گروه فرهنگی مشرق - مصطفی زمانی جزو معدود چهره های سینمای ماست که در اظهارنظراتش کمتر درگیر محافظه کاری می شود. او که اغلب از حضور در حواشی سینما گریزان است کم حرف می زند اما وقتی سخن می گوید بدون رفتن به وادی پیچیده گویی اصل را می گوید. شاید دلیل اصلی این جسارت آن است که او مجیزگویان را از کنار خود فاکتور گرفته و به جایش مشاوری توانمند به نام پدرش را کنارش دارد.
***اهل باندبازي و جهتگيري سياسي و حزبي نیستم
بازخوانی تازه ترین گفتگوی مصطفی زمانی نیز بیانگر همین جسارت توام با آگاهی اوست. این جسارت دقیقا در چهار جای گفتگو رخ می دهد. اول در ابتدای گفتگو که از سوی مصاحبه شونده به سمتی سوق داده می شود که علیه فرج ا.. سلحشور حرف زند اما بدون حتی ذره ای تردید همکاری اش در «یوسف» را ستوده و می گوید:« آن زمان خيلي جوان و کمتجربه بودم و چيز زيادي درباره بازيگري نميدانستم. از همکاري با پروژه "يوسف پيامبر" راضي بودم و حس ميکردم از مسير درستي وارد اين حرفه شدهام. البته جبههگيري شديدي عليه من بود، چون به هر حال با فرجا.. سلحشور کارم را شروع کرده بودم اما اين واکنشها برايم اهميتي نداشته و ندارد. من نه اهل باندبازي و جهتگيري سياسي و حزبيام و نه روحيهام طوري است که با رسانهها و منتقدان و دفاتر فيلمسازي زد و بند کنم که کارم پيش برود.»
این نگاه را بگذارید کنار نگاه بازیگرانی که با شریک شدن در هزینه تولید عاشقانه های سهل الوصول روزگار تساهل و تسامح(!) پایشان به عالم بازیگری باز شد اما این روزها حتی یک واژه هم درباره عشق و علاقه آن روزگارشان نسبت به بازی در همان آثار بی ارزش نمی گویند.
***خيلي وقتها سیمرغ به بهترين بازيگر داده نميشود
دومین گفته توام با جسارت زمانی هنگامی رخ می دهد که می خواهد درباره جشنواره فیلم فجر سخن گوید. او برخلاف بسیاری از همان ستارگان موبور که در گعده های خصوصی تا می توانند جشنواره را زیر سوال می برند اما در گفتگوهای مطبوعاتی مرتب قربان صدقه هیات داوران می روند راحت و صریح می گوید که جوایز جشنواره در مناسبات پیچیده ای تعیین می شود که فقط یک عامل آن کیفیت بازیگری است. زمانی اظهار می دارد:« سال اول در جشنواره چند فيلم قابلتوجه داشتم، مثل "آل" (بهرام بهراميان) و "کيفر" (حسن فتحي). خيليها فکر ميکردند سيمرغ بلورين را ميگيرم، ولي اين اتفاق نيفتاد. آن وقتها جوانتر بودم و جايزه نگرفتنم باعث شد خيلي ناراحت شوم. موضوع را زيادي جدي گرفته بودم. بعدها فهميدم داوري جشنواره يک موضوع پيچيده است که به عوامل مختلفي بستگي دارد. بازي خوب تنها شرط جايزه گرفتن نيست، چون خيلي وقتها جايزه به بهترين بازيگر داده نميشود.»
زمانی ابایی هم ندارد از اینکه مثالهایی را از همکاران خودش بزند و مثلا جایزه ای که ترانه علیدوستی برای «من ترانه پانزده سال دارم» گرفت را حقش نداند. وی می گوید:« ترانه عليدوستي الان به مراتب بازيگر بهتري است تا سال اول ورودش که براي فيلم "من ترانه پانزده سال دارم" سيمرغ بلورين گرفت. من به اين نتيجه رسيدهام که نخستين حضور يک بازيگر شانس زيادي براي جايزه گرفتن دارد. حميد فرخنژاد در "عروس آتش" ديده شد، اما بعد از آن چند بازي فوقالعاده داشت که هيچ کدام جايزه نگرفتند. اين اتفاق بارها افتاده و ممکن بود براي من هم در سال اول حضورم در سينما بيفتد، اما به هر حال الان ديگر برايم اهميت سابق را ندارد. وقتي نميخواهم بازيام در يک فيلم ديده شود، همه آن را ميبينند! ولي کسي "کيفر" و "بدرود بغداد" را نديد و کاري هم از دست من برنميآمد.»
***از روي عصبانيت از جشنواره فجر تصميم گرفتم در "بوي گندم" بازي کنم
این بازیگر جوان حتی نیتش از بازی در فیلمی تجاری به نام «بوی گندم» را هم تسویه حساب با جشنواره فجر می داند و اظهار می دارد:«خيلي وقتها ما چيزهايي را جدي ميگيريم که در ذات خودشان اهميت ندارند. خيال ميکنيم خبري هست اما در واقع هيچ اتفاقي نميافتد و فقط خود ماييم که موضوع را بزرگ ميکنيم. چند سال پيش که جوانتر و پرشورتر بودم، از روي عصبانيت از جشنواره فجر تصميم گرفتم در فيلم "بوي گندم" بازي کنم چون به اين نتيجه رسيده بودم که جشنواره و جايزه و اينها فقط بازي است و هيچ ربطي به کيفيت کار بازيگر ندارد. وقتي مدتي گذشت و زمان اکران فيلم رسيد، پيش خودم فکر ميکردم که بازيام در اين فيلم واکنشهاي منفي زيادي ايجاد خواهد کرد. لابد منتقدها سرزنشم ميکنند که چرا در فيلمي تجاري بازي کرده اي. اما فيلم اکران شد و نزديک دو ميليارد تومان هم فروخت و کل شهر هم از عکسها و پوسترهايش پر شد. »
***بيشترين هزينه را براي حفظ استقلالم دادهام
در امتداد چنین نگاهی است که مصطفی زمانی هدف این روزهایش را کار خوب کردن می داند و می گوید:« چند سال پيش من آرزو داشتم سيمرغ بلورين بگيرم، اما نگرفتم و الان ديگر برايم لذت سابق را ندارد. در حال حاضر دغدغه من موقع تماشاي فيلمهايم فقط يک چيز است؛ اينکه من آن شخصيت را کامل بازي کرده باشم. زماني از خودم راضي ميشوم که بتوانم يک نقش را بهخوبي بازي کنم و به يک شخصيت روي پرده سينما زندگي ببخشم. تنها چيزي که اذيتم ميکند هم اين است که سينما يک هنر گروهي است و من به عنوان بازيگر تحت فرمان کس ديگري هستم که اسمش کارگردان است. يعني استقلال ندارم. در حالي که براي من استقلال شخصيام خيلي مهم است و تا اينجا هم بيشترين هزينه را براي حفظ استقلالم دادهام.»
ناگفته پیداست که پرداخت هزینه برای استقلال شخصی به چه معناست؟ زمانی جزو بازیگرانی نیست که در گعده های فلان صنف سیاسی حضور یابد و زیر علم فلان تهیه کننده رانت خوار سینه بزند و بدیهی است که این استقلال در سینمای وابسته ما تاوان دارد.***خيلي از منتقدان عقيده داشتند که نبايد بازي در «خط ویژه» را قبول کنم
جسارت سوم زمانی اظهارنظر درباره آنهایی است که به نام منتقد کنار بازیگران نشسته اند و با مجیزگویی به آنها خط می دهند بلکه از نمد نام بازیگر کلاهی هم نصیب آنها شود. مصطفی زمانی ماجرای بازی اش در «خط ویژه» را مجالی کرده برای اشاره به این منتقدان و گفته است:« زماني که بازی در "خط ویژه" پيشنهاد شد خيلي از دوستان منتقد عقيده داشتند که نبايد بازي در اين فيلم را قبول کنم اما من دلم ميخواست کار جديدي را تجربه کنم و به همين دليل نقش را پذيرفتم.»
و درباره کیفیت کار در این فیلم ادامه می دهد:«از بازي در "خط ويژه" بسيار لذت بردم. از اين فيلم بيشتر از همه فيلمهايي که بازي کردهام راضي هستم.»***کتاب میخوانند و نظریه میدهند اما در عمل گیر می کنند!
چهارمین گفته جسارت آمیز بازیگر «یوزارسیف» زمانی است که رمز پیشرفت خود را بی توجهی به سخنان مجیزگویان بیان کرده و می گوید:« فکر ميکنم اگر بخواهم به توصيههاي ديگران عمل کنم وقت زيادي از زندگيام گرفته ميشود و شايد آخرش هم به نتيجه دلخواهم نرسم.»
و البته طعنه ای هم می زند به بازیگرانی که به واسطه همین مجیزگویان در خود متوقف مانده اند. او می گوید:«چون از اول در زندگيام قهرمان نداشتم حتي وقتي آدم مشهوري را ميديدم اشتياقي در من ايجاد نميشد که کنارش بايستم و عکس بگيرم. بعدها هم وقتي وارد سينما شدم و با آن آدمهای مشهور از نزديک برخورد کردم، توي ذوقم نخورد اما ناراحت شدم که چرا آدمها در خودشان متوقف ميشوند. ما خيلي وقتها کتاب ميخوانيم و نظريه ميدهيم و تحليل ميکنيم، اما در عمل گير ميکنيم و پيش نميرويم. اين گير کردن و متوقف ماندن براي من ناراحتکننده است.»
***همه عقب ماندگیها ریشه دارد در گیر کردن در خود
بله، دلیل همه عقب ماندگی و شعارزدگی آن دسته از سینماگران ما که سیاسی بازی را بر هنر ترجیح داده اند همین گیر کردن در خود است. دوستان مرتب نظریه می دهند و تحلیل می کنند اما پای عمل که می رسد حتی توانایی پالوده کردن صنف کاری خویش از سیاست زدگی را ندارند. نتیجه اش هم اینکه مرتب مجبورند به مدیران مختلف باج دهند و در برابر دوربینها اشک تمساح بریزند. آینده بازیگری ما نیاز دارد به صراحت نظر و پرهیز از محافظه کاری. روش کاری مصطفی زمانی که پالوده از زدوبندها پیش می رود و حرف خودش را می زند می تواند الگویی باشد برای بسیاری از جوانان بازیگر و پیشکسوتانی که در خود متوقف مانده اند.