به گزارش مشرق، محمدرضا باهنر، رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری که میتوان گفت رئیس بزرگترین جبهه اصولگرایی سنتی در کشور است، در گفتگو با نسیم «عدم وجود ساختاری قانونی در فعالیتهای حزبی» را دلیل به ائتلاف نرسیدن گروههای سیاسی در کشور میداند. وي درخصوص عملکرد دولت در حوزه سیاست خارجی در سالروز یکسالگی آن و همچنین تحلیل تحرکات اصلاحطلبان و دولت برای انتخابات آتی مجلس نیز به بحث و بررسی پرداختیم که مشروح آن به شرح زیر آمده است:
آقای مهندس ممنون از اینکه وقتی رو به ما اختصاص دادید. جامعه اسلامی مهندسین قرار است کنگرهای را در ۶ تیرماه برگزار کند. این کنگره چندسال یکبار برگزار میشود و چه اهدافی را در برگزاری آن پی میگیرید؟
این کنگره هر دوسال یکبار برگزار میشود. جامعه اسلامی مهندسین در سال ۱۳۶۷ بعد از جریان تعطیلی حزب جمهوری اسلامی مجوز فعالیت گرفت. این کار در واقع یک شكل صنفی و سیاسی داشت. این مجموعه اساسنامه و مرامنامه داشت و ما در آن زمان از کمیسیون ماده ۱۰ احزاب درخواست بررسی برای تاسیس کردیم که توانستیم بعد از دو سال مجوز تاسیس را دریافت کنیم. امروز هم ما در آستانه برگزرای یازدهمین کنگره جامعه اسلامی مهندسین هستیم. معمولا ما یک گزارشی از عملکرد دو ساله جامعه مهندسین میدهیم و رئوس برنامهها را برای دو سال فعالیت آینده جامعه تصویب میکنیم و اگر اصلاحات در اساسنامه و مرامنامه پیشنهاد بشود توسط اعضا آنها رابررسي میکنیم و یکی هم انتخابات شورای مرکزی را داریم. امروز جامعه اسلامی مهندسین در همه استانهای کشور از جمله در دو سه استانی که در برخی شهرهای آن فرمانداری ویژه وجود دارد ما در آنجا دفتر داریم؛ مثلا کاشان و سیرجان. البته در استانها هم آییننامههای توسعهای ما تقزیبا به عنوان یک حزب کوچک استانی عمل میکند؛ یعنی ابتدا ما در استان یک دفتری را تاسیس میکنیم و به محض اینکه اعضای آن به ۵۰ نفر رسید آنجا هم مجمع عمومی برگزار و شورا و دبیر انتخاب میکنند و سعی کردیم که بدنه کاملا دموکراتیک و با رای بدنه کار بکند. ما تا حالا ۱۰ کنگره را برگزار کردیم و در فعالیتهای سیاسی خود هم با ۱۰ تا ۱۲ تشکل سیاسی همراهی میکنیم که مجموعا به عنوان جبهه پیروان خط امام و رهبری فعال هستند. مشی جامعه اسلامی مهندسین مشی نخبهگرایی بوده است و اگر چه ما الان حدود ۷ تا ۸ هزار عضو در کشور داریم ولی اگر برویم دنبال کمیت در اعضا، مهندسین متدین علاقهمند به کار سیاسی در کشور خیلی زیاد هستند ولی ما توان مدیریت و ارتباط با آنها را نداریم؛ با آنکه در سطح کشور هفت تا هشت هزار مهندس به نسبت تعداد مهدسین کل کشور عدد بالایی نیست ولی تاثیرگذار هستند.
ما معمولا از اعضای خود در مجلس هم نمایندگان زیادی داریم. حوزه جامعه اسلامی مهندسین كه در مجلس تشکیل شد ۴۰ نفر از نمایندگان عضو شدند و به جامعه علاقه مند هستند و در نهادهای حکومتی هم مثل دولت ها باتوجه به اینکه چقدر به ما نزدیک باشند از وزرا در جامعه مهندسین عضو هستند.
