ارتش صیهونیستی توانست در مدت یک هفته در چهار محور عملیاتی به بیروت رسیده و آن را به محاصره کامل خود در آورد. در گذر یک ماه از تهاجم ارتش رژیم صیهونیستی به لبنان، بیروت جنگزده بر گرداگرد خود حلقهای پولادین از لشکرهای تانک و زرهپوش و مکانیزه اشغالگران را تجربه میکرد. در ادامه نقش سپاه محمدرسول الله (ص) در تقابل با نیروهای صهیونیستی را بررسی خواهیم کرد.
*لبیک امام به فریاد امدادخواهی
"الیاس سرکیس" رئیس جمهور لبنان در پیامی به همه دولتها و مجامع جهانی درخواست امداد نظامی، غذایی، دارویی و سایر اقلام حیاتی نمود و هیچکس جز ایران خمینی به این فریاد امدادخواهی لبیک نگفت. جمعی از بلندپایه پایهترین مسئولین سیاسی- نظامی جمهوری اسلامی ایران برای بررسی اوضاع و شرایط مظلومین منطقه در حالی وارد کشور سوریه شدند که پایتخت آن بطور مستقیم زیر بارش گلولههای توپخانه صهیونیستها قرار داشت و وضعیت فوقالعاده، تمام شهر را دربرگرفته بود. اعضای این هیأت عبارت بودند از: دکتر "علی اکبر ولایتی" وزیر خارجه وقت، سرهنگ "سلیمی" وزیر دفاع وقت، "محسن رضائی" فرمانده وقت سپاه پاسداران، "محسن رفیق دوست" مسئول تدارکات سپاه پاسداران، سرهنگ "علی صیادشیرازی " فرمانده وقت نیروی زمینی ارتش و "احمد متوسلیان" فرمانده وقت تیپ 27 حضرت رسول (ص) به همراه حجت الاسلام "علی اکبر محتشمی پور " سفیر وقت ایران در سوریه قرار داشتند. هیأتی که بر حسب دستور امام(ره) و ابلاغیه "شورای عالی دفاع " جمهوری اسلامی ایران به ریاست رئیس جمهور وقت آیتالله خامنه ای به سوریه اعزام شده بود.
هیئت اعزامی ج.ا ایران که در روز یکشنبه 16 خرداد 61 (یک روز پس از تهاجم) به سوریه اعزام شده بود پس از بررسی اوضاع و شرایط جبل سوریه و لبنان در جلسه مربوطه شورای عالی دفاع که در دفاتر امام(ره) در پنجشنبه 20 خرداد 61 تشکیل گردید گزارش نهایی خود را ارائه داد و اعلام کرد که: "اسرائیل بر اکثر نقاط جنوب لبنان مسلط شده است و سوریه نمیتواند وارد جنگ شود ".
پس از این گزارش بود که شورای عالی دفاع تصمیم کمک به جبهه لبنان را آغاز کرد. حاج احمد متوسلیان در آخرین مصاحبه خود این گونه گزارش می دهد:
"آنچه که در رابطه با اعزام نیرو به منطقه لبنان و جنگ با اسرائیل به مقدار کافی نیرو به آنجا اعزام شده و به خواست و قوه الهی در تهیه هستیم که بیشتر نیرو اعزام شود و آنطور که باید علیه دشمن صهیونیسم وارد جنگ بشویم. در حال حاضر استعداد ارتش و سپاه در لبنان کمافی سابق به صورت ادغامی بوده و بنا به مسایل امنیتی از گفتن آمار آنها معذوریم."
نیروهای اعزامی ج.ا ایران عبارت بودند بخشی از تیپ محمد رسولالله(ص) و نیز بخشی از نیروهای "تیپ 58 تکاور ذوالفقار" ارتش به فرماندهی حاج احمد متوسلیان بودند که برای اعزام به لبنان توسط شورای عالی دفاع انتخاب شدند. محسن رضایی نحوه این انتخاب را چنین روایت می کند:
"... برادرمان حاج احمد را بردم خدمت مقام معظم رهبری که در آن زمان مسئول شورای عالی دفاع بودند. در آن ملاقات، من خدمت "آقا " گفتم که ایشان [حاج احمد] کاملاً آماده قبول این مأموریت است. منتهی مایل است از زبان شما بشنود که باید این کار را انجام بدهد. وقتی "آقا " به حاج احمد گفتند که شما انتخاب شدهاید تا به عنوان نماینده نظام جمهوری اسلامی ایران به آنجا بروید، حاج ا حمد خیلی تحت تأثیر قرار گرفت. خود آقا هم تاکنون بارها آن جملاتی را که احمد در آن ملاقات به کار برده به ما یادآور شدهاند.
احمد در آن ملاقات خدمت "آقا " عرض کرد: یعنی خداوند متعال ما را انتخاب کرده که برویم با اسرائیلیها بجنگیم؟ آقا فرمودند: بله! شما نماینده نظام هستید، بروید آنجا و جلوی اسرائیلیها را سد کنید ... "
*سپاه محمد(ص) می آید...
روز بیست و یکم خرداد 1361، چرخهای یک فروند هواپیمای بوئینگ 747 نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، در انتهای باند فرود فرودگاه دمشق از گردش بازایستاد. لحظاتی بعد شماری از مقامات بلند پایه سیاسی ـ نظامی و دولت سوریه به نمایندگی از سوی "حافظ اسد " رئیس جمهور سوریه در معیت سفیر وقت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، حجتالاسلام علیاکبر محتشمیپور وارد باند فرودگاه شدند تا از حاج احمد و نیروهایش استقبال رسمی بعمل آورند.
حاج احمد در پاسخ به خبرنگار نشریه پیام انقلاب استقبال مردم و مسئولین را این گونه شرح میدهد:
"استقبالی که مردم از نیروهای ایران کردند بینهایت عالی بود و آنها هرگز باورشان نبود که ما به این صورت عملی با توجه به همه مسایلی که مملکتمان با ان درگیر است مثل مسئله جنگ و غیره وارد کار بشویم. در صورتیکه قبلا ممالک دیگری که در شورای پایداری هستند آنها عملی را انجام نداده بودند و حتی کوچکترین قدم را هم قبلا بر نداشته بودند و وقتی که ما به صورت عملی وارد قضیه شدیم در باور آنها نمی گنجید و طبیعی است که ما وقتیکه وارد فرودگاه دمشق شدیم مقامات فکر میکردند برای یک دیدار تشریفاتی دو ساعته آمدهایم. اما وقتی که پی بردند که ما عملا میخواهیم وارد قضیه بشویم روش آنها به طور کلی تغییر کرد ما را بسیار تحویل گرفتند و مردم نیز همچنین.
مردم لبنان، سوریه و فلسطین به طور کلی از کمک کشورهای پایداری قطع امید کرده بودند و مرجعشان را نیروی ایران میدانستند و همین الان هم معتقدند که تنها نیرویی که میتواند آنها را از این ذلت نجات دهد نیروی ایرانی است."
و در توضیح واکنش دشمن می گوید :
"بلافاصه بعد از ورود اولین هواپیمای ما به آنجا اسرائیل اعلام آتش بس یکطرفه کرد و این اولین گام بود برای اینکه دست به عقب نشینی تاکتیکی بزند. برای ما جنگ با اسرائیل بی نهایت راحت تر از جنگ با عراق است.اسرائیلی ها به هیچ وجه در روش جنگیدن وارد نیستند."
در همان موقع هم رژیم صهیونیستی و هم مزدوران فالانژ با راهاندازی بخش فارسی رادیویی انفعال خود را از حضور اینگونه نیروهای ایرانی در منطقه شامات بیان داشتند.
اعزام قوای محمد رسولا...(ص) به سوریه، در سه مرحله انجام گرفت، در مرحله اول، احمد متوسلیان به همراه تعدادی از نیروها عازم شدند و در حقیقت آنها رفتند تا به عنوان جلودار قوای اعزامی ایران، در دمشق زمینه را برای اعزام دیگر نیروها آماده کنند. پس از آن مرحله دوم اعزام انجام گرفت و سپس مجموعه سوم را شهید محمد ابراهیم همت بر عهده داشت.
در اولین لحظات پس از بر زمین نشستن هواپیما در فرودگاه دمشق در غرب 21 خرداد 1361، احمد متوسلیان خطاب به نیروهای اعزامی چنین فرمود: "برادرها، امام عزیزمان فرمودهاند باید که اسرائیل از صحنه جهان زدوده شود و شما مردان بزرگ باید که این حرف امام عزیزمان را جامع عمل بپوشانید"
نیروهای نظامی ایران موسوم به قوای محمد رسولا...(ص) در حالی که هنوز غبار جهاد و شهادتطلبی را در جبهههای جنوب و غرب کشور را بر سر و رو داشتند، به فرماندهی حاج احمد با سربندهای متبرک به "الی بیتالمقدس " به طرف حرم "حضرت زینب " عازم شدند.
مردمان داغدیده سوریه و آوارگان لبنان با فریادهای بلند آمیخته با اشک چشم فریاد میزدند "یا لبنان یا لبنان ... هذا جیوشالقرآن " و "خیبر خیبر یا صهیون جیش محمد قادمون " پس از اقامه نماز در حرم "حضرت زینب(س) " نیروهای ایرانی عازم مسجد اموی محل نگهداری اسرای اهل بیت(س) گردیدند. عزاداری کم سابقه بسیجیان خمینی بالاخص بسیجیان مخلصی چون " حاج محمد ابراهیم همت " "حاج کاظم رستگار "، " حاج علی موحد دانش "، "حاج قاسم دهقان "، "سید رضا دستواره " و دیگرانی که بعدها با رسیدن به مقام شهادت بسیجی بودن خود را به مهر خون تأیید نمودند در اذهان آن دیار اثری فراموش نشدنی بر جای گذاشت.
*مهم ترین اقدامات
سران صهیونیسم و آمریکا، هرچند که مقدمات توطئه خود یعنی درگیر کردن نیروهای مسلح ایران در جبهه لبنان را موفق مییافتند اما بشدت از شکسته شدن جو کاذب تبلیغاتی خود درباره نیروهای ایرانی به هراس افتاده و از خطر ریشهیابی تفکر جهادی و اندیشه اسلام ناب محمدی(ص) در قالب تفکر خمینی(ره) در میان نسل جوان لبنانی و فلسطینی در وحشت و هراس به سر میبردند، خاصه آنکه حاج احمد و نیروهایش از همان بدو ورود با جدیت بینظیری اقدامات خود را به طور ویژه در تمامی حوزه ها آغاز کردند. اهم این اقدامات را چنین می توان بر شمرد:
1. برگزاری جلسات متعدد نظامی با سران عالیرتبه نظامی سوریه مانند رفعت اسد برادر حافظ اسد. هدف از این جلسات یافتن "راهکارهای " مناسب برای اقدام نظامی بر علیه اسرائیل بود.
2. تشکیل تیمهای متعدد اطلاعات و شناسائی برای نفوذ در عمق مناطق اشغالی و جمع آوری اطلاعات تاکتیکی از وضعیت نظامی دشمن صهیونیستی و نیز تهیه "برآورد اطلاعاتی " از نیروهای نظامی اسرائیل و شناسائی نقاط ضعف و آسیب پذیری آن.لازم به ذکر است که تیمهای شناسائی ایرانی در عمق هایی از مناطق اشغالی نفوذ و رخنه نمودند که سوریها هیچگاه جرأت آن را نیافتند و لذا موجب تحسین و شگفتی آنها شد. جالب آنکه حاج احمد خود در بسیاری از این شناسائیها حضوری فعال داشت و در این مسیر کارهای خارقالعادهای را به ثبت رسانده بودند که در دل تاریخ مکتوم مانده است .
3.ترسیم وضعیت "ترتیب نیروی " ارتش اسرائیل در جوار مرزهای سوریه بر اساس گزارشهای تیمهای اطلاعاتی..
4. طراحی "استراتژی نبرد " با اسرائیل با جزئیات دقیق استراتژیکی، عملیاتی و تاکتیکی توسط حاج احمد بر اساس اطلاعات جمع آوری شده تیمهای اطلاعات و شناسائی و نیز متناسب با ترتیب نیروی دشمن.
5. فراهم ساختن مقدمات آموزش انقلابیون مسلمان و شیعه لبنانی در پادگان زبدانی و نیز راه اندازی کمپ های آموزشی در منطقه بعلبک و دره بقاع لبنان.
امید مبارزه با اسرائیل اما خیلی زود رنگ باخت چه اینکه نیروهای ایرانی و نیز مقامات سیاسی تهران دریافتند که سوریها قصد جنگ نداشته و با آوردن بهانه های گوناگون وقت کشی می کنند و بیشتر در پی آن هستند تا از نیروهای ایرانی به عنوان وجهالمصالحه و برگ برنده در پشت میز مذاکرات بهره برند و در واقع آنها در فکر تنها چیزی که نیستند جنگ با اسرائیل است.
در این زمان بود که وضعیت جبهه سوریه ـ لبنان چند شاخصه کلی را به نمایش میگذارد:
1-پی بردن رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران به نیت اسرائیل از حمله به لبنان. در واقع هدف اصلی از این اقدام دور کردن ذهن تهران از جبهههای جنگ و مشغول داشتن آن به جبهه لبنان بوده است.
2-گرفتن زمان و فرصت مناسب برای بازسازی ارتش بعث عراق که در فتح خرمشهر به کلی نابود شده بود. در این فرصت دول عربی با طرح مبهم مباحثی چون آتشبس و پرداخت غرامت در کنار جنگ لبنان به دنبال اخذ فرصت بودند تا تمام حامیان رژیم بعث دیگربار ماشین جنگی عراق را که در فتح خرمشهر منهدم شده بود از نو بازسازی نمایند آن هم با حضور مستقیم کارشناسان نظامی از اتحاد جماهیر شوروی گرفته تا آمریکا، فرانسه،انگلیس و ....
3-عدم وجود اراده به جنگ در دولت سوریه و بازی سیاسی با تهران بر سر نیروهای اعزامی و عدم همکاری با این نیروها من جمله عدم در اختیار گذاردن سلاح در دسترس آنها.
4-بسته شدن دالان هوایی ترکیه بر روی پروازهای نظامی تهران و از بین رفتن امکان ارسال نیرو و تجهیزات.
این همه موجب شد تا حضرت امام در جلسه با حضور رئیس جمهور (آیتا... خامنهای) و رئیس مجلس (هاشمی رفسنجانی) اعلام کند که: " با حضور ما در آن جبهه با شرایط موجود مخالفت دارند و معتقدند که عربها جنگ جدی نخواهند کرد و درگیری بیشتر ما باعث میشود که در جبهه جنگ با عراق دچار وقفه میشویم و در آنجا هم به جایی نرسیم ".
در نهایت ایشان با این امر موافقت کردند که "اگر به طور جدی از طرف سوریه جنگ شد، شرکت کنیم.
حضرت امام(ره) در بیاناتی راهبردی در روز 30 خرداد 1361 در جمع گروه کثیری از علما و ائمه جمعه پرده از طرح شیطانی دشمن برداشته و چنین فرمودند: ... آمریکا میدانست که ما و ملت ما نسبت به لبنان حساسیت داریم و نسبت به اسرائیل هم از آن طرف حساسیت داریم. این دام را آمریکا درست کرد، یعنی آن نوکر خودش را فرستاد به اینکه حمله کند به لبنان و آن همه خسارت وارد کند و آن همه جنایات. و ما میدانیم که اگر میلیونها جمعیت از بین بروند و یک مطلبی برایآمریکا حاصل بشود و یک نفعی برسد، میگوید همه بروند از بین این را ما از ابر قدرتها شناختهایم. آنها در فکر این نیستند که در لبنان به زن و بچه مردم و به بلاد و این مستمندان و بیچارگان چه میگذرد، آنها دنبال این هستند که "صدام " را در این طرف سر جای خودش نگه دارند و ایران را که از نظر آنها خیلی اهمیتش بیشتر از لبنان و جاهای دیگر است برای آنها محفوظ بماند. این نقشه این است که "بگین " را وادار کند به اینکه تو حمله کن به لبنان، لبنان که تو حمله کردی، ایران حساسیت نسبت به او دارد و همه قوایش را متمرکز میکند در اینکه تو را از بین ببرد و اگر ایران از جنگ عراق غافل بماند، عراق کار خودش را انجام میدهد و ایران در اینجا هم نمیتواند کاری بکند نقشه این است ".
منبع: ساجد