گروه فرهنگی مشرق - هفدهم شعبان سال 1361 هجری قمری در جوار بارگاه مطهر و منور حضرت علی بن موسی الرضا(ع) بزرگ عارف شیعی شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی دعوت حق را لبیک گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
به مناسبت سالروز وفات این عارف بالله در ادامه به بازخوانی اجمالی زندگانی شیخ نخودکی همراه با دو نمونه از کرامات ایشان میپردازیم:
شیخ حسنعلی فرزند علیاکبر مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی اصفهانی، فقیه، عارف، زاهد و صاحب کرامات فراوان، در سال 1279 در نیمه ماه ذیالقعده در خانوادهای متدین و متقی چشم به جهان گشود.
پدرش، مرحوم ملاعلیاکبر، مردی متقی و پرهیزگار و معاشر و دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی همچون حاج محمدصادق تخت پولادی بود، او بر اثر مشاهده کراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزایش شیر در سینه او تا آخر عمرش از ارادتمندان ویژه مرحوم حاجی محمدصادق شد و مدت 22 سال در خدمت او بود و شبهای دوشنبه و جمعه نزد او میرفت و در تخت پولاد با او به عبادت و ریاضت میپرداخت.
پدر حسنعلی نیمی از آنچه که از راه کسب و کار به دست میآورد، در اختیار حاج محمدصادق میگذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان کمک میرساند.
شیخ حسنعلی اصفهانی، سیر تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، ملاعلیاکبر، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا میکرد، وی تا یازده سالگی در خدمت حاجی محمدصادق تخت پولادی بود و از او دستور میگرفت، آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا کرد.
او بیشتر شبها تا صبح بیدار میماند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر ماه را روزهدار بود.
*مداوا با فراموشی
یکی از اعیان و ملاکان نقل میکند: مدتها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی میشد تا آنکه سفری به آستان امام هشتم(ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.
یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ هدایت کرد. چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبه قندی مرحمت کردند و فرمودند: بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان میرود.
قند را خوردم تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آن روز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم. فرمودند: از این واقعه با کسی سخن مگو.
اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماریام عود کرد.
*تو بخور، او مداوا میشود
پاسبانی میگفت: همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.
خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود مییابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواستهاند که مرا ناامید باز گردانند.
به منزل مراجعت و دقالباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالی که جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟
گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافتهام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.
پاسبان میگفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.
*توصیههای چهاردهگانه شیخ نخودکی
1- آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
2- آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که میتوانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
3- آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا نکنی، اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای نیست.
4- از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
5- به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وا رهی.
6- بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد.
7- بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به رسولاکرم(ص) است.
8- عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حی و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.
9- بینالطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بودهاید، شکری کنید و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافتهاید، استغفار کنید.
10- دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شبها قدری در بیاعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک میکند.
11- در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.
12-برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت نکن.
13- حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمیشود.
14- بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکران تأکید دارند و گفتهاند ضرری که یک وسوسه به وجود میآورد، در طول سالهای دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.
شیخ حسنعلی نخودکی دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان و فرزندش را از روز مرگش آگاه کرد و حتی یک بار قبل از تاریخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد، اما با توسل به امام علی بن موسی الرضا(ع)، برای انجام برخی وصایا دوباره حیات ظاهر یافت.
پیکر مطهرش در صحن عتیق، کنار ایوان عباسی در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.
به مناسبت سالروز وفات این عارف بالله در ادامه به بازخوانی اجمالی زندگانی شیخ نخودکی همراه با دو نمونه از کرامات ایشان میپردازیم:
شیخ حسنعلی فرزند علیاکبر مقدادی اصفهانی معروف به نخودکی اصفهانی، فقیه، عارف، زاهد و صاحب کرامات فراوان، در سال 1279 در نیمه ماه ذیالقعده در خانوادهای متدین و متقی چشم به جهان گشود.
پدرش، مرحوم ملاعلیاکبر، مردی متقی و پرهیزگار و معاشر و دوستدار اهل علم و ملازم مردان حق و عارفان بزرگی همچون حاج محمدصادق تخت پولادی بود، او بر اثر مشاهده کراماتی از حاج محمدصادق در مورد همسرش و افزایش شیر در سینه او تا آخر عمرش از ارادتمندان ویژه مرحوم حاجی محمدصادق شد و مدت 22 سال در خدمت او بود و شبهای دوشنبه و جمعه نزد او میرفت و در تخت پولاد با او به عبادت و ریاضت میپرداخت.
پدر حسنعلی نیمی از آنچه که از راه کسب و کار به دست میآورد، در اختیار حاج محمدصادق میگذاشت و به همراه او به فقرا و مستمندان کمک میرساند.
شیخ حسنعلی اصفهانی، سیر تهذیب روح و روان را از همان کودکی و به همت پدر خویش آغاز کرد، پدرش، ملاعلیاکبر، حسنعلی را از همان کودکی در هر سحرگاه بیدار و او را به نماز، دعا، راز و نیاز و یاد خدا آشنا میکرد، وی تا یازده سالگی در خدمت حاجی محمدصادق تخت پولادی بود و از او دستور میگرفت، آن مرد خدا، او را به نماز، روزه و انجام مستحبات و نوافل شب آشنا کرد.
او بیشتر شبها تا صبح بیدار میماند و از پانزده سالگی تا پایان عمر پر برکتش، هر ساله ماه رجب و شعبان و رمضان و ایام البیض هر ماه را روزهدار بود.
