به گزارش مشرق، جنايات و رخدادهاي ايام اخير در عراق از منظر مناسبات بينالمللي و مواجهه سلطهگران با کشورهاي اسلامي پيامهاي روشن و تعيين کنندهاي را براي همه مسلمانان و مستضعفان جهان دارد که دقت در آنها، راههاي برون رفت از مشکلات فعلي را فراروي حقطلبان گشوده و فرصتهاي جديدي را پيش روي آنها قرار خواهد داد. لذا اتفاقات ناشي از ددمنشيهاي حضور عناصر تکفيري در عراق وسوريه، درسها و عبرتهاي بسياري را نصيب ما نموده و سرمايه بزرگي در کسب توفيقات آتي خواهد بود.
1. در سطح جهان، سلطه گران به محوريت آمريکا در 35 سال گذشته در مقابل سلطه ستيزان و جريان انقلاب اسلامي با مرکزيت ايران اسلامي روشهاي متفاوتي را برنامهريزي کرده است که از جمله به اسلامهراسي، ايجاد تفرقه بين مسلمين و جنگهاي مذهبي ميتوان اشاره نمود.
الف) در برابر منطق درست و پيام روشن و اميدآفرين انقلاب اسلامي و جلب توجه و الگوگيري مسلمانان و مستضعفين از آن، آمريکا و انگليس برنامهريزي تشکيل گروههاي افراطي و جنايتکاري را بهعنوان طالبان و القاعده را کردندکه بايد با پول کشورهاي متحجر خليجفارس بهويژه عربستان و پيگيري دستگاه امنيتي پاکستان شکل ميگرفت.
متاسفانه اثرات تخريبي خشونتها و اعمال غيرانساني و اسلامي طالبان و القاعده در افغانستان و ساير نقاط جهان و برجستهسازي خشونتطلبي و وحشيگري آنها با نام اسلام انقلابي! و تبليغ بنگاههاي رسانهاي غربي روي آنها و اسلامهراسي منتج از آن، امروز بهعنوان بخشي از تاريخ ثبت شده دهههاي اخير در دسترس همگان ميباشد. اما از سال 1389 با شروع توطئه آمريکاييـ صهيونيستي در سوريه و انجام سفاکيها و جنايتهاي رخ داده در اين کشور توسط عناصر مورد حمايت آمريکا و پيروانش، هم چهره کريه و برخورد دوگانه ايشان با معيارهاي ادعايي از جمله حقوق بشر و دموکراسي را معلوم نمود و هم ضديت عناصر تکفيري را با جريان مقاومت در برابر صهيونيستها را در منطقه آشکار کرد و امروز با شکست اين توطئه در سوريه و با حضور در عراق، تصويري روشنتر از تفکيک بين اسلام ناب محمدي و اسلام طالباني را که در چهرهاي جديد و خشنتري به نام داعش چندسالي است رخ نمايي کرده معلوم کرد و خاصه ضديت اين عناصر دين ستيز با پيام انقلاب اسلامي و ايران اسلامي را ديد و به درستي دريافت که جنايتهاي گروههاي تکفيري در سوريه و عراق زمينهاي روشن براي عبور از سد تبليغي بنگاههاي خبر پراکني غربي و اسلامهراسي آمريکاييـ صهيونيستي را فراهم کرده است تا بافتههاي چند دهه سلطهگران را رشته نمايد و افقي تابناک را براي گرايش بيشتر همه حق جويان و مستضعفين جهان به اسلام انقلابي و رحماني فراهم نمايد.
ب) تفرقه افکني و سودجويي دشمنان اسلام از صدها سال پيش تاکنون صدمات جبران ناپذيري را بر پيکره جهان اسلام وارد نموده است؛ تا جايي که شعار تفرقه بينداز و حکومت کن از ديرباز شگرد ويژهاي در سياست ماکياولي و انگليسي بوده و هست و در سالهاي اخير اين سياست با چاشني خشونت و جنگ طلبي عدهاي به نام جنگ مقدس اهل تسنن بر عليه شيعيان دقيقا سناريوي آمريکا و استکبار را پيادهسازي نموده و مرحله بعد از تفرقه را با جنگ و خونريزي دنبال کرده است.
حمايت ايران اسلامي از شيعيان لبنان و حزبالله در جنگ 33 روزه (سال 1385) و دفاع از حقوق برادران اهل تسنن و مظلوم فلسطين در جنگ 22 روزه (سال 1387) و همچنين در جنگ 8 روزه (سال 1391) برعليه رژيم صهيونيستي و امروز در سوريه و عراق، تجلي در منطق مستحکم وحدتگرايانه در جهان اسلام داشته و علما و برادران شيعه و سني در کنار يکديگر با مدعيان اسلام تکفيري به جهاد و مقابله برخاسته و توطئه آمريکايي -صهيونيستي را ابتر گذاشته است. بيشک اتفاقات تلخ و وحشتناک سوريه و عراق گرچه با برنامهريزي و کمکهاي آمريکا و همراهي دستنشاندگانش صورت گرفت اما در عمل به لطف الهي سبب روشن شدن چهره کريه و عملکرد دوگانه سردمداران نظام سلطه و عناصر اجير آنها شد تا افق پيش رو را براي جلوه اسلام انقلابي، رحماني و وحدتگرا و تقويت جبهه مستضعفين و مسلمين جهان (سلطهستيزان) و هدايت هرچه بيشتر سلطهپذيران براي طرد اسلام نمايان خشونتگرا و نفي تبليغات شوم سلطهگران فراهم نمايد.
