* آقای دکتر! اساسا علت تحرکات دولت عثمانی در مرزهای غربی را باید در کجا جستجو کرد؟ چرا عثمانیها تصمیم گرفتند که به اروپا لشگرکشی کنند؟
برای فهم شایسته موضوع فتوحات عثمانی در اروپا و علل و انگیزهها و نتایج آن باید به دو مفهوم توجه ویژه شود. یکی مفهوم مقدس غزا یا جهاد دینی است. دیگری سیاست اسکان. علاوه بر آن باید کمی به عقب بازگردیم و سنتهای موجود در فرهنگ نظامی سیاسی عثمانی و ریشههای آن را بازبینی نماییم. غزا سنگ شالوده دولت عثمانی بود. سنت غازیانِ مرزها که از آغاز دولت عثمانی وجود داشت بر سراسر تاریخ عثمانی مسلط است و اصل سیاستها و سازمان آنها را تشکیل میدهد. این مفهوم انگیزه اصلی فتوحات، بهویژه در دوران آغازین دولت بود. برای غازیان مرزها غارت کردن سرزمین کفار مسیحی که در مقابل سپاه اسلام مقاومت میکردند و تسلیم نمودن آنها وظیفهای دینی تلقی میشد.
تنها راه مصون ماندن از حمله و غارت برای مسیحیان، قبول تابعیت دولت عثمانی بود. این نکته قبول تابعیت دولت اسلامی و نه قبول اسلام البته باید مورد تأکید قرار گیرد. سرزمینهای مسیحینشین در حکم دارالحرب برای عثمانیها بود و هرکس در داخل این سرزمینها و یا به تعبیر دیگر در خارج از مرزهای دولت عثمانی یا دارالصلح زندگی میکردند، برای ایمن ماندن از حمله و غارت مسلمانان باید به اطاعت از امپراتوری عثمانی روی میآورد. اصطلاح غازی برای اولین بار به سلاجقه و ترکمنانی اطلاق میشد که مأمور فتح آناتولی شده بودند. این اصطلاح بعدها برای سلاجقه آناتولی و سپس عثمانیها نیز رواج پیدا کرد. عنوان غازی لقب تقریبا همه سلاطین عثمانی عصر کلاسیک بود؛ از نخستین سلطان عثمانی یعنی عثمان غازی گرفته تا سلیمان و پادشاهان دیگر. سلاجقه آناتولی با توسل به همین مفهوم جهاد و غزا توانستند بیزانسیها را مغلوب و آناتولی را از چنگ آنها درآوردند. همین سنت به همراه روحیه جنگجویی و پیشرونده ترکان که در تاریخ ایران نیز در قرن های پنجم و ششم هجری با آن مواجه بودیم مهمترین عنصر پیشرفت در جبهه غرب و بالکان بود. اروپاییها هم برای مقابله با این پیشرویها به سراغ همین مفهوم مقدس رفتند و تلاش کردند با تقدس بخشیدن به مسأله دفاع در برابر عثمانی و بسیج مسیحیان علیه عثمانی، حملات مسلمانان را خنثی نمایند.
موقعیت جغرافیایی امارت عثمان که در غربیترین نقطه آناتولی و مجاور مرزهای بیزانس بود این تصور را پدید میآورد که دولت عثمانی مسؤلیت جهاد مقدس و به عبارت بهتر ادامه جهاد علیه مسیحیان را از سوی مسلمانان بر عهده دارد.
یک نقاشی از محاصره قسطنطنیه
مربوط به سالهای 1450 تا 1474 میلادی
سیاست اسکان هم به عنوان مکمل عامل نخست عمل میکرد. غازیان داوطلب مسلمان عثمانی و جنگجویان ساکن در مرزهای غربی دولت، پس از فتح سرزمینهای جدید، اهالی مسلمان آناتولی و بخشهای شرقی را به آنجا میکوچاندند و با این سیاست تلاش داشتند نفوس مسلمان و ترک وفادار به دولت را بر اهالی بومی تفوق ببخشند.
البته با توجه به اطلاعاتی که داریم هدف دولت از سیاست اسکان اسلامیزه و ترکیزه گردانیدن اهالی غیرمسلمان نبود. به سخن دیگر سیاست آگاهانه روشمند و اجبارگرایانهای در خصوص تغییر کیش و فرهنگ و زبان اهالی مناطق مفتوحه از سوی عثمانی به چشم نمیخورد یا حداقل وجه غالب نیست. نمونه آن حاکمیت چند صدساله عثمانی ها بر شمال آفریقاست که بر خلاف تسلط چند دهه غربیها، زبان و فرهنگ آن کشورها موجودیت خود را حفظ نمود و یا میتوان به حاکمیت پاشاهای عثمانی بر یونان و مناطق مجاور آن در این خصوص اشاره نمود.
* پس عثمانیها از سیاست اسکان چه چیزی را دنبال میکردند؟
با تکیه بر مستندات تاریخی به نظر میرسد هدف سیاست اسکان در عصر کلاسیک افزایش نفوس گروه حاکم و مسلمانان ترک بر اهالی غیر مسلمان در جهت اداره و کنترل مؤثر این مناطق و نیز استفاده از ظرفیتهای اقتصادی و جمعیتی آنها و در نهایت تأمین امنیت پشت جبهه برای پیشرویهای بعدی بود. سیاست اسکان تا پایان عمر امپراطوری عثمانی هنوز به عنوان یکی از استراتژی های دولت مطرح بود.
* عثمانیها چگونه به فتح قسطنطنیه دست یافتند؟
تصرف قسطنطنیه، بیزانس یا استانبول امروزی در 1453، همانطور که در تاریخ غرب به عنوان نقطه عطف گذار از قرون وسطی به دوران جدید مطرح شده، در تاریخ عثمانی نیز یک حادثه بسیار مهم به حساب میآید. امروز هم ترکها با احساس غرور این تاریخ را یاد میکنند و آن را خاطره جاودانه پیروزی ترکها، مسلمانان و اساساً شرق بر غرب و مسیحیت عنوان میکنند؛ بهویژه با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و تأکید همه جانبه بوروکراتهای نوعثمانی، بر احیای گذشته عثمانی ترکیه، این تاریخ بیش از دهههای قبل در اذهان نسل حاضر تکرار میشود. اگر امروز در سفر به ترکیه با بیلبوردهای بزرگ در معابر اصلی شهرها و یا بر دامنه کوهها و کنار جادهها، رقم 1453 را مشاهده میکنیم نباید تعجب کنیم؛ اینها نشانگر همین تلاشها در جهت یادآوری فتح استانبول، برانگیختن غرور شهروندان ترک و در نهایت همگامشدن در مسیر سیاستهای دولت و توسعه کشور است.
با سلطنت محمد دوم و فتح استانبول به دست وی که بعدها یه همین واسطه به فاتح مشهور شد دورهای جدید از فتح و پیروزی به روی عثمانیها گشوده شد که در گذشته سابقه نداشت.
فاتحان قسطنطنیه در اطراف محمد فاتح
این پیروزی دامنه حکومت عثمانی را در سراسر حوزه دانوب تا اروپای مرکزی و سرزمینهای خلافت اسلامی در خاورمیانه و در بیشتر آفریقای شمالی گسترش داد. این نکته را نباید فراموش کنیم که تصرف استانبول در آن دوره از تاریخ امپراتوری و برای ادامه گسترش فتوحاتش در غرب یک ضرورت بود. عثمانیها تنها با فتح استانبول میتوانستنند شرق و غرب سرزمینهای خود را به هم متصل کنند و وجود این شهر مانع از یکپارچگی امپراتوری رو به رشد بود.
از طرف دیگر این شهر که پایتخت امپراطوری روم شرقی به حساب میآمد از سوی مسیحیان و اروپاییها بسیار ارزشمند بود؛ از این رو امپراتوران بیزانس از هر فرصتی برای اتحاد با دول مسیحی اروپا و علیه عثمانی بهره میجستند. بیزانسیها در امور داخلی سلطنت عثمانی دخالت میکردند و در جهت تحریک دولتهای آناتولی برای مقابله با عثمانی فروگذار نبودند. بیزانس به دلیل برخورداری از موقعیت جغرافیایی ویژه و استحکامات قوی به آسانی قابل تصرف نبود و در برابر محاصرههای طولانی تا به آن روز مقاومت کرده بود. بالاخره این شهر پس از نزدیک به دو ماه مقاومت در 29 مه 1453 به روی عساکر عثمانی گشوده شد.
سلطان محمد دوم پس از فتح استانبول وارد کلیسای ایاصوفیا شد و دستور داد در این مکان اذان گفته شود و این کلیسا به این ترتیب تبدیل یه مسجد شد. فتح قسطنطنیه نتایج مثبت فراوانی از منظر داخلی و خارجی برای عثمانیها داشت. از منظر سیاست خارجی سلطان محمد بهواسطه اقتداری که پیدا کرد مجددا بیرق جهاد علیه کفار را برافراشت و پس از این تاریخ لشکرکشی های فراوانی به سوی اروپا به راه افتاد.