*مداوا با فراموشی
یکی از اعیان و ملاکان نقل میکند: مدتها به بیماری قند شدیدی مبتلا بودم و گاهگاه ضعف بر من مستولی میشد تا آنکه سفری به آستان امام هشتم(ع) کردم و در صحن مطهر به همان ضعف و رخوت شدید دچار شدم.
یکی از خدام آستانه مرا به جناب شیخ هدایت کرد. چون خدمت آن بزرگمرد رسیدم و حال خود را شرح دادم، حبه قندی مرحمت کردند و فرمودند: بخور، بسیاری از امراض است که با فراموشی از میان میرود.
قند را خوردم تا سه روز از خاطرم رفت که مبتلا به چنان کسالتی هستم و در آن روز متوجه شدم که دیگر اثری از آن بیماری در من نیست. بهبودی حال خود را به خدمت شیخ عرض کردم. فرمودند: از این واقعه با کسی سخن مگو.
اما من پس از ده سال یک روز در محفلی، ماجرای بهبودی خود را در اثر نفس آن مرد بزرگ بازگو کردم و با کمال تأسف بیماریام عود کرد.
*تو بخور، او مداوا میشود
پاسبانی میگفت: همسر من مدتها کسالت داشت و سرانجام قریب شش ماه بود که به طور کلی بستری شده بود و قادر به حرکت نبود. بنا به توصیه دوستان خدمت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رفتم و از کسالت همسرم به ایشان شکوه کردم.
خرمایی مرحمت کردند و فرمودند: بخور. عرض کردم: عیالم مریض است. فرمودند: تو خرما را بخور او بهبود مییابد. در دلم گذشت که شاید از بهبود همسرم مأیوس هستند ولی نخواستهاند که مرا ناامید باز گردانند.
به منزل مراجعت و دقالباب کردم، با کمال تعجب، همسر بیمارم در حالی که جارویی در دست داشت، در خانه را بر روی من گشود. پرسیدم: چه شد که از جای خود برخاستی؟
گفت: ساعتی پیش در بستر افتاده بودم، ناگهان دیدم مثل آنکه چیز سنگینی از روی من برداشته شد. احساس کردم شفا یافتهام، برخاستم و به نظافت منزل مشغول شدم.
پاسبان میگفت: درست در همان ساعت که من خرمای مرحمتی حاج شیخ را خوردم، همسرم شفا یافته بود.
*توصیههای چهاردهگانه شیخ نخودکی
1- آنکه نمازهای یومیه خویش را در اول وقت آنها به جای آوری.
2- آنکه در انجام حوائج مردم، هر قدر که میتوانی بکوشی و هرگز میندیش که فلان کار بزرگ از من ساخته نیست، زیرا اگر بنده خدا در راه حق گامی بردارد، خداوند نیز او را یاری خواهد فرمود.
3- آنکه سادات را بسیار گرامی و محترم شماری و هرچه داری، در راه ایشان خرج و صرف کنی و از فقر در این کار پروا نکنی، اگر تهیدست گشتی، دیگر تو را وظیفهای نیست.
4- از تهجد و نماز شب غفلت مکن و تقوا و پرهیز پیشه خود ساز.
5- به آن مقدار تحصیل کن که از قید تقلید وا رهی.
6- بدان که انجام امور مکروه، موجب تنزل مقام بنده خدا میشود و به عکس، اتیان مستحبات، مرتبه او را ترقی میبخشد.
7- بدان که در راه حق و سلوک این طریق، اگر به جایی رسیدهام، به برکت بیداری شبها و مراقبت در امور مستحب و ترک مکروهات بوده است، ولی اصل و روح همه این اعمال، خدمت به رسولاکرم(ص) است.
8- عمده نظر در دو مطلب است: یکی غذای حلال، دوم توجه در نماز و اصلاح آن، اگر این دو درست باشد، باقی درست است. عمده هم حقیر، اصلاح قلب است و ذکر «یا حی و یا قیوم» سحرگاه برای همین است.
9- بینالطلوعین را به چهار قسمت تقسیم کنید: یکی اذکار و تسبیح، دیگر ادعیه، سوم قرائت قرآن و بالاخره فکری در اعمال روز گذشته. اگر موفق به طاعتی بودهاید، شکری کنید و اگر خدای نکرده ابتلا به معصیتی یافتهاید، استغفار کنید.
10- دیگر آنکه هر روز صدقه دهید، ولو به وجه مختصر. شبها قدری در بیاعتباری دنیا و انقلاب آن فکر کنید و ملاحظه کنید که دنیا با اهل دنیا چگونه سلوک میکند.
11- در مورد ذکر، در آغاز چند صلوات فرستاده و دل را حاضر کنید و بعد مشغول ذکر شوید.
12-برای توفیق تهجد و گشایش در کار؛ هر صبح از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً یس غفلت نکن.
13- حرارتی که بر اثر مصاحبت با مردان بد و شرور در مزاج آدمی پدید میآید، جز به وسیله سردی و برودت مصاحبت با نیکان و مردم صالح زایل نمیشود.
14- بزرگان خیلی بر احتراز از مجالست با منکران تأکید دارند و گفتهاند ضرری که یک وسوسه به وجود میآورد، در طول سالهای دراز ممکن نیست بتوان آن را رفع کرد.
شیخ حسنعلی نخودکی دو ماه قبل از رحلتش، اطرافیان و فرزندش را از روز مرگش آگاه کرد و حتی یک بار قبل از تاریخ فوت، روح بلندش از بدن خارج شد، اما با توسل به امام علی بن موسی الرضا(ع)، برای انجام برخی وصایا دوباره حیات ظاهر یافت.
پیکر مطهرش در صحن عتیق، کنار ایوان عباسی در حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) به خاک سپرده شده است.