به گزارش مشرق، «سیدعلیرضا مرندی»؛ پزشکی است که در روزهای آغازین بهار انقلاب اسلامی در پاستور گام برمیداشت و امروز به صندلی سبز بهارستان تکیه زده است.
حضورش در کابینه میرحسین موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی کمی گفتوگو را متفاوت میکند و سوالات را متعدد...
مرندی همانطوری که در وصفش میگویند سوالات را با لحنی آرام و بیان سابقه تاریخی پاسخ میدهد و در حین گفتوگو میگوید «من فقط مباحثی که واقع شده است را بیان میکنم و نمیخواهم مسائل فرضی را بگویم»
... کمی از میرحسین موسوی گلایه میکند اما درعین حال معتقد است «تا زمانی که موسوی و کروبی مورد تأیید امام(ره) بودند به آنها احترام میگذاشتم»...
روایتی از نگارش یک نامه به کاندیدای انتخابات 88 بیان میکند و اعتقادش این است که اگر نخست وزیر امام(ره) در روزهای پس از انتخابات با خدای خود خلوت میکرد اتفاقات دیگری رقم میخورد...
مشروح این گفتوگو از نظرتان میگذرد:
- فارس: آقای دکتر! شما جزء نمایندگانی هستید که سابقه حضور در قوای مجریه و مقننه را دارید. به همین دلیل شما هم تصویب و نظارت بر حسن اجرای قانون را تجربه کردید و هم حضور در قوه مجریه و اجرای قانون را. در کدام قوه روزهای سختتری را تجربه کرده و سنگینی مسئولیت بیشتری بر دوشتان حس میکردید؟
*مرندی: قوه مجریه برای من هم جاذبهاش بیشتر بود و هم آسان و هم سخت بود. شما در قوه مجریه یک نفر هستید و در قبال خود مسئولیت دارید. بالاخره سیستم نیز اینگونه است که وقتی دستوری صادر میشود اجرایی خواهد شد یعنی مراتب از بالا به پایین است.
- فارس: اما در مجلس اینگونه نیست...
*مرندی: بله، در مجلس شورای اسلامی شما یک نفر از 290 نفر نماینده هستید. حتی اداره مجلس برای رئیس هم آسان نیست زیرا هر نمایندهای رأی خود را دارد و بیشتر بحث و چالش وجود دارد.
***در طول این سی و چند سال دلم نمیخواسته به مجلس بروم
در مجموع کارهای اجرایی سنگینتر است چون در بسیاری از موارد شما قصد دارید امری را که نشدنی به نظر میآید، شدنی کنید و این کار سختی است اما در عین حال کار اجرایی بیشتر مورد علاقه من است. به همین دلیل هیچ وقت در طول این سی و چند سال دلم نمیخواسته به مجلس بروم.
- فارس: آیا در مجلس مشکلی دیدهاید که علاقهای برای رفتن به آن نداشتید؟
*مرندی: ابدا؛ دلیل این سخنم به دلیل اینکه مجلس مشکل دارد نیست بلکه بر این اعتقادم که افراد شایستهتر از من برای نمایندگی مجلس وجود دارند و به همین دلیل که ذوق و سلیقهام بیشتر به کار اجرایی میخورد علاقه بیشتری نسبت به مباحث اجرایی دارم.
- فارس: آقای دکتر! با توجه به توضیحات شما چه عاملی باعث شد که کاندید انتخابات مجلس شوید و وارد نهاد قانونگذاری شدید؟
*مرندی: در هر دورهای که کار اجرایی نداشتم بزرگواران کشور تماس میگرفتند و برای ورود من به صحنه اصرار داشتند.
- فارس: چه کسانی اصرار داشتند؟
*مرندی: آیتالله مهدویکنی، آیتالله جنتی، آیتالله امامیکاشانی و حجتالاسلام ناطقنوری و دیگر بزرگان در این سالها بر این موضوع تأکید داشتند؛ در آخرین دوره نتوانستم از زیر آن در بروم زیرا آقای دکتر علی لاریجانی موضوع را رها نکرد.
***ماجرای استخاره مرندی برای کاندیداتوری انتخابات مجلس
البته در آن دوره خودش نیز نماینده نبود، من به وی گفتم چرا خودت کاندید انتخابات نمیشوی؟ گفت، من هم میتوانم این کار را بکنم و نهایتا گفتم که استخاره میکنم، هرچند آدم استخارهای نیستم اما در کارهایی که بسیار سخت است استخاره میگیرم و چون میدانستم این موضوع سخت است برای تصمیمگیری استخاره گرفتم.
- فارس: جواب استخاره چه شد؟
*مرندی: جواب استخاره این شد که شما باید به دفعات این کار را انجام میدادید اما نکردید و حتما باید انجام شود.
- فارس: آقای دکتر لاریجانی هم در همان دوره کاندید مجلس شدند؟
*مرندی: آقای دکتر لاریجانی در هفته نامنویسی برای انتخابات در مصر و سوریه بود. من هم خیلی خوشحال بودم که از دست ایشان راحتم و در کشور نیست که بخواهد برای ثبتنام به من فشار بیاورد.
شب جمعه که آخرین روز نامنویسی بود شب هنگام با من تماس گرفت و مشخص شد که از سفر بازگشته است؛ از من پرسید چه شد؟ و من برایش توضیح دادم، سپس پرسید چرا در انتخابات نامنویسی نکردی؟ گفتم برای اینکه اکراه دارم و گفت اگر استخاره تو خوب آمد من هم این کار را میکنم که خوب آمد و در نهایت هم بنده و هم آقای لاریجانی (ثبتنام کردیم).
البته من پیگیری نکردم که وی کجا نامش را نوشت اما در نهایت هم بنده هم ایشان ثبتنام کردیم. البته چیزی نبود که با تمام وجود آن را بخواهم و هیچ وقت هم این موضوع را نمیخواستم. در کل استاد دانشگاه هستم و آنجا را میپسندم.
هیچ گاه در حوزههای اجرایی نیز تمایلی برای پذیرش مسئولیت نداشتم. هم زمانی که معاونت و هم زمانی که وزارت برای من پیشنهاد دادند تمایلی به پذیرش نداشتم زیرا افراد شایستهتری در مقایسه با خودم میدیدم و ترجیح میدادم افرادی که بهترند و به این امور علاقه دارند مسئولیتها را به دست بگیرند اما در نهایت اگر مسئولیتی بر دوشم گذاشته شود تلاش میکنم که به بهترین نحو ممکن انجامش دهم.
- فارس: در حال حاضر رابطه شما با آقای لاریجانی چگونه است؟
*مرندی: خیلی خوب است...
- فارس: چرا با توجه به رابطه خوبتان با آقای لاریجانی در فراکسیون رهروان که رئیس مجلس رهبر معنوی آن است حضور ندارید؟
*** در هیچ کدام از فراکسیونهای مجلس حضور ندارم
*مرندی: در مجلس در هیچ کدام از فراکسیونها حضور ندارم در دور قبل مجلس 2 فراکسیون اصولگرا و اصلاحطلب وجود داشت که من در فراکسیون اصولگرایان نامنویسی کردم اما زیر آن فراکسیون سه فراکسیون دیگر تشکیل شد. برخی اصرار داشتند که من در آن سه فراکسیون هم حضور پیدا کنم اما من این اقدام را انجام ندادم و فقط در همان فراکسیون اصلی حضور یافتم.
این دوره 2 فراکسیون اصولگرا شامل فراکسیون اصولگرایان و اصولگرایان رهروان ولایت تشکیل شد که هر 2 هم اصولگرا هستند. نمیخواستم به یکی ورود پیدا کرده و به دیگری ورود پیدا نکنم.
- فارس: رابطه شما با آقای حداد عادل رئیس فراکسیون اصولگرای مجلس چگونه است؟
*مرندی: بنده هم به دکتر لاریجانی فوقالعاده ارادت دارم و هم دکتر حداد عادل و توفیقم این است که صندلیم در کنار ایشان است اما در هیچ کدام از 2 فراکسیون حضور ندارم اما هر دوی این افراد، انسانهای شریف، توانمند و خوبی هستند.
- فارس: آقای دکتر! اگر اجازه بدهید کمی از نهاد قانونگذاری فاصله گرفته و به دوران حضور شما در قوه مجریه بپردازیم. با توجه به اینکه گفتید علاقهای برای حضور در پستها ندارید چه چیز شما را مجاب به پذیرش مسئولیت و حضور در کابینه آقای موسوی کرد؟
*** علاقمند به قبول پستها نیستم
*مرندی: من به هیچ وجه خودم را توانمند و علاقمند به قبول پستها نمیدانم و از روز اولی که خواستم معاون وزارتخانه باشم اعتراض میکردم، البته آقای دکتر زرگر عنایت داشتند و به ایشان هم گفتم که از کارهای اجرایی خوشم نمیآید.
در آمریکا دانشیار و رئیس بخش بودم و حال و هوای آموزشی داشتم اما دوستان از جمله آقای دکتر زرگر گفتند پس دیگر به کسی نگو که من برای انقلاب بازگشتم.
امروز انقلاب میخواهد پشت میز بنشینی و نمیخواهد استاد دانشگاه باشی؛ این سخن موجب شد من اطاعت امر ایشان را بکنم و وارد کار اجرایی شوم.
- فارس: حضور شما در پستهای اجرایی چکونه آغاز شد و چه سمتهایی را بر عهده گرفتید؟
*مرندی: ابتدا معاون آموزش و پژوهش وزارتخانه بودم، سپس معاون درمان شدم.
در زمان انتخابات دور اول مجلس شورای اسلامی دکتر زرگر و دکتر ولایتی که آن زمان معاون درمان بود و دکتر لواسانی که رئیس سازمان بهزیستی بود در اولین دور مجلس برای نمایندگی نامنویسی کردند و هر سه آنها یعنی آقایان لواسانی، ولایتی و زرگر انتخاب شدند.
***روایت مرندی از سکته قبلی در سالهای جنگ
در آن زمان وزیر وقت من را جایگزین آقای ولایتی در سمت معاون درمان کرد و از آموزش به درمان رفتم. در همان زمان جنگ بود و جنگ بسیار به من فشار میآورد لذا من در آن روزها سکته قلبی کردم و در بیمارستان بستری شدم. یک ماهی به من اجازه ندادند که سر کار اجرایی بازگردم و یکی دو سالی در آن ایام رئیس بخش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی بودم.
-فارس: پس از سکته قلبی و دور شدن از پستهای اجرایی، چگونه مجددا به وزارتخانه بازگشتید؟
*مرندی: مجددا دکتر منافی وزیر شدند؛ ایشان بسیار فشار آورد که من به وزارتخانه بازگردم اما من خیلی اکراه داشتم چون به دانشگاه بازگشته بودم و ترجیح میدادم در همان جا بمانم اما آنقدر وی اصرار کرد که به وزارتخانه رفته و معاون بهداشت شدم.
یک سال و نیم معاون بودم آن زمان هم وزراء باید هنگام معرفی اولیه به مجلس و هم هنگام تغییر مجلس رأی اعتماد میگرفتند یعنی طی 4 سال باید 2 بار رأی اعتماد گرفته میشد.
آن روزها از سفر به یک روستا بازمیگشتم که یک و نیم صبح در فرودگاه به من گفتند دکتر منافی از مجلس رأی نیاورده است. بسیار ناراحت شدم زیرا وی انسان شریفی بود. فردا صبح که به وزارتخانه رفتم دیدم روی میز تلکسی آمده بود که شما سرپرست وزارتخانه شدید. در آن زمانها فکس هم که نبود و از تلکس استفاده میشد.
***رایزنی با نخست وزیر و رئیسجمهور برای عدم معرفی به عنوان وزیر
در نهایت با کمال تعجب آن روز را آغاز کردم. دو سه ساعت بعد که ساعت اداری آغاز شد شایعه شد که قرار است من را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کنند. این موضوع برایم ناخوشایند بود زیرا خودم را شایسته انقلاب و نظام نمیدانستم لذا وقتی را تلفنی از آقای مهندس موسوی گرفته و به دفتر ایشان رفتم، گفتم که من نه تقوای لازم را دارم و نه مدیر خیلی خوبی هستم و نه تیزهوشم. هر چقدر هم وقت دارم برای معاونت میگذارم حتی دانشگاه را کنار گذاشته و مطب خصوصی هم نمیروم و به فعالیتهای معاونت میپردازم. از وی خواهش کردم که اگر این شایعه درست است من را معرفی نکند.
من نمیگفتم که شایعه درست است ولی به هر حال شایعه مطرح بود. خیلی انعکاسی در چهره و بیان ایشان ندیدم و به همین دلیل از آیتالله خامنهای که رئیس جمهور بود، وقت خواستم و عرایضی هم خدمت ایشان بیان کردم. در نهایت من معرفی شدم و وزارت آغاز شد.
- فارس: در آن ایام رابطه شما با آقای موسوی چطور بود؟
*مرندی: من فقط اهل کار کردن هستم و رابطه شخصی و خصوصی با هیچ کسی نداشتم به همین دلیل در انتخاب معاونین و روسای دانشگاهها هم مشکل داشتم زیرا سالها در ایران نبودم و افراد را از نزدیک نمیشناختم.
- فارس: پس چگونه مدیران خود را انتخاب کردید؟
*مرندی: هر کس را که مورد تأیید امام(ره) بود از نظر من هم آن شخص مورد تأیید بود. انسان از ایشان بهتر چه کسی را میخواهند که تأیید یا رد کنند لذا هر کسی را که حضرت امام(ره) تأیید کردند من هم میپذیرفتم. به هر حال آقای موسوی در آن دوران نخستوزیر بود و من هم سخنان ایشان را اطاعت میکردم.
-فارس: همواره در اظهارنظرهای قبلی از جناحهای سیاسی وقت گلایه داشتید. دلیل گلایههایتان چه بود؟
***مورد علاقه هیچ جناح سیاسی نبودم
*مرندی: خیلی مورد علاقه هیچ جناح سیاسی نبودم چون در هیچ جناحی نبودم و از هر دو طرف میخوردم. از هر دو طرف من را برای طرف دیگر میدانستند بنابراین فقط نمیتوانم بگویم از یک گروه خاص بلکه هر 2 طرف ذهنیتهای مشابهی داشتند. بالاخره وقتی من به گروهی تعلق نداشتم افراد نزدیکتری به آن جناح وجود داشت که مهر آنها بیشتر بود.
- فارس: در حال حاضر نحوه مواجهه شما با جناحهای سیاسی چگونه است. آیا همچنان مانند گذشته که میگویید از 2 طرف میخورید، این مباحث ادامه دارد یا امروز وضعیت شما تغییر کرده؟
*مرندی: سالهاست که دیگر از هیچ کس نمیخورم. اکنون دیگر کارهای نیستم که بخواهم چوبی بخورم. در آن زمان هنگام رأیگیری در مجلس توسط برخیها واژههایی همچون وزیر آمریکایی گفته میشد که بسیار ناخوشایند بود اما گویا امروز آمریکا به آن بدی که آن روزها گفته میشد، نیست یا لااقل خیلیها آنقدر ازش بد نمیگویند.
***برچسب آمریکایی خیلی دردناک بود
برچسب آمریکایی خیلی برایم دردناک بود؛ بله، بچههای من در آنجا متولد شده و پاسپورت آنجا را نیز داشتند اما هیچ وقت در آنجا نمانده و به ایران آمدیم؛ فرزندانم در همین کشور درس خواندند، فارغالتحصیل شدند و در همین جا نیز در دانشگاهها تدریس میکنند.