در هیأت وزیران و کادر دولت فعلی چطور؟ وزیر عضو جامعه اسلامی مهندسین داریم؟
خیر. در دولت فعلی وزیری که عضو جامعه مهندسین باشد را نداریم ولی در دولت گذشته داشتیم. البته در قدیم دوستانی بودند که عضو بودند و رفت و آمد میکردند ولی امروز دیگر پایبند به جامعه مهندسین نیستند. در کادر دولت هم کسی را که عضو جامعه مهندسین باشد را نداریم. در مجموع تشکیلات نسبتا تاثیر گذاری هستیم و در جریان انتخابات و برنامه و مجلس تاثیرگذاریم. در مجلس هم جامعه اسلامی مهندسین پیشنهادات و طرحهایش شکل میگیرد. در رابطه با سیاستهای کلی نظام که مقام معظم رهبری ابلاغ میکنند مثل اقتصاد مقاومتی، من و آقای مهندس نبوی هم در جامعه مهندسین هستیم و هم در مجمع تشخیص عضویت داریم بنابراین میتوانیم تعامل خوبی بین نهادهای حکومتی داشته باشیم.
برنامههایی که قرار است در جبهه پیروان خط امام و رهبری در آینده داشته باشید چیست؟
جبهه پیروان تقریبا ۱۵ عضو رسمی و دو عضو ناظر دارد و معمولا جلسات ما هم هفتگی است و سعی میکنیم یک هماهنگی بین تشکلهای عضو جبهه پیروان بوجود بیاوریم. البته جبهه پیروان جزو قویترین تجمعهای تشکیلاتی است که در کشور نیرو دارد و فعال است و به همین دلیل در زمان انتخابات در بخش اصولگرایی نقش بالایی را ایفا میکند و طبیعی است که ما همواره تلاش میکنیم این اتحاد و وحدت فراتر از جبهه باشد و به همین دلیل در زمان نزدیک انتخابات جلسات تشکيلاتی مفصلی میگذاریم مثل جلسات «وفاق» و گروه جبهه متحد اصولگرایی که در انتخاباتها معمولا فعال هستند.
قرار بود جبهه پیروان دیدارهایی را با علما به عنوان اینکه یک ارتباط ارگانیک با روحانیت دارد داشته باشد؛ آیا زمان این دیدارها مشخص شده است؟
به عنوان جبهه پیروان دیداری با علما نداشتیم. ولی در جامعه اسلامی مهندسین توفیق داشتیم که یک سفری به قم کردیم و خدمت آیات عظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی، علوی، جوادی آملی و امام جمعه محترم قم شرف یاب شدیم. البته در جبهه پیروان هم برنامه برای دیدار با علما داریم. مثلا حزب موتلفه اسلامی هم اخیرا با علما دیداری داشتهاند ولی ما در جبهه پیروان سالی یک مرنبه با علما دیدارهایی را داریم.
