کد خبر 311314
تاریخ انتشار: ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۶

راوی کتاب «یاور صادق» می گوید: رهبر انقلاب به مسئولان دفترشان فرمودند به دولت اعلام کنید که این آقایانی که همه مبتکر هستند، از آنها نیز در امور استفاده شود که هم معزل بیکاری از بین برود و هم باعث پیشرفت در تولید صنعت شود.


گروه فرهنگی مشرق - چندی پیش شاهد انتشار کتاب «یاور صادق» خاطرات شفاهی حاج محمدصادق بنایی به قلم «حسین نیری» یا همان نویسنده نام آشنای کشور «حسین دهقان» که آثارش را با نام مستعار به چاپ می‌رساند، بودیم.

این کتاب نیز همانند کتاب «عباس دست طلا» یکی از کتاب‌های خوب و پرفروش انتشارات فاتحان درباره خاطرات اصناف و بازاریان در هشت سال دفاع مقدس است که اکنون نیز از اقبال خوبی در میان مخاطبان برخوردار بوده و بیش ا ز 2 هزار نسخه از کتاب هم توسط بازدیدکنندگان بیست و هفتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران خریداری شده است.

در این راستا به سراغ محمدصادق بنایی، راوی کتاب «یاور صادق» رفته و با وی درباره آشنایی‌ و دیدارش با مقام معظم رهبری به گفت‌وگو پرداختیم که در ذیل از خاطرتان می‌گذرد:

آقای بنایی چی شد که تصمیم به ثبت خاطراتتان از جنگ کردید؟

راستش خودم در فکر چاپ کتاب «یاور صادق» نبودم بلکه این پیشنهاد انتشارات «فاتحان» و سردار علی ناظری بود که گفتند شما با مقام معظم رهبری آشنا هستید، پس خاطراتتان را مکتوب کنید که من هم پذیرفتم.

* رژیم شاه کسانی که پیرو حضرت امام (ره) بودند را اعدام نمی‌کردند، بلکه نابود می‌کرد

از نحوه آشنایتان با مقام معظم رهبری و خانواده ایشان بگویید؟

از سال 1345 بعد از جریانات حضرت امام (ره) من با مقام معظم رهبری که همشهری بودیم و آقاسیدجواد پدرشان آشنا بودم، حتی پدر ایشان با پدر بنده هم آشنایی خوبی داشتند.

پدر مقام معظم رهبری در وهله نخست در زادگاهشان در خامنه زندگی می‌کردند و بعد به نجف و سپس به مشهد رفتند. ما سالی یکی دو بار به مشهد می‌رفتیم و به خدمت آقاسیدجواد می‌رسیدیم.

ناگفته نماند که در آن زمان، رژیم شاه کسانی که پیرو حضرت امام (ره) بودند را اعدام نمی‌کردند، بلکه نابود می‌کردند یعنی یا حادثه‌ای و یا تصادف ساختگی برای آنها برنامه‌ریزی می‌کردند به گونه‌ای که پیروان شعبان بی‌مخ یکی از الوات تهران و فدایی شاه دارای زور‌خانه‌‌ای بود که کارش این بود که کارهایی که ساواک علناً نباید انجام می‌داد، آنها انجام می‌دادند.

17 شهریور برادرم شهید شد، منزل آقا در خیابان ایران بود و قبل از انقلاب با ایشان رفت و آمد داشتیم. در زمانی که برادرم شهید شد ارتباطم با مقام معظم رهبری بیشتر شد.

 

 

* رهبر انقلاب دستور تعمیرات ماشین‌های فرسوده ارتش را دادند

درباره حضورتان در جنگ و دیدارهایی که با مقام معظم رهبری داشتید، بگویید؟

جنگ که شروع شد. مقام معظم رهبری در آن زمان، نماینده امام راحل (ره) در ارتش بودند که اتاقش بغل اتاق دکتر چمران در چهارراه قصر بود. که وقتی به خدمت ایشان رسیدم، گفتند: کارتان امور فنی است برخی از ماشین‌های ارتش را مردم در حین انقلاب برده و خراب کرده‌اند و یا ارتشیان پیرو شاه آنها را عمداً خراب کرده‌اند که اگر این ماشین‌ها تعمیر و درست شوند، خیلی از مشکلات برای رساندن آذوقه به جبهه حل خواهد شد.

در وهله نخست 11 اتحادیه و سپس 36 اتحادیه صنعتی را برای رفع مشکلات انقلاب و ارتش، عضو ستاد کردیم. که این کار بعد از 4 و 5 ماه توسط جلال‌زاده و محسن رفیق‌دوست به سپاه هم اشاعه پیدا کرد و سپاه هم درخواست اعزام نیرو می‌کرد. اول تعمیر ماشین‌های بود و سپس از خود اصناف و اتحادیه‌ها، بودجه برای رفع مشکلات جبهه، جمع‌آوری می‌شد.

آخر کار وقتی ستاد شکل گرفت بزرگ‌ترین نیاز را، تانکرهای آب و سوخت تشخیص دادیم به همین منظور مواد اولیه لازم را از وزارت بازرگانی خریده و به جبهه اهداء می‌کردیم.

