به گزارش مشرق، خیلی هیجانانگیز به نظر میرسد که کسی بتواند با هواپیمای شخصی خودش به سفر برود، آن را در فرودگاه شخصی پارک کند و هر وقت دلش خواست مثلا به کیش برود سوار هواپیمایش بشود و کمربند ایمنی را بسته و نبسته پرواز کند... . اصلا تعجب نکنید، میتوانید این رویای به ظاهر دور از دسترس را در پاساژ مدرن الهیه به واقعیت تبدیل کنید...
به ما که گفتند در پاساژ مدرن الهیه هواپیماها را قطار گذاشتهاند تا بروید و بپسندید و بخرید، کمی خندهدار به نظرمان آمد. اما از بزرگراه مدرس که وارد الهیه بشوید، درست روبهروی پاساژ الهیه یکی از این هواپیماهای فوق سبک را میبینید. یعنی شما دوست گرامی که در حال خواندن این مطلب هستید، همانطور که میتوانید وارد این پاساژ بشوید و از فلان جواهرفروشی معروف آن یک سرویس ناقابل چندصد میلیونی بخرید، در یکی از مغازهها هم میتوانید مطابق آنچه در ویترین میبینید و دلتان میخواهد و البته جیبتان اجازه میدهد یکی از این هواپیماهای فوقسبک را بخرید و برای اتفاقاتی نظیر ولنتاین و سالگرد ازدواج و آشنایی به همسرتان هدیه بدهید.
جیمبوهای شخصی
ماشین را پارک کردهام و خیلی جدی، انگار که پول خرید یکی از این هواپیماها را در جیب دارم وارد پاساژ الهیه میشوم. پاساژی که از ظواهر امر معلوم است خرید کوچکترین اجناس آن میتواند برابر با حقوق سالیانه یک خبرنگار باشد. از نگهبان پاساژ سراغ هواپیمافروشی(!) را میگیرم و به من میگویند کنار این هواپیمایی که جلوی در پاساژ پارک کردهاند، یک نفر را گذاشتهاند که هواپیما را به ما بفروشد. خانمی که اطلاعات را در اختیار مشتریان قرار میدهد زن جوانی است و به من بهعنوان خریدار شک نمیکند.
از او اطلاعاتی درباره ایمنی این هواپیماها میگیرم و خانم (الف) اطلاعاتش را اینگونه تحویلم میدهد: «این هواپیماها ساخت ایتالیا هستند. تمام مجوزهایشان در اختیار ماست، حدود چندماه است که مجوز فروش آن به عموم صادر شده. از اطلاعاتش هم باید بگویم که قیمتش از 550 میلیون تومان تا 850 میلیون تومان نسبت به آپشنهایی که این هواپیماها دارند متغیر است و این تغییر قیمت ربطی به ایمنی این هواپیما ندارد و صرفا بحث روی آپشنهای هواپیماست که قیمت را بالا میبرد. باکش حدود 110 لیتر بنزین میگیرد و هر بار قابلیت پرواز هزارکیلومتر را دارد. در تمام فرودگاههای ایران به غیر از دو فرودگاه مهرآباد و امامخمینی(ره) و فرودگاه مشهد و اصفهان قابلیت فرود دارد.» از خانم میپرسم خب منی که در تهران هستم دقیقا کجا باید فرود بیایم و خانم میفرمایند: «شما تشریف میبرید فرودگاه آزادی در 40 کیلومتری قزوین و هواپیما را آنجا میگذارید...»
اطراف هواپیما چرخ میزنم داخلش را نگاه میکنم. خانم ایمنی هواپیما را تضمین میکند و با شوخی از شباهتش به جیمبو، همان هواپیمای جت کارتون کودکیهایمان یاد میکند. من درباره نحوه حرکت کردن این هواپیما سوال میکنم و او میگوید: «مساله دیگر این است که شما برای دریافت مجوز پرواز باید 50 ساعت آموزش پرواز ببینید و 40 ساعت هم تئوری بگذرانید که هزینه آن چیزی حدود 13 میلیون تومان خواهد شد. گذراندن این دوره از کلاسها هم بستگی به شما دارد و حدود پنج ماه طول میکشد.»
همانطور که داخل هواپیما را نگاه میکنم درباره این سوال میکنم که هواپیما را کجا باید نگهداری کنیم و خانم الف جواب میدهد: «این هواپیما اجازه فرود در سطح شهر را ندارد و باید در فرودگاه باشد و برای آشیانهای که در فرودگاه اجاره میکنید هم مبلغی حدود ماهیانه 900 هزارتومان پرداخت خواهید کرد...» خانم الف وقتی نگرانی من را درباره ایمنی این هواپیماها میفهمد با خنده میگوید: «هیچ شرکت هواپیمایی به شما تضمین نمیدهد که حتما از پرواز سالم فرود خواهید آمد، اما ماجرا این است که این هواپیماهای فوقسبک از بوئینگ امنیت بیشتری دارند چراکه سقوط نمیکنند و حتی اگر شبیه یک تکه فلز در هوا بشوند، زیر آنها باز میشود و یک چتر بزرگ به نام پاراشوت باعث میشود شما بتوانید به راحتی فرود بیایید...»
این هواپیماهای اولترالایت!
البته ماجرای بیمه این هواپیماهای دونفره هم جالب است، ماجرای بیمه بدنه و شخص ثالث آن دقیقا شبیه ماشین است. در پاسخ خانم الف مبنیبر اینکه چه ماشینی دارم، طفره میروم و خانم ادامه میدهد: «بیمه شخص ثالث مثل ماشین اجباری است. این هواپیماهای اولترالایت در تمام جهان مثل ماشین هستند و بنزین سوپر هم مصرف میکنند، ولی هنوز در ایران جا نیفتادهاند. وگرنه همان بنزین سوپر ماشین را مصرف میکنند و خطرات زیادی هم ندارند. الان قیمت این هواپیماها از خیلی از ماشینهایی که در شهر داریم کمتر است...» از خانم درباره سفر کردن میپرسم، میخواهم بدانم که برای هربار پرواز باید از کجا مجوز بگیریم که خانم جواب میدهند: «شما یک مجوز کلی دارید. اگر بخواهید سفر داخلی انجام بدهید یک روز قبل اعلام میکنید تا ارتفاع شما اعلام شود، اما برای سفر خارجی باید از یک هفته قبل اعلام کنید تا به کشور مقصد اطلاع داده شود. در سفر خارجی یکبار سوختگیری دارید و یک بار هم لندینگ میکنید.»
در انتها هم خانم فروشنده مدل گلس این هواپیماهای اولترالایت را پیشنهاد میکنند که چیزی حدود 159 هزار یورو یعنی 650 میلیون تومان قیمت دارد. میگوید اگر بتوانم هواپیمای 800 میلیونی را بخرم خوبیاش این است که میتوانم رنگش را انتخاب کنم...
البته شما الان که هواپیما را سفارش بدهید، سه ماه بعد به دستتان میرسد چون از ایتالیا میآید و مونتاژش هم آنجا صورت میگیرد، یکسوم را الان پرداخت میکنید و مابقی را هنگام گرفتن هواپیما...
ما کجای جهانیم؟
واقعا نمیدانم چقدر حضور این نوع هواپیماها در ایران کار درستی است. آیا باید آن را تقبیح کرد یا بهعنوان یک چرخش مالی به آن نگاه کرد. این سوالی است که از مهدی عیسیزاده نماینده کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی پرسیدیم.
عیسیزاده میگوید: «ورود این هواپیماها به کشور از طریق شرکتهای خصوصی اتفاق میافتد و من نمیتوانم عیبی روی آن بگذارم، چراکه هر کس حق دارد پولی که از راه حلال درمیآورد را هر طور که دوست دارد خرج کند، از طرفی هم این باعث در گردش افتادن پول میشود، بالاخره آموزش دادن استفاده از این هواپیماها هم مبلغی را میطلبد که باعث چرخش مالی میشود. ولی ایکاش این هواپیماها ساخت داخل بود تا کمکی به صنعت کشور میشد. از طرفی هم اگر سرمایهداران کشور ابتدا به اولویتها فکر میکردند و بعد مابقی پولشان را خرج تجملات میکردند شاید اتفاق بهتری میافتاد...»
عبدالله مالمیر، رئیس آموزشگاه خلبانی فوقسبک مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی وابسته به شرکت فرودگاههای کشور درباره این هواپیماها میگوید: «در گذشته این هواپیماها برای آموزش خلبانی یا کاربردهای کشاورزی استفاده میشد. اما در حال حاضر مالکان خصوصی هم میتوانند از این هواپیماها استفاده کنند و اقدام به پرواز تفریحی کنند. البته مسئولیت تعمیر و نگهداری و دیگر خدمات این هواپیماها را برعهده میگیرند و مالک هزینهای حدود یک تا 5/1 میلیون تومان را برای آن میپردازد.»
منبع:فرهیختگان
به ما که گفتند در پاساژ مدرن الهیه هواپیماها را قطار گذاشتهاند تا بروید و بپسندید و بخرید، کمی خندهدار به نظرمان آمد. اما از بزرگراه مدرس که وارد الهیه بشوید، درست روبهروی پاساژ الهیه یکی از این هواپیماهای فوق سبک را میبینید. یعنی شما دوست گرامی که در حال خواندن این مطلب هستید، همانطور که میتوانید وارد این پاساژ بشوید و از فلان جواهرفروشی معروف آن یک سرویس ناقابل چندصد میلیونی بخرید، در یکی از مغازهها هم میتوانید مطابق آنچه در ویترین میبینید و دلتان میخواهد و البته جیبتان اجازه میدهد یکی از این هواپیماهای فوقسبک را بخرید و برای اتفاقاتی نظیر ولنتاین و سالگرد ازدواج و آشنایی به همسرتان هدیه بدهید.
جیمبوهای شخصی
ماشین را پارک کردهام و خیلی جدی، انگار که پول خرید یکی از این هواپیماها را در جیب دارم وارد پاساژ الهیه میشوم. پاساژی که از ظواهر امر معلوم است خرید کوچکترین اجناس آن میتواند برابر با حقوق سالیانه یک خبرنگار باشد. از نگهبان پاساژ سراغ هواپیمافروشی(!) را میگیرم و به من میگویند کنار این هواپیمایی که جلوی در پاساژ پارک کردهاند، یک نفر را گذاشتهاند که هواپیما را به ما بفروشد. خانمی که اطلاعات را در اختیار مشتریان قرار میدهد زن جوانی است و به من بهعنوان خریدار شک نمیکند.
از او اطلاعاتی درباره ایمنی این هواپیماها میگیرم و خانم (الف) اطلاعاتش را اینگونه تحویلم میدهد: «این هواپیماها ساخت ایتالیا هستند. تمام مجوزهایشان در اختیار ماست، حدود چندماه است که مجوز فروش آن به عموم صادر شده. از اطلاعاتش هم باید بگویم که قیمتش از 550 میلیون تومان تا 850 میلیون تومان نسبت به آپشنهایی که این هواپیماها دارند متغیر است و این تغییر قیمت ربطی به ایمنی این هواپیما ندارد و صرفا بحث روی آپشنهای هواپیماست که قیمت را بالا میبرد. باکش حدود 110 لیتر بنزین میگیرد و هر بار قابلیت پرواز هزارکیلومتر را دارد. در تمام فرودگاههای ایران به غیر از دو فرودگاه مهرآباد و امامخمینی(ره) و فرودگاه مشهد و اصفهان قابلیت فرود دارد.» از خانم میپرسم خب منی که در تهران هستم دقیقا کجا باید فرود بیایم و خانم میفرمایند: «شما تشریف میبرید فرودگاه آزادی در 40 کیلومتری قزوین و هواپیما را آنجا میگذارید...»
اطراف هواپیما چرخ میزنم داخلش را نگاه میکنم. خانم ایمنی هواپیما را تضمین میکند و با شوخی از شباهتش به جیمبو، همان هواپیمای جت کارتون کودکیهایمان یاد میکند. من درباره نحوه حرکت کردن این هواپیما سوال میکنم و او میگوید: «مساله دیگر این است که شما برای دریافت مجوز پرواز باید 50 ساعت آموزش پرواز ببینید و 40 ساعت هم تئوری بگذرانید که هزینه آن چیزی حدود 13 میلیون تومان خواهد شد. گذراندن این دوره از کلاسها هم بستگی به شما دارد و حدود پنج ماه طول میکشد.»
همانطور که داخل هواپیما را نگاه میکنم درباره این سوال میکنم که هواپیما را کجا باید نگهداری کنیم و خانم الف جواب میدهد: «این هواپیما اجازه فرود در سطح شهر را ندارد و باید در فرودگاه باشد و برای آشیانهای که در فرودگاه اجاره میکنید هم مبلغی حدود ماهیانه 900 هزارتومان پرداخت خواهید کرد...» خانم الف وقتی نگرانی من را درباره ایمنی این هواپیماها میفهمد با خنده میگوید: «هیچ شرکت هواپیمایی به شما تضمین نمیدهد که حتما از پرواز سالم فرود خواهید آمد، اما ماجرا این است که این هواپیماهای فوقسبک از بوئینگ امنیت بیشتری دارند چراکه سقوط نمیکنند و حتی اگر شبیه یک تکه فلز در هوا بشوند، زیر آنها باز میشود و یک چتر بزرگ به نام پاراشوت باعث میشود شما بتوانید به راحتی فرود بیایید...»
این هواپیماهای اولترالایت!
البته ماجرای بیمه این هواپیماهای دونفره هم جالب است، ماجرای بیمه بدنه و شخص ثالث آن دقیقا شبیه ماشین است. در پاسخ خانم الف مبنیبر اینکه چه ماشینی دارم، طفره میروم و خانم ادامه میدهد: «بیمه شخص ثالث مثل ماشین اجباری است. این هواپیماهای اولترالایت در تمام جهان مثل ماشین هستند و بنزین سوپر هم مصرف میکنند، ولی هنوز در ایران جا نیفتادهاند. وگرنه همان بنزین سوپر ماشین را مصرف میکنند و خطرات زیادی هم ندارند. الان قیمت این هواپیماها از خیلی از ماشینهایی که در شهر داریم کمتر است...» از خانم درباره سفر کردن میپرسم، میخواهم بدانم که برای هربار پرواز باید از کجا مجوز بگیریم که خانم جواب میدهند: «شما یک مجوز کلی دارید. اگر بخواهید سفر داخلی انجام بدهید یک روز قبل اعلام میکنید تا ارتفاع شما اعلام شود، اما برای سفر خارجی باید از یک هفته قبل اعلام کنید تا به کشور مقصد اطلاع داده شود. در سفر خارجی یکبار سوختگیری دارید و یک بار هم لندینگ میکنید.»
در انتها هم خانم فروشنده مدل گلس این هواپیماهای اولترالایت را پیشنهاد میکنند که چیزی حدود 159 هزار یورو یعنی 650 میلیون تومان قیمت دارد. میگوید اگر بتوانم هواپیمای 800 میلیونی را بخرم خوبیاش این است که میتوانم رنگش را انتخاب کنم...
البته شما الان که هواپیما را سفارش بدهید، سه ماه بعد به دستتان میرسد چون از ایتالیا میآید و مونتاژش هم آنجا صورت میگیرد، یکسوم را الان پرداخت میکنید و مابقی را هنگام گرفتن هواپیما...
ما کجای جهانیم؟
واقعا نمیدانم چقدر حضور این نوع هواپیماها در ایران کار درستی است. آیا باید آن را تقبیح کرد یا بهعنوان یک چرخش مالی به آن نگاه کرد. این سوالی است که از مهدی عیسیزاده نماینده کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی پرسیدیم.
عیسیزاده میگوید: «ورود این هواپیماها به کشور از طریق شرکتهای خصوصی اتفاق میافتد و من نمیتوانم عیبی روی آن بگذارم، چراکه هر کس حق دارد پولی که از راه حلال درمیآورد را هر طور که دوست دارد خرج کند، از طرفی هم این باعث در گردش افتادن پول میشود، بالاخره آموزش دادن استفاده از این هواپیماها هم مبلغی را میطلبد که باعث چرخش مالی میشود. ولی ایکاش این هواپیماها ساخت داخل بود تا کمکی به صنعت کشور میشد. از طرفی هم اگر سرمایهداران کشور ابتدا به اولویتها فکر میکردند و بعد مابقی پولشان را خرج تجملات میکردند شاید اتفاق بهتری میافتاد...»
عبدالله مالمیر، رئیس آموزشگاه خلبانی فوقسبک مرکز آموزش فنون و خدمات هوایی وابسته به شرکت فرودگاههای کشور درباره این هواپیماها میگوید: «در گذشته این هواپیماها برای آموزش خلبانی یا کاربردهای کشاورزی استفاده میشد. اما در حال حاضر مالکان خصوصی هم میتوانند از این هواپیماها استفاده کنند و اقدام به پرواز تفریحی کنند. البته مسئولیت تعمیر و نگهداری و دیگر خدمات این هواپیماها را برعهده میگیرند و مالک هزینهای حدود یک تا 5/1 میلیون تومان را برای آن میپردازد.»
منبع:فرهیختگان