرد بزرگسال را از پای درمیآورد و واقعا یک تجربه تلخ و ناخوش آیند است اما وقتی ما رفتیم و تحقیق کردیم و بررسی کردیم، دیدیم که اصلا جزو گروههایی از اسرا که خیلی مقاومت کردند و خیلی خوب توانستند آن دوره اسارت را پشت سر بگذارند همین بچهها بودند. تیمی را تشکیل دادیم و در طی مدت یک سال کار پژوهش و تولید را انجام دادیم.
سرانجام و نتیجه این طرح به کجا رسید؟
با همکاری یک تیم تخصصی و حمایت و پشتیبانی موسسه پیام آزادگان چهار کتاب کودک درباره زندگی آزادگان کودک و نوجوان به چاپ رسید و انشاءلله در نمایشگاه کتاب 93 عرضه میشود.
چگونه اسم این کتابها را انتخاب کردید؟
ما با توجه به این که بنا را بر این گذاشته بودیم که این کار را به شکل مجموعهای دنبال کنیم و کتابهایی را در زمینه کودکان در جنگ داشته باشیم با اتکا بر ایده کودکان در جنگ که ممکن است این کودک از طیف اسرا یا از طیف مدافعان در جنگ یا از طیف بچههایی که در پشت جبهه یا در جنگ شهرها آسیب دیدند یا دفاع کردند تفاوتی ندارد چون بنا بر این داشتیم که یک مجموعه کار کنیم. اسمش را گذاشتیم «ستارههای دنبالهدار» که ما از شماره یک تا چهار را انجام دادیم و اگر از ما حمایت شود و دوستان اگر بخوانند و ببینند که کاری قابل تأمل است بنا داریم که این کار را دنبال کنیم و شمارههای بعدی را هم دربیاوریم.
خانم رامهرمزی! وضعیت حقالتألیف نویسندگان در حوزه کتاب دفاع مقدس به چه شکل است؟
قانون روشن و چارچوب مشخصی وجود ندارد. از هر ناشر به ناشر دیگر و از هر مرکز به مرکز دیگر حقالتألیفی که داده میشود متفاوت است.
جدای از بحث حقالتألیف که موضوع مهمی است، موضوع مهمتری وجود دارد. کسانی که در حوزه خاطرهنگاری کار میکنند با انتخاب سوژه مورد نظر و مصاحبه با سوژه، متن مصاحبه را پیاده میکنند و زحمت تدوین را میکشند؛ ولی این افراد به لحاظ قانونی پدیدآور محسوب نمیشوند یعنی زحمتی که یک فرد در پی 5 -6 سال تا 10 سال انجام میدهد و این کار را به مرحله نشر میرساند، ارزش حقوقی و قانونی ندارد.
با توجه به این که قانون مشخصی وجود ندارد پس حقالزحمهها و حقالتألیفها را چطور پرداخت میکنند؟ آیا نوع پرداختها متفاوت است؟
لطفا توجه کنید! من میگویم یک موضوع مهمتر از حقالتألیف هست. من شما را بردم به سمت یک موضوع مهمتر از حقالتألیف. یک فردی که میآید یک کتابی را تولید میکند؛ اولین چیزی که برایش خیلی مهم است، نقشش در آن کتاب است، یعنی ما بگوییم نقش تو چیست؟ تو نویسندهای یا مؤلفی، یا طراحی؟ یعنی آن فردی که میآید زحمت میکشد و این کتاب را درمیآورد در وهله اول باید مشخص باشد که نقشش چیست؟ من میگویم در بحث نقش کسانی که دارند در حوزه خاطرهنگاری جنگ کار میکنند هنوز مشکل داریم، یعنی این فرد اگر چند کتاب هم در این حوزه کار کند به عنوان خاطرهنگار و پدیدآورنده شناخته نمیشود. این مشکل اول است؛ مشکل دوم، بحث حق التألیف است. حقالتألیف به نسبت کاری که انجام شده یا فردی که کار را انجام داده تفاوت دارد؛ مثلا میگویند که فلان شخص مشهور است و فلانی قلمش تواناتر است یا فلان کتاب سختیها و پیچیدگیهای بیشتری دارد که حق التالیفش بالاتر میرود.
شما اطلاعی از وضعیت قوانین نشر درکشورهای دیگر خصوصا کشورهای پیشرفته دنیا دارید؟
قوانین مربوط به نشر در کشورهای مختلف دنیا خیلی جدی گرفته میشود و از آثارشان هم میتوانیم بفهمیم. الان واقعا وقتی نگاه میکنیم میبینیم که شمارگان کتابها در کشورهای پیشرفته، چند صد هزاری و حتی میلیونی است و شمارگان بالای کتاب نشان میدهد که قطعا در این حوزه قوانین محکمی وجود دارد که میتواند در سطح بالایی حرکت کنند.