سپس آشنایی دوستان با مسئولان جبهه بیشتر شد و سپاه در شمال و جنوب مکان‌هایی را ساخت که نیاز جبهه را برآورده می‌کرد. به همین منظور سالی یکبار گزارشی را جمع‌بندی و به مقام معظم رهبری ارائه می‌کردیم.

این ستاد گروه‌های مختلفی داشت، یک گروه به نام ضربت داشتیم که 10 روز مانده به عملیات به صورت مخفیانه معرفی و با ابزار لازم مستقر می‌شدند که یکی آنها عباس باقری، آذرافشار و در نهایت خودم بودم.

این گروه ضربت‌ها در مواقع عملیات حتماً با افراد و تجهیزات باید در منطقه حاضر می‌شدند، خود آذرافشار، یکی از تعمیرگاه‌های بزرگ تعمیر بنز آن زمان بود که همه مال و اموالش را صرف جبهه کرد.

این ستاد هیچ وقت کار تبلیغاتی نداشته و افراد خودشان خودجوش جذب این گروه می‌شدند یعنی دو کمیته امور صنفی اعم از امور صنفی توصیفی و گروه صنوف تولیدی بودیم که کسانی که برای حضور در ستاد کار چندانی بلد نبودند همانند خواربار فروشان، آنها در تأمین بودجه به ما کمک می‌کردند.

اما  آهنگران، به ساخت سنگر‌ می‌پرداختند یعنی سنگرهای پیش ساخته از طریق آهنگران ساخته می‌شد و قطعات را نسب کرده و با حلب و یا کرکره می‌پوشاندند تا استراحتگاه رزمندگان و یا جایی برای برپایی جلسات باشد.

* روایت حاج‌صادق بنایی از جلسه‌ نیم ساعته با رهبر انقلاب که به بیش از 3 ساعت افزایش یافت

آقای بنایی شما به همراه آقای عباس باقری (عباس دست طلا) نزد مقام معظم رهبری رفتید درباره این دیدار شرح دهید؟

مدت‌ها به فکر این بودم که آدم‌هایی که به عنوان سرپرست گروه‌های اصناف به جبهه آمدند را نزد رهبر انقلاب برده تا با ایشان دیداری تازه کنند. همه آنها جانباز آقا هستند یعنی تعدادشان زیاد بود اما 29 نفر از آنها را که جزو سرگروه‌ها بودند، را انتخاب کردیم که همه آنها به خاطر عشق و علاقه‌ای که به مقام معظم رهبری داشتند، نزد ایشان رفتند. یعنی در زمانی که همه به عشق حضرت امام (ره) به جنگ می‌رفتند اما گروه اصناف علاوه بر عشق به امام عظیم الشأن، به مقام معظم رهبری که در آن زمان نماینده امام نیز بودند، علاقه بسیاری داشتند و از روز اول به خاطر ایشان به جنگ آمدند و تا روز آخر به عشق آقا در این حادثه عظیم حضور به عمل آوردند.

از مقام معظم رهبری درخواست دیدار داشتم که ایشان فرمودند، تقاضای خود را اعلام کنید تا انجام شود. وقتی به دیدار ایشان رفتیم، محبت‌ آقا آنقدر زیاد بود که بیشتر از انتظار و تصورمان بود یعنی ایشان با تک‌تک دوستان به گفت‌وگو پرداخته و صحبت‌های هر یک را به خوبی گوش دادند و در نهایت فرمودند: همه مشکلات و مطالبی که شما تعریف کردید قبلاً از فرماندهان شنیده بودم، ما هم همانند شما یکی از خادمین خدا برای اسلام هستیم.

صحبت‌های ایشان یک نوع تقویت روحیه برای بنده و سایر دوستان محسوب می‌شد، ایشان سپس با اشاره به مسئولان دفترشان فرمودند: به دولت اعلام کنید که این آقایانی که همه مبتکر هستند، از آنها نیز در امور استفاده شود که هم معزل بیکاری از بین برود و هم باعث پیشرفت در تولید صنعت شود.

دیداری که با مقام معظم رهبری داشتیم، باید در نیم ساعت به پایان می‌رسید اما 3 ساعت و نیم طول کشید و هر چه صحبت می‌شد، شیرین‌تر بود هم برای ما شیرین بود و هم به نظرم برای رهبر انقلاب که از زبان اصناف، مطالبی را از جنگ می‌شنیدند.

* انتشار چاپ دوم این کتاب با اضافات مطالب حذف شده در آینده نزدیک

آقای بنایی شنیده‌ایم برخی از مطالب کتابتان حذف شده است، آیا این حقیقت دارد؟

بله؛ همین طور است بخشی از مطالب کتابم  اشتباهاً حذف شده بود به همین منظور چاپ دوم این کتاب به صورت کامل و بدون حذفیات منتشر خواهد شد.

از اینکه وقت خود را در اختیار فارس گذاشتید سپاسگزاریم.

من هم به دلیل توجه شما به خدمتگزاران و خادمان نظام و انقلاب کمال تشکر را دارم.

منبع: فارس

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس