گروه تاریخ مشرق- آخر
هفتهها که مي شود خيلي از ما به خصوص تهرانيها بار وبنديل مان را جمع
ميکنيم و راهي شمال ميشويم. اما جادهاي که امروز به عنوان جاده هراز مي
شناسيم براي خودش ماجرايي دارد.
جاده
هراز و چالوس مهمترين جادههاي، تهران ـ مازندران هستند. راه هراز
نزديکترين راه اصلي به قله دماوند و کوتاهترين مسير تردد ميان شهر تهران و
آمل است. اين جاده از حد فاصل دو شهر بومهن و رودهن از جاده فيروزکوه منشعب
شده و پس از عبور از بالادست دره مشاء، آبعلي، گردنه امامزاده هاشم، پلور،
آب اسک، رينه و لاريجان را پشت سر گذاشته، در نهايت به شهر آمل متصل
ميشود.
مازندران
به دليل وضعيت خاص جغرافيايي و اقليمي همواره با مشکل راههاي ارتباطي
مواجه بوده است. وضع راههاي مازندران به تهران در دوره ناصرالدين شاه که
موضوع اصلي سفرنامه مسيو برونيار است، بسيار نابسامان به نظر ميرسد.
مسيو
برونيار سرهنگ صاحبمنصب فرانسوي و مأمور دولت عليه ايران، در آغاز
سفرنامه از فوايد درازمدت ساخت راه مازندران و اهميت برقراري راه ارتباطي
مناسب بين تهران و مازندران براي امر تجارت سخن به ميان آورده و معتقد بود
راه بايد محکم و با شيب معين ساخته شود تا کالسکه و عرابه به راحتي بتوانند
در آن رفت و آمد نمايند. برونيار جاده آمل به تهران را «بسيار صعب» قلمداد
ميکند و پس از ذکر جزئيات راه، «ساختن راه آمل به جهت کالسکه و عرابه
[را] ناممکن» ميداند و پيشنهادات خود را براي ساختن راه عرابهرو در مسير
فيروزکوه و سوادکوه و همچنين اخذ ماليات راه براي جبران خرج دولت را ارايه
مي دهد. در اينجا به ذکر نمونهاي از اظهارات نامبرده در سفرنامهاش بسنده
ميگردد:
در اروپا يک قطعه زميني که قابل زراعت باشد از جانب دولت و ملت
بلاتامل اخراجات مينمايند و منافعي که در قليل زماني از آن حاصل مي کنند،
بيش از منافعي است که در عمل معادن طلا و الماسها حاصل ميشود. مخارج
لازمه که به جهت ساختن راه مازندران به طهران است نه اينکه محض کاروان
معموله ولايت باشد، بلکه براي کالسکه و عرابه که مخصوصا به جهت حمل و نقل
متاع تجارتي و هيمه و الوار باشد. اين اخراجات هرچند در دفعه اول عمده به
نظر آيد ليکن به منافع زراعت و صنعت که به واسطه تجارت درياي تحت طهران
حاصل مي شود، بسيار قليل و اندک است و نتيجه اول اين کار تنزل قيمت برنج و
گندم و جو و طيور و اقسام ماهيها که در ايران معمول نيستند و شکار و الوار
به جهت عمارات و ذغال و ابريشم و کتان خواهد بود.
اکنون معلوم مي کنم که دولت اخراجاتي که به جهت اين راه و براي
مراوده تجارتي اين مملکت با شهرهاي واقعه در جنوب البرز ميکند، به چه
مستمسک ميتواند به مرور دريافت نمايد [و] خرجي که از دولت ميشود دوباره
داخل خزانه گردد. به واسطه يک ماليات جزئي که در دروازههاي طهران و ساير
ولايات قرار دهند که آن ماليات بيش از صد يک قيمت اجناس نباشد و به اين
طريق در مدت چند سال ميتوان اخراجاتي که شده است دريافت نمود.1
در اواسط دوره ناصري تلاشهاي بسياري براي بهبود راههاي مازندران صورت گرفت. اما در يک نگاه کلي تغيير چشمگيري در اين دوره، حتي تا پايان دوره قاجار، صورت نگرفت و جاده پيشنهادي برونيار به همان شکل باقي ماند و در ادوار بعدي تبديل به راه شوسه گرديد.
مجموعه اسنادي که در ادامه معرفي ميگردند، گوياي اقدامات ناصرالدين شاه براي بهبود راه مازندران است.