قوانین مربوط به نشر در کشور ما خلاهای قانونی زیادی دارد و عموماً مؤلفین ما از شرایط موجود ناراضی هستند. مؤلفی سه سال از چاپ کتابش گذشته اما هنوز به او چیزی داده نشده و تسویه نشده است. برای او روشن نمیکنند که حقالتالیف شما در ارتباط با این کار، براساس چه چارت و چه کلیشهای است. شما دارید صفحهای پول میگیرید یا درصد پشت جلد محاسبه میشود یا براساس خرید قطعی پول میگیرید؟ کسی خودش را موظف نمیداند که به مولف پاسخ بدهد.
شما چه راهکار و پیشنهاد عملی برای اصلاح قوانین مربوط به نشر دارید؟
ارشاد باید این کار را انجام بدهد. در موضوع نقش پدیدآوری و خاطرهنگاری جنگ، دوستان پیگیری زیادی داشتند و متوجه شدند در رابطه با این موضوع ما قانونی نداریم. قبلا هم چنین اتفاقی نمیافتاده است که نیاز به قانون باشد. انقلابی و جنگی نشده بوده که راوی وجود داشته باشد؛ خاطرهنگاری وجود داشته باشد؛ برود با رزمندگان و فرماندهان مصاحبه کند، پیاده کند، چیزی که الان شکل گرفته در این سی و پنج سال گذشته در آن زمان نبوده و چون موضوعی نبوده قانونی هم در ارتباط با آن وجود نداشته و الان در ارتباط با قوانین مربوط به این موضوع هر کس براساس دریافت و اجتهاد خودش عمل میکند در صورتی که وقتی ما این موضوع را داریم باید اساتید دانشگاه جمع شوند و ارشاد جلسات کارشناسی بگذارد. اگر قوانینی وجود داشت که نیاز به اصلاح و تکمیل دارد که انجام بدهند و اگر قوانینی نیاز هست اما وجود ندارند، باید این قوانین را وضع کنند و تکلیف این موضوع مشخص بشود. این در وهله اول باید در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مورد بررسی قرار بگیرد بعد که به شکل قانون درآمد به ناشرین ابلاغ کنند و ناشرین براساس قانون حرکت کنند و ارشاد هم بر اجرای قانون نظارت کند. این تنها راه حل است.
در سال 89 که همایش زنان اهل قلم برگزار شد، یک آماری ارائه شد. ما کتابهایی را که در حوزه جنگ از خانمها منتشر شده بود طی یک کار پژوهشی جمعآوری کردیم و متوجه شدیم که مثلا این تعداد خانم آمدند در ارتباط با دفاع مقدس، کتاب خاطره، داستان، فیلمنامه یا شعر تولید کردهاند. تقریبا چیزی حدود 360 تا 370 خانم مؤلف بودند که از این تعداد، 161 نفر مؤلف تک اثر بودند یعنی یک اثر از اینها چاپ شده بود و ازگردونه خارج شده بودند.
آنجا من به این موضوع اشاره کردم و گفتم علتش چیست که 161 نفر آدم علاقهمند که میآیند داستان مینویسند یا خاطرهنگاری میکنند یا کتاب شعر تولید میکنند یا فیلمنامه و نمایشنامه مینویسند و معلوم هست که این آدمها علاقهمند بودهاند، بعد از تولید یک اثر میروند و دیگر پیدایشان نمیشود؟! بعدها که ما بیشتر کار و تحقیق کردیم، دیدیم که یکی از دلایل دل سردی و کنارهگیری آنها، همین قانونمند نبودن فضای نشر است.
فرد خسته و دلسرد میشود. میبینید اینجا کسی ضرورتی در رابطه با این موضوع نمیداند دیگر کسی از او حمایت نمیکند. واقعا اگر ما بخواهیم در حوزه کار تألیف در هر موضوعی، چه جنگ یا غیرجنگ آدمهای حرفهای داشته باشیم که کارشان این باشد و کاربلد باشند، باید قوانین محکم حمایتی داشته باشیم و اگر نه نمیتوانیم در این حوزه افراد حرفهای داشته باشیم؛ یعنی میشود یک حوزه ای که محل عبور است. هر نویسندهای یک بار میآید، تجربه میکند و از میدان خارج میشود.
اصلاح قوانین نشر چه نتیجه و ثمرهای میتواند داشته باشد؟
معلوم است که با اصلاح قوانین نشر، در حوزه تولید کتاب به آثار بهتری میرسیم.
فرض کنید در علوم مهندسی اگر به یک کتاب بهتر برسیم ممکن است که در دانشگاه بهتر تدریس بشود و آن مهندس پل، فردا یک پل بهتر درست کند، در کتاب دفاع مقدس اگر ما به کتابهای بهتر برسیم، چه اثری میتواند داشته باشد؟
موضوع دفاع مقدس و موضوعات اجتماعی فرقی نمیکنند. این موضوعات فرهنگ عمومی جامعه را تقویت میکند و به حرکت فرهنگی جامعه جهت میدهد.