-فارس: البته آقای دکتر! برخی از مسئولان مانند شما فکر نمیکنند و فرزندانشان در خارج از کشور هستند...
*مرندی: بله، بر عکس برخی مسئولان که به آمریکا بد میگفتند امروز بچههایشان در آمریکا و انگلیس به سر میبرند، فرزندان من همیشه در اینجا ماندند.
-فارس: آقای دکتر! به ادامه بحث بازگردیم؛ واکنش شما به برچسب آمریکایی چه بود؟
*مرندی: در کل این موضوع یک برچسب بسیار دردناک و ناراحتکننده بود. البته اگر چیز دیگری داشتند هم آن را بیان میکردند اما همین برچسب به اندازه کافی دردناک و ناراحتکننده بود.
-فارس: نگاههای اینچنینی به روند حرکتی شما در وزارتخانه تاثیر منفی نگذاشت؟ باعث نشد که مجلس با عینک سیاسی به شما و اقداماتتان بنگرد؟
*مرندی: با وجود اینکه در آن زمان مجلس در اختیار گروه چپ و به اصطلاح آن روزها خط سه بود اما هر لایحهای مانند شبکه بهداشت و درمان که ما به مجلس آوردیم علیرغم آنکه دولت برای آن پول نمیگذاشت اما همین نمایندگان مجلس که این ذهنیت را نسبت به من داشتند پس از آنکه توجیهشان میکردم که این لایحه برای مستضعفان و محرومان است به آن رأی میدادند.
تشکیل وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی با آنکه طرف مقابل ما دکتر فرهادی بود که در جناح دیگری فعالیت داشت اما وقتی مجلس متوجه میشد که این چقدر به نفع کشور است به آن رأی داد، حتی برخی دوستان چپ که طرحی را آوردند تا تشکیل این وزارتخانه منتفی شود اما همان مجلس با این طرح مخالفت کرد.
این انصاف را باید رعایت کنم که نسبت به من ذهنیت منفی داشتند اما نسبت به مواردی که من از وزارتخانه میآوردم و برای کشور ارزش داشت، ملاحظات سیاسی اعمال نمیشد.
-فارس: چگونه با این نگاهها در جلسه رای اعتماد، به شما رای مثبت دادند؟
* مرندی: در رأی گرفتن برای اینکه من وزیر باشم مباحثی مطرح شد، پشت تریبون هم صحبتهای خیلی نامناسبی علیه من بیان شد اما درباره اهداف و برنامهها دلسوزیهایی وجود داشت و همین باعث شد نتیجه آراء به نفع کشور باشد.
- فارس: آقای دکتر! در باب برچسب آمریکایی آیا با مقامات عالیرتبه نظام همچون امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری که در آن زمان رئیس جمهور بودند یا آقای موسوی نخستوزیر وقت صحبتی کردید تا گلایههایتان پیرامون چنین موضوعی را به آنها بگویید؟
*مرندی: نه، با اینکه این حرفها بسیار برایم دردناک بود اما شاید برای من خوب هم بود، زیرا آدم وقتی بیماری یا مشکلی داشته باشد ارتباط بهتری با خدا برقرار میکند. اتفاقا هر کسی هم هر چیزی که به من میگفت با اینکه بسیار آزاردهنده بود اما از خدا میخواستم اگر کسی ظلمی به من میکند سهم من را ببخشد.
این برای من یک عادت شد زیرا صفتی بود که من نداشتم و باعث شد تلخترین دشمنیها را تحمل کنم و کسی که چنین رفتاری با من دارد را بخشیده و از وی دلگیر نشوم.
من از مخالفین خودم بسیار استفاده کردم زیرا آنها برای آنکه با من مخالفت کنند تمامی عیبهای من را پیدا میکردند و من سعی میکردم آن عیبها را فهمیده و در جهت رفعش بکوشم. اصلا چنین مباحثی در برابر عظمت نظام آنقدر بزرگ نبود که بخواهم مطرح کنم.
-فارس: آقای دکتر! به روزهای حضور شما در قوه مجریه بازگردیم...
*مرندی: در کل دوست نداشتم کار اجرایی را بپذیرم اما زمانی که پذیرفتم دیگر از زیر بارش شانه خالی نکردم. وجدانم را میگذاشتم وسط، به خانوادهام نمیرسیدم تا مسئولیت بر دوشم را به بهترین نحو انجام دهم.
- فارس: آقای دکتر! به نظر شما مهندس موسویِ نخست وزیری با مهندس موسوی کاندیدای انتخابات سال 88 و البته پس از انتخابات، تفاوتهایی با هم داشتند؟
*مرندی: زمانی که آقای موسوی نخستوزیر بودند و من زیر دستشان قرار داشتم، غیر از ذهنیت منفی که نسبت به من داشتند، مشکلی نمیدیدم. از نظر من ایشان مورد تأیید امام (ره) بودند و شاخص امام(ره) و فرمایشات ایشان بود.
-فارس: ذهنیت منفی درباره شما چه در مجلس چه دولت چه مسائلی را برایتان پدید آورد؟
*مرندی: زمانی که من به خانه میرفتم و همسرم و فرزندانم صحبتهای مطرح شده در مجلس را میشنیدند (ناراحت میشدند)، البته من روزهایی که قرار بود به مجلس بروم را از آنها مخفی میکردم تا به مباحث گوش ندهند زیرا میدانستم سخنان برای آنها بسیار آزاردهنده است.
-فارس: با وجود مسائلی که شما بیان کردید، چگونه از مجلس رای اعتماد گرفتید؟
*مرندی: زمانی که آقای کروبی رئیس مجلس بود وقتی که نمایندگان نامنویسی میکردند که در مخالفت یا موافقت دولت صحبت کنند -طبق آییننامه اگر کسی برای موافقت ثبتنام کرده و بعد در مخالفت صحبت کند و اگر مخالفت ثبتنام کند و موافق سخن بگویید، رئیس جلسه به وی تذکر داده و حتی نطقش را قطع میکند- اما در جلسه نماینده محترمی که اتفاقا پزشک هم بود کمی در موافقت با دولت صحبت کرد و بقیه وقتش را برای مخالفت با من گذاشت.
آقای کروبی میتوانست در همان جا طبق آییننامه نطق فرد را متوقف کرده و تذکرات لازم را بدهد اما اجازه داد تمام صحبتها در مخالفت با من مطرح شد و در انتها گفت شما خلاف آییننامه عمل کردید زیرا نباید در موافقت اسم نوشته و در مخالفت سخن بگویید و مباحثی شبیه به این.
-فارس: چرا در همان زمان نسبت به این رفتارها اعتراض نکردید؟
*مرندی: این مباحث وجود داشت اما چون آنها مورد تأیید امام(ره) بودند دیگر نباید در ذهن من سوالی راجع به آنها پدید بیاید. در همان روزها زمانی که به خانه میرفتم، همسر و فرزندانم به دلیل حرفهایی که در مجلس شنیده بودند گلهمند بودند و حتی گریه میکردند به طوری که چشمهای آنها متورم بود.
- فارس: با این توصیفات چرا از وزارت کنارهگیری نکردید؟
*مرندی: آخرین نوبتی که زمان معرفی وزیر بود، وقت گرفته و نزد آقای موسوی رفتم، از ایشان خواستم من را معرفی نکنند. بسیار اصرار کردم که دیگر نمیخواهم وزیر باشم. اولین بار بود که وی من را بسیار تأیید کرد که همین بسیار باعث تعجب من شد. اگر میدانستم وی چنین ذهنیتی را دارد از ابتدا چنین درخواستی را مطرح نمیکردم.
***گریه مرندی در جلسه با موسوی
واقعا یک ساعت از من اصرار که من نمیخواهم وزیر باشم و از آقای موسوی اصرار که ادامه بده. من حتی آنجا از شدت ناراحتی گریه کردم که دیگر نمیخواهم و نمیتوانم اما آقای موسوی تأکید داشت که اداره وزارت بهداشت مشکل است. مسائلی همچون مردم و مباحثی همچون توجه به نخبهپروری را به من یادآوری میکرد و به من میگفت در چنین شرایطی تو وزارتخانه را بخوبی اداره کردی.
آقای موسوی در جلسه مستمرا پیرامون مباحث مرتبط با حوزه بهداشت و درمان سخن گفت و با اینکه من بر رفتن از وزارتخانه اصرار داشتم اما با خود گفتم که آقای موسوی نخستوزیر امام(ره) است و به امام(ره) خیلی نزدیک است، پس اگر ایشان میگوید بمانم باید حرفش را همچون سخن امام(ره) اطاعت کنم. در نهایت با این ذهنیت تصمیم به ماندن گرفتم. سپس به وزارتخانه رفتم و در جمع مدیران گفتم که من تاکنون به شما میگفتم که نمیخواهم بمانم اما این اتفاقات افتاد و حال قطعا میمانم. به روسای دانشگاهها هم بگویید که من میمانم و باید برای آینده برنامهریزی جدی کنیم.
-فارس: نگاه مثبت مهندس موسوی به شما تا کجا ادامه یافت؟
*مرندی: هفته بعد درست همان روز و همان ساعت از دفتر مهندس موسوی مرا احضار کردند و گفتند که وی با من کار فوری دارد. درست ساعت یازده روز شنبه بود که من هفته قبلش نیز نزد آقای موسوی بودم. وقتی نزد آقای موسوی رفتم، پس از ورود وی و سلام و علیک، پرسیدم آقای موسوی با من کاری داشتید؟ آقای موسوی پاسخ داد آقای مرندی! شما استعفا بده و برو؛ چون حس کردم شاید اشتباه شنیده باشم مجددا از وی موضوع را سوال کردم. نهایتا معلوم شد که وی تحت فشار است و اگر من بمانم نمیتواند نظر نمایندگان را تأمین کند.
من به آقای موسوی گفتم من هفته گذشته خدمت شما آمدم، شما با اینکه من گریه و زاری میکردم که در وزارتخانه نباشم اما آن سخنان را بیان کردید و گفتید «نه»، من هم همین سخنان را به تمامی دوستان، معاونان، روسای دانشگاههای علوم پزشکی منتقل کردم.
آقای موسوی گفت من همه مباحث را میدانم اما اکنون اینگونه است که من به آقای موسوی پاسخ دادم «دیگر نه»، اگر من این کار را بکنم دیوانگی به حساب میآید و من آدم دیوانهای نیستم. گفت اگر بمانی من حمایتت نمیکنم که من هم گفتم حمایت نکن، آقای موسوی گفت، من به آقای خامنهای نامه مینویسم که من هم گفتم بنویس؛ ما معمولا اگر در هیأت دولت بودیم و مشکلی پیش میآمد آقای موسوی میگفت به آقای هاشمی مراجعه کنید و نمیگفت به آقای خامنهای مراجعه کنید و این اولین باری بود که بحث آقای خامنهای را مطرح کرد.
-فارس: و آقای موسوی در جلسه رای اعتماد از شما حمایت نکرد...
*مرندی: بله، آقای موسوی تاکید داشت که در مجلس مرا حمایت نمیکند که همین گونه هم شد. در روز رأی اعتماد زمانی که من به عنوان کاندید وزارت در صحن علنی مطرح بودم آقای موسوی یک صحبت کلی در حمایت از وزرا کرد و اسمی از من نیاورد. سپس نوبت نمایندگان مخالف و موافق شد. آن روز همه با من مخالفت کردند زیرا برنامهریزی شده بود. حتی نمایندهای که پیشتر هم گفتم به عنوان موافق ثبتنام کرده بود در یک مقدمه کوتاه که از دولت حمایت کرد بقیه زمانش را به مخالفت با من پرداخت.
***موسوی در مجلس گفت «مرندی خودش باید از خودش دفاع کند»
زمانی که فرصت به آقای موسوی رسید از وزرایی که مورد انتقاد قرار گرفتند، حمایت کرد اما در آخرین جمله گفت «مرندی خودش باید از خودش دفاع کند.»
این نکته منفی بود زیرا نشان میداد که وی نه تنها از من حمایت نمیکند بلکه مورد تأییدشان نیز نیستم لذا روزگار سختی بود البته من آن روز رأی آوردم اما یک رأی ناپلئونی؛ من این چیزها را میدیدم و خانوادهام مقابل این طرز رفتار وقتی موضع من را در قبال نظام میدانستند طبیعی بود اگر زده میشوند اما همیشه به خانوادهام میگفتم که معیار برای ما امام خمینی(ره) است، اگر امام(ره) آقای کروبی یا آقای موسوی را قبول دارد من دست آنها را میبوسم و آنها از من بهترند بنابراین چون همیشه معیار من امام خمینی(ره) بود، دیگر تردیدی به ذهن خودم برای اطاعت از این دوستان راه ندادم. هرگز نسبت به این آقایان در جایی بد نگفتهام اما به هر حال ظلمها صورت میگرفت.
-فارس: تیرگی روابط شما با مهندس موسوی در روزهای پس از رای اعتماد هم ادامه یافت؟
*مرندی: در دولت آقای فرهادی وزیر علوم بود و من هم وزیر بهداشت بودم. زمانی که راجع به بن دانشجویی، غذای خوابگاهها یا وام دانشجویی صحبت میشد هیأت دولت تصویب میکرد که خدماتی به دانشجویان ارائه شود. وقتی که دبیر دولت نیز میخواست این مصوبات را یادداشت کند چون وزارت بهداشت به تازگی تشکیل شده بود یادشان میرفت مصوبه را برای وزارت بهداشت بنویسند و فقط برای وزارت علوم مینوشتند. من هم به دبیر دولت میگفتم فلانی یادت باشد که این مصوبه را برای وزارت بهداشت هم بنویس تا مانند دفعه پیشین نشود. آقای مهندس موسوی میگفت «نه»، این فقط برای دانشجویان دکتر فرهادی است. دکتر مرندی برای دانشجویان خود فکر دیگری بکند.
*** دانشجویان من برای افغانستان و اسراییل نبودند
این دیگر تبعیض عجیب و غریبی است زیرا آنها نه مال افغانستان بودند و نه اسرائیل. من فقط مباحثی که واقع شده است را بیان میکنم و نمیخواهم مسائل فرضی را بگوییم. در نهایت آقایان موسوی و کروبی تا زمانی که مورد تأیید امام(ره) بودند به آنها احترام میگذاشتم.
-فارس: پس از پایان نخست وزیری مهندس موسوی با وی رابطه داشتید؟
*مرندی: زمانی که نخستوزیری آقای موسوی به پایان رسید دفتری در خیابان پاستور داشتند که وقتی گرفته و نزد ایشان رفتم. در هنگام ورود حتی قصد داشتم دست ایشان را ببوسم به این دلیل که فرصتی را برای نوکری به نظام در اختیار من قرار دادند.
***پس از پایان نخست وزیری ملاقاتهایی با مهندس موسوی داشتم
گاه گاهی نیز هر چند ماه یکبار ملاقاتهای چند دقیقهای با ایشان داشتم البته این دو سه سال آخر دیگر فرصتی برای ملاقات نشد و صحبت مشترکی نیز با هم نداشتیم. بعضی صحبتها نیز که میشنیدم تعریضهایی به نظام بود که دلم نمیخواست به آنها گوش دهم.
زمان نامنویسی برای مجلس نیز برخی خبرنگاران اصرار داشتند که نظر شما در مورد نامنویسی مهندس موسوی (برای انتخابات سال 84) چیست که من گفتم وی نامنویسی نمیکند.