سند
نخست در دو برگ، دستخط ناصرالدين شاه به عضدالملک است که در 1292 هجري
قمري نوشته شده است و طبق آن به عضدالملک اجازه داده شده تا کارهايي را که
در مازندران ناتمام مانده است در عرض سه سال به اتمام برساند. عضدالملک
موظف است قبل از هرگونه اقدامي، مخارج امور محوله را به اطلاع ناصرالدين
شاه برساند.
ساخت عمارتي بسيار عالي از کيسه عضدالملک
عليرضا
خان قوانلو ايلخاني قاجار عضدالملک، پسر موسي خان، دائي ناصرالدين شاه، در
سال 1238هـ.ق متولد شد. او در زمان سلطنت محمد شاه و سنوات اول سلطنت
ناصرالدين شاه غلامبچه بود و در سال 1271ق. به جاي محمدابراهيم خان محلاتي
صديق خلوت، غلامبچهباشي شد و بعد پيشخدمت خاصه شاه گرديد. در سال 1285ق.
ملقب به عضدالملک شد و در همين سال مهردار شاه نيز گرديد. در سفرهايي که
ناصرالدين شاه به عتبات و اروپا داشت، او جزو ملتزمين رکاب بود. در سال
1288ق. به سمت خوانسالاري تعيين شد و ضمناً حکومت مازندران نيز به او داده
شد.
از
جمله مواردي که در سند اول به آن اشاره شده و ناصرالدين شاه عضدالملک را
مأمور اتمام آن کرده است، ادامه ساخت راه لاريجان از هلامه سر تا آمل است.
«اين راه بايد به صورت خيابان پشت ماهي، با ذغال و شن کوبيده شود و از دو
طرف نهر و زهکش داشته باشد و در نهايت خوب و محکم باشد».
همچنين
از آمل تا بارفروش [بابل]، به خرج تجار و اعيان مازندران، خيابان ديگري
مستحکم و کالسکهرو ساخته شود. و از بارفروش به ساري نيز راه ديگري به خرج
دولت ساخته شود. تأکيد شده است که اين راهها و پلهاي موجود در مسير به قدري
محکم باشند که هرگز عيب نکنند و عيوب موجود مرمت گردند.
عضدالملک،
ميبايست آثار سلاطين سلف و تمام ابنيه قديمۀ صفويه را در فرحآباد، از
جمله: حياطها، مسجد، عمارت، کاخ، سدّ، کاروانسرا و... را شناسايي کرده و با
استفاده از مصالح موجود، مانند اول حفظ نمايد. تمامي باغات و مکانها، از
جمله: عمارات، آبدارخانه، کالسکهخانه، رختدارخانه و...با هزينه کم، مرمت و
در صورت نياز از نو ساخته شوند، چنانکه هنگام عزيمت به فرحآباد تمامي
امکانات فراهم باشد. ساخت دوبرج عريض در دهنۀ رود تجن، و قرار دادن دو
عراده توپ برايشليک هنگام اعياد يا تشريفات سلطنتي و حراست، تعمير باغ گل
تپه در نيم فرسخي فرحآباد، دستور آوردن خانههاي چوبي از حاجي ترخان، و
تخمين گنجايش و قيمت تمام شده آن، سپس درخواست ملزومات و اسباب مورد نياز
از فرنگستان براي تجهيزخانهها از ساير دستورات مرقومه اند.
عضدالملک
بايد با خرج خود عمارتي بسيار عالي نيز بسازد که بعد از عمارت دولتي،
عمارت او اولين بناي فرحآباد باشد تا اين کار اعيان و اکابر مازندران را
به ساخت عمارت در کنار روخانه تشويق کند. در نظر گرفتن فضاي مناسب جهت ساخت
خانه براي اعيان هنگام اردو در کنار عمارت دولتي، خريداري کالسکه و درشکه
همراه با اسباب اسب، با مبالغ مختلف، خريد سي فروند قايق پارويي و تقسيم
آنها در فرحآباد و ساير رودخانههاي مازندران به تناسب کوچک و بزرگي
رودخانه و در نهايت سپردن اين قايقها به کدخداي هر محل و دريافت قبض از
ديگر فرامين شاهاند
و همچنين ساخت و تميز کردن راه چالوس از پل کرات در کنار رودخانه مانند
ساير راهها که تأکيد در استحکام آنها شده و ارسال قرارنامه اين کار، که با
ساعدالدوله بسته شده است.
بخش
ديگر اين سند، درخصوص تعميرات مهم و اساسي است که بايد انجام شود، از جمله
: ساخت و کاشيکاري دروازه عمارت، ساخت پنج اتاق در عمارت سابق غلامخانه که
هزينه هر اتاق پنجاه تومان باشد، ساخت سردر جامع و خوب جهت دروازه باغ و
عمارت که در آينده از آن به عنوان کشيکخانه استفاده خواهد شد. مرمت و
پاکيزه کردن عمارت ديوانخانه، تراش درختها، مرمت خيابانها، تميزکردن حوض و
نهرها، باغچهبندي و نهالکاري و غيره نيز بايد انجام گردد.
