گروه ورزشی مشرق- بهتازگی شاهد اقدامی در برنامههای ورزشی سیمای جمهوری اسلامی هستیم که در نوع خود جالب توجه است. این روند نیز مربوط به دعوت از میهمانان و چهره های خارجی است که در برنامه های ورزشی حضور می یابند و به ارزیابی وضعیت آن رشته که عموماً فوتبال است، می پردازند. این روند در ماه های اخیر که به برگزاری جام جهانی نزدیک می شویم، شتاب بیشتری به خود گرفته و به یک رقابت جدی میان شبکه ها و برنامه های مختلف تبدیل شده است.
این روزها عنوان می شود این حضورها با استقبال عمومی مواجه بوده؛ اما نکته حائز اهمیت این است که آیا برای این استقبال استدلالی منطقی نیز وجود دارد. در حقیقت، به نظر می رسد، رسانه ملی در حال درگیر شدن با یک پدیده است که صرف تحمیل هزینه های هنگفت به این سازمان که القصه مشکلات مالی نیز دارد، عایدی دیگری نداشته است. در حقیقت، یک باور فاقد استدلال علمی و منطقی موجب یک روند ناصواب در رسانه ملی شده که نیازمند پالایشی جدی است.
رسانه ملی؛ اسیر جو زدگی؟
اکنون که رسانه ملی در بخش سیمای خود اقدام به این تولیدات داشته، این پرسش اساسی پیشروی کارشناسان قرار دارد که فواید چنین برنامه هایی چیست؟ قبل از پاسخگویی به این ابهامات باید توجه داشت این دعوتها هزینههای قابل توجهی را به بیتالمال بار میکند. در شرایطی که همواره از مشکلات مالی این سازمان گفته می شود، باید استدلال قابل توجهی برای عملی کردن این دست برنامه ها مورد نظر داشت. در غیر این صورت، محل های مناسب تری برای این هزینه کردهای فاقد خروجی مشخص جود دارد.
به نظر می رسد مدیران ارشد رسانه ملی که اهتمام قابل توجهی نیز در مدیریت فرهنگی دارند، باید اقدامی شایسته در زمینه خارجی زدگی اخیر انجام دهند تا منجر به یک جوزدگی رسانهای و بدعت نشود.
برخی عنوان میدارند اینگونه اقدامات منجر به جلب بینندگان شده و یک نوآوری به شمار می رود اما باید پرسید که این استدلال بر چه مبنایی عنوان می شود. آیا نظرسنجی درباره شمار مخاطبان صورت گرفته که در مقایسه با قبل از آن بتوان عنوان داشت که شاهد افزایش هستیم؟ پاسخ ساده است. این نگاه برآمده از یک حدس و در حقیقت، فضاسازی رسانه ای است. واقعیت این است که برخی در حال مدیریت رسانه ملی به سوی یک جوزدگی هستند که نتیجه آن نامشخص و منتهی به صرف هزینه های سنگین برای این سازمان است که وظایف مهمی بر دوش دارد.
افق رسانه ملی فراموش شد؟
در سال های اخیر، توان و هزینه فراوانی جهت نگارش برنامه ای تحت عنوان "افق رسانه ملی" صورت گرفته است. بر این اساس، می توان بسیاری از اقدامان و تولیدات این سازمان را در چهارچوب این چشم انداز جامع دید و مورد ارزیابی قرار داد. البته، در میدان عمل نیز چنین بوده و مدیران رسانه ملی همواره در راستای این چشم انداز به مطالبه و ارزیابی پرداخته اند.
حال باید پرسید، چنین اقداماتی را در راستای کدام بند از "افق رسانه ملی" مورد تحلیل قرار داد؟ آیا چنین هزینه هایی که گاها هنگفت هم به شمار می رود، قابل ارزیابی در این راستا است؟ جایگاه این سند بالادستی در رسانه ملی، در این تولیدات چگونه تعریف و تحلیل شده است؟
برای رسانه ملی که از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد می شود، باید استدلالی منطقی در این راستا وجود داشته باشد که این شخصیت سازی ها بر چه مبنایی صورت می گیرد. به عنوان مثال، بازیکنی که صهیونیستزاده بوده و در این رژیم فعالیت کرده، چه تعریفی در قابل افق رسانه ملی دارد؟ آیا شایسته است یک مربی که در دوران فعالیتش به بیاخلاقی و هنجارشکنی مشهور بوده، به یک باره از رسانه ملی سر در آورد؟سرانجام چنین شخصیت سازی هایی چه می تواند باشد؟ چه استدلالی برای چنین فعالیت هایی در رسانه ملی وجود دارد؟
باید پرسید، خارجی زدگی اخیر در برخی برنامه های ورزشی در راستای کدام بند از "افق رسانه ملی" مورد تحلیل قرار داد؟ آیا چنین هزینه هایی که گاه هنگفت هم به شمار می رود، قابل ارزیابی در این راستاست؟
البته، نوآوری و طرح های جدید، حرکتی شایسته در رسانه ملی است که باید بدان توجه ویژه داشت؛ اما الگوبرداری از رسانه های غربی که مروج سبک زندگی و معارف لیبرالیستی هستند، نمی تواند منجر به رسیدن رسانه ملی به افق مورد نظر شود. به نظر می رسد مدیران ارشد این سازمان بایستی در این راستا اقدامی شایسته انجام دهند تا منجر به یک جوزدگی رسانه ای و بدعت نادرست نشود.
این روزها عنوان می شود این حضورها با استقبال عمومی مواجه بوده؛ اما نکته حائز اهمیت این است که آیا برای این استقبال استدلالی منطقی نیز وجود دارد. در حقیقت، به نظر می رسد، رسانه ملی در حال درگیر شدن با یک پدیده است که صرف تحمیل هزینه های هنگفت به این سازمان که القصه مشکلات مالی نیز دارد، عایدی دیگری نداشته است. در حقیقت، یک باور فاقد استدلال علمی و منطقی موجب یک روند ناصواب در رسانه ملی شده که نیازمند پالایشی جدی است.
رسانه ملی؛ اسیر جو زدگی؟
اکنون که رسانه ملی در بخش سیمای خود اقدام به این تولیدات داشته، این پرسش اساسی پیشروی کارشناسان قرار دارد که فواید چنین برنامه هایی چیست؟ قبل از پاسخگویی به این ابهامات باید توجه داشت این دعوتها هزینههای قابل توجهی را به بیتالمال بار میکند. در شرایطی که همواره از مشکلات مالی این سازمان گفته می شود، باید استدلال قابل توجهی برای عملی کردن این دست برنامه ها مورد نظر داشت. در غیر این صورت، محل های مناسب تری برای این هزینه کردهای فاقد خروجی مشخص جود دارد.
به نظر می رسد مدیران ارشد رسانه ملی که اهتمام قابل توجهی نیز در مدیریت فرهنگی دارند، باید اقدامی شایسته در زمینه خارجی زدگی اخیر انجام دهند تا منجر به یک جوزدگی رسانهای و بدعت نشود.
برخی عنوان میدارند اینگونه اقدامات منجر به جلب بینندگان شده و یک نوآوری به شمار می رود اما باید پرسید که این استدلال بر چه مبنایی عنوان می شود. آیا نظرسنجی درباره شمار مخاطبان صورت گرفته که در مقایسه با قبل از آن بتوان عنوان داشت که شاهد افزایش هستیم؟ پاسخ ساده است. این نگاه برآمده از یک حدس و در حقیقت، فضاسازی رسانه ای است. واقعیت این است که برخی در حال مدیریت رسانه ملی به سوی یک جوزدگی هستند که نتیجه آن نامشخص و منتهی به صرف هزینه های سنگین برای این سازمان است که وظایف مهمی بر دوش دارد.
افق رسانه ملی فراموش شد؟
در سال های اخیر، توان و هزینه فراوانی جهت نگارش برنامه ای تحت عنوان "افق رسانه ملی" صورت گرفته است. بر این اساس، می توان بسیاری از اقدامان و تولیدات این سازمان را در چهارچوب این چشم انداز جامع دید و مورد ارزیابی قرار داد. البته، در میدان عمل نیز چنین بوده و مدیران رسانه ملی همواره در راستای این چشم انداز به مطالبه و ارزیابی پرداخته اند.
حال باید پرسید، چنین اقداماتی را در راستای کدام بند از "افق رسانه ملی" مورد تحلیل قرار داد؟ آیا چنین هزینه هایی که گاها هنگفت هم به شمار می رود، قابل ارزیابی در این راستا است؟ جایگاه این سند بالادستی در رسانه ملی، در این تولیدات چگونه تعریف و تحلیل شده است؟
برای رسانه ملی که از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد می شود، باید استدلالی منطقی در این راستا وجود داشته باشد که این شخصیت سازی ها بر چه مبنایی صورت می گیرد. به عنوان مثال، بازیکنی که صهیونیستزاده بوده و در این رژیم فعالیت کرده، چه تعریفی در قابل افق رسانه ملی دارد؟ آیا شایسته است یک مربی که در دوران فعالیتش به بیاخلاقی و هنجارشکنی مشهور بوده، به یک باره از رسانه ملی سر در آورد؟سرانجام چنین شخصیت سازی هایی چه می تواند باشد؟ چه استدلالی برای چنین فعالیت هایی در رسانه ملی وجود دارد؟
باید پرسید، خارجی زدگی اخیر در برخی برنامه های ورزشی در راستای کدام بند از "افق رسانه ملی" مورد تحلیل قرار داد؟ آیا چنین هزینه هایی که گاه هنگفت هم به شمار می رود، قابل ارزیابی در این راستاست؟