آنها گفتند شما وی را چگونه انسانی میدانید که من پاسخ دادم که آقای موسوی فرد متعهد، متدینی است و در واقع نیز همین گونه تصور میکردم. آنها میگفتند اگر نامنویسی کرد شما به وی رأی خواهید داد که من گفتم آقای موسوی نامنویسی نمیکند و واقعا نیز تصور میکردم نامنویسی نخواهد کرد زیرا طرز تفکر وی در زمان نخستوزیری اصلا با حال و هوای سال 84 جور در نمیآمد و مطمئن بودم وی به صحنه نمیآید. هرچه اصرار کردند که اگر به صحنه آمد شما به وی رأی خواهید داد یا نه من هم نمیخواستم پاسخ دهم.
-فارس: در سال 88 چطور؟
*مرندی: چند روز قبل از انتخابات سال (88) در یک رویدادی بیت مقام معظم رهبری مراسمی را گرفته بودند و شخصیتها میآمدند. آقای مهندس موسوی نیز وارد شد من هم آنجا بودم. آقای وحید حقانی اعلام کرد که آقا تشریف آوردند که آیتالله خامنهای وارد شدند و با مهندس موسوی برخورد کردند. مقام معظم رهبری بسیار با گرمی با مهندس موسوی مواجه شدند و صورت بسیار بشاشی داشتند و از پدر و همسر سراغ گرفتند اما مهندس موسوی بسیار گرفته بود.
-فارس: نظرتان راجع به وقایع سال 88 چیست؟
*مرندی: بگذارید از اینجا سخنانم را آغاز کنم. روز بعد از انتخابات همسرم با من تماس گرفت که آیا مصاحبه مهندس موسوی در مجله تایم را دیدهای؟ گفتم نه که همسرم گفت بسیار چیز عجیبی است.
تایم روزهای جمعه منتشر میشود یعنی همان روز انتخابات منتشر شده بود. زمانی که آمریکا بودیم این مجله چند روز قبل از تاریخ در بازار بود و لذا قبل از انتخابات این مصاحبه انجام شده بود. مهندس موسوی در مصاحبه گفته بود که تظاهرات عظیم خیابانی قدرت رهبری را کاهش داده و ما در آن مشارکت خواهیم کرد.
***صحبتهای مهندس موسوی با تایم تعریض به قانون اساسی بود
این برای من تردید باقی نمیگذاشت زیرا این سخنان تعریض به قانون اساسی است. ما باید از قانون معمولی نیز تبعیت کنیم چه برسد به قانون اساسی.
-فارس: پس از مشاهده این مصاحبه چه کردید؟
*مرندی: این مصاحبه مشکلآفرین بود لذا در روز یکشنبه قبل از آغاز جلسه علنی مصاحبه را به دکتر لاریجانی رئیس مجلس نشان دادم. وی نیز گفت ما باید به مهندس موسوی بگوییم که این چیست و چرا این سخنان را گفته است؟
ظاهرا در حین بحثهایی که من درباره مهندس موسوی میکردم آقای رسایی نماینده تهران بحثها را شنیده بود. در هنگام جلسه آقای رسایی موبایلش را آورد و گفت، آقای فاتح پشت خط است و من هر چه به وی میگویم وجود این مصاحبه را نمیپذیرد و حال شما به وی بگویید. من نیز بحث مصاحبه را به آقای فاتح گفتم که وی گفت غیرممکن است؛ من گفتم به هر حال این مصاحبه به چاپ رسیده و من کپی آن را در اختیار دارم و از اینترنت به آن دست یافتم، شما نیز میتوانید از طریق اینترنت خودتان مقاله را ببینید.
آقای فاتح گفت من به آقای موسوی میگویم و من نیز گفتم از قول بنده به آقای مهندس موسوی سلام برسان و بگو هر چه زودتر این مطلب را تکذیب کند.
آقای تابش که مذاکرات من با آقای فاتح را شنید، نزد من آمد و گفت قضیه از چه قرار است؟ من هم گفتم این اتفاق افتاده است. آقای تابش گفت اگر میخواهی من به مهندس موسوی میگویم، تصویر نامه را گرفت و گویا شفاها نیز بحث من را به آقای موسوی منتقل کرده بود...
-فارس: مهندس موسوی چه پاسخی داد؟
*مرندی: هیچ؛ زمانی که دیدم اتفاقی نیفتاد یکی دو روز بعد نامهای در همان صحن علنی نوشتم، نامهام را به آقای بادامچیان که صندلیاش در کنار من بود نشان دادم و نظرش را جویا شدم که آقای بادامچیان گفت چرا متواضعانه نوشتی؟ و تاکید کرد «تندتر بنویس». به آقای بادامچیان گفتم اینگونه نوشتم بلکه اثر کند.
این نامه را نیز از طریق آقای تابش فرستادم و آقای تابش نیز به من گفت به اتفاق آقای انصاری که فکر میکنم نماینده زنجان بود نامه را به آقای موسوی دادیم و آقای موسوی نیز نامه را خواند. البته من کپی این مقاله را قبل از نوشتن آن به آقای موسوی به آیتالله خامنهای هم دادم.
***آخرین تماس مرندی با موسوی
در نهایت روز شنبه (هشت روز بعد از انتخابات) زمانی که از یک سخنرانی علمی بیرون آمدم، موبایلم زنگ خورد که دیدم آقای مهندس موسوی است.
آقای موسوی گفت این مجله که تو این طرف و آن طرف میبری چیست؟ گفتم این همان مصاحبهای است که شما انجام دادی و اگر نکردی، تکذیب کن. آقای موسوی گفت من دیگر سایتی ندارم و یک سایت نیز داشتم که آن را بستند، اگر بگذارند، من با مردم صحبت میکنم؛ گفتم اگر شما با مردم صحبت کنی این مطلب را به مردم خواهی گفت؟ پاسخ داد ممکن است به آن نیز اشارهای کنم. گفتم من کارهای نیستم و نه میتوانم برای شما سایت و روزنامه درست کنم و نه مصاحبه زنده رادیو تلویزیونی اما توصیهام به شما این است که اگر این مطلب شما نیست آن را از طریق اطلاعیهها که مرتبا میدهید، تکذیب کنید.
در آن تماس از اینکه شاید آن مقاله را تکذیب کند نیز منصرف شد و من هم مطمئن شدم که وی دیگر تکذیب نخواهد کرد و تکذیب هم نکرد.
- فارس: در متن نامه به آقای موسوی چه نوشته بودید؟
***جزئیات نامه مرندی به میرحسین موسوی
*مرندی: در آن نامه به آقای موسوی نوشتم که شما انسان متدینی هستید و به همین دلیل به شما توصیه میکنم یک ساعت با خودت و خدا راجع به عملکردت، مقاله و اینکه چه باید کنی، خلوت کن و به هر نتیجهای رسیدی دیگر با کسی مشورت نکن و آن را اعلام کن. واقعا نیز فکر میکردم اگر ایشان با خدا خلوت کند حتما آن مقاله را تکذیب میکند اما اتفاقی نیفتاد.
***قطعا بین آقای موسوی دوران نخستوزیری و موسوی سال 88 تفاوت وجود داشت
حال در پاسخ به سوال شما که آیا «بین موسوی دوران نخست وزیری و موسوی سال 88 تفاوتی وجود داشت»، باید بگوییم، این تفاوت قطعا بین آقای موسوی دوران نخستوزیری و موسوی سال 88 وجود داشت.
-فارس: حال بگویید نظرتان راجع به وقایع سال 88 چیست که پیشتر هم آن را پرسیدم.
*مرندی: به نظرم کار عجیب و غریب و نابخشودنی صورت گرفت. ممکن است حتی مقام معظم رهبری شخصا چنین مسائلی را ببخشند اما تصور میکنم مردم نبخشند.