جز
اينها از موارد ديگري نيز ياد شده همچون: تعمير و پاکيزه کردن چند حوض و
نهري که خشک شده و جلوگيري از تقلبي که احياناً توسط سکنه صورت گرفته است،
خراطي و نقاشي ستونهاي چوبي وسط تالار، طوري که زيبا و خوشآيند، شوند، سنگ
حوض ميان تالار و آبشارها خوب ساييده شوند، صاف و تميز گردند، آينهکاري
سقف و دو طرف بدنۀ تالار، کاغذ ديواري اتاقهاي کناري تالار، نصب پنجره و
اُرسي خوب جهت اين اتاقها، تراشيدن علفهاي هرزه و درختهاي بيثمر، کاشت
درختهاي مرکبات، نهال و غيره در باغ اندروني، مرمت حوضخانه اندروني، ساخت
حمام اندروني، ساخت بيست اتاق سفال پوش آجري قشنگ در دو طرف حوضخانه، ساخت
جا و منزل جهت خواجهها و ساير نوکرباب در اين مکان به جاي صفيآباد، که
قبلاً قرار بود در آنجا ساخته شود، جاري شدن آب حوضخانه از آبشار دم دروازه
به ديوانخانه.
در
انتها، ناصرالدين شاه به خط خود دستور خريد 6 عدد چهلچراغ، براي تالار
داده است و قيمت و مکان نصب را نيز مشخص کرده است. در پايان سند توسط
ناصرالدين شاه امضاء شده است.
بازديد ناصرالدين شاه از بازسازي پل پلور
سند
دوم، عريضهاي است که در تاريخ 4 جماديالثاني 1292 خطاب به [ناصرالدين
شاه] نوشته شده و درخصوص بازديد و مراحل بازسازي پل پلور در مسير جاده
تهران به آمل ميباشد. مواردي که در اين سند به آن اشاره شده عبارتند از:
علت به تأخير افتادن، نوشتن اين عريضه، سرکشي و بازديد کل مسير و رفع نواقص
موجود، راهي کردن ابراهيم بيگ، نايب اول دسته مهندسي، به همراه گروهي از
سربازان مهندس و لاريجاني به سمت آمل و آقاي ذوالفقار خان سرهنگ محلاتي به
همراه ساير عمله به سمت پلور و دادن دستورالعملهاي لازم به هر گروه، اظهار
رضايت از پيشرفت کار و احتمال اتمام کار تا حدود چهل روز يا دو ماه آينده،
ارسال سواد مقاطعهنامه درخصوص پل پلور که بعد از بررسيهاي لازم توسط
آقايان محمدميرزا و ميرزا محمدعلي مهندس تشخيص داده شد که نياز به تعمير
ندارد، اما در بازرسي جديد معايب آن از جمله: بنايي، عرض کم و انحطاط زياد
آن مورد توجه قرار گرفته که نياز به تعمير يا نوسازي دارد و در صورت موافقت
اعليحضرت، مبالغ اضافي بايد جهت انجام اين امور ارسال گردد.
جز
موارد فوق به امور ديگري نيز اشاره شده ، نظير: انهدام يکي از پلهاي کوچ
در مسير فوق به واسطۀ باران و سيل و احتياج به مبلغ حدود يک صد و شصت تومان
براي ساخت مجدد پل ياد شده، عدم پرداخت اجرت ميرزا علياکبر حجارباشي و
کارگران وي، و درخواست دستور پرداخت صورتحساب به نامبرده براي ادامه يافتن
کار حجاري تمثال همايون. در پايان حسنعلي خان از محضر شاه درخواست کرده است
تکليف وي را درخصوص موارد ياد شده روشن کند. سند توسط حسنعلي، نويسنده
عريضه فوق، مهر گرديده است.
پيکرتراشي
از ديرباز در ايران رواج داشته و شاهان و فرمانروايان نيز از آن بينصيب
نبودهاند. در تنگه بندبريده، در سمت چپ آب هراز، تمثال و کتيبهاي از
ناصرالدين شاه بر جاي مانده است. بلندي آن از کف فعلي جاده تا زير نقش 270
سانتيمتر است. در ازاي اين نقش و کتيبهها هشت متر تمام و پهناي کتيبهها
که دور ميچرخد، 24 سانتيمتر و عمق قسمت پايين شکل 160 سانتيمتر است. در
شکل شاه، ناصرالدين شاه در وسط بر اسب سوار است و پنج تن از درباريان طرف
راست و پنج تن طرف چپ او حجاري شدهاند. ابياتي در طرفين شکل حک شده است.