فرهنگ عمومیجامعه چه چیزهایی را رقم میزند؟ فرهنگ عمومیجامعه شامل چه چیزهایی است؟ ترافیک هست، نظافت و نظم هست، فرهنگ عمومی و مسئولیتپذیری هست، چیزهایی هست که آدمها اگر به اینها پایبند باشند در جامعه و در کنار هم احساس خوشبختی و آرامش میکنند. شما اگر همین در صف ایستادن که در کشور ما زیاد هست از صف نانوایی گرفته تا صف چیزهای دیگر، اگر مردم فرهنگ عمومیشان پایین باشد هیچ کس خودش را موظف نمیداند که حق تقدم دیگری را رعایت بکنند و حقشان را رعایت نمیکنند و فرهنگ ترافیک که ما الان مبتلای به آن هستیم و همه اینها ما را میبرد به سمت سبک زندگی.
یعنی همه پارامترهایی که کنار هم بگذاریم که فرهنگ عمومی وابسته به آنهاست،ما را میبرد به سمت سبک زندگی که حالا آن میتواند آن سبک واقعا برای ما فراغت و آرامش و رشد ایجاد بکند یا برعکس ما را خسته بکند. چیزی که در فرهنگ عمومیجامعه اثر دارد رسانههاست.
کتاب یک رسانه مکتوب است. بچهای که وارد دوره پیش دبستانی میشود، دستش کتاب میدهیم تا موقعی که دیپلم میگیرد تا زمانی که دانشگاه میرود، همه جا نیازمند کتاب با موضوعات مختلف و دسترسیهای مختلف و برای رسیدن به اطلاعات و دانایی است.
اگر بتوانیم در حوزه دفاع مقدس یا موضوعات اجتماعی چه در ژانر خاطرهنویسی یا داستان یا هر ژانر دیگری آثاری را تولید کنیم که انگیزههای زندگی پاک، عالمانه ،شادمانه و امیدوارانه، زندگی خوب و زندگی بر پایه عزت را به مردم به شکل غیرمستقیم در قالب حوادث و شخصیتهای مستند یا قهرمانان فرضی آموزش دهیم، نتیجهاش مستقیما در جامعه دیده میشود.
خیلی از این کتابها نه تنها شیوه بهتر زندگی کردن و به اصطلاح مهارتهای زندگی را آموزش میدهند که بنیادهای فکری آدمها را میسازند، وقتی کتاب «دا» نوشته میشود، دختر هفده هجده ساله تا زن چهل سالهای که این کتاب را میخواند میفهمد که یک زن چه توانمندیهایی دارد و اگر زن در موقعیتهای بحرانی قرار بگیرد و در مقابل یک پدیده ناگوار اجتماعی قرار بگیرد نه تنها خودش به مقاومت میپردازد بلکه به جامعه و اطرافیانش هم کمک میکند.
- به عنوان سوال آخر ارتباط هنرمندان رشتههای دیگر مخصوصا سینما، موسیقی با کتاب دفاع مقدس و نویسندگان این حوزه به چه شکلی است و آیا اساسا لزومی دارد که اینها با هم ارتباط خوب برقرار بکنند یا نه؟
باید این اتفاق بیفتد. اگر در حوزههای فرهنگی و هنری ارتباط و پیوند وجود نداشته باشد، رشد فرهنگی ما همه سویه نخواهد بود و مثل بدن ناقصالخلقهای است که سرش بزرگتر از اعضاء دیگر آن است.
الان در چه وضعیتی هستیم؟
یکی از چیزهایی که در رشد فیلمسازی خیلی نقش دارد اقتباس است. بسیاری از فیلمسازهای بزرگ دنیا کارهای اقتباسی انجام میدهند یعنی ادبیات منبع الهام فیلمساز وکارگردان است و بزرگترین رمانها ی دنیا همیشه تبدیل به فیلم شدهاند.
مثلا شما میدانید کتاب بینوایان شاید تا الان نزدیک به ده ورژن مختلف فیلم در کشورهای مختلف دربارهاش ساخته شده، چرا چون این ادبیاتی بوده که پاسخگو و اثرگذار بوده است.
در جامعه ما که این قضیه جدیتر است تا جوامع دیگر چون در واقع همه ما مدعی این هستیم که در بخشهای مختلف فرهنگی و هنری براساس مسائل ارزشی که وجود دارد قدم برمیداریم و حرکت میکنیم در سالهای اخیر اتفاقهای خیلی خوبی افتاده، یعنی در این سه چهار سال گذشته علاقهمندی هنرمندان، سینماگران موضوعات اجتماعی و دفاع مقدس بیشتر بوده ولی خب خیلی بیشتر از این باید باشد چون نیاز جامعه است که هنرمند احساس کند که براساس نیاز جامعه قدم برمیدارد.
* گفتگو: محمداسماعیل نوروزی