-فارس: به نظرتان قانون در اینباره چی میگوید؟
*مرندی: فکر میکنم اگر وی در محکمهای محاکمه شود محکومیت بسیار بالایی داشته باشد. من تصور میکردم حتی حکم اعدام درنظر گرفته شود اما نظام این لطف را کرده و آنها را دور از میکروفنها قرار داده تا خودشان را خرابتر نکنند. اگر آنها توبه میکردند که اعلام میشد و اگر نه آنها روز به روز وضع خود و مردم را خرابتر میکردند و گناهشان سنگینتر بود. در واقع این لطف نظام بود که دسترسی آنها از رسانهها را گرفت.
-فارس: بعد از آن تماس که راجع به آن توضیح دادید، تماس دیگری با مهندس موسوی داشتید؟
*مرندی: خیر، دیگر تماسی نداشتیم.
-فارس: آقای دکتر مرندی! اگر اجازه میدهید کمی از سال 88 فاصله گرفته و به موضوعات مرتبط با جمعیت بپردازیم. مقام معظم رهبری بسیار به مباحث جمعیتی تأکید کرده و توصیههای جدی درباره آن مطرح کردند و حتی سیاستهای جمعیت را ابلاغ هم نمودند که لزوم توجه جدی به این بحث را گوشزد میکند. حال در ابتدا بفرمایید که در آن روزها چه سیاست و ضرورتی باعث شد که شما تعدیل جمعیت و تنظیم خانواده را در دستور کار قرار دهید؟
***دلایل ارائه سیاستهای تعدیل جمعیتی
*مرندی: وقتی که من معاون بهداشت وزارتخانه بودم به مناطق محروم میرفتم. در آن بازدیدها دیدم که مردم چه وضعی دارند و متوجه شدم ما قادر به ارائه خدمت به آنها نیستیم. 12 هزار پزشک ایرانی داریم تعدادی نیز پزشکهای خارجی جذب کردهایم اما با اینکه من مسئولش نبودم ولی به دنبال این بودم که دانشجویان پزشکی را افزایش دهیم، در حالیکه وزارت علوم باید این کار را میکرد.
از دکتر منافی خواهش کردم که از وزیر علوم بخواهند دانشجویان پزشکی را افزایش دهد دکتر منافی گفت خودت با آقای نجفی وزیر وقت علوم صحبت کن. نزد آقای نجفی رفتم و مسائل را برایش شرح دادم. آقای نجفی هم گفت ما امکانات نداریم اما اگر امکاناتی وزارت بهداشت دارد شاید بتوانیم اقداماتی را انجام دهیم.
-فارس: نتیجه پیگیریها چه شد؟
*مرندی: ما جلسات مستمری با دکتر منافی و دکتر نجفی داشتیم و به هیچ نتیجهای نرسیدیم. حتی از نمایندگان مجلس هم به این جلسات اضافه کردیم. از دکتر حسن حبیبی نیز خواستیم در این جلسات حضور پیدا کنند تا وزن جلسات افزایش یافته و به جایی برسد. من نیز که مبدع این مسئله بودم، دبیری جلسه شدم. در نهایت پس از بحثهای فراوان به نتیجه نرسیدیم. به همین دلیل به محض اینکه من وزیر بهداشت شدم لایحه تشکیل وزارت بهداشت و آموزش پزشکی در این وزارتخانه را ارائه کردم که این لایحه به تصویب رسید و وضعیت درست شد.
این یک نمونه بود که ما دانشجو نداشتیم و نمیتوانستیم آن را افزایش دهیم. همین مسئله در سایر نقاط کشور در موضوعات دیگر نیز وجود داشت یعنی جنگ بود و تجهیزات و امکانات ما نیز کم بود. مشخص نبود جنگ تحمیلی نیز چه زمانی به پایان میرسد و همین انرژی زیادی از کشور میگرفت. ما کلا یک میلیون بشکه نفت نمیتوانستیم استخراج کنیم زیرا مرتبا موشکباران و بمباران بود اما دشمنان اجازه نمیدادند 8-7 دلار بیشتر بفروشیم، آن هم با توطئه کشورهای اطراف ما و کشورهای غربی؛ از آن 8-7 دلار نیز 1-1.5 دلار هزینه استخراج میشد.
در دفاع مقدس نیز علاوه بر نیروی انسانی نیازمند هزینههای مالی بودیم بنابراین قسمت عمدهای از اعتبارات در جنگ تحمیلی هزینه میشد و با این اوصاف چیزی برای کشور باقی نمیماند و همه چیز در حال تحلیل رفتن بود.
-فارس: مشکلات دیگری هم وجود داشت؟
*مرندی: بله، مدارس از یک شیفته به دو شیفته، سه شیفته و حتی فکر کنم به چهار شیفته تبدیل شد، همه اینها یعنی ترویج بیسوادی. زیرا عدهای به مدرسه نمیرفتند و آنهایی هم که میرفتند 25 درصد آموزشها را میدیدند. این موضوع به آینده آموزشی کشور لطمه میزد، آموزش عالی ما محدود بود و اغلب داوطلبان پشت کنکور بودند درباره غذا نیز کوپن بود اما همان کوپن نیز مشکلاتی را دارا بود، مثلا اگر تخممرغ میخریدی، نصف تخممرغها شکسته بود و چون من پزشک بودم میدانستم باید نصف اینها را به دور بریزیم اما چون چیزی برای خوردن نبود خود ما و بقیه مردم نیز همینها را میخوردیم.
مشکلات دیگر نیز در کشور وجود داشت ما با بیکاری جوانها نیز مواجه بودیم تمام شرایط نامساعد بود و رشد جمعیت نیز 3.9 درصد شده بود. با این افزایش جمعیت، جمعیتشناسان می گفتند ما هر 18-17 سال جمعیت کشورمان دوبرابر میشود یعنی کشور جمهوری اسلامی ایران که من هم یکی از مسئولانش هستم از پس مدیریت این جمعیت برنمیآییم.به این دلایل نگران وضع بودم.
-فارس: نگرانی خود را چگونه پیگیری کردید؟
*مرندی: به آقای موسوی نامه نوشتم، البته اتفاقی نیفتاد.
-فارس: بعدش چه کردید؟
*مرندی: روزی در جلسه هیأت دولت آقای روغنیزنجانی وزیر برنامه و بودجه گفت ما دیگر از عهده هزینههای جنگ برنمیآییم و وضعیت کشور نامناسب است. جمعیت کشور در حال افزایش است. به من اشاره کرد و گفت از وقتی این آمده وضعیت بهداشت بهتر شده و مردم کمتر میمیرند و رشد جمعیت بسیار بالا رفته است.
من از این فرصت استفاده کردم و گفتم آقای موسوی این همان موضوعی است که من هم در موردش به شما نامه نوشتم و ما باید تصمیم بگیریم آیا کنترل جمعیت و تنظیم خانواده سیاست ما باشد یا نباشد.
آقای موسوی گفت، اکنون بحث این مباحث نیست و دستور جلسه چیز دیگری است اما من اصرار کردم که تکلیف را روشن کنید تا مشخص شود که ما در رابطه با تنظیم خانواده باید چه بکنیم.
در آن جلسه دولت بحث شد و کسانی که وقت گرفتند تا صحبت کنند همه در مخالفت صحبت کردند و این نگرانی را داشتند که این خلاف شرع است یا ممکن است باشد.
من هم در پایان بحث اصرار کردم که راجع به این موضوع رأی گیری کنیم تا برای من مشخص شود که آیا سیاست دولت این است که تنظیم خانواده صورت گیرد یا اینکه افزایش جمعیت را دنبال کنیم.
-فارس: نتیجه رایگیری...