وسط سنگ زير سم اسب ناصرالدين شاه عبارت «عمل کمترين علياکبر في سنه 1295»
2 حجاري گرديده است.
سياهه مخارج حجاري تمثال ناصري بر کوه
سند
سوم، شرح صورتحساب کارگران و لوازم مورد نياز جهت حجاري تمثال [ناصرالدين
شاه] است که در بالا شرح داده شد. در اين سند به افراد و لوازمي اشاره شده
که مختص اين حرفه ميباشد. همچنين هزينه ابزار و دستمزد افراد به تناسب
موقعيت آنها (استادکار، کارگر و ...) ذکر گرديده است. جهت انجام اين حجاري،
قراردادي فيمابين استادکار و ديوان همايوني منعقد شده است. به دليل تأکيد
بر اتمام کار در زماني زودتر از موعد مقرر، توسط استاد اين کار [ميرزا
علياکبر حجارباشي] که خود يکي از طرفين قرارداد ميباشد، نيروي بيشتري
درخواست شده است.
اينک ، متن اسناد يادشده :
اينک ، متن اسناد يادشده :
[1]
هوالله تعالي شأنه العزيز
کارهايي که بايد، انشاءالله، به دستياري اهتمامات عضدالملک در مازندران فيصل پذيرد و به موجب اين دستخط مأذون است اقدام کند:
راه
لاريجان از کتل امامزاده هاشم الي هلامهسر يک فرسخي آمل ساخته شده و تمام
است و از هلامهسر به آمل بايد ساخته شود؛ به اين طور که خياباني پشت ماهي
ساخته، با ذغال و شن بکوبند. از دو طرف خيابان نهر و زهکش داشته باشد.
هرچه گل و لاي کهنه است، بردارند. در هر موقع که آبرو و نهر زراعت است، پل
ببندند؛ خيلي محکم و مضبوط و عرادهرو بسازند.
از
آمل الي بارفروش به همين تفصيل خيابان مستقيم مستحکم کالسکهرو با پلهاي
محکم ساخته شود اما به همان طور که عرض کردهاند، مخارج اين قسمت راه را
تجار و اعيان مازندران خواهند داد و از بابت ثلث اموال موتاي متمولين قسمتي
اين مصرف خير مخصوص خواهد شد.
از بارفروش به ساري را موافق شرح فوق با خرج دولت راه خوب مستحکم ابدي ساخته ميشود و راه و پلهاي آن هيچوقت عيب نکند.
از
ساري تا فرحآباد خيابان قديم شاه عباسي باقي است که در چند نقطه خراب شده
است. بايد همان خيابان را اصل و اساس قرار داده، هرچه باقي و برقرار است،
خيلي خوب و درست مرمت شود و هرچه قابل اصلاح نيست، گل و لاي کهنه و پوسيده
را بردارند. در مجراي آبها پل محکم ببندند مثل خيابان قديم، و در کمال
استحکام بسازند به طوري که بالفرض چندين روز متوالي بارندگي شود، در خيابان
اثري از گل و باتلاق نباشد و کالسکه به راحت از ساري به فرحآباد بيايد.
آثار
سلاطين سلف که در فرحآباد رسوم و علامات آن برقرار است، بايد،
انشاءالله، به صورت اصليه برگشته مضبوط و محفوظ بماند. عضدالملک تمام
ابنيۀ قديمه صفويه را در فرحآباد معلوم کرده، از حياطها و مسجد و ميدان و
عمارت و کاخ و حمام و ديوانخانه و حرمخانه و سدّ و برج و پل و بازار و
کاروانسرا و اصطبل و غيره هرچه بوده است، بازديد شود و در همان طرح و هيأت
اوّليه با مصالح موجوده برگردد؛ مثلا مسجد را به همان طور که در اوّل بنا
شده بود، تمام و کامل تعمير کند، حتي کاشيپز بخواهد، خشت کاشي مسجد ريخته
است، از نو بسازند و نصب کنند و قسعليهذا، عمارات را بدون هيچ نقص و قصور
تعمير يا تجديد کنند. محوطۀ کوشک جهاننما را باغچهبندي و درختکاري کنند،
اشجار مرکبات و غيره غرس نمايند. در حياط کوچک جنب ديوانخانه، حرمخانه و
حمام بنا شود؛ منجميعالجهات طوري باشد که هروقت به فرحآباد بيائيم،
عمارات و بيوتات آن کافي و کامل باشد. آبدارخانه و قهوهخانه، آشپزخانه،
کالسکهخانه، رختدارخانه، صندوقخانه، جاي عملجات حرم [و] ساير بيوتات تک و
مجرد يکييکي در کنار رودخانه بنا شود و همه مشتمل به مايحتاج باشد که در
فرحآباد عملجات به هيچ قسم چادر محتاج نباشند. يک باب حمام عمومي هم براي
عامۀ مسلمين و ملتزمين ساخته شود. منظر همۀ عمارات از دو طرف به رودخانه
باشد و همۀ عمارات پله براي برداشتن آب از رودخانه داشته باشند.
[حاشيه]: خرج اين بيوتات را سنگين برداشت نکنند؛ با مخارج کم، جاهاي جامع و خوب ساخته شود.
در
دهنۀ رود تجن، در همين محل که حالا واتکه و جاي صيادي است، از دو سمت دو
برج عريض وسيع، که به عبارت اخري دو باستيان مسقف است، ساخته شود و در هر
يک دو عراده توپ باشد که در اعياد يا تشريفات سلطنتي شليک کند و دهنه را
حراست نمايد. براي طراحي و موقع ايجاد دو برج مهندسي لازم است که از روي
قاعده بسازند.
از آن طرف پل، که جهت شرقي رودخانه است، يک خيابان مستقيم کالسکهرو ذغال و شن ريخته، محکم و مضبوط تا کنار دريا بسازند.
باغ
گلتپه، که در نيم فرسخي فرحآباد و آثار و رسوم آن معلوم است، از هر جهت
مثل زمان سابق تعمير و تنظيف شود و مثل باغات شهري گلکاري و درختکاري شود.
از
خانههاي چوبي در حاجي ترخان ميسازند. عضدالملک براي نمونه گفتگو کند چند
باب بياورند و معلوم شود خانهاي که گنجايش چند نفر داشته باشد، به چه
قيمت وارد ميشود.
انشاءالله،
همين که عمارات تمام شد و از کار بنايي و نجاري بيرون آمد، عضدالملک مبل
آن را، از فرش و آينه و زينت و اسباب چراغ و ساير ملزومات، از فرنگستان
بخواهد و همۀ عمارات از اين جهت نيز تکميل شود.
خود
عضدالملک هم با خرج و پول خود بايد يک دست عمارت بسيار عالي و معتبر بسازد
و بعد از عمارات دولتي، اين عمارت اوّل بناي فرحآباد باشد و حتما زود و
خوب اين عمارت مختص خود را انجام دهد.
اعيان
و اکابر مازندران و سرکردگان مازندراني هم بعد از آنکه ديدند همت به آبادي
فرحآباد مصروف است، هريک براي خود در کنار رودخانه عمارات خوب و قشنگ بنا
کنند.
و نزديک عمارت دولتي را براي اعيان اردو، مثل ساعدالدوله و امينالملک و پيشخدمتان، بگذارند که آنها براي خود خانه بسازند.
عضدالملک
يک دستگاه کالسکۀ پانصد توماني و ده درشکۀ دويست توماني با اسباب اسب
خريداري کرده در کالسکهخانۀ فرحآباد بگذارد، و سي فروند قايق ابتياع کند
که ده فروند آن شش پارو و بيست فروند آن چهار پارو داشته باشد و اين
قايقها به فرضات مازندران قسمت شود؛ شش فروند در فرحآباد بماند، باقي را
در ساير رودخانهها هريک کوچک است، مثل مولوده و ايزده، يک فروند و هريک
بزرگ است، مثل مشهدسر و سرخ رود، دو فروند بگذارند با تشک و بالش و اسباب،
به کدخدا و رئيس هر محل بسپارند و قبض بگيرند.
راه
چالوس از پل کرات الي فرضۀ چالوس فقط تسطيح شده است و در جنگل مشرف به
دريا هيچ متعرض ساختن نشدهاند، بيشتر آن گل و باتلاق است و بعضي جاها
پلسازي و جنگل تراشي لازم دارد و آنچه سطح راه است، بايد شنريزي و
ذغالريزي شود. به ساعدالدوله فرمايش شده است به طور مقاطعه مراقبت کند اين
راه را از کنارۀ دريا الي پل کرات بسازند. گل و لجن کهنه را بردارد، ذغال و
شوره بريزد. قرارنامۀ اين امر را با ساعدالدوله مبادله کرده به نظر ما
برساند. [صحۀ ناصرالدين شاه]
[حاشيه
به خطّ ناصرالدين شاه]: انشاءالله تعالي، عضدالملک بايد از قرار همين
يادداشت يکييکي معمول داشته، در عرض سه سال همۀ اين فرمايشات را،
انشاءالله، به اتمام برساند و مخارج هريک را قبل از اقدام بايد به عرض
برساند. سنۀ 92 [12].