با توجه به اینکه ما دو انتخابات از جمله انتخابات مجلس نهم و انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر گذاشتیم و عملکرد اصولگرایان را هم در حوزه هایی همچون وحدت دیدیم؛ حال امروز اصولگرایان مشغول چه فعالیتی هستند؟ آیا گروههای مختلف اصولگرایی در حوزه وحدت با یکدیگر جلساتی را برگزار کردند و آیا قرار است برگزار کنند یا خیر؟
الان بصورت مشخص عرض کردم که جلسات پراکندهای از تجمع اصولگرایان وجود دارد؛ اینکه الان یک کار جمعی متراكم و متحد درکشور انجام شود معمولا این کارها نزدیک انتخابات است. البته بنده معتقدم کشور باید دو سه تا حزب قدرتمند فراگیر داشته باشد تا بتواند در تمام طول سال فعالیتهای سیاسی خود را بکند، اما الان ما چون حزب فراگیر نداریم بنابراین هر تشکیلاتی کارهای خود را انجام میدهد و نزدیک انتخابات این تجمع بزرگتر و فعالتر میشود. ما معتقدیم بالاخره اگر چه انتخابات در کشور ما خیلی مهم و تاثیرگذار است اما فضای کشور همواره نباید انتخاباتی باشد به همين دلیل ما چند سال قبل از طریق مجمع تشخیص و مجلس شورای اسلامی در این زمینه تلاش کردیم؛ اگر یادتان باشد ما در هر چهار پنج سال قبل هر سال یک انتخابات داشتیم اما چون دیديم با این هرسال انتخابات فضای کشور تب انتخابات دارد ما دو تا دو تا این انتخاباتها را همراه کردیم. که در انتخابات اخیری که برگزار شد انتخابات ریاست جمهوری و شوراها مشهود بود. انتخابات آتی هم انتخابات مجلس و خبرگان رهبری است. تعداد انتخاباتها عوض نشده است اما دو تا دو تا زمانش منطبق بر یک روز شده است. بنابراین از این به بعد ما هر دوسال یک مرتبه انتخابات داریم. این هم عمدا بود؛ یکی از دلایل آن هم این بود که نباید همیشه فضای کشور انتخاباتی باشد. مثلا شما همین دولت یازدهم را در نظر بگیرید. بالاخره ما یک سال قبل یک رقابت جدی سخت و سنگین داشتيم و حماسهای هم مردم آفریدند و خوب هم شرکت کردند و یک کسی هم انتخاب شده است ولی قرار نیست بلافاصله بعد از انتخابات رياست جمهوری يک فضای انتخاباتی ديگر ايجاد شود. این دولت بالاخره انتخاب شده، مستقر هم است و باید کمک هم بشود و مشکلات کشور زیاد است چه مسائل داخلی و خارجی و چه گرههایی که در گذشته زده شده و چه گرههایی اکه از خارج زده شده است و فشار میآید. باید این فعالان سیاسی بعد از انتخابات تبدیل بشوند به رفقای سیاسی که به همدیگر کمک کنند تا کارهای سخت جلوی برود. امروز دولت یازدهم از طرفی مواجه هست با مذاکرات خارجی و از طرفی مواجه هست با مسائل داخلی مثل سطح عمومی قیمتها و تولید و برخی مسائل اجتماعی و مثل وضعیت اشتغال که خیلی هم مهم است. ما در این مسائل باید به دولت کمک کنیم و اگر قرار باشد همیشه فضا فضای انتخاباتی باشد و همیشه از هم مچگیری بکنیم و یا بخواهیم کارشکنی بکنیم که اصلا این منطق اصولگرایی نیست.
من درخصوص برنامهریزیهای داخلی در جریان اصولگرایی این بحث را مطرح کردم؛ و گرنه اینکه فضا نباید همیشه سیاسی و انتخاباتی باشد که درست است...
بله. این مسائل که بالاخره یک حزب و تشکیلاتی چنین برنامهریزیهایی را دارد. بطور مثال ما در جامعه اسلامی مهندسین هفتگی جلسات هیأت اجرایی و شورای مرکزی داریم و دفاتر استانی را دعوت میکنیم و با آنها تعامل دلریم.ما هرماه یک جلسه عمومی داریم در تهران که معمولا با دعوت از افراد مختلف مسائل مهم کشوری را بررسی میکنیم که همین اخیرا هم آقای دکتر حدادعادل را آوردیم برای موضوع مهندسی فرهنگی یا مثلا آقای بروجردی تشریف آوردند و درخصوص مسائل سیاست خارجی، سوریه و فعالیتهای تکفیریها و داعش مطالبی را برای ما گفتند.
برگزاری جلسه و دیدار با دیگر گروههای اصولگرایی چطور؟ آیا جلسات مشترکی مثلا جبهه پیروان خط امام و رهبری با جبهه پایداری یا دیگر گروه های اصولگرایی برگزار میکند؟
خیر. از این دست جلسات نداریم. این جلسات میماند برای زمان انتخابات.
یعنی قصد دارید برنامههایتان مثلا برای دیدارها و جلسات مشترک با دیگر گروهها را در مقطع نزدیک به انتخابات برگزار کنید؟
معمولا برای مقطع نزدیک به انتخابات این برنامهها را داریم.
شما به عنوان رئیس بزرگترین جبهه اصولگرایی و با توجه به تجربیات انتخابات سال گذشته درخصوص عملکرد جزیرهای اصولگرایان که با دو ائتلاف روبرو شدیم و دیدیم جبهه پایداری، جبهه ایستادگی و جبهه پیروان هرکدام از افراد و ائتلافهای جداگانه حمایت کردند؛ استراتژی آینده اصولگرایی را چطور میبینید؟
من در این رابطه بازهم عرض میکنم سه چهار حزب قوی و فراگیر باید تشکیل شود. تک حزبی که قاعدتا نمیتوانیم داشته باشیم چراکه در نظام مردمسالاری دینی بحث تک حزبی را نمیشود در نظر گرفت و فکر هم نمیکنیم که نظام جمهوری اسلامی به سمت ایجاد یک حزب واحد برود. خب ولی میتوانیم نظام دو حزبی، سه حزبی و نهایتا چهار حزبی را طراحی کنیم.
امروز احزابی که مجوز دارند نزدیک ۲۰۰ حزب هستند ولی برخی از این ها ۴ تا ۵ نفر بیشتر نیستند. چون یک اسمی در کمیسیون ماده ۱۰ دادهاند و یک مجوزی هم گرفتهاند. ما هم باید در قانون تشکیل احزاب تجدید نظر کنیم. حال اگر قرار باشد در کشور دو حزب داشته باشیم میشود مثلا جامعه اصولگرایی و جامعه اصلاح طلبی یا سه حزبی مثلا میشود اصولگرایان، اصلاح طلبان و اعتدالگرایان و چهار حزبی هم اگر بخواهد باشد رادیکالها هم از محافظهکاران جدا میشوند و مستقل حضور مییابند. بنابراین ما نهایتا چهار حزب بیشتر نباید داشته باشیم و اگر این مسأله صورت گیرد آن وقت وحدت و اتفاق در ساختار انجام میشود. من به عنوان مثال برای شما عرض کنم؛ کشورهایی که حزبی اداره میشوند و سابقه دموکراسی ۲۰۰- ۳۰۰ ساله دارند میبینیم که تنها دو سه حزب مثلا حزب الف و حزب ب را دارند. این احزاب بطور مستقل برای اینکه به یک کاندیدا برای انتخابات ریاستجمهوری برسند در درون حزب خود افراد زیادی را در یک سری تعاملات قانونی بررسی میکنند و فعال میشوند تا در نهایت با یک ضابطه قانونی یک نفر از یک حزب بالا بیاید و با کاندیدای حزب دیگر رقابت سنگین انتخاباتی کند.
حال در کشور ما چون این احزاب وجود ندارند ۵ نفر از اصولگراها فعال میشوند و با یکدیگر رقابت درونی میکنند ولی در آخر تبدیل به یک نفر نمیشوند و هر پنج نفرشان برای حضور در انتخابات ثبت نام میکنند. یعنی یک مکانیزم حقوقی روشنی وجود ندارد. مثلا شما مجلس را در نظر بگیرید؛ وقتی یک قانون میخواهد تصویب شود مخالف و موافقهای زیادی وجود دارد ولی در نهایت رایگیری میشود و اگر یک قانون نصف بعلاوه یک رأی بیاورد دیگر همه تمکین میکنند؛ چه مخالفان و چه موافقان. این به این دلیل است که ساختار قانونی وجود دارد و تکلیف روشن است. اما در فعالیتهای حزبی در کشور ما تکلیف روشن نیست. ۵ نفر همه شان محق هستند و به دلایلی هم فکر میکنند میتوانند رئیسجمهور شوند و میآیند در درون حزب هم فعالیت میکنند ولی یک مکانیزمی که این ۵ نفر را به یک نفر تبدیل بکند وجود ندارد و همیشه باید با کدخدا منشی این مسائل حل بشود. یعنی به یکی میگوییم خواهش میکنیم شما برو کنار به یکی میگوییم خواهش میکنیم شما باش.
ولی خواهش میکنیم که فایدهای ندارد. مثلا در همین انتخابات دولت یازدهم آقای عارف به نفع آقای روحانی تشکیلاتی کنار نرفت بلکه نشستند و رفاقتی و با خواهش میکنیم کنار رفت ولی در طرف مقابل رفتند و نشستند ولی نتوانستند به نتیجهای برسند.
یعنی شما میفرمایید در انتخاباتهای آتی هم این جزیرهای عمل کردن و تشکیل ائتلافهای مختلف را خواهیم دید؟
بله خواهیم دید. مگر اینکه یک مکانیزم حقوقی روشن تعریف شود.
شما چقدر امکان میدهید که اصولگرایان به یک جبهه واحد برسند؟
ما فکر میکنیم که باید یک حزب داشته باشیم. حال باید یک اراده عمومی بین فعالان سیاسی اصولگرا بوجود بیاید تا به یک حزب تبدیل شوند. تا این اراده جمعی بوجود نیاید این موضوع حل نمیشود.
امروز اصلاحطلبان برای انتخابات آتی مجلس فعالیت هایشان را شروع کردند؛ به عنوان مثال آقای عارف برای انتخابات آتی خیلی پر کار شده است. از طرفی دیگر در حزب کارگزاران شاهد بودیم که آقای مرعشی رسما برای انتخابات مجلس اعلام کاندیداتوری کرد و همچنین گفت همایش بزرگ کارگزاران انتخابات مجلس دهم است. ولی از سویی دیگر میبینیم که به عنوان مثال آقای کرباسچی که به عنوان دبیرکل کارگزاران که یک حزب نزدیک به دولت است میآید و در مورد یارانهها با توهین به مردم میگوید مردم ایران درغگو هستند و به دولت دروغ گفتند. حال به عقیده شما این افراد و گروهای اصلاحطلبی میتوانند در انتخابات آتی نتیجه بگیرند و آیا این دست توهینهایی که به مردم میکنند نمیتواند واکنش منفی از سوی مردم نسبت به آنها داشته باشد؟
اینکه یک فعال سیاسی میتواند نتیجه بگیرد یا خیر، همین فعالیت، یک نوع نتیجهگیری است. ما همواره به همه گروههای سیاسی کشور از جمله خودمان گفتیم اگر در چارچوب قوانین موضوعه کشور و چارچوب قانون اساسی هرقدر فعالین سیاسی بیشتر باشند به نفع ماست و ما هم قبول داریم. به عنوان مثال یک تیم در لیگ برتر فوتبال اگر میخواهد اول بشود باید ۱۵ تیم دیگر باشد تا این بتواند اول بشود والا یک تیم تنهایی برود در بازی و اول بشود که هنر نیست.
بنابراین ما ترجیح میدهیم فعالان سیاسی در کشور تکثر داشته باشند. هر فعال سیاسی بخواهد بیاید ما استقبال میکنیم اما یک شرط دارد؛ و آن این است که همه ما باید در چارچوب قانون موضوعه کشور کار بکنیم. اگر فرآیند قانونی گفت این نظارت است این اجرا است این شرایط است این انتخابات است و ...باید خودمان را با شرایط تطبیق دهیم وگرنه اگر کسی بیاید بگوید من قانون را قبول ندارم و میخواهم انتخاب بشوم قانون میگوید من تو را قبول ندارم. این خیلی ساده است. آن کسی که میخواهد انتخاب شود و فعال شود نمیتواند بگوید من قانون را قبول ندارم بلکه آن موظف است در چارچوب قانون فعالیت کند.