*مرندی: پس از رأی گیری اعمال سیاستهای تنظیم جمعیت و خانواده رأی آورد. نشان داد ساکتین ملاحظه کاری میکنند و مخالفت نمیکنند و رأی موافق میدهند. هفتهها گذشت اما این مصوبه به من ابلاغ نشد و من پیگیری کردم و باز هم نیامد. در نهایت نامه بسیار محرمانهای آمد که چنین موضوعی مورد بحث قرار گرفت و به تصویب دولت رسید و سیاست دولت این است که تنظیم خانواده صورت گیرد.
- فارس: با نامه محرمانه که امکان پیگیری یک سیاست فراهم نمیشود...
***نامه مرندی به سران قوا پیرامون تنظیم خانواده
*مرندی: بله، به این دلیل که نمیشد از چنین نامهای برای یک سیاست بهره ببریم نامهای به سران سه قوه نوشتم و سپس با آنها مذاکره کردم. آقای هاشمی که معمولا جواب نمیدهد و بلد است چگونه وقتی نمیخواهد وارد بحثی شود، نشود.
آقای موسویاردبیلی که در آن ایام در خطبههای نماز جمعه درباره افزایش جمعیت صحبت میکرد گفت که من قانع شدم که نباید دیگر در خطبهها در مورد افزایش جمعیت صحبت کنم اما گفت نمیتوانم راجع به تنظیم خانواده بحثی را بیان کنم.
-فارس: مذاکرهای با مقام معظم رهبری به عنوان رئیسجمهور وقت هم داشتید؟
*مرندی: بله، روزی که از ریاست جمهوری با آیتالله خامنهای در جاده کرج میرفتیم تا شعبه انستیتو پاستور را افتتاح کنند در رفت و برگشت در خودروی ایشان نشستم و راجع به این موضوع صحبت کردم.
-فارس: نظر رهبر معظم انقلاب به عنوان رئیسجمهور وقت درباره تعدیل جمعیت چه بود؟
*مرندی: ایشان در ابتدا با ناراحتی مخالفت میکردند اما پس از استماع سخنان بنده وقتی از ماشین پیاده شدیم، نگفتند من موافق هستم و ممکن است مخالف هم بودند و من اطلاعی از نظر ایشان ندارم اما گفتند آقای مرندی قبل از اینکه هر کاری انجام دهی با روحانیت مشورت کن، دوم اینکه تاکید کردند، نگذار شعارهای زمان شاه زنده شود.
چون من به نتیجه نرسیدم نزد آقای منتظری رفتم که قائممقام رهبری بود. وقتی به ایشان مراجعه میکردیم خیلی سریع و هنوز جمله شما به پایان نرسیده جواب را میگرفتی؛ تا اسم جمعیت را آوردم نگذاشتند بحثم را ادامه دهم. آنگاه من ماندم تا مراجعین مباحث خود را مطرح کرده و رفتند.
آن روز با آقای دکتر وحید دستجردی به آنجا رفته بودیم. دکتر وحید دستجردی رئیس هلال احمر بود و با آقای منتظری ارتباط خانوادگی داشتند. گویا دکتر وحید دستجردی در جوانی طلبه و همدرس آقای منتظری بود. لذا به ایشان بسیار احترام گذاشته و به خاطر وی به ما نیز ناهاری دادند.
زمان ناهار مجددا من موضوع را مطرح کردم و این بار آقای منتظری گفت من قانع شدم که راجع به افزایش جمعیت در خطبهها سخنی نگوییم و دقیقا این عبارت را استفاده کرد که اگر تصور میکنید من در خطبهها پیرامون تنظیم خانواده، بحثی مطرح خواهم کرد کور خواندی!
در نهایت برای کسب تکلیف خدمت امام خمینی(ره) نامهای نوشتم. در نامه اعلام کردم که چنین شرایطی در کشور وجود دارد و آیا در چنین شرایطی ما باید در کشور اقدامی برای جمعیت انجام دهیم یا نه؟
-فارس: امام خمینی(ره) چه پاسخی به نامه شما دادند؟
*مرندی: در آن زمان نامههای بسیاری برای امام (ره) نوشته میشد و مثل امروز نبود که مقام معظم رهبری میفرمایند من در کارهای اجرایی دخالتی نمیکنم و دولت تصمیم بگیرد.
امام خمینی (ره) به بسیاری از نامهها پاسخ میدادند اما آنقدر نامهها فراوان بود که هر چند نامه را در یک نامه پاسخ میدادند.
تصور میکنم پاسخ را به آقای انصاری که امروز در مرکز نشر آثار حضرت امام(ره) است و چند بحث دیگر دادند که موضوع جمعیت نیز در آن قید شده بود.
***نامه امام خمینی(ره) درباره تعدیل جمعیت
امام(ره) نوشت موضوع جمعیت موضوع بسیار مهمی است و باید در رسانه و دانشگاهها مورد بحث قرار گیرد. وقتی به رسانه و دانشگاه آمد اکثریت عظیم با آن موافقت کردند و مخالفین هم تعدادشان اندک بود.
-فارس: به نظر میآید پس از اعلام نظر امام خمینی(ره) و عدم مخالفت ایشان مسیر برای تعدیل جمعیت هموار شد...
*مرندی: دقیقا، وقتی مردم همین که متوجه شدند امام مخالفتی با تنظیم خانواده ندارد، تنظیم خانواده آغاز شد. از همان سال منحنی رشد جمعیت کاهش یافت در واقع کاهش رشد جمعیت قبل از تصویب قانون و سیاستها صورت گرفت.
وقتی همگان متوجه شدند اقدام خلاف شرعی نیست و اگر لازم بود برای جنگ جمعیت افزایش پیدا کند، امام(ره) اعلام میکردند، این سیاستها در دستور کار مردم قرار گرفت، نه اینکه قانون مؤثر نبود اما نکته شاذ و عجیبی در آن وجود نداشت.
این بحث در قانون آمده بود که هزینه بیمه فرزند چهارم به بعد را خود خانواده باید پرداخت کند. در همین قانون نیز بحث تکفرزندی نیامده و تا فرزند سوم مدنظر بود. البته اکنون ایدهآل ما این است که یک خانواده سه فرزند داشته باشد و اگر خانوادهها سه فرزند داشته باشند ما رشد مناسب جمعیتی داریم اما اشکال کار در این است که سه فرزند هیچ، دو فرزند هم که هیچ، یک فرزند یا هیچ مورد توجه است، در برخی موارد نیز که ازدواج صورت نمیگیرد.
-فارس: مشکل را در کجا میبینید؟
*مرندی: ما نزدیک به دوازده میلیون انسان جوان داریم که یا زمان ازدواج آنان است یا زمان ازدواجش دیر شده است. اگر همین دوازده میلیون یا ده یا حتی هشت میلیون جوان ازدواج کنند چهار میلیون زوج تشکیل میشودو هرکدام یک بچه داشته باشند کمک بزرگی به رشد جمعیت میشود.
-فارس: آقای دکتر! منحنیها نشان میدهد که رشد جمعیت در آن زمان کند شد و آن قانون نیز احتمالاً کمکهایی به این کند شدن کرد، حال امروز شرایط تغییر کرده و ما باید راهکارهایی برای افزایش بیابیم. به نظر شما در این مسیر باید چه گامهایی برداشت؟
*مرندی: در آن روزها آنقدر این کاهش جمعیت سریع پیشرفت رفت که برای همه غیرمنتظره بود با این روند به رشد منفی خواهیم رسید، اگر امروز همچنان رشد سالانه یک میلیون جمعیت را داریم باید بدانیم متوسط همان گروه عظیمی است که در آن سالها به دنیا آمدند وگرنه اگر آنها نبود رشد ما منفی شده بود.
ما اکنون نباید منتظر بمانیم تا جمعیتمان به رشد منفی نزدیک شود و سپس برای آن چاره بیندیشیم، هر اقدامی برای اجرایی شدن زمان میبرد.
***رهنمود مقام معظم رهبری درباره جمعیت کاملاً درست است
رهنمود مقام معظم رهبری درباره جمعیت هم کاملاً درست است، کشورهای دیگر هم که به رشد منفی رسیدند به دنبال اصلاح روند هستند، لذا دلیل اینکه ما بایستی این کار را بکنیم این است که یکی از دلایل اقتدار کشور جمعیت است، اگر ما صبر کنیم جمعیت ما آنقدر کاهش پیدا کند که فرزندان جوان نداشته باشیم و نیروی مولدمان نیز کاهش یابد و افراد مسن شوند، کارایی کشور کاهش یافته و جمعیت سربار افزایش مییابد در چنین حالتی جمعیت جوان پاسخگوی نیازهای کشور نیستند زیرا به اقلیت تبدیل میشوند.
***اکنون در اوایل پنجره جمعیتی هستیم
اکنون در بهترین شرایط هستیم یعنی در اوایل پنجره جمعیتی به سر میبریم اکنون زمانی است که هم جمعیت زیر 15 سال به کمترین حالت رسیده و هم جمعیت بالای 60 سالمان کم است. عمده جمعیت ما بین 15 تا 65 است یعنی نیروی مولد و کار در اکثریت و نیروی سربار در اقلیت به سر میبرند.
کشورهایی که از بعد اقتصادی و توسعه جهش پیدا کردند و به توسعه رسیدهاند از این پنجره جمعیت بهره بردند. چین، کشورهای آسیای جنوب شرقی، آمریکا و اروپای غربی از جمله این کشورها هستند اما ما متاسفانه 7-8 سال از این پنجره جمعیت را از دست دادیم. خوشبختانه هنوز 42، 43 سال باقی مانده است، اگر این فرصت را از دست بدهیم یک فرصت طلایی را از دست میدهیم.
- فارس: در شرایط فعلی چه اولویتهایی باید در دستور کار قرار دهیم؟
*مرندی: امروز زمینه تحصیل برای بسیاری از جوانان فراهم است اما در کل باید زمینه اشتغال را فراهم کرد و درعین حال توقعات را کاهش داد یعنی اصلاح فرهنگی را دنبال کرد.
راز موفقیت ما در این است که از این امکان بهره ببریم البته وقتی مقام معظم رهبری هم بر این موضوع تاکید دارند ما باید تبعیت کنیم اما علاوه بر فرمایش ایشان استدلال و منطق علمی نیز همین را میگوید که باید به صورت جدی به دغدغههای جمعیتی بپردازیم اما متاسفانه کشور به صورت کند به رهنمود مقام معظم رهبری پاسخ میدهد.
-فارس: در مجلس چه اقداماتی برای تحقق رهنمود مقام معظم رهبری برای افزایش جمعیت انجام شده و درحال انجام است؟
*مرندی: زمانی که مقام معظم رهبری آن رهنمود را بیان کردند من از اعضای کمیسیون بهداشت خواستم که طرحی را بنویسیم و موضوع جمعیت را به سرانجام برسانیم تا دغدغه رهبر معظم انقلاب محقق شود.
***توصیه رهبر انقلاب درباره مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیرامون جمعیت
زمانی که شورای عالی انقلاب فرهنگی خدمت مقام معظم رهبری رسیدند که ما مصوبهای درباره جمعیت داریم، رهبری گفتند مصوبه شما خوب است اما نافذ نیست و اگر میخواهید نافذ شود باید مجلس آن را تبدیل به قانون کند.
در همان جلسه گفته بودند این مباحث را با پزشکان مجلس علیالخصوص دکتر مرندی و شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت مجلس در میان بگذارید.
-فارس: البته برخی شما را مدافع تعدیل جمعیت میدانند...
*مرندی: بله، در همان جلسه هم برخی گفته بودند من طرفدار کنترل جمعیت هستم که رهبر معظم انقلاب پاسخ دادند، اگر دکتر مرندی نظر من را بداند حمایت میکند، واقعا هم شایعه است که من طرفدار کنترل جمعیت هستم.
-فارس: آقای دکتر! توضیحهایتان درباره طرح مجلس برای افزایش جمعیت ناقص ماند...
*مرندی: من جزء اولین کسانی بودم که گفتم تدوین این طرح را آغاز کنیم که همراه با دکتر قاضیزاده و سایر دوستان در کمیسیون بر روی آن کار کردیم، از تمامی نهادها و ارگانها و کمیسیونهای مجلس هم دعوت کرده و در نهایت طرحی نوشتیم.
-فارس: طرح یاد شده همان طرح جمعیت و تعالی خانواده است که در کمیسیون فرهنگی به تصویب رسیده؟
*مرندی: طرح مصوب ما با این ذهنیت که نکند ما مخالفت افزایش جمعیت بوده و طرح را نوشتیم به کمیسیون فرهنگی برده شد، گویا کارگروه کمیسیون فرهنگی بسیاری از بندها را حذف کرد.
-فارس: در زمان بررسی طرح در کمیسیون فرهنگی از شما مشورتی گرفته نشد؟
*مرندی: از من هم خواستند که در جلسات کمیسیون و کارگروه شرکت کنم اما چون ذهنیت منفی وجود داشت من در جلسات شرکت نکردم، چون هر اتفاقی بیفتد تصور میکنند که اشکالی در من هست اما دوستان هر چه طرح را بررسی کردند دریافتند که آن بندها نباید حذف میشد و ظاهرا تمامی مواردی که ما تصویب کردیم برگشته و کمی هم محکمتر شده است.
***درخواست بررسی اولویتدار طرح جمعیت در مجلس
ما سه چهار ماهه آن طرح را تهیه کردیم اما در کمیسیون فرهنگی زمان زیادی برد، وقتی من دیدم این زمان را برد و مقام معظم رهبری هم بر آن تاکید دارند از 70 نماینده مجلس امضاء گرفتم که طرح در اولویت بررسی در صحن قرار گیرد و آن را به هیات رئیسه مجلس دادم.
-فارس: این طرح بار مالی دارد، همین باعث نخواهد شد که به سرانجامی نرسیده و توسط شورای نگهبان رد شود؟
*مرندی: اتفاقا هیات رئیسه بخصوص دکتر لاریجانی این دغدغه را داشتند که این طرح بار مالی هنگفتی را داشته باشد و چون طرح دارای بار مالی توسط شورای نگهبان رد میشود بنابراین از آقای لاریجانی خواستیم که با مقام معظم رهبری و دکتر روحانی برای حل مشکل صحبت کنند.
-فارس: دکتر لاریجانی موفق به صحبت با مقام معظم رهبری و رئیس جمهور برای رفع دغدغه بار مالی این طرح شدند؟
*مرندی: زمانی که به اتفاق نمایندگان در دیدار اخیر، خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، مجددا ایشان نسبت به جمعیت رهنمودهایی داشتند.
***توصیه رهبر معظم انقلاب برای رفع بار مالی طرح جمعیت
هنگامی که از در خارج شدیم، من و دکتر لاریجانی از دری که آقا تشریف میآورند بیرون آمدیم. از دکتر لاریجانی خواستم که این موضوع را با مقام معظم رهبری مطرح کنند و آقای دکتر لاریجانی این اقدام را انجام داد.
-فارس: واکنش مقام معظم رهبری چه بود؟
*مرندی: بعد از صحبت دکتر لاریجانی با مقام معظم رهبری، حضرت آقا توصیههای لازم را فرمودند. پس از آن دکتر روحانی درباره جمعیت سخن گفت که به نظر میآید مسائل به پیش رفته است.
در مجموع من این انتظار و امید را دارم که انشاالله این طرح به زودی در
دستور مجلس قرار گیرد و چون دولت حمایت خواهد کرد مشکلی برای رد شدن طرح در
شورای نگهبان نداشته باشیم.