تعميرات اشرف که، انشاءالله تعالي، بايد اقدام شود:
دروازۀ
عمارت، که به سمت شهر و روبه دريا واقع است، خوب و پاکيزه و نو ساخته شده
کاشيکاري نمايند. محوطۀ فاصله ميان دروازه و درب باغ و عمارت سابقا
غلامخانه بوده است. حالا هم که ديوار آن ساخته ميشود، در هر طرف بيست و
پنج اتاق ساخته شود و خرج هر اتاق الي پنجاه تومان بشود.
دروازۀ باغ و عمارت را خوب و پاکيزه، با سردر خيلي جامع و خوب بسازند که فيالحقيقه کشيکخانۀ دولتي خواهد شد.
ديوانخانه
ديوار و عمارتش محدود و معين است. بايد تعميرات لازمه بشود به اين طور که
ديوار را خراب و مستحکم مرمت نمايند، عمارت تنظيف شود. درختها را تراش
بدهند، خيابانها مرمت و پاکيزه شود. حوض و نهرها خوب و تميز باشد،
باغچهبندي و ساير نهالکاري و غيره هر چه لازم است، بشود.
سابقا
آب اين عمارت از حوضي که زير کوه و در منتهااليه عمارت واقع است، خارج
ميشد و از آنجا به نهرها و حوضها جاري ميکردند. حالا چند حوض و نهر خشک
مانده، از يک حوض پائينتر آب بيرون ميآيد. بايد طوري بشود که آب از همان
مجراي قديم بيرون بيايد و اگر سکنۀ آنجا در اين باب تقلبي کردهاند، رفع و
منع کنند؛ و هر جاي اين نهرها تا پائين از سنگها تقلب کرده و نقص وارد شده
است، اصلاح نمايند.
تالار و سط حالا هفت دهنه و ستونها چوب خراطي نشده است. بايد ستونها را آلتبندي و نقاشي کنند که خيلي قشنگ و خوشآيند باشد.
حوض ميان تالار را خوب و منقح کنند و آبشارها که از سنگ است، تميز و پاکيزه شود.
سنگها
از ابتدا که به کار رفته است، تميز و تنظيف نکردهاند. بدهند روي سنگها
را بسايند و صاف کنند و درزها را جفتگيري نمايند و بعد از اين که سرايدار
خواهد داشت، هميشه تميز خواهد ماند.
دو
طرف بدنۀ تالار را آينه کنند و سقف تالار آلتبندي تخته با آينه ريزه
بشود. اتاقهاي جنبين تالار را تعمير کرده، در و پنجره و اُرسي خوب بگذارند
و کاغذ خوب بچسبانند.
علف هرزه و بيمصرف باغ را تراشيده، باغچههاي آنجا را گلکاري نمايند.
ديوار
باغ اندروني يکسره ساخته و تعمير شود که محوطۀ عمارت اندروني به قدري که
هست، محکم و مضبوط ساخته شود. درختهاي بيمعني و بيموقع را بياندازند.
درختهاي مرکبات و غيره را تراش بدهند. هر جا نهال لازم است، غرس شود.
باغچهبندي و خيابانها را مرتب و مضبوط کنند. حوضخانۀ اندروني راه آبش
خراب شده و آب نميآيد، بايد ساخته شود. عمارت حوضخانه را مرمت کنند. حمام
اندروني ساخته شود. براي يورت اندروني بيست اتاق سفالپوش آجري قشنگ اين
طرف و آن طرف حوضخانه بسازند. و جا و منزل خواجهها و عملهجات اندروني که
حکم شده بود در صفيآباد ساخته شود، آنجا لازم نيست، در همين جا ساخته شود.
و آب حوضخانه همان طور که پيشتر ميآمد و از آبشار دم دروازه به ديوانخانه
ميريخت، جاري بشود.
[حاشيه
به خطّ ناصرالدين شاه]: سنگهاي دور حوض و باغچه هر چه شکسته است، عوض
بکنند. 6 عدد چهلچراغ براي تالار بخرند، بياورند، بياويزند. هر چهلچراغ
به دويست تومان اينجا برسد؛ يکي در وسط اعلاتر باشد به چهار صد تومان قيمت.
[صحّۀ ناصرالدين شاه]
[8146 - 8145 ق]
[2]
قربانت
شوم! اگر در تحرير عريضه و عرض وقايع تأخيري روي داده، علتش اين است که
نميخواستم قبل از اتمام عمل راه از پل پلور تا هلامهسرکه در يک فرسخي آمل
واقع است، عريضه بنويسم و حالا که از ميان اقبال اعليحضرت قويشوکت
شاهنشاهي، روحنافداه، و توجهات جناب جلالت مآبعالي از اين کار فراغت کلي
حاصل گشته، به تحرير اين عريضه پرداخته عرض مينمايد که بعد از مرخصي از
خاکپاي همايون، براي سرکشي و بازديد تمام خطّ راه يکسر به آمل رفتم و در
اثناي عبور، هر قطعه و هر نقطه را که ناقص و يا محتاج به اصلاح ديدم،
يادداشت کردم. واز آنجا مراجعت نموده در قريه وانه که در وسط راه واقع است،
اقامت کرده. از يک طرف، ابراهيم بيگ، نايب اوّل فوج مهندس را، که
صاحبمنصب بسيار قابل مدرکي است، با جمعي از سربازان مهندس و لاريجاني به
سمت آمل و از طرف ديگر خود ذوالفقارخان سرهنگ را با بقيۀ عمله از هر دو فوج
به سمت پلور فرستادم و به هريک از آنها دستورالعملهاي کافي دادم که عيب و
نقص راهها را بر طبق آن يادداشت، رفع و سطح راه را کاملا اصلاح نمايند.
خود
کمترين نيز با ذوالفقار خان سرهنگ محلاتي هر دو روز يکدفعه گاهي به اين
طرف و گاهي به آنطرف سرکشي ميکردم تا، بحمدالله تعالي، همه امتداد راه
تسويۀ کامل حاصل کرد و اين راهي که بُِزکوهي از او به احتياط ميگذشت، حالا
هر نوع کالسکه و هر نوع عرادهاي با کمال سرعت و سهولت از او ميگذرد؛
چنانکه در همين روزها از هشت دستگاه عرادۀ بارکشي بسيار خوبي که به
راهنمايي خود کمترين در همين جا ساخته شده، يک دستگاهش را محض تجربه و
امتحان از آخر خطّ راه به دو رأس اسب بسته همه جا با کمال سهولت به پل
پلور رسانيدند و بالفعل عرادۀ مزبور در سر پل پلور حاضر و موجود است. و
بالجمله بعد از فراغت از کليۀ عمل اين راه، که پانزده فرسخ است، از قريۀ
وانه به پلور آمده و حالا چند روز است که خطّ راه از پل پلور به امامزاده
هاشم را از دو جانب شروع کردهايم که زودتر تمام شود و کمال اميدواري حاصل
است که، انشاءالله تعالي، اين يک فرسخ و نيم بقيۀ راه نيز تا چهل روز و
نهايتش تا دو ماه ديگر صورت اتمام پذيرد و از کليۀ عمل اين راه که راه رجوع
خدمات ديگر را بر کمترين مسدود کرده، فراغت کلي حاصل گردد. و در اين ضمن،
چند فقره که داير و متعلق به امر راه است، بدين تفصيل عرض مينمايد:
اوّلا،
دو سال قبل که محمدميرزا و ميرزا محمدعلي مهندس به تشخيص وتحديد بقيۀ
مخارج راه مأمور شده بودند، چون اين پل پلور را که الآن هست ساخته ديدند،
ديگر معايب بنايي و عرض کم و انحطاط زياد آنرا به نظر نياورده مخارج تجديد
آن را در جزو تشخيص بقيۀ مخارج راه برآورد نکردند و به همين جهت در وقتي که
مقاطعهنامۀ اتمام راه با رؤساي لاريجان مبادله شد، فصلي مبني بر اين
مساله در مقاطعهنامۀ معروضه مندرج و مقيد گرديد و در همانوقت مواد
مقاطعهنامه به توسط جناب جلالتمآب عضدالملک به خاکپاي مبارک فرستاده شد و
حالا هم سواد آن را لفاً ارسال خدمت نمود.خود محمد ميرزا و ميرزا محمدعلي
هم براين فقره تصديق دارند و اصل مقاطعهنامه را مهر کردهاند.
از
قراري که ملاحظه خواهيد فرمود، ساختن اين پل جزو عمل مقاطعه نيست و علاوه
بر صورت برآورد مخارج راه است. و حالا رأي و اختيار با بندگان اعليحضرت
قويشوکت شاهنشاهي، روحنافداه، است که اگر ميل خاطر مبارک بر اين است که اين
پل، به واسطه معايبي که دارد، برداشته و از نو ساخته شود،لامحاله به قدر
پانصد تومان خرج دارد و اين مبلغ بايد زودتر مرحمت شود که از حالا با کمال
تعجيل به ساختن آن مشغول شوند. زيرا که تا اوّل ميزان بيشتر در اينجا کار
نميتوان کرد و تا آن وقت بايد تمام شود. و اگر همين پلي را هست، و مکرر به
نظر انور همايون رسيده، کافي ميدانند، فقط براي بستن سدّ و پرکردن
گوديهاي دو طرف پل، به نوعي که با خطّ راه صورت اعتدالي بهم برساند و عبور
کالسکه و عراده به سهولت باشد، بهقدر يکصد و سي تومان لازم است که از
ديوان مرحمت شود تا هر چه زودتر به اتمام و انجام آن بپردازند.
ثانيا،
در اين زمستان گذشته، به واسطه کثرت باران و سيلهاي عظيمي که در حدود آمل
برخاسته، يکي از پلهاي کوچک را، که از کارهاي ژنرال کاستيگر است، منهدم
کرده و بالضروره بايد تجديد شود تا رشتۀ راه از يکديگر گسيخته نشود و مخارج
لازمۀ اين پل را در يکصد و شصت تومان برآورد کردهاند که از نو ساخته شود.
ثالثا،
دو ماه متجاوز است که ميرزا علياکبر حجارباشي براي اخذ دريافت مخارج
لازمۀ خودش و اجرت عمله به تهران آمده و در حالتي که خود کمترين در ايام
توقف دارالخلافه برات مخارج او را تمام کرده و به صحّۀ همايون رسانده بود،
از قراري که نوشته است، هنوز هم که هست، وجه برات به او نرسيده و بدين
واسطه در آنجا معطل و عمل حجاري تمثال همايون معوق مانده. استدعا آنکه وجه
برات او را زودتر برسانند و او را معجلاً روانه فرمايند.
اين
است تفصيلي که در امور راجعه به راه لاريجان مشروحاً عرض شد. و از جناب
جلالتمآب عالي استدعا مينمايم که در خاکپاي همايون اقدس اعلي روحنافداه،
تکليف کمترين را نسبت فقرات معروضه معلوم و جواب عريضه را مرقوم فرمايند.
زياد جسارتست امرعالي مطاع. معروضه 4 جماديالثاني 92[12]
[رقم مهر در بازپسين برگ]: حسنعلي 1259.
[1/1504 تا 1501ق]
[3]
صورت کارگر و اسباب لازمه در حجاري تمثال همايون
کارگر و اسباب لازمه:
کارگر
حجار: دو نفر (سختکار، نازککار)؛ حداد و شاگرد و غيره: 3 نفر (استاد،
نفر؛ شاگرد، دو نفر؛ تجير به جهت حفظ [از] باران؛ آهن و فولاد: آهن 10 من،
پولاد 5 من.
اجرت
کارگر حاضري و خود خانزاد که پس افتاده 76 تومان و 5000 دينار (کارگر 4
نفر،يکروزه 1 تومان و 3000 دينار في 45 روزه ـ سخت کار دو نفر 6000 دينار،
نازککار دو نفر 7000 دينار - 58 تومان و 5000 دينار، اجرت خانزاد از قرار
قراردادي ديوان همايون اعلي 45 روزه في 4000: 18 تومان.
[حاشيه
چپ پايين]: در ابتدا چهار نفر کارگر براي او منظور شده و حالا چون تأکيد
در اتمام آن فرمودهاند دو نفر ديگر حجار و سه نفر حداد را براي پيشرفت کار
لازم دانسته که مخارج اين شش نفر علاوۀ برآورد مخارج سابق ميشود و
فيالحقيقه براي ديوان هم تفاوتي ندارد. زيرا که وقتي دو عمله زيادتر شد
کارها زودتر تمام ميشود و اجرت کار همان خواهد بود.
[حاشيه
راست پايين]: و اگر عمله کمتر باشد، ديرتر تمام خواهد شد و باز هم تا وقت
اتمام کار عمله لازم است. هفتاد و شش تومان و پنجهزاري هم که نوشته از بابت
مخارج مقررۀسابق اوست که بتأخير افتاده و نرسيده و علاوه بر آن استدعاي
اضافي هم دارد.
[18354ق]
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. مصطفي نوري، سفرنامه مسيو برونيار به مازندران، پيام بهارستان، 4 (تابستان 1388): ص 196- 204.
2. منوچهر ستوده، از آستارا تا استارباد (تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، معاونت امور فرهنگي: انجمن آثار و مفاخر ملي، 1374): ج 3، ص 451-452.