2. در جهان اسلام نيز تمرکز اسلام آمريکايي در قالب ائتلاف متحجران به محوريت عربستان و عناصر سکولار بر مدار ترکيه و همدستي جريان سازش با رژيم جعلي صهيونيستي با شکست فاحشي در سوريه مواجه شد تا جايي که براي ادامه حيات و بحران آفريني جيره خواران با برنامه يا سادهلوح داعشي، کشور عراق را انتخاب نمودند تا از گسلهاي موجود اين کشور، نهايت بهرهبرداري را براي آتش افروزي ببرند اما راه طي شده و شرايط موجود حکايت از تضعيف مناديان اسلام آمريکايي در برابر اسلام ناب محمدي خواهد داشت. در سوريه استمرار راه و رسم حکومتداري حافظ اسد براي بشار اسد غيرممکن بود ولي عليرغم خواست سلطهگران شرايط در سه سال و نيم گذشته در اين کشور، زمينه را براي تولدي جديد با پشتيباني مردم و شور و نشاط آنان ايجاد کرد که کاملا در جهت تقويت جبهه مقاومت نمود داشت.
در عراق نيز بعد از صدام حکومت شرايط متفاوتي را طي کرد که براي استکبار و رژيمهاي قدرتطلب و سلطهپذير منطقه غير قابل تحمل بود؛ بهويژه که انتخابات 2014 مجلس عراق تفاوت جدي با انتخاب 2010 اين کشور داشت تا جايي که طرفداران اسلام انقلابي، پيروزي بسيار چشمگيري را کسب کردند و از طرف پيروان اسلام آمريکايي نيز بيم آن ميرفت که نفوذ کشورهاي پيرو سلطهگر بهويژه عربستان در اين کشور کمرنگ و محو گردد. از اين رو آتش افروزي جديدي از ماهها قبل در عراق شروع شد و با تفاهم بين عناصر تکفيري و بقاياي بعثيها در اين کشور و خيانت برخي از سران حکومتي و نظامي عراق جنايتهاي آنها چهره ديگري را به خود گرفت و توطئه بزرگي بر عليه ملت رشيد اين کشور رقم خورد. علاوه بر اين دولت و مسئولان عراق نيز از آفتهاي جدي و متعددي برخوردار شده بودند که سايهاي از قدرت طلبي و فساد اقتصادي و دنياطلبي را روي آنها گسترانده بود و ميرفت از قبل آن مسير حرکت عراق از سمت و سوي درست فاصله گرفته و با کشمکشهاي داخلي دستاوردهاي موجود نيز از بين رود.
عراق در پرتو حضور مرجعيت شيعه در اعلام فتواي جهاد کفايي عليه تروريستها و اعلام انزجار و محکوميت علماي اهل تسنن از اين جانيان و حرکت گروههاي سياسي و مسئولان عراقي و حضور گسترده مردم در لبيکگويي به نداي مرجعيت براي زدودن اين وحشيگريها از اين کشور چهره نو و حيات مجددي را بهخود گرفت تا بهواسطه آن هم قدرتطلبيها و نقارها و شکافهاي بين عناصر موثر در اين کشور فروکش نمايد و هم مسير کمرنگ شدن عناصر فرصتطلب و وابسته در اين کشور تسريع يابد، تا جايي که براي نگهداري حداقلي آنها نيز امروز آمريکا دست و پا زده و تلاش مينمايد با ايجاد زمينه مداخله خود با نام دولت وحدت ملي، جلوي حذف عوامل وابسته به خود را در عراق بگيرد. بهنظر دولتمردان عراق بايد بکوشند در مسير خواست ملت که در انتخابات چند هفته پيش مجلس اين کشور ظهور و بروز داشت، اولا با تسريع در سازندگي مادي و معنوي جامعه عراق بر مبناي اسلام ناب بکوشند و ثانيا با پاکسازي ارکان قدرت و ارتش از وابستگان به خارج کشور عراق تلاش کنند با سازماندهي مردم عراق از پشتوانه عظيم مردمي در عبور از موانع موجود و آينده نهايت استفاده را بنمايند.
نکته ديگر آنکه اتحاد و يکپارچگي موجود را پاس داشته و از پتانسيل بهوجود آمده، سازوکارهاي برداشتن گامهاي بلندي را براي جبران عقبماندگي اين کشور بردارند تا نه تنها اين رخدادها سبب سوءاستفاده دشمنان اسلام نشده بلکه اين شرايط به باتلاقي براي فرو رفتن مناديان اسلام آمريکايي در عراق و منطقه تبديل شود.
3. در داخل کشور ايران نيز رخدادهاي ساليان اخير درسها و عبرتهاي زيادي داشت تا جايي که از پس اين حوادث امروز به خوبي درستي راه طي شده برمبناي تدبير مقام معظم رهبري نمودار گشته است.
الف) فراموش نکردهايم که در آغاز تلاش سرسپردگان استکبار در سوريه، عدهاي از پزشکان اصلاحطلب و دوم خردادي بيانيه رسمي با بيش از 200 امضا را منتشر کردند و حرکت اينجانيان را حرکتي مردمي خوانده و بشار اسد را به خويشتنداري و تبعيت از خواست مردم! دعوت نمودند، يا در دولت قبل با تحليلي غلط و خلاف واقع از کمک به سوريه پرهