به گزارش گروه اجتماعی مشرق، پیشگیری از وقوع جرم یکی از محوریترین سیاستها و وظایف قوهقضاییه است که به همین منظور معاونتهای پیشگیری از وقوع جرم و فرهنگی در قوهقضاییه تشکیل شده است. معاونت فرهنگی قوهقضاییه از جوانترین بخشهای دستگاه قضایی است که بنا دارد با اقدامات راهبردی، ضمن اصلاح و ارتقای فرهنگ موجود در بدنه دستگاه قضایی، فرهنگ عمومی جامعه به ویژه در حوزه آگاهیهای حقوقی شهروندان را ارتقا دهد تا از این راه، سهمی در کاهش تولید پروندههای قضایی و به دنبال آن، کاهش جمعیت کیفری کشور ایفا کند.
حجتالاسلام هادی صادقی معاون فرهنگی قوهقضاییه که از تیرماه سال 91 عهدهدار این معاونت شده است، به تشریح اقدامات انجام شده در 2 سال گذشته، برنامههای آینده و مشکلات موجود در این بخش پرداخته است که در ذیل مشروح آن را میخوانید.
شما در تیرماه سال 91 به عنوان معاون فرهنگی قوهقضاییه منصوب شدید، گزارشی اجمالی از اهم فعالیتهای این معاونت در 2 سال گذشته بیان کنید.
صادقی: این معاونت تازه تأسیس است ولی قبل از آن، اداره کل فرهنگی و اجتماعی در قوه قضاییه تحت در این حوزه فعالیت میکرد و اقداماتی را درباره مسائل فرهنگی قوه انجام میداد. اهمیت کار فرهنگی در قوه قضاییه و حکمت تشکیل این معاونت یا به تعبیری فلسفه تشکیل آن این است که عمدتا سطح فرهنگ سازمانی این دستگاه پراهمیت را ارتقا دهد و بخشی هم ناظر به فرهنگ عمومی است تا در عرصههای حقوقی و قضایی جامعه فرهنگسازی کند.
یک کار مهم برای ما در طی این مدتی که از تشکیل معاونت میگذرد، فضاسازی برای انجام فعالیتهای داخل قوه بود که این کار تا حدودی انجام گرفته و به نتایجی هم نزدیک شدهایم و تا حدودی فضای کار در درون قوه برای ما ایجاد شده است. کار دوم، اقدامات زیرساختی مانند تشکیلات و منابع انسانی است که به دلیل مشکلات اداری و پیچیدگی اداری وقت و انرژی ما را خیلی به خود مصروف کرد و به تازگی معاونان فرهنگی را در استانها توانستیم منصوب کنیم و اینها شروع به کار کردهاند. تقریبا تمام استانهای کشور معاونان فرهنگی را در اختیار دارند و یکی دو استان باقیمانده نیز در مراحل آخر است. قطعا از این فرآیند کند راضی نیستیم اما بخشی از این امور از مسائلی است که به بخشهای دیگر مرتبط میشود.
عملیاتی که طی این مدت انجام شده بخشی مربوط به امور ظاهری و روبنایی مسائل فرهنگی است مانند اقامه شعائر و ترویج اقامه نماز و قرآن و اخلاق موعظهای که در بسیاری جاهای دیگر ممکن است اتفاق بیفتد.
یک بخش عمیقتر از کارهای ما که از سال گذشته آغاز شده، پژوهشهای فرهنگی درون و برونقوهاست که شروع کردهایم. در در جه اول برای شناسایی وضعیت موجود و خلاءها، مشکلات، آسیبشناسی داخل و خارج قوه شروع شده است اما گروههایی که متصدی انجام این پژوهش ها هستند، کارشان به اتمام نرسیده و مشغول پیگیری هستیم. از گروههای مختلف دانشگاهی و پژوهشکدههای مختلف استفاده کردهایم و این طرحها را واگذار کردیم. این اقدامات در راستای کارهای زیربنایی است که بعدا تصمیماتی که برای تحول فرهنگی میخواهیم بگیریم مبتنی بر پژوهش باشد. آسیب شناسی و ارائه راهکارها و برنامه تحول، نقشه راه تغییر و تحول فرهنگی درون و برون قوه را سفارش دادیم و در حال انجام است. نتایج این امر بعدا آشکار میشود و نمیتوان فورا منتظر نتایج آن باشیم.زمانبندی آن مشخص است و تا اواخر امسال این پژوهشها به نتیجه میرسند و برنامههای سال آینده ما مبتنی بر این پژوهشهاخواهد بود.
یکسری تولیدات فرهنگی داریم که سال قبل انجام شده تا بینش معرفتی کارکنان و خانوادههایشان ارتقا یابد. علاوه بر اینها به فکر فرهنگ عمومی هم بودهایم و در حال تولید برنامههایی برای پخش از رسانه ملی هستیم، تعدادی از آنها آغاز شده و امیدواریم امسال شاهد پخش این برنامهها باشیم. برنامههایی که آگاهیبخش بوده و معرفت همگان به مسائل حقوقی و قضایی را ارتقا میدهد. یکی از مسائل قضایی را در این یافتیم که آگاهی مردم نسبت به مسائل قضایی خیلی کم است و به همین دلیل است که مشکلات قضایی زیادی پیدا میکنند. مثلا. یک معامله سادهای را انجام می دهند اما محکمکاریهای لازم حقوقی و شرعی را انجام نمیدهند و بعد منجر به اختلاف میشود که این اختلاف بعضا بین آشنایان و بستگان رخ میدهد. بخشی هم مربوط به سوءاستفادهها است که وقتی یک طرف معامله ناآشنا باشند راه برای سوءاستفاده باز میشود.ما باید راههای نفوذ و سوءاستفاده را ببندیم که یکی از بهترین راهها بالا بردن آگاهی حقوقی مردم است.
یک سلسله فعالیتهای دیگر وجود دارد و آن فعالیتهای بین سازمانی است که مثلا با سازمانهایی مانند بهزیستی، آموزشوپرورش همکاریهایی را آغاز کردیم. مشاورهها در حوزه دادگاههای خانواده از اینجمله است. کسانی که به دادگاه خانواده میروند برای تقاضای طلاق میروند و ما برای کاهش آمار طلاق سیستم مشاوره را در مجموعه دادگستریها فعال میکنیم و با همکاری سازمان بهزیستی این مشاورهها را گسترش میدهیم. با وزارت ارشاد نیز در حال انعقاد تفاهمنامه هستیم. امیدواریم این همکاریهای بین بخشی منجر بشود که فرهنگ عمومی را ارتقا دهیم. آموزش و پرورش یکی از نقاط هدف ما است که رسانهها باید بیشتر به این موضوع بپردازد. مطالبه عمومی باید نسبت به این موضوع ایجاد شود که چرا آموزش و پرورش ما نسبت به تربیت مردم و نوجوانان و تربیت حقوقی و قانونی آنها اینقدر بیتفاوت است و اساسا تربیتی در این زمینه نداریم.
من خودم در کشورهایی که بودم دیدهام که بچههای کوچک اوایل دبستان یا حتی مهدکودک را میآورند و در محافل اجتماعی تمام قواعد اجتماعی آن محفل، منطقه یا گذرگاه را به طور عملی یاد میدهند و آنها را تربیت میکنند. ما چنین تربیتی را در آموزش و پرورش نداریم و لازم است. این بخش آگاهی نیست بخش ایجاد رفتار مناسب است. به همین خاطر بسیاری از مشکلات اجتماعی آنها با این تربیت کردن کاهش مییابد. آموزش و پرورش ما باید وارد میدان شود، وظایف خود را بشناسد و به درستی به آن عمل کند. ما آماده هستیم کمک کنیم تا این وظایف به درستی عملیاتی شود.
همینطور رسانههای ما، همه رسانههای ما در این عرصه مسئول هستند و سوال این است که تا چه اندازه اولا مسئولیتها را شناختهاند و ثانیا به وظایف عمل کردهاند؟ یک تخمین غیرعلمی اگر بزنیم شاید 10 تا 20 درصد وظایف خود را انجام دادهاند مخصوصا رسانههایی که برد و گستره ملی دارند وظابفشان سنگینتر است. کاری که ما باید بکنیم این است که مسئولیت را معرفی کنیم اما بعضا مواجه میشویم با اینکه آنها برای انجام مسئولیتها مطالباتی دارند.
چرا قوهقضاییه انقدر دیر به فکر این مسئله افتاده است؟
صادقی: این هم یک اشکال است که قبول داریم. همه دستگاههای ما دیر به فکر افتادند. مگر دیگر دستگاهها به این فکر افتادند که باید بخش فرهنگی داشته باشند؟ غیر از ارگانهای نظامی و انتظامی را که باید مجزا کنید و همچنین دانشگاهها که هم نهاد و هم معاونت فرهنگی دارند که آنجا هم ضعف دارند، آیا سایر دستگاههای ما بخش فرهنگی را که واقعا فرهنگسازی کنند دارند؟ ما هم قبول داریم که دیر است. باید دیدمسئولیتهای این بخش را به عهده چه کسانی است، مسئولان را بشناسیم و یک به یک بگوییم که هرکس چه وظیفهای دارد. بحث محاکمه نیست میخواهیم بگوییم وقتی شما دغدغه فرهنگی دارید، باید طبق درک صحیح از مسئولیت، کار را انجام دهید.بحث ما این است که نباید در مقابل یادآوری مسئولیتشان مطالبهای داشته باشند و مطالبه عوض کنند برای اینکه به انها مسئولیتشان را یاد بدهیم. بعضا کاسبکاری میکنند مخصوصا آنهایی که مسئولیت ملی و حاکمیتی دارند. نباید نسبت به وظایف ذاتی خود کاسبکاری کنند.
باید به این سمت برویم و یکی از وظایف خود میدانیم که مسئولیتهای مرتبط با ساخت فرهنگ عمومی را در عرصه حقوقی و قضایی به متصدیان آن یادآوری کنیم و در ادامه کمک کنیم که انجام این مسئولیت تسهیل شود.
سوال: در حوزه درون سازمانی و مسائل فرهنگی ورود کردهاید؟ یکی از اعتراضات همیشگی مردم برخورد نامناسب برخی قضات با طرفین پرونده است که شاید دلیل آن گستردگی پروندهها است.
صادقی: این یکی از حوزههای اصلی کار ما است که اخلاق حرفهای را در درون سازمان وارد و بعد نهادینه کنیم که یکی از وظایف اصلی است. یکی از کارهای تحقیقاتی ما در حوزه اخلاق حرفهای است. پس از استخراج شیوههای موردنظر، این موضوع عملیاتی میشود. یک کار آزمایشی هم در برخی مجتمعهای قضایی آغاز کردهایم که اگر مشکلات آن برطرف شود، آن را به سراسر کشور توسعه میدهیم. تربیت مربی اخلاق حرفهای را نیز در دستور کار داریم که برای سراسر کشور اجرایی میشود.
قطعا این موضع را از مسئولیتهای خود میدانیم و برای آن راهچاره اندیشیدهایم اما هنوز اول راه هستیم. این حق مردم است که از اخلاقی انسانی و اسلامی برخوردار باشند در مواجههها و برخوردهایی که با آنها میشود و هیچکس به هیچ بهانه و علتی نباید و شایسته نیست که با مردم بدرفتاری کند. با یک اعتقاد جازم و قوی داریم که از سیره معصومان آموختهایم که حتی با مجرمان نیز حق نداریم با روشی غیراخلاقی برخورد کنیم. اگر کسی تخلفی کرده و حتی جنایتی کرده است، وقتی ثابت شد این جنایت، این جنایت اثبات شده را باید مجازات کرد حتی اگر اعدام باشد، اما هیچکس حق ندارد نسبت به این مجرم، اهانتی بکند یا چیز دیگری مازاد بر مجازات بر فرد محکوم، تحمیل کند. این دستور اخلاق اسلامی است. حتی اگر این فرد ابنملجم باشد.
با بدترین آدمها هم نباید بدرفتاری کنیم و این باید اساس کار ما باشد. اما با همه این تفاسیر ما هم انسان هستیم. قضات هم همینگونه هستند. فشار کاری از یک طرف، فشار ارباب رجوع غیرمطلع و دارای تقاضای بیجا و همچنین دعوای بین طرفین پرونده از سوی دیگر، قاضی هم ظرفیتش پر میشود و سرریز میشود و این واکنش تبدیل به پرخاشگری و دستور به مجازات میشود. ما با معصوم طرف نیستیم و قطعا قضات هم ظرفیت محدود دارند و میتوانند در برخورد با ناهنجاری و مطالبات نابجا از کوره در بروند. ما تأیید نمیکنیم این رفتار را اما واقعیت به ما می گوید که باید جاهای دیگری را درست کنیم تا این اتفاق نیفتد. نمیشود همیشه به قاضی ایراد گرفت که چرا اینگونه رفتار کردی؟ بلکه باید ظرفیت او، ظرفیت نیروی انسانی، انبوه پرونده و مسائل دیگر را در نظر گرفت، آنها را برطرف کرد آنگاه توقع داشت. باید مجوزهای لازم را برای جذب نیرو کند، قاضی تربیت و تزریق کرد، این مسائلی است که در سالهایی جلوی آن را بستند و امروز ثمره آن را میبینیم که سنگینی کار، پرخاشگری ایجاد میکند.
نکته دوم این است که آموزشهای عمومی کم است و دستگاههای مرتبط به اندازه کافی آموزش ندادهاند. مردم به اندازه کافی از مشاوره حقوقی استفاده نمیکنند یا برخی وکلا به اندازه کافی کارشان را به خوبی انجام نمی دهند. همراهی حقوقی لازم بین وکلا و مردم وجود ندارد. وکلا گاه یک لایحه مینویسند و به موکل میدهند اما موکل بلد نیست با وجود لایحه دفاعیه از خود دفاع کند. اگر بخواهیم ریشهیابی کنیم علل مختلف دیگری وجود دارد و باید مقداری حق بدهیم به کسانی که این وضعیت برای آنها پیش می آید اما نه به آن معنا که این کار را مجاز بشماریم. البته این بداخلاقی قاضی و کارمند قضایی اثر بدی روی میزان رضایت اربابرجوع دارد و باید به سرعت درمان شود و ما هم به دنبال اصلاح این مشکل هستیم ولی اگر به عوامل دیگرهم توجه کنیم، آنگاه عادلانهتر و متعادلتر قضاوت میکنیم.
بخش زیادی از این مشکل مربوط به خود ارباب رجوع است که درست، بهجا و حقوقی اظهارنظر نمیکند و همین سبب میشود بداخلاقی ببیند. وقتی از خود شما هم مطالبه نابجایی بشود و بر این خواسته اصرار شود، قطعا شما عصبی میشوید و واکنش نشان میدهید.
سوال: ارتباط با سایر سازمانها، جایگاه مطالبهگری از سایر سازمانها به دلیل کمکاری در حوزه فرهنگی دارید؟
صادقی: جواز اخلاقی بازخواست را همه دارند. اما جواز حقوقی و قضایی را هم سازمان بازرسی کل کشور دارد و میتواند و باید این کار را انجام دهد. یکی از خواستههای ما از سازمان بازرسی این است که این کار را فعالتر از گذشته انجام دهد مخصوصا امسال که سالی متبرک به نام فرهنگ است.
سوال: احکام جایگزین حبس، چند سال قبل جرقهای زده شد. هم جدی گرفته نشد و هم برخی احکام مناسب نبود مانند اینکه طرف را محکوم به حضور اجباری در مسجد کردند. آیا برنامه مدون و تعامل جدیدی با قضات برای صدور احکام جایگزین حبس در حوزه فرهنگی دارید؟
صادقی: این مجازاتهایی که میگویید بعضا ممکن است وهن باشد، باید اول دید که واقعا وهن است یا خیر. ممکن است یک جایی به اسم مجازات، وهن باشد اما اگر به اسم تربیت باشد چه؟ قاضی حکم میدهد که رفتار فرد اصلاح شود. همیشه احکام صادره جنبه کیفری ندارد و بخشی از آنها جنبه تأدیبی و پیشگیرانه دارد بنابراین فلسفه آن اگر کیفر باشد بله وهن است که برای کیفر گناهت به مسجد برو اما اگر برای تأدیب باشد، وهن که نیست هیچ، بسیار هم میتواند سازنده باشد ولی به شرطی که درست اجرا شود و این فرد به دست فردی باتجربه سپرده شود نه اینکه رها شود.
اما درباره مجازاتهای جایگزین حبس، باید بگویم که این موضوع رها نشده است و اخیرا هم در حال پیگیری جدیتر است به ویژه با ابلاغ قانون جدید مجازات اسلامی، که در آنجا این موارد جایگزین حبس، به شکل وسیعی دیده شده است. در قانون مجازات اسلامی موارد عدیدهای از مجازاتهای جایگزین حبس دیده شده یا تعاریفی جدید ایجاد شده که حبس به اشکال دیگری اجرایی شود تا بتواند حبس را به اندازه زیادی کاهش دهد. این موضوع یکی از سیاستهای جدی قوهقضاییه است که رها نشده است.
در حوزه فرهنگ نیز، اجرای این قوانین نیاز به آموزش و تغییر نگرش و رویکرد دارد. چند معاونت در این عرصه دخیل هستند از جمله معاونت آموزش که دورههایی برای تعلیم قضات اجرا کرده و در حال پیگیری است. ماهم در برنامههای فرهنگی خود یکی از مسائلی که به طور جدی نسبت به فرهنگسازی دغدغه داریم و دنبال میکنیم، همین جایگزینی حبس و کاهش حبس است. حبس در فرهنگ اسلامی، به عنوان یک مجازات اصیل، شناخته نمیشود بلکه این موضوع از باب اضطرار است که جایی به ناچار فردی را حبس کنند اگر هیچ راه دیگری نداشته باشیم نوبت به حبس در مقام مجازات میرسد. حبس برای جایی است که ترس از فرار و امثالهم باشد. ما در مجازات اسلامی شلاق، قطع ید، اعدام و موارد دیگری داریم اما حبس در اصل مجازات اسلامی وجود ندارد مگر به ندرت و از باب ضرورت. جایی که کسی مجرم و ممکن است فرار کند. اما اگر دو نفر شاکی و متشاکی هستند فورا به سمت حبس برویم هیچ وجهی ندارد و باید نگرش قضات در این زمینه تغییر کند.
مثلا در جایی برای تضمین شروع به حبس میکنیم که این کار غلط است و برای تضمین نباید فرد را حبس کرد. حبس آخرین راه است. متاسفانه این فکر و فرهنگ به عنوان سادهترین کار برای قاضی که فورا دستور حبس بدهد شناخته شده است و باید این تغییر نگرش به وجود آید که این روش درست نیست بلکه باید حبس آخرین راه باشد و ما از قول شرف میتوانیم آغاز کنیم تا اینکه فرد، شخصی را به عنوان وکیل معرفی کند، یا وثیقه بیاورد و اشکال دیگر تضمین استفاده کنیم تا نوبت به حبس نرسد. خیلی از حبسهایی که اتفاق میافتد مربوط به مواردی است که قرار نیست فرد حبس شود و اصلا حکمی برایش صادر نشده بلکه فعلا او را نگه میدارند تا تکلیف مشخص شود. خب ما باید برای این رویه جایگزین پیدا کنیم که مقداری به تغییر نگرش و مقداری به تضمینهای دیگر نیاز دارد.
حبسزدایی مقوله بسیار مهمی است که بخشی از آن به قوانین و اصلاح قوانین برمیگردد. قانون جدید مجازات اسلامی که با تغییر و اصلاحاتی به تصویب رسید بازهم کافی نیست و این اصلاحات باید در قوانین دیگر از جمله قانون چک که در آن هم مجازات حبس پیشبینی شده است، اعمال شود. چه لزومی دارد که ما در جریان یک کار حقوقی که دو نفر معامله میکنند و ضامن چک باید بانک باشد، ضامن را قوهقضاییه و زندان قرار دادهایم. ضامن چک در کشورهای دیگر، اول اعتبار فرد را میسنجند و بعد چک میدهند و بعد از آن، بانک اعتبار فرد را ضمانت میکند. مثل صدور السیها در معاملات خارجی، بانک متعهد میشود و تضمین میکند. اینجا هم باید همین اتفاق بیفتد. بانک ما کمکاری میکند البته این کمکاری براساس قانون است و قانون باید اصلاح شود. کمکاری برای بانکها ایجاد شده و پرکاری برای قوه قضاییه ایجاد شده است. کسی هم که سزاوار نیست به زندان میرود و در مجموع چندین سال، چند میلیون زندانی چک ایجاد میشود.
اطلاعرسانی درباره مجازاتهای جایگزین حبس ضعیف است. معلوم نیست این احکام همچنان صادر میشود یا خیر. شما در جریان این احکام قرار میگیرید یا خیر. آیا نمیتوان سایر قضات را از این احکام مناسب جایگزین حبس مطلع کرد؟
صادقی: واقعیت این است که این احکام همچنان صادر میشود اما ما باخبر نمیشویم چون اطلاع ما نسبت به این همه پرونده ممکن نیست مگر موارد خاص و برگزیده را بخواهیم تا اعلام کنند. این کار را میتوان انجام داد و شایسته است برخی موارد که میتواند الگوسازی کند تا هم جامعه و هم خود قضات آگاه شوند میتواند اعلام شود و ما پیشنهاد میکنیم به همه دادگستریهای سراسر کشور که با رعایت جهات قانونی حفظ حریم اشخاص، خوب است اینگونه احکام زیبابیی که برای مجازات جایگزین حبس صادر شده و میتوان سازنده و الگو باشد برای سایر بخشها، اعلام شود. گزیدهای از این احکام اعلام و تجزیه و تحلیل شود و رسانهها جریان سازی شود تا این کار شایسته نهادینه شود.
سوال: با توجه به اینکه امسال سال فرهنگ است، نقش شما و فعالیتهایتان دوچندان میشود. آیا معاونت فرهنگی در قوه قضاییه میتواند به جرایم فرهنگی هم ورود کند؟ مثلا اینکه یک کتاب موهن یا تئاتر موهنی ساخته شود که با مبانی فرهنگی جامعه سنخیت نداشته باشد، آیا باید منتظر ورود دادستانی در این زمینه بود یا معاونت فرهنگی هم میتواند ورود کند؟
صادقی: درباره جرایم فرهنگی دو سازوکار الان وجود دارد. یکی ورود دادستانی به عنوان مدعیالعموم است. یکی هم سازمان بازرسی کل کشور برای کشف جرم است. حالا اگر ما بخواهیم در همین دو بخش وارد شویم تداخل وظایف ایجاد میکند و نباید وارد شد. اما انچه که شایسته است صورت بگیرد یکی نگاههای خاص فرهنگی است که باید جریانهای فرهنگی را رصد کنیم و هشدارهای لازم را به مبادی مرتبط بدهیم که این کار را در دستور کار قرار دادهایم و اجرا میکنیم. مصداقی صحبت نمیکنم چون ممکن است همین موضوع اتهامزنی باشد زیرا در دادگاه هنوز به قطعیت نرسیده باشد. نفس همین کار، اقدامی غیرفرهنگی است. اما مواردی بوده که از دادستانی یا سازمان بازرسی کل کشور خواستیم که جریانی خاص را پیگیری کنند و همچنان در حال رسیدگی است. ولی اینکه به عنوان مداخله قضایی نه وظیفه داریم و نه درست است که اینکار را انجام دهیم زیرا مسئول مستقیم دارد. ما کاری که میکنیم این است که مسئولان مرتبط را در این زمینه تغذیه فکری کنیم، اگر لازم است جریان شناسی لازم را ارائه کنیم و همین الان هم این کار را انجام میدهیم تا نگاه لازم را به آنها منتقل کنیم.
سوال: مدتی است که نام زندان به ندامتگاه تغییر یافته است. اما برخی مسئولان نیروی انتظامی گلایه دارند که زندانها ندامتگاه نیستد و به جای دانشگاه انسانسازی دانشگاه مجرمسازی شده است و مجرمی که با کلاهبرداری ساده به زندان رفته بعد از دو سال با کلکسیون جرایم بیرون میآید. در این بخش در حیطه وظایف شما میتواند بگنجد. آیا کار فرهنگی در زندانها به خوبی انجام میشود که واقعا زندانی علاوم بر تحمل مجازات، تربیت شود و از زندان خارج شود. اندوختههای معنوی وی افزوده شود.
صادقی: این تصور غلطی است که کسی که الان به زندان میرود، آنجا دانشگاه مجرمپروری است. شاید خود ما هم پیش از این چنین تصوری داشتیم اما بیش از 10 زندان را بازرسی کردیم و فعالیتهای مجموعه و زندانیان را بررسی کردم و در عمل هم وقتی وارد فضای زندان میشوید تصورتان به کلی با آنچه که از بیرون تصور میکنید تفاوت خواهد کرد. یک روز با برخی مسئولان سازمان زندانها صحبت میکردیم که چرا اقدامات خود را اعلام نمیکنید، استدلالشان این بود که به لحاظ روانی خوب نیست که زندان را خیلی خوب نشان دهیم زیرا ترس از زندان ریخته میشود و مردم فکر میکنند جای خیلی خوبی است و اشکالی ندارد کسی به زندان برود. به طور کلی یک نگرانی و ترس باید در جامعه باشد و همین نگرانی و ترس بازدارندگی داشته باشد.
من نظری درباره این استدلال نمیکنم اما در زندان برای تمام کسانی که وارد زندان میشوند مانند برنامههای غذایی، بهداشتی و ورزشی، برنامه فرهنگی هم وجود دارد. به لحاظ روانی، اعتقادی و اخلاقی برای همه زندانیان برنامه وجود دارد و روحانیون زیادی این برنامهها را اجرا میکنند هرچند هیچ اجباری برای شرکت در این برنامهها نیست. اما با این وجود، بسیاری از زندانیان در کلاسهای حفظ قرآن، سوادآموزی و حرفهآموزی شرکت میکنند. الان در زندانها دانشگاه وجود دارد و بسیاری از زندانیان بیسواد وارد شدند و با مدرک لیسانس از زندان خارج شدهاند. یا افرادی که بعد از حفظ کامل قرآن، اقدام به آموزش قرآن به دیگر زندانیان کرده است. بسیاری از آنها فضای کسب و کار دارند. زندان شبیه یک دهکده نسبتا کامل است که از نانوایی و آشپزخانه تا درمانگاه و دندانپزشکی و مشاوره روانشناسی و مسجد دارد.
شما چند زندان محدود دارید که وضعشان نسبتا مناسب نیست و مشکلاتی در آنجا وجود دارد. طرح تفکیک زندانیان اجرا شده اما کامل نیست ولی درصد بالایی اجرا شده است. تفکیک زندانیان خطرناک، اقتصادی، سارقان، قاچاقچیان و موارد دیگر تقریبا عملی شده است و در همه کشور به این سمت حرکت شده است و جاهایی که انجام نشده، به دلیل کمبود فضای فیزیکی بوده است. لازمه اجرای کامل این تفکیک زندانیان، بودجه است. حتی برای کسانی که مدت کوتاهی توقف در زندان دارند و هنوز جرمشان قطعی نشده نیز تفکیک صورت میگیرد و آنها در کنار مجرمان سابقهدار قرار نمیگیرند. اساسا کسانی که زیر 2 ماه در زندان باشند از سایرین جدا خواهند بود. اینکه گفته میشود آموزشگاه جرم است حرف غلطی است اما به یک معنا درست است که به طور طبیعی تعدادی آدم متخلف که کنار هم باشند، خواه ناخواه تجربیات خود را به هم منتقل میکنند و نمیتوان جلوی آن را گرفت زیرا خارج از توان همه است مگر اینکه همه زندانیان را به انفرادی بفرستند که این هم خلاف حقوق زندانیان است و در هیچ جای دنیا هم اینطوری نیست.
این مقدار آموزش طبیعی است. اصل زندان خوب نیست که این نوع آموزندگی را دارد ولی وقتی مجبور به استفاده از زندان شدیم باید به سراغ مراقبت برویم تا هم وضع بدتر نشود بلکه اوضاع بهتر هم بشود. واقعا در زمینه اقدامات تربیتی، کارهای جدی انجام شده است، مشوقهای فراوانی برای زندانیان اندیشیده شده است. زندانیان هم به صورت گسترده استقبال میکنند. برخی آزادیهای مشروط، اعطای مرخصی و مواردی دیگر براساس میزان رشد تربیتی که داشتند، به آنها ارائه میشود. برخی بندها را دارلقرآن نامگذاری کردهاند و استقبال زندانیان از دارلقرآنها بسیار خوب است. از این نظر امکانات خوبی در زندانها وجود دارد ولی این حرف نباید به این معنا باشد که زندان جای خوبی است؛ خیر زندان جای خوبی نیست زیرا با وجود همه امکاناتی هم که به زندانیان داده شود، باز هیچ چیز نمیتواند جایگزین آزادی شود. هیچیک از زندانیان هم با وجود امکانات موجود، راضی به ماندن در زندان نیستند، هیچ آدم آزادهای دلش نمیخواهد در زندان باشد و آدمی که چنین ارادهای کند معلوم است از نظر روحی مشکل دارد. اگر کسی مبتلا شد به زندان، ما مسئولیت داریم برای زندانی اقدام تربیتی انجام دهیم و این کار به خوبی انجام میشود. این سازمانهای حقوق بشری هم که نظارت میکنند واقعا واقف هستند که این اتفاق افتاده و همچنان میافتد. در اکثر استانهای کشور همین برنامهها جاری است غیر از یکی دو مورد خاص که آنجا تراکم زندانیان خطرناک یا خیلی بدرفتار وجود دارد. مثالهایی هم که زدید مربوط به این افراد خیلی خاص و اشرار است که دیگر نمیتوان برای آنها کاری کرد و تربیت نمیشوند.اینها دیگر تربیتپذیر نیستند. اما با زندانی موادمخدر داشتیم که به دلیل حفظ قرآن، از اعدام نجات پیدا کرده است.
سوال: شما گفتید یکی از وظایف ناظر به بخش فرهنگ عمومی است؛ در سالهای اخیر گشت امنیت اخلاقی و گشت ارشاد را در سطح جامعه میبینیم. بعضا دیدیم افرادی که گشت ارشاد با آنها برخورد کرده است، با همان وضع زننده به مجتمع قضایی میرود و هیچ برخوردی با وی نمیشود و کارش را هم انجام میدهد. یکی از درخواستهای همیشگی فرمانده ناجا هم این است که بار اصلی عفاف و حجاب بر دوش نیروی انتظامی است. قوهقضاییه در این زمینه وظیفه ارشادی حتی درون قوه قضاییه ندارید؟
صادقی: درست است که نام مجموعه ما معاونت فرهنگی است اما قرار نیست تمام کارهای فرهنگی جامعه را ما انجام دهیم.
خب این جوابی است که وقتی هرکدام از سازمانهای مرتبط با موضوع عفاف و حجاب از آن سوال میشود، میدهد.
صادقی: قبول داریم و موضوع را روشن هم میکنیم. ما وظیفه نداریم فرهنگسازی در باب حجاب را برعهده بگیریم یا در باب ارتباط والدین و فرزندان یا ارتباط شهروندان را برعهده بگیریم. هزاران نوع رفتار اجتماعی و تعاملات اجتماعی داریم که نمیشود به عهده یک ارگان مثل معاونت فرهنگی قوهقضاییه گذاشت زیرا اصلا امکان ندارد. همه دستگاههایی که فرهنگساز هستند باید بسیج شوند برای اصلاح فرهنگ کشور و مردم و سازمانهای کشور. این یک کار جمعی است.
بیاییم و به ترتیب آغاز کنیم. ببینیم اصلاح فرهنگ از کجا آغاز میشود. از زندان یا مهدکودک و خانه؟ فشار اصلی کار را باید کجا قرار دهیم؟ در آموزشوپرورش یا دستگاه قضایی و نیروی انتظامی؟ الان کار را داریم وارونه به پیش میبریم. تا حرفی میشود درباره عفاف و حجاب سریع سراغ نیروی انتظامی و قوهقضاییه میرویم که قطعا این کار غلط است زیرا مسئولیت اصلی این مقوله نه با نیروی انتظامی است و نه قوهقضاییه. مسئولیت اصلی با دستگاههای تربیتکننده نسلها است و همه آنهایی که پیرامون خود را متأثر میکنند. از خانهها آغاز میشود. از دیدن تلویزیون و ماهواره آغاز میشود تا نحوه رفتار والدین، معلم، همسایه، دوست و فضاهای عمومی و کسبوکار ادامه مییابد. آخر هم بعد از ارشاد، به برخوردهای انضباطی و تنبیهی نیروی انتظامی و قوه قضاییه باید برسیم. این غلط است که الان وظیفه اصلی مقوله عفاف و حجاب به دوش نیروی انتظامی و قوهقضاییه افتاده است.
حالا وقتی که یک جریانی داشته باشیم که از اول مدیریت نکرده باشیم و بعد بخواهیم انتهای کار مدیریت کنیم، این مدیریت موفق نخواهد بود و جواب نخواهد داد. مثل قطعه گلوله برفی است که از بالای کوه غلت داده میشود، این گلوله اگر همان بالا مدیریت شود میتوان جلوی آن را گرفت وگرنه در انتها تبدیل به بهمنی میشود که هیچ سدی در برابر آن توان مقاومت ندارد؛ نه نیروی انتظامی و نه دستگاه قضایی. وقتی شما میبینید موج تخلف در یک عرصه زیاد میشود و دستگاههای فرهنگساز نتوانستند به اندازه کافی تأثیرگذاری کنند، نه نیروی انتظامی میتواند با اینهمه تخلف مواجهه کند نه قوهقضاییه.راه این نیست که بیایید و بار مسئولیت را روی آخرین سد قرار دهید؛ این سد به اندازهای میتواند مقاومت کند که بار پشت آن با میزان مقاومت سد نزدیک هم باشند. وقتی بار پشت نیرو بیشتر باشد، سد شکسته میشود.
نسل قدیم حساب ویژهای روی روحانیت برای فرهنگسازی و در سطح بالاتر انسانسازی باز میکرد. آیا قبول دارید که روحانیت در فضای جدید جامعه مقداری از ورود به مسائل و در اختیار گرفتن فرهنگسازی جامعه عقبنشینی کرده است؟
صادقی: به یک معنا بله ولی عقب نکشیدهاند. عوامل تحول جامعه خیلی متعدد است. عنصر تأثیرگذار روی جامعه در زمان قدیم تقریبا محدود بود و دو یا سه عنصر بود که اصلیترین آنها روحانیت بود. دستگاه فرهنگساز و رسانه فرهنگساز ما عمدتا منبر بود. الان ما چند منبر رسانهای و چند نوع داریم. از یک نوع تبدیل به دهها نوع شده است و تولیدکنندگان هم دیگر دست روحانیت نیست و محدود هم نمیشوند. اینهمه تولیدکننده فضای مجازی داریم و تکتک مردم خودشان به تولیدکننده تبدیل شدهاند. فضای مجازی ماهیت خود را تغییر داده است و نمیتوان آن را کنترل کرد. عناصر تولیدکننده محتوا و تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی کشور، دهها مبدأ مختلف پیدا کرده است. مراجع فکری مردم عوض شده است. نیلپوستمن در کتاب تکنوپولی مینالد از وضعیت تحولی که در جامعه امریکا رخ داده و آن را با وضعیت جامعه قدیم آمریکا مقایسه می کند و میگوید که الان مرجع فکری ما یک جاهای دیگری هستند و تکنولوژیها بر فرهنگ جامعه حاکم شده است. تکنولوژی الان فرهنگ را اسیر کرده است و تکنولوژی به وسیله موبایل و اینترنت فرهنگسازی میکند. اینهاست که از دست روحانیت خارج است و روحانیت در کنار صدها عنصر دیگر، تنها یکی از عوامل فرهنگ سازی است و میزان تأثیرگذاری قدیم روحانیت اگر 90 درصد بود الان به 10 درصد رسیده است ولی الان هم در فضای مجازی طلبهها حضور دارند و فعالیت میکنند.
ولی این فعالیتها انسجام و بازخورد قابل توجهی ندارد.
صادقی: منسجم است. معاونت تهذیب حوزه علمیه یک حمایت خاص میکند و تعداد زیادی طلبه فعالیت می کند. البته نمیگویم که نمیتوان بهتر کار کرد ولی به اندازهای که قدیم کار میشد، بیشتر کار میکنند و نسبتا به قدیم خیلی بهتر کار میشود اما این کار جوابگو نیست، ابزار و امکانات و نیرو خیلی کم است. یک مقدار از جامعه روحانیت هم اسیر دستگاهها شدهاند و صرف تأمین مایحتاج دستگاهها شدهاند. حوزه باید استاد دانشگاه، قاضی، نهادهای فرهنگی را باید تأمین کند و در کنار آن باید کار تبلیغی هم انجام دهد. مسئولیتهای حوزه نسبت به گذشته خیلی بیشتر و شاید بتوان گفت 100 برابر شده است. قدیم شاید یک مسئولیت محراب و منبر را داشتند اما الان صدها نوع وظیفه برای روحانیت ایجاد شده است که قبلا نبود و نمیتوان آنها را هم رها کرد. روحانیت کار خود را میکند ولو اینکه خیلی از آنچه که باید باشد، عقب است ولی توانش همین است. انتظارات را باید با ظرفیتها و نیروی انسانی و بودجه سنجید. فرمایش شما درست است که خیلی عقب است ولی باید دید چه چیزی در اختیار دارد که چه کرده است، آنگاه میتوان قضاوت درستی کرد.
شما در سفر به عسلویه صحبتی درباره بینش سیاسی قضات کردید و مثالی درباره جاسوس اسرائیلی زدید. آیا برآورد شما این است که بینش سیاسی قضات کم و نگرانکننده است یا هشدار دادید.
صادقی: واقعیت این است که قضات به دلیل درگیری بالا با پروندهها عمدتا فرصت این را ندارند که به مقولات دیگر بپردازند. این است که به طور طبیعی از جریان امور در فضای کشور و جهان عقب میمانند و ما باید برای آنها کار کنیم و این عقبماندگی را جبران کنیم.
اولین نشانههای تحول فرهنگی در قوه و سطح جامعه را چه زمانی میتوان دید.
صادقی: تحول فرهنگی را نمی توان برایش نقطه مشخصی تعیین کرد. فرهنگ چیزی است که مثل آبی است که آرام آرام حرکت میکند و بعد میبینید که یک دیوار را خراب کرده است. در ابتدا شاید هیچچیزی از جریان آب نبینید ولی مدتی بعد تأثیرات آن را مشاهده کنید. فرهنگ هم همینگونه است ابتدا باید در عمق وجود افراد نشست کند، بعد به زبان و فکر و رفتار ورود کند و بعد از آن میتوان مشاهده کرد که تغییر رخ داده است. ما برای اینکه این موضوع را رصد کنیم، اقدامات علمی از جمله نظرسنجی انجام میدهیم قبل و بعد اجرای یک طرح و میزان تغییر را رصد میکنیم اما اینکه برای مردم بخواهد ملموس باشد، چندسالی طول میکشد.
وضعیت بودجه معاون فرهنگی قوهقضاییه چگونه است؟ آیا افزایشی داشته است؟
صادقی: بودجه این معاونت افزایش یافته است البته قبلا چیزی نبود که بخواهد افزایش یابد. بودجه فعلی مقداری شده است که بتوان با آن کار کرد یا از خودمان انتظار کار کردن داشته باشیم ولی واقعا قبل از آن چیزی وجود نداشت.
در پایان اگر مطلب خاصی باقیمانده، بفرمایید.
صادقی: ارتباطات دستگاه قضایی با رسانهها فعلا خیلی قوی نیست و ضعیف است. شما که در یک موضع رسانهای قوی نشستهاید انتظار میرود اگر دغدغه اصلاح وضع کلی کشور را دارید، در تغییر نگاه مردم هم به دستگاه قضایی و هم تغییر نگاههای خود اعضای دستگاههای و قضات، میتوانید تأثیرگذار باشید و سهم داشته باشید. باید بیشتر به مسائل حقوق و قضا بپردازید. اگر هم جایی در را روی شما بستند از پنجره وارد شوید. این را از زبان کسی میگویم که به نوعی نماینده رسانهها در قوه هستم از موضع شما صحبت میکنم و واقعا ضروری است.
آنچه که مردم میپندارند از دستگاه قضایی و انتظاراتی که دارند گاه با واقعیت دستگاه قضایی فاصله دارد و این فاصله هم به این صورت است که مقداری به این دستگاه جفا میشود. واقعا قضات فاضل و زحمتکشی زیادی در دستگاه است و موارد خلاف هم وجود دارد اما جمعیت افراد صحیح و سالم خیلی بیشتر از افراد ناسالم است. انتظار مردم گاهی نابجا است و باید این انتظارات را تصحیح کنیم. رسانهها در آگاهسازیهای عمومی ورود کنند تا مردم را نسبت به حقوقشان مطلع کنند تا انتظار بیجا نداشته باشند.بسیاری از نارضایتیهایی که وجود دارد به حق نیست و با آگاهسازی بخشی از آن برطرف میشود.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.
حجتالاسلام هادی صادقی معاون فرهنگی قوهقضاییه که از تیرماه سال 91 عهدهدار این معاونت شده است، به تشریح اقدامات انجام شده در 2 سال گذشته، برنامههای آینده و مشکلات موجود در این بخش پرداخته است که در ذیل مشروح آن را میخوانید.
شما در تیرماه سال 91 به عنوان معاون فرهنگی قوهقضاییه منصوب شدید، گزارشی اجمالی از اهم فعالیتهای این معاونت در 2 سال گذشته بیان کنید.
صادقی: این معاونت تازه تأسیس است ولی قبل از آن، اداره کل فرهنگی و اجتماعی در قوه قضاییه تحت در این حوزه فعالیت میکرد و اقداماتی را درباره مسائل فرهنگی قوه انجام میداد. اهمیت کار فرهنگی در قوه قضاییه و حکمت تشکیل این معاونت یا به تعبیری فلسفه تشکیل آن این است که عمدتا سطح فرهنگ سازمانی این دستگاه پراهمیت را ارتقا دهد و بخشی هم ناظر به فرهنگ عمومی است تا در عرصههای حقوقی و قضایی جامعه فرهنگسازی کند.
یک کار مهم برای ما در طی این مدتی که از تشکیل معاونت میگذرد، فضاسازی برای انجام فعالیتهای داخل قوه بود که این کار تا حدودی انجام گرفته و به نتایجی هم نزدیک شدهایم و تا حدودی فضای کار در درون قوه برای ما ایجاد شده است. کار دوم، اقدامات زیرساختی مانند تشکیلات و منابع انسانی است که به دلیل مشکلات اداری و پیچیدگی اداری وقت و انرژی ما را خیلی به خود مصروف کرد و به تازگی معاونان فرهنگی را در استانها توانستیم منصوب کنیم و اینها شروع به کار کردهاند. تقریبا تمام استانهای کشور معاونان فرهنگی را در اختیار دارند و یکی دو استان باقیمانده نیز در مراحل آخر است. قطعا از این فرآیند کند راضی نیستیم اما بخشی از این امور از مسائلی است که به بخشهای دیگر مرتبط میشود.
پایان پژوهشهای فرهنگی درون و برون قوهقضاییه تا پایان سال 93
عملیاتی که طی این مدت انجام شده بخشی مربوط به امور ظاهری و روبنایی مسائل فرهنگی است مانند اقامه شعائر و ترویج اقامه نماز و قرآن و اخلاق موعظهای که در بسیاری جاهای دیگر ممکن است اتفاق بیفتد.
یک بخش عمیقتر از کارهای ما که از سال گذشته آغاز شده، پژوهشهای فرهنگی درون و برونقوهاست که شروع کردهایم. در در جه اول برای شناسایی وضعیت موجود و خلاءها، مشکلات، آسیبشناسی داخل و خارج قوه شروع شده است اما گروههایی که متصدی انجام این پژوهش ها هستند، کارشان به اتمام نرسیده و مشغول پیگیری هستیم. از گروههای مختلف دانشگاهی و پژوهشکدههای مختلف استفاده کردهایم و این طرحها را واگذار کردیم. این اقدامات در راستای کارهای زیربنایی است که بعدا تصمیماتی که برای تحول فرهنگی میخواهیم بگیریم مبتنی بر پژوهش باشد. آسیب شناسی و ارائه راهکارها و برنامه تحول، نقشه راه تغییر و تحول فرهنگی درون و برون قوه را سفارش دادیم و در حال انجام است. نتایج این امر بعدا آشکار میشود و نمیتوان فورا منتظر نتایج آن باشیم.زمانبندی آن مشخص است و تا اواخر امسال این پژوهشها به نتیجه میرسند و برنامههای سال آینده ما مبتنی بر این پژوهشهاخواهد بود.
یکسری تولیدات فرهنگی داریم که سال قبل انجام شده تا بینش معرفتی کارکنان و خانوادههایشان ارتقا یابد. علاوه بر اینها به فکر فرهنگ عمومی هم بودهایم و در حال تولید برنامههایی برای پخش از رسانه ملی هستیم، تعدادی از آنها آغاز شده و امیدواریم امسال شاهد پخش این برنامهها باشیم. برنامههایی که آگاهیبخش بوده و معرفت همگان به مسائل حقوقی و قضایی را ارتقا میدهد. یکی از مسائل قضایی را در این یافتیم که آگاهی مردم نسبت به مسائل قضایی خیلی کم است و به همین دلیل است که مشکلات قضایی زیادی پیدا میکنند. مثلا. یک معامله سادهای را انجام می دهند اما محکمکاریهای لازم حقوقی و شرعی را انجام نمیدهند و بعد منجر به اختلاف میشود که این اختلاف بعضا بین آشنایان و بستگان رخ میدهد. بخشی هم مربوط به سوءاستفادهها است که وقتی یک طرف معامله ناآشنا باشند راه برای سوءاستفاده باز میشود.ما باید راههای نفوذ و سوءاستفاده را ببندیم که یکی از بهترین راهها بالا بردن آگاهی حقوقی مردم است.
آموزشوپرورش نسبت به تربیت حقوقی نوجوانان بیتفاوت است
یک سلسله فعالیتهای دیگر وجود دارد و آن فعالیتهای بین سازمانی است که مثلا با سازمانهایی مانند بهزیستی، آموزشوپرورش همکاریهایی را آغاز کردیم. مشاورهها در حوزه دادگاههای خانواده از اینجمله است. کسانی که به دادگاه خانواده میروند برای تقاضای طلاق میروند و ما برای کاهش آمار طلاق سیستم مشاوره را در مجموعه دادگستریها فعال میکنیم و با همکاری سازمان بهزیستی این مشاورهها را گسترش میدهیم. با وزارت ارشاد نیز در حال انعقاد تفاهمنامه هستیم. امیدواریم این همکاریهای بین بخشی منجر بشود که فرهنگ عمومی را ارتقا دهیم. آموزش و پرورش یکی از نقاط هدف ما است که رسانهها باید بیشتر به این موضوع بپردازد. مطالبه عمومی باید نسبت به این موضوع ایجاد شود که چرا آموزش و پرورش ما نسبت به تربیت مردم و نوجوانان و تربیت حقوقی و قانونی آنها اینقدر بیتفاوت است و اساسا تربیتی در این زمینه نداریم.
من خودم در کشورهایی که بودم دیدهام که بچههای کوچک اوایل دبستان یا حتی مهدکودک را میآورند و در محافل اجتماعی تمام قواعد اجتماعی آن محفل، منطقه یا گذرگاه را به طور عملی یاد میدهند و آنها را تربیت میکنند. ما چنین تربیتی را در آموزش و پرورش نداریم و لازم است. این بخش آگاهی نیست بخش ایجاد رفتار مناسب است. به همین خاطر بسیاری از مشکلات اجتماعی آنها با این تربیت کردن کاهش مییابد. آموزش و پرورش ما باید وارد میدان شود، وظایف خود را بشناسد و به درستی به آن عمل کند. ما آماده هستیم کمک کنیم تا این وظایف به درستی عملیاتی شود.
همینطور رسانههای ما، همه رسانههای ما در این عرصه مسئول هستند و سوال این است که تا چه اندازه اولا مسئولیتها را شناختهاند و ثانیا به وظایف عمل کردهاند؟ یک تخمین غیرعلمی اگر بزنیم شاید 10 تا 20 درصد وظایف خود را انجام دادهاند مخصوصا رسانههایی که برد و گستره ملی دارند وظابفشان سنگینتر است. کاری که ما باید بکنیم این است که مسئولیت را معرفی کنیم اما بعضا مواجه میشویم با اینکه آنها برای انجام مسئولیتها مطالباتی دارند.
برخی که مسئولیت ملی و حاکمیتی دارند نسبت به وظایف ذاتی خود کاسبکاری میکنند
چرا قوهقضاییه انقدر دیر به فکر این مسئله افتاده است؟
صادقی: این هم یک اشکال است که قبول داریم. همه دستگاههای ما دیر به فکر افتادند. مگر دیگر دستگاهها به این فکر افتادند که باید بخش فرهنگی داشته باشند؟ غیر از ارگانهای نظامی و انتظامی را که باید مجزا کنید و همچنین دانشگاهها که هم نهاد و هم معاونت فرهنگی دارند که آنجا هم ضعف دارند، آیا سایر دستگاههای ما بخش فرهنگی را که واقعا فرهنگسازی کنند دارند؟ ما هم قبول داریم که دیر است. باید دیدمسئولیتهای این بخش را به عهده چه کسانی است، مسئولان را بشناسیم و یک به یک بگوییم که هرکس چه وظیفهای دارد. بحث محاکمه نیست میخواهیم بگوییم وقتی شما دغدغه فرهنگی دارید، باید طبق درک صحیح از مسئولیت، کار را انجام دهید.بحث ما این است که نباید در مقابل یادآوری مسئولیتشان مطالبهای داشته باشند و مطالبه عوض کنند برای اینکه به انها مسئولیتشان را یاد بدهیم. بعضا کاسبکاری میکنند مخصوصا آنهایی که مسئولیت ملی و حاکمیتی دارند. نباید نسبت به وظایف ذاتی خود کاسبکاری کنند.
باید به این سمت برویم و یکی از وظایف خود میدانیم که مسئولیتهای مرتبط با ساخت فرهنگ عمومی را در عرصه حقوقی و قضایی به متصدیان آن یادآوری کنیم و در ادامه کمک کنیم که انجام این مسئولیت تسهیل شود.
طرح آزمایشی تربیت مربی اخلاق حرفهای در مجتمعهای قضایی
سوال: در حوزه درون سازمانی و مسائل فرهنگی ورود کردهاید؟ یکی از اعتراضات همیشگی مردم برخورد نامناسب برخی قضات با طرفین پرونده است که شاید دلیل آن گستردگی پروندهها است.
صادقی: این یکی از حوزههای اصلی کار ما است که اخلاق حرفهای را در درون سازمان وارد و بعد نهادینه کنیم که یکی از وظایف اصلی است. یکی از کارهای تحقیقاتی ما در حوزه اخلاق حرفهای است. پس از استخراج شیوههای موردنظر، این موضوع عملیاتی میشود. یک کار آزمایشی هم در برخی مجتمعهای قضایی آغاز کردهایم که اگر مشکلات آن برطرف شود، آن را به سراسر کشور توسعه میدهیم. تربیت مربی اخلاق حرفهای را نیز در دستور کار داریم که برای سراسر کشور اجرایی میشود.
قطعا این موضع را از مسئولیتهای خود میدانیم و برای آن راهچاره اندیشیدهایم اما هنوز اول راه هستیم. این حق مردم است که از اخلاقی انسانی و اسلامی برخوردار باشند در مواجههها و برخوردهایی که با آنها میشود و هیچکس به هیچ بهانه و علتی نباید و شایسته نیست که با مردم بدرفتاری کند. با یک اعتقاد جازم و قوی داریم که از سیره معصومان آموختهایم که حتی با مجرمان نیز حق نداریم با روشی غیراخلاقی برخورد کنیم. اگر کسی تخلفی کرده و حتی جنایتی کرده است، وقتی ثابت شد این جنایت، این جنایت اثبات شده را باید مجازات کرد حتی اگر اعدام باشد، اما هیچکس حق ندارد نسبت به این مجرم، اهانتی بکند یا چیز دیگری مازاد بر مجازات بر فرد محکوم، تحمیل کند. این دستور اخلاق اسلامی است. حتی اگر این فرد ابنملجم باشد.
با بدترین آدمها هم نباید بدرفتاری کنیم و این باید اساس کار ما باشد. اما با همه این تفاسیر ما هم انسان هستیم. قضات هم همینگونه هستند. فشار کاری از یک طرف، فشار ارباب رجوع غیرمطلع و دارای تقاضای بیجا و همچنین دعوای بین طرفین پرونده از سوی دیگر، قاضی هم ظرفیتش پر میشود و سرریز میشود و این واکنش تبدیل به پرخاشگری و دستور به مجازات میشود. ما با معصوم طرف نیستیم و قطعا قضات هم ظرفیت محدود دارند و میتوانند در برخورد با ناهنجاری و مطالبات نابجا از کوره در بروند. ما تأیید نمیکنیم این رفتار را اما واقعیت به ما می گوید که باید جاهای دیگری را درست کنیم تا این اتفاق نیفتد. نمیشود همیشه به قاضی ایراد گرفت که چرا اینگونه رفتار کردی؟ بلکه باید ظرفیت او، ظرفیت نیروی انسانی، انبوه پرونده و مسائل دیگر را در نظر گرفت، آنها را برطرف کرد آنگاه توقع داشت. باید مجوزهای لازم را برای جذب نیرو کند، قاضی تربیت و تزریق کرد، این مسائلی است که در سالهایی جلوی آن را بستند و امروز ثمره آن را میبینیم که سنگینی کار، پرخاشگری ایجاد میکند.
بداخلاقی قاضی و کارمند قضایی در میزان رضایت اربابرجوع تأثیر منفی دارد
نکته دوم این است که آموزشهای عمومی کم است و دستگاههای مرتبط به اندازه کافی آموزش ندادهاند. مردم به اندازه کافی از مشاوره حقوقی استفاده نمیکنند یا برخی وکلا به اندازه کافی کارشان را به خوبی انجام نمی دهند. همراهی حقوقی لازم بین وکلا و مردم وجود ندارد. وکلا گاه یک لایحه مینویسند و به موکل میدهند اما موکل بلد نیست با وجود لایحه دفاعیه از خود دفاع کند. اگر بخواهیم ریشهیابی کنیم علل مختلف دیگری وجود دارد و باید مقداری حق بدهیم به کسانی که این وضعیت برای آنها پیش می آید اما نه به آن معنا که این کار را مجاز بشماریم. البته این بداخلاقی قاضی و کارمند قضایی اثر بدی روی میزان رضایت اربابرجوع دارد و باید به سرعت درمان شود و ما هم به دنبال اصلاح این مشکل هستیم ولی اگر به عوامل دیگرهم توجه کنیم، آنگاه عادلانهتر و متعادلتر قضاوت میکنیم.
بخش زیادی از این مشکل مربوط به خود ارباب رجوع است که درست، بهجا و حقوقی اظهارنظر نمیکند و همین سبب میشود بداخلاقی ببیند. وقتی از خود شما هم مطالبه نابجایی بشود و بر این خواسته اصرار شود، قطعا شما عصبی میشوید و واکنش نشان میدهید.
جواز بازخواست از مسئولان به دلیل کمکاری در حوزه فرهنگی، همگانی است
سوال: ارتباط با سایر سازمانها، جایگاه مطالبهگری از سایر سازمانها به دلیل کمکاری در حوزه فرهنگی دارید؟
صادقی: جواز اخلاقی بازخواست را همه دارند. اما جواز حقوقی و قضایی را هم سازمان بازرسی کل کشور دارد و میتواند و باید این کار را انجام دهد. یکی از خواستههای ما از سازمان بازرسی این است که این کار را فعالتر از گذشته انجام دهد مخصوصا امسال که سالی متبرک به نام فرهنگ است.
سوال: احکام جایگزین حبس، چند سال قبل جرقهای زده شد. هم جدی گرفته نشد و هم برخی احکام مناسب نبود مانند اینکه طرف را محکوم به حضور اجباری در مسجد کردند. آیا برنامه مدون و تعامل جدیدی با قضات برای صدور احکام جایگزین حبس در حوزه فرهنگی دارید؟
صادقی: این مجازاتهایی که میگویید بعضا ممکن است وهن باشد، باید اول دید که واقعا وهن است یا خیر. ممکن است یک جایی به اسم مجازات، وهن باشد اما اگر به اسم تربیت باشد چه؟ قاضی حکم میدهد که رفتار فرد اصلاح شود. همیشه احکام صادره جنبه کیفری ندارد و بخشی از آنها جنبه تأدیبی و پیشگیرانه دارد بنابراین فلسفه آن اگر کیفر باشد بله وهن است که برای کیفر گناهت به مسجد برو اما اگر برای تأدیب باشد، وهن که نیست هیچ، بسیار هم میتواند سازنده باشد ولی به شرطی که درست اجرا شود و این فرد به دست فردی باتجربه سپرده شود نه اینکه رها شود.
اما درباره مجازاتهای جایگزین حبس، باید بگویم که این موضوع رها نشده است و اخیرا هم در حال پیگیری جدیتر است به ویژه با ابلاغ قانون جدید مجازات اسلامی، که در آنجا این موارد جایگزین حبس، به شکل وسیعی دیده شده است. در قانون مجازات اسلامی موارد عدیدهای از مجازاتهای جایگزین حبس دیده شده یا تعاریفی جدید ایجاد شده که حبس به اشکال دیگری اجرایی شود تا بتواند حبس را به اندازه زیادی کاهش دهد. این موضوع یکی از سیاستهای جدی قوهقضاییه است که رها نشده است.
حبس در فرهنگ اسلامی به عنوان مجازات اصیل شناخته نمیشود
در حوزه فرهنگ نیز، اجرای این قوانین نیاز به آموزش و تغییر نگرش و رویکرد دارد. چند معاونت در این عرصه دخیل هستند از جمله معاونت آموزش که دورههایی برای تعلیم قضات اجرا کرده و در حال پیگیری است. ماهم در برنامههای فرهنگی خود یکی از مسائلی که به طور جدی نسبت به فرهنگسازی دغدغه داریم و دنبال میکنیم، همین جایگزینی حبس و کاهش حبس است. حبس در فرهنگ اسلامی، به عنوان یک مجازات اصیل، شناخته نمیشود بلکه این موضوع از باب اضطرار است که جایی به ناچار فردی را حبس کنند اگر هیچ راه دیگری نداشته باشیم نوبت به حبس در مقام مجازات میرسد. حبس برای جایی است که ترس از فرار و امثالهم باشد. ما در مجازات اسلامی شلاق، قطع ید، اعدام و موارد دیگری داریم اما حبس در اصل مجازات اسلامی وجود ندارد مگر به ندرت و از باب ضرورت. جایی که کسی مجرم و ممکن است فرار کند. اما اگر دو نفر شاکی و متشاکی هستند فورا به سمت حبس برویم هیچ وجهی ندارد و باید نگرش قضات در این زمینه تغییر کند.
متأسفانه حبس، به عنوان سادهترین اقدام برای برخی قضات شناخته شده است
مثلا در جایی برای تضمین شروع به حبس میکنیم که این کار غلط است و برای تضمین نباید فرد را حبس کرد. حبس آخرین راه است. متاسفانه این فکر و فرهنگ به عنوان سادهترین کار برای قاضی که فورا دستور حبس بدهد شناخته شده است و باید این تغییر نگرش به وجود آید که این روش درست نیست بلکه باید حبس آخرین راه باشد و ما از قول شرف میتوانیم آغاز کنیم تا اینکه فرد، شخصی را به عنوان وکیل معرفی کند، یا وثیقه بیاورد و اشکال دیگر تضمین استفاده کنیم تا نوبت به حبس نرسد. خیلی از حبسهایی که اتفاق میافتد مربوط به مواردی است که قرار نیست فرد حبس شود و اصلا حکمی برایش صادر نشده بلکه فعلا او را نگه میدارند تا تکلیف مشخص شود. خب ما باید برای این رویه جایگزین پیدا کنیم که مقداری به تغییر نگرش و مقداری به تضمینهای دیگر نیاز دارد.
حبسزدایی، نیازمند اصلاح قوانین دیگر غیر از قانون مجازات هم است/کمکاری بانکها منجر به پرکاری قوهقضاییه شده است
حبسزدایی مقوله بسیار مهمی است که بخشی از آن به قوانین و اصلاح قوانین برمیگردد. قانون جدید مجازات اسلامی که با تغییر و اصلاحاتی به تصویب رسید بازهم کافی نیست و این اصلاحات باید در قوانین دیگر از جمله قانون چک که در آن هم مجازات حبس پیشبینی شده است، اعمال شود. چه لزومی دارد که ما در جریان یک کار حقوقی که دو نفر معامله میکنند و ضامن چک باید بانک باشد، ضامن را قوهقضاییه و زندان قرار دادهایم. ضامن چک در کشورهای دیگر، اول اعتبار فرد را میسنجند و بعد چک میدهند و بعد از آن، بانک اعتبار فرد را ضمانت میکند. مثل صدور السیها در معاملات خارجی، بانک متعهد میشود و تضمین میکند. اینجا هم باید همین اتفاق بیفتد. بانک ما کمکاری میکند البته این کمکاری براساس قانون است و قانون باید اصلاح شود. کمکاری برای بانکها ایجاد شده و پرکاری برای قوه قضاییه ایجاد شده است. کسی هم که سزاوار نیست به زندان میرود و در مجموع چندین سال، چند میلیون زندانی چک ایجاد میشود.
اطلاعرسانی درباره مجازاتهای جایگزین حبس ضعیف است. معلوم نیست این احکام همچنان صادر میشود یا خیر. شما در جریان این احکام قرار میگیرید یا خیر. آیا نمیتوان سایر قضات را از این احکام مناسب جایگزین حبس مطلع کرد؟
صادقی: واقعیت این است که این احکام همچنان صادر میشود اما ما باخبر نمیشویم چون اطلاع ما نسبت به این همه پرونده ممکن نیست مگر موارد خاص و برگزیده را بخواهیم تا اعلام کنند. این کار را میتوان انجام داد و شایسته است برخی موارد که میتواند الگوسازی کند تا هم جامعه و هم خود قضات آگاه شوند میتواند اعلام شود و ما پیشنهاد میکنیم به همه دادگستریهای سراسر کشور که با رعایت جهات قانونی حفظ حریم اشخاص، خوب است اینگونه احکام زیبابیی که برای مجازات جایگزین حبس صادر شده و میتوان سازنده و الگو باشد برای سایر بخشها، اعلام شود. گزیدهای از این احکام اعلام و تجزیه و تحلیل شود و رسانهها جریان سازی شود تا این کار شایسته نهادینه شود.
سوال: با توجه به اینکه امسال سال فرهنگ است، نقش شما و فعالیتهایتان دوچندان میشود. آیا معاونت فرهنگی در قوه قضاییه میتواند به جرایم فرهنگی هم ورود کند؟ مثلا اینکه یک کتاب موهن یا تئاتر موهنی ساخته شود که با مبانی فرهنگی جامعه سنخیت نداشته باشد، آیا باید منتظر ورود دادستانی در این زمینه بود یا معاونت فرهنگی هم میتواند ورود کند؟
صادقی: درباره جرایم فرهنگی دو سازوکار الان وجود دارد. یکی ورود دادستانی به عنوان مدعیالعموم است. یکی هم سازمان بازرسی کل کشور برای کشف جرم است. حالا اگر ما بخواهیم در همین دو بخش وارد شویم تداخل وظایف ایجاد میکند و نباید وارد شد. اما انچه که شایسته است صورت بگیرد یکی نگاههای خاص فرهنگی است که باید جریانهای فرهنگی را رصد کنیم و هشدارهای لازم را به مبادی مرتبط بدهیم که این کار را در دستور کار قرار دادهایم و اجرا میکنیم. مصداقی صحبت نمیکنم چون ممکن است همین موضوع اتهامزنی باشد زیرا در دادگاه هنوز به قطعیت نرسیده باشد. نفس همین کار، اقدامی غیرفرهنگی است. اما مواردی بوده که از دادستانی یا سازمان بازرسی کل کشور خواستیم که جریانی خاص را پیگیری کنند و همچنان در حال رسیدگی است. ولی اینکه به عنوان مداخله قضایی نه وظیفه داریم و نه درست است که اینکار را انجام دهیم زیرا مسئول مستقیم دارد. ما کاری که میکنیم این است که مسئولان مرتبط را در این زمینه تغذیه فکری کنیم، اگر لازم است جریان شناسی لازم را ارائه کنیم و همین الان هم این کار را انجام میدهیم تا نگاه لازم را به آنها منتقل کنیم.
سوال: مدتی است که نام زندان به ندامتگاه تغییر یافته است. اما برخی مسئولان نیروی انتظامی گلایه دارند که زندانها ندامتگاه نیستد و به جای دانشگاه انسانسازی دانشگاه مجرمسازی شده است و مجرمی که با کلاهبرداری ساده به زندان رفته بعد از دو سال با کلکسیون جرایم بیرون میآید. در این بخش در حیطه وظایف شما میتواند بگنجد. آیا کار فرهنگی در زندانها به خوبی انجام میشود که واقعا زندانی علاوم بر تحمل مجازات، تربیت شود و از زندان خارج شود. اندوختههای معنوی وی افزوده شود.
صادقی: این تصور غلطی است که کسی که الان به زندان میرود، آنجا دانشگاه مجرمپروری است. شاید خود ما هم پیش از این چنین تصوری داشتیم اما بیش از 10 زندان را بازرسی کردیم و فعالیتهای مجموعه و زندانیان را بررسی کردم و در عمل هم وقتی وارد فضای زندان میشوید تصورتان به کلی با آنچه که از بیرون تصور میکنید تفاوت خواهد کرد. یک روز با برخی مسئولان سازمان زندانها صحبت میکردیم که چرا اقدامات خود را اعلام نمیکنید، استدلالشان این بود که به لحاظ روانی خوب نیست که زندان را خیلی خوب نشان دهیم زیرا ترس از زندان ریخته میشود و مردم فکر میکنند جای خیلی خوبی است و اشکالی ندارد کسی به زندان برود. به طور کلی یک نگرانی و ترس باید در جامعه باشد و همین نگرانی و ترس بازدارندگی داشته باشد.
من نظری درباره این استدلال نمیکنم اما در زندان برای تمام کسانی که وارد زندان میشوند مانند برنامههای غذایی، بهداشتی و ورزشی، برنامه فرهنگی هم وجود دارد. به لحاظ روانی، اعتقادی و اخلاقی برای همه زندانیان برنامه وجود دارد و روحانیون زیادی این برنامهها را اجرا میکنند هرچند هیچ اجباری برای شرکت در این برنامهها نیست. اما با این وجود، بسیاری از زندانیان در کلاسهای حفظ قرآن، سوادآموزی و حرفهآموزی شرکت میکنند. الان در زندانها دانشگاه وجود دارد و بسیاری از زندانیان بیسواد وارد شدند و با مدرک لیسانس از زندان خارج شدهاند. یا افرادی که بعد از حفظ کامل قرآن، اقدام به آموزش قرآن به دیگر زندانیان کرده است. بسیاری از آنها فضای کسب و کار دارند. زندان شبیه یک دهکده نسبتا کامل است که از نانوایی و آشپزخانه تا درمانگاه و دندانپزشکی و مشاوره روانشناسی و مسجد دارد.
شما چند زندان محدود دارید که وضعشان نسبتا مناسب نیست و مشکلاتی در آنجا وجود دارد. طرح تفکیک زندانیان اجرا شده اما کامل نیست ولی درصد بالایی اجرا شده است. تفکیک زندانیان خطرناک، اقتصادی، سارقان، قاچاقچیان و موارد دیگر تقریبا عملی شده است و در همه کشور به این سمت حرکت شده است و جاهایی که انجام نشده، به دلیل کمبود فضای فیزیکی بوده است. لازمه اجرای کامل این تفکیک زندانیان، بودجه است. حتی برای کسانی که مدت کوتاهی توقف در زندان دارند و هنوز جرمشان قطعی نشده نیز تفکیک صورت میگیرد و آنها در کنار مجرمان سابقهدار قرار نمیگیرند. اساسا کسانی که زیر 2 ماه در زندان باشند از سایرین جدا خواهند بود. اینکه گفته میشود آموزشگاه جرم است حرف غلطی است اما به یک معنا درست است که به طور طبیعی تعدادی آدم متخلف که کنار هم باشند، خواه ناخواه تجربیات خود را به هم منتقل میکنند و نمیتوان جلوی آن را گرفت زیرا خارج از توان همه است مگر اینکه همه زندانیان را به انفرادی بفرستند که این هم خلاف حقوق زندانیان است و در هیچ جای دنیا هم اینطوری نیست.
نجات محکوم به اعدام با حفظ قرآن در زندان
این مقدار آموزش طبیعی است. اصل زندان خوب نیست که این نوع آموزندگی را دارد ولی وقتی مجبور به استفاده از زندان شدیم باید به سراغ مراقبت برویم تا هم وضع بدتر نشود بلکه اوضاع بهتر هم بشود. واقعا در زمینه اقدامات تربیتی، کارهای جدی انجام شده است، مشوقهای فراوانی برای زندانیان اندیشیده شده است. زندانیان هم به صورت گسترده استقبال میکنند. برخی آزادیهای مشروط، اعطای مرخصی و مواردی دیگر براساس میزان رشد تربیتی که داشتند، به آنها ارائه میشود. برخی بندها را دارلقرآن نامگذاری کردهاند و استقبال زندانیان از دارلقرآنها بسیار خوب است. از این نظر امکانات خوبی در زندانها وجود دارد ولی این حرف نباید به این معنا باشد که زندان جای خوبی است؛ خیر زندان جای خوبی نیست زیرا با وجود همه امکاناتی هم که به زندانیان داده شود، باز هیچ چیز نمیتواند جایگزین آزادی شود. هیچیک از زندانیان هم با وجود امکانات موجود، راضی به ماندن در زندان نیستند، هیچ آدم آزادهای دلش نمیخواهد در زندان باشد و آدمی که چنین ارادهای کند معلوم است از نظر روحی مشکل دارد. اگر کسی مبتلا شد به زندان، ما مسئولیت داریم برای زندانی اقدام تربیتی انجام دهیم و این کار به خوبی انجام میشود. این سازمانهای حقوق بشری هم که نظارت میکنند واقعا واقف هستند که این اتفاق افتاده و همچنان میافتد. در اکثر استانهای کشور همین برنامهها جاری است غیر از یکی دو مورد خاص که آنجا تراکم زندانیان خطرناک یا خیلی بدرفتار وجود دارد. مثالهایی هم که زدید مربوط به این افراد خیلی خاص و اشرار است که دیگر نمیتوان برای آنها کاری کرد و تربیت نمیشوند.اینها دیگر تربیتپذیر نیستند. اما با زندانی موادمخدر داشتیم که به دلیل حفظ قرآن، از اعدام نجات پیدا کرده است.
سوال: شما گفتید یکی از وظایف ناظر به بخش فرهنگ عمومی است؛ در سالهای اخیر گشت امنیت اخلاقی و گشت ارشاد را در سطح جامعه میبینیم. بعضا دیدیم افرادی که گشت ارشاد با آنها برخورد کرده است، با همان وضع زننده به مجتمع قضایی میرود و هیچ برخوردی با وی نمیشود و کارش را هم انجام میدهد. یکی از درخواستهای همیشگی فرمانده ناجا هم این است که بار اصلی عفاف و حجاب بر دوش نیروی انتظامی است. قوهقضاییه در این زمینه وظیفه ارشادی حتی درون قوه قضاییه ندارید؟
صادقی: درست است که نام مجموعه ما معاونت فرهنگی است اما قرار نیست تمام کارهای فرهنگی جامعه را ما انجام دهیم.
تمام دستگاههای فرهنگساز باید برای اصلاح فرهنگ کشور بسیج شوند
خب این جوابی است که وقتی هرکدام از سازمانهای مرتبط با موضوع عفاف و حجاب از آن سوال میشود، میدهد.
صادقی: قبول داریم و موضوع را روشن هم میکنیم. ما وظیفه نداریم فرهنگسازی در باب حجاب را برعهده بگیریم یا در باب ارتباط والدین و فرزندان یا ارتباط شهروندان را برعهده بگیریم. هزاران نوع رفتار اجتماعی و تعاملات اجتماعی داریم که نمیشود به عهده یک ارگان مثل معاونت فرهنگی قوهقضاییه گذاشت زیرا اصلا امکان ندارد. همه دستگاههایی که فرهنگساز هستند باید بسیج شوند برای اصلاح فرهنگ کشور و مردم و سازمانهای کشور. این یک کار جمعی است.
فرهنگسازی باید از خانه و مهدکودک آغاز شود یا زندان؟
بیاییم و به ترتیب آغاز کنیم. ببینیم اصلاح فرهنگ از کجا آغاز میشود. از زندان یا مهدکودک و خانه؟ فشار اصلی کار را باید کجا قرار دهیم؟ در آموزشوپرورش یا دستگاه قضایی و نیروی انتظامی؟ الان کار را داریم وارونه به پیش میبریم. تا حرفی میشود درباره عفاف و حجاب سریع سراغ نیروی انتظامی و قوهقضاییه میرویم که قطعا این کار غلط است زیرا مسئولیت اصلی این مقوله نه با نیروی انتظامی است و نه قوهقضاییه. مسئولیت اصلی با دستگاههای تربیتکننده نسلها است و همه آنهایی که پیرامون خود را متأثر میکنند. از خانهها آغاز میشود. از دیدن تلویزیون و ماهواره آغاز میشود تا نحوه رفتار والدین، معلم، همسایه، دوست و فضاهای عمومی و کسبوکار ادامه مییابد. آخر هم بعد از ارشاد، به برخوردهای انضباطی و تنبیهی نیروی انتظامی و قوه قضاییه باید برسیم. این غلط است که الان وظیفه اصلی مقوله عفاف و حجاب به دوش نیروی انتظامی و قوهقضاییه افتاده است.
حالا وقتی که یک جریانی داشته باشیم که از اول مدیریت نکرده باشیم و بعد بخواهیم انتهای کار مدیریت کنیم، این مدیریت موفق نخواهد بود و جواب نخواهد داد. مثل قطعه گلوله برفی است که از بالای کوه غلت داده میشود، این گلوله اگر همان بالا مدیریت شود میتوان جلوی آن را گرفت وگرنه در انتها تبدیل به بهمنی میشود که هیچ سدی در برابر آن توان مقاومت ندارد؛ نه نیروی انتظامی و نه دستگاه قضایی. وقتی شما میبینید موج تخلف در یک عرصه زیاد میشود و دستگاههای فرهنگساز نتوانستند به اندازه کافی تأثیرگذاری کنند، نه نیروی انتظامی میتواند با اینهمه تخلف مواجهه کند نه قوهقضاییه.راه این نیست که بیایید و بار مسئولیت را روی آخرین سد قرار دهید؛ این سد به اندازهای میتواند مقاومت کند که بار پشت آن با میزان مقاومت سد نزدیک هم باشند. وقتی بار پشت نیرو بیشتر باشد، سد شکسته میشود.
نسل قدیم حساب ویژهای روی روحانیت برای فرهنگسازی و در سطح بالاتر انسانسازی باز میکرد. آیا قبول دارید که روحانیت در فضای جدید جامعه مقداری از ورود به مسائل و در اختیار گرفتن فرهنگسازی جامعه عقبنشینی کرده است؟
اصلیترین عنصر تأثیرگذار بر جامعه قدیم، روحانیت و منبر بود؛ جامعه امروز با دهها منبر رسانهای روبهرو است
صادقی: به یک معنا بله ولی عقب نکشیدهاند. عوامل تحول جامعه خیلی متعدد است. عنصر تأثیرگذار روی جامعه در زمان قدیم تقریبا محدود بود و دو یا سه عنصر بود که اصلیترین آنها روحانیت بود. دستگاه فرهنگساز و رسانه فرهنگساز ما عمدتا منبر بود. الان ما چند منبر رسانهای و چند نوع داریم. از یک نوع تبدیل به دهها نوع شده است و تولیدکنندگان هم دیگر دست روحانیت نیست و محدود هم نمیشوند. اینهمه تولیدکننده فضای مجازی داریم و تکتک مردم خودشان به تولیدکننده تبدیل شدهاند. فضای مجازی ماهیت خود را تغییر داده است و نمیتوان آن را کنترل کرد. عناصر تولیدکننده محتوا و تأثیرگذار بر فرهنگ عمومی کشور، دهها مبدأ مختلف پیدا کرده است. مراجع فکری مردم عوض شده است. نیلپوستمن در کتاب تکنوپولی مینالد از وضعیت تحولی که در جامعه امریکا رخ داده و آن را با وضعیت جامعه قدیم آمریکا مقایسه می کند و میگوید که الان مرجع فکری ما یک جاهای دیگری هستند و تکنولوژیها بر فرهنگ جامعه حاکم شده است. تکنولوژی الان فرهنگ را اسیر کرده است و تکنولوژی به وسیله موبایل و اینترنت فرهنگسازی میکند. اینهاست که از دست روحانیت خارج است و روحانیت در کنار صدها عنصر دیگر، تنها یکی از عوامل فرهنگ سازی است و میزان تأثیرگذاری قدیم روحانیت اگر 90 درصد بود الان به 10 درصد رسیده است ولی الان هم در فضای مجازی طلبهها حضور دارند و فعالیت میکنند.
ولی این فعالیتها انسجام و بازخورد قابل توجهی ندارد.
صادقی: منسجم است. معاونت تهذیب حوزه علمیه یک حمایت خاص میکند و تعداد زیادی طلبه فعالیت می کند. البته نمیگویم که نمیتوان بهتر کار کرد ولی به اندازهای که قدیم کار میشد، بیشتر کار میکنند و نسبتا به قدیم خیلی بهتر کار میشود اما این کار جوابگو نیست، ابزار و امکانات و نیرو خیلی کم است. یک مقدار از جامعه روحانیت هم اسیر دستگاهها شدهاند و صرف تأمین مایحتاج دستگاهها شدهاند. حوزه باید استاد دانشگاه، قاضی، نهادهای فرهنگی را باید تأمین کند و در کنار آن باید کار تبلیغی هم انجام دهد. مسئولیتهای حوزه نسبت به گذشته خیلی بیشتر و شاید بتوان گفت 100 برابر شده است. قدیم شاید یک مسئولیت محراب و منبر را داشتند اما الان صدها نوع وظیفه برای روحانیت ایجاد شده است که قبلا نبود و نمیتوان آنها را هم رها کرد. روحانیت کار خود را میکند ولو اینکه خیلی از آنچه که باید باشد، عقب است ولی توانش همین است. انتظارات را باید با ظرفیتها و نیروی انسانی و بودجه سنجید. فرمایش شما درست است که خیلی عقب است ولی باید دید چه چیزی در اختیار دارد که چه کرده است، آنگاه میتوان قضاوت درستی کرد.
باید عقبماندگی قضات از جریانات سیاسی کشور و جهان را جبران کنیم
شما در سفر به عسلویه صحبتی درباره بینش سیاسی قضات کردید و مثالی درباره جاسوس اسرائیلی زدید. آیا برآورد شما این است که بینش سیاسی قضات کم و نگرانکننده است یا هشدار دادید.
صادقی: واقعیت این است که قضات به دلیل درگیری بالا با پروندهها عمدتا فرصت این را ندارند که به مقولات دیگر بپردازند. این است که به طور طبیعی از جریان امور در فضای کشور و جهان عقب میمانند و ما باید برای آنها کار کنیم و این عقبماندگی را جبران کنیم.
اولین نشانههای تحول فرهنگی در قوه و سطح جامعه را چه زمانی میتوان دید.
صادقی: تحول فرهنگی را نمی توان برایش نقطه مشخصی تعیین کرد. فرهنگ چیزی است که مثل آبی است که آرام آرام حرکت میکند و بعد میبینید که یک دیوار را خراب کرده است. در ابتدا شاید هیچچیزی از جریان آب نبینید ولی مدتی بعد تأثیرات آن را مشاهده کنید. فرهنگ هم همینگونه است ابتدا باید در عمق وجود افراد نشست کند، بعد به زبان و فکر و رفتار ورود کند و بعد از آن میتوان مشاهده کرد که تغییر رخ داده است. ما برای اینکه این موضوع را رصد کنیم، اقدامات علمی از جمله نظرسنجی انجام میدهیم قبل و بعد اجرای یک طرح و میزان تغییر را رصد میکنیم اما اینکه برای مردم بخواهد ملموس باشد، چندسالی طول میکشد.
وضعیت بودجه معاون فرهنگی قوهقضاییه چگونه است؟ آیا افزایشی داشته است؟
صادقی: بودجه این معاونت افزایش یافته است البته قبلا چیزی نبود که بخواهد افزایش یابد. بودجه فعلی مقداری شده است که بتوان با آن کار کرد یا از خودمان انتظار کار کردن داشته باشیم ولی واقعا قبل از آن چیزی وجود نداشت.
ارتباط دستگاه قضایی با رسانهها قوی نیست/ در قوهقضاییه از موضع رسانهها و خبرنگاران صحبت میکنم
در پایان اگر مطلب خاصی باقیمانده، بفرمایید.
صادقی: ارتباطات دستگاه قضایی با رسانهها فعلا خیلی قوی نیست و ضعیف است. شما که در یک موضع رسانهای قوی نشستهاید انتظار میرود اگر دغدغه اصلاح وضع کلی کشور را دارید، در تغییر نگاه مردم هم به دستگاه قضایی و هم تغییر نگاههای خود اعضای دستگاههای و قضات، میتوانید تأثیرگذار باشید و سهم داشته باشید. باید بیشتر به مسائل حقوق و قضا بپردازید. اگر هم جایی در را روی شما بستند از پنجره وارد شوید. این را از زبان کسی میگویم که به نوعی نماینده رسانهها در قوه هستم از موضع شما صحبت میکنم و واقعا ضروری است.
برخی انتظارات مردم از دستگاه قضایی با واقعیت فاصله دارد
آنچه که مردم میپندارند از دستگاه قضایی و انتظاراتی که دارند گاه با واقعیت دستگاه قضایی فاصله دارد و این فاصله هم به این صورت است که مقداری به این دستگاه جفا میشود. واقعا قضات فاضل و زحمتکشی زیادی در دستگاه است و موارد خلاف هم وجود دارد اما جمعیت افراد صحیح و سالم خیلی بیشتر از افراد ناسالم است. انتظار مردم گاهی نابجا است و باید این انتظارات را تصحیح کنیم. رسانهها در آگاهسازیهای عمومی ورود کنند تا مردم را نسبت به حقوقشان مطلع کنند تا انتظار بیجا نداشته باشند.بسیاری از نارضایتیهایی که وجود دارد به حق نیست و با آگاهسازی بخشی از آن برطرف میشود.
مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.irارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.