اینکه آیا نتیجه میگیرند یا نه مشروط به این چیزها است. یعنی قانونی عمل بکنند، تمکین بکنند و مواضع سیاسی شان مواضع قابل قبولی باشد و محکومیت جزایی نداشته باشند و اگر هم ندارند باید این را رفع اثر بکنند. این هم که اگر کسی بخواهد در انتخابات لشگر کشی بکند وسط میدان شهر بیاید که میشود فتنه ۸۸. انتخابات یک تعریف دارد وگرنه با راهپیمایی در خیابان که انتخابات برگزار نمیکنند. با ترقه در کردن که انتخابات برگزار نمیشود.
این مسأله را بر اساس رفتارهای سابق سیاسی اصلاحطلبان میگویید؟
خیر. ببینید من منظورم به همه فعالان سیاسی است. به آنها میگوییم که از نوع فعالیت فتنهگران باید عبرت بگیرند. کسی که میخواهد در انتخابات حضور داشته باشد باید به قوانین انتخابات تمکین بکند. با گردن کلفتی که کسی نمیتواند در انتخابات پیروز شود. با رای مردم باید برنده شود. اینها توصیه های کلی نه به کاگزاران نه به اصلاح طلبان بلکه به خود اصولگرایان هم هست؛ به خودمان هم توصیه میکنیم. باهنر هم اگر بخواهد خلاف قانون عمل بکند قانون آن را کنار میگذارد. نظام قانونی کشور که با کسی شوخی ندارد.
به نظر شما یک اتحاد استراتژیک بین دولت و اصلاحطلبان برای انتخابات مجلس دهم شکل میگیرد؟
اصلا دولت «به ما هو دولت» در انتخابات نباید دخالت بکند. یک موقعی است که دولت یک حزب دارد و آن حزب میتواند در انتخابات شرکت بکند. اما دولت اگر بگوید میخواهد یک مجلس تشکیل بدهد باید بگوییم بیخود میکند؛ چراکه حق ندارد این کار را بکند. دولت برای همه مملکت و ملت است.
خب به عنوان مثال بگوییم بدنه دولت با یک حزب نزدیک به دولت فعالیت سیاسی بکند...
اگر دولت یک فعال سیاسی باشد آن وقت او دیگر اسمش دولت نیست بلکه یک حزب است. اصلا خود آقای رئیسجمهور؛ آقای روحانی به عنوان دبیرکل یک حزب میتواند در انتخابات فعالیت بکند ولی به عنوان رئیسجمهور حق ندارد که فعال شود. این در واقع الفبای دموکراسی در همه کشورهای دموکراتیک دنیا است. اینکه حالا در انتخابات به یکدیگر نزدیک بشوند و از امکانات همدیگر استفاده کنند این دیگر بستگی به گرایشهای سیاسی آنها دارد.
آقای مهندس در سالگرد انتخابات ۹۲ هستیم؛ اگر بخواهیم به عملکرد تقریبا یکساله آقای روحانی در همه ابعاد بپردازیم خیلی وقت نیاز دارد. ولی در حوزه عملکردی دولت در سیاست خارجی با توجه به اینکه طی روزهای آینده هم دور جدید مذاکرات هستهای را در پیش داریم، ارزیابی شما از خط و سیاستی که تاکنون دولت در روابط خارجی اعمال کرده چیست؟ آیا این شکل از عملکرد در حوزههایی که خود دولت هم بر آن تاکید داشت همچون اقتصاد، تاثیرگذاری داشته است یا خیر؟
من در سیاست خارجی همواره گفتم این موضوع را که در دیپلماسی و حفظ منافع ملی حتما باید از تاکتیک «اخم و لبخند» استفاده توامان کرد. اگر کسی بخواهد به همه دنیا لبخند بزند و تسلیم بشود و زور بشنود که اصلا این تیپ انقلاب و جمهوری اسلامی نیست ولی البته کشورهایی هستند که این چنین میکنند ولی نظام جمهوری اسلامی این دیپلماسی را نمیپسندد. از آن طرف هم دیپلماسی اخم هم را نباید در دستور کارمان قرار دهیم و با همه دنیا دعوا داشته باشیم.
یعنی در تمام دنیا که ۲۰۰ کشور است بگوییم ما با سه کشور فقط رفیق هستیم و با بقیه دعوا داریم. خب این هم نمیشود. بالاخره ما باید در دنیا زندگی بکنیم و باید تعامل داشته باشیم. ما در چشم انداز ۲۰ ساله نظام چند فراز داریم که یکی از فرازهای آن این است که ایران باید با همه کشورهای دنیا تعامل مثبت و سازنده داشته باشد. این سیاست و استراتژی کشور است. البته ما رژیم غاصب صهیونیستی را حکومت نمیدانیم. آن استثنا و نامشروع است و باید جمع بشود و برود ولی با بقیه کشورها باید تعامل داشته باشیم.
یک جاهایی اختلاف داریم و جایی دیگر منافع مشترک داریم و برخی موقعها هم تضاد منافع داریم. در همه این موارد باید کار را مدیریت بکنیم ولی در مجموع تعامل دولت با جهان امروز را من کاملا میپسندم؛ ولی معنایش این نیست که ایراد ندارد، اشکال هم دارد. دیکتهای هم که میخواهد نوشته شود ممکن است دو سه تا غلط داشته باشد.اما سیاست خارجی ما باید سیاستی توامان با اخم و لبخند باشد و بر حسب منافع ملی باید غلظت اخم یا غلظت لبخند را زیاد و كم بکنیم.
دولت در مجموع خوب عمل میکند. در موضوع مذاکرات هستهای هم قضیه روشن است، بالاخره یک عده هستند از بچههای انقلاب که امروز در میدان دیپلماتیک دارند مبارزه و جهاد میکنند. ما به این بچه ها و این نیروها اعتماد داریم و حمایت هم میکنیم و در ضمن مواظبشان هم هستیم و باید رصدشان هم بکنیم که خدای نکرده اشتباهی نکنند و مشکلی پیش نیاد تا ما منافع ملیمان در این مذاکرات حفظ بشود. اینکه حضرت آقا سیاست راهبردی را فرمودند که ما الان استراتژی نرمش قهرمانانه را قبول داریم این در دولت و مسئولین دیپلماسی به بازی برد - برد ترجمه شد، یعنی در ضمن اینکه با ۱+۵ تضاد منافع داریم در جاهایی هم میتوانیم منافع مشترک داشته باشیم. ما گفتیم حاضریم وارد یک بازی برد - برد بشویم. اما یک حرف داریم و آن اینکه اگر رقیب چه آمریکا و اروپا و دیگران بخواهند این بازی را به بازی برد - باخت تبدیل کنند، باید بگوییم ما از سال ۴۲ تا امروز یک بازی برد- باخت با آمریکا شروع کردیم؛ یعنی دقیقا ۵۰ سال است و همیشه هم دعوا بود. چه در زمان نهضت امام خمینی در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب.
ما میگوییم در بازی برد - باخت هم تجربه داریم، هم امکانات داریم، هم اعتقادش را داریم و هم شجاعتش را داریم. اگر آنها بازی برد- برد را به بازی برد- باخت تبدیل بکنند ما هیچ ابایی نداریم و تا انتهای ماجرا هم میایستیم. خود آنها بگویند ما هم نمیگوییم که در این ۵۰ سال در این بازی برد - باخت چه کسی برده و چه کسی باخته است. یعنی امروز نظام جمهوری اسلامی بعد از ۵۰ سال مبارزه باخته یا برده است.
بنابراین ما در بازی برد - باخت تجربه داریم اما در عین حال آمادگی داریم در یک بازی برد - برد بطور عادلانه هم شرکت کنیم. حال این بستگی دارد به مواضع رقیب که آیا حاضرند در بازی برد- برد کار بکنند یا خیر. بنابراین دیپلماسی باید دیپلماسی اخم و لبخند باشد و اینکه بگوییم صلح کلی با همه ولو زورگویان با از بین رفتن منافع ملی، ما این را قبول نداریم و از آن طرف هم باید با خیلی از کشورها رفیق باشیم و رفت و آمد کنیم.
به نظرتان در دیپلماسی کمی غلظت «لبخند» بیشتر نیست؟
خیر. ببینید ما الان در دنیا نزدیک به ۲۰۰ کشور داریم؛ شاید با ۱۰ کشور در دنیا ضرورت داشته باشد که فقط ارتباط سیاسی داشته باشیم ولی در مورد بقیه کشورها باید دیپلماسی سیاسیمان با دیپلماسی اقتصادیمان کاملا هماهنگ باشد. من معتقدم که وزارت خارجه باید به این سمت برود که سطح روابط سیاسی ما متناسب با سطح روابط اقتصادی مان باشد. ممکن هم هست با ۱۰ تا کشور هم ارتباط اقتصادی نداشته باشیم و فقط ارتباطات سیاسی موجود باشد. دولت کارش را دارد جلو میبرد و منافع ملی را هم دارد حفظ میکند و ما هم مواظبش هستیم.
آقای مهندس ولی ما شاهد این هستیم در این چند ماه که شعار تعامل با دنیا سر داده شده است، تهدیدات آمریکاییها بیشتر شده و با موضوعاتی همچون عدم صدور ویزا برای آقای ابوطالبی، نماینده ایران در سازمان ملل روبرو شدیم ...
ببینید. ما که اعتماد به ۱+۵ نداریم بلکه اصلا در دیپلماسی خارجی اعتماد معنا ندارد. تضاد منافع هست با همه جا تضاد منافع هست. باید در این تضاد منافع بگوییم حاضریم در بازی شرکت کنیم که هیچ کداممان نبازیم. وگرنه آمریکا تاکنون ۱۰ تا غلط هم کرده است و ما آنها را هم به موقع جواب میدهیم. اما اینجوری نیست که بگوییم «یا همه یا هیچ» یا صفر یا صد. یعنی به عنوان مثال اگر انگلیس بخواهد سفارتخانهاش را مجددا در ایران بازگشایی بکند ما استقبال میکنیم و ممکن هم هست ۱۰۰ تا اشکال هم به یکدیگر داشته باشیم ولی به یک نقطهای میرسیم که میگوییم سفارتخانه را باز میکنیم و این ۵ تا منفعت مشترک را داریم و این ۹۵ تضاد منافع هم داریم. اینها باید مدیریت میدانی شود کما اینکه در کشور ما هم صداهای مختلف در مورد ژنو وجود دارد و برخی از صداها میگویند «اه اه» و برخی هم میگویند «به به»؛ اشکال هم ندارد. ولی طرف مقابل ممکن است این موارد را به ما خرده بگيرد که فلانی چنین و چنان فحش داد.
من این موضوع را به این دلیل مطرح میکنم که برخی شعار تعامل سازنده با دنیا میدهند برای اینکه که چرخ اقتصاد ما بچرخد؛ ولی از طرفی میبینیم که باز همان دشمنیهای آمریکا ادامه داشته و تحریمها همچنان وجود دارد...
ببینید این موضوع صفر و صد نیست. تحریمها یک ذره شل شده است و حرفهای ما هم یک ذره شل شده است. اگر تحریمها بیشتر شل شد حرفهای ما هم جدیتر میشود و اگر نشد...
خب آقای مهندس تهدیدات که بیشتر شده است...
خیر. اشتباه نکنید اینطور نیست؛ یک موقع طرف یه چیزی میگوید که یک عده را در کشور خودش ساکت کند. در این موارد باید یک مقدار فهم دیپلماتیک داشته باشیم.
یعنی شما هم اعتقاد به مصرف داخلی طرف مقابل در استفاده از این شکل سخنان دارید؟
بله. آنها حتما برای مصرف داخلی باید یکسری حرفها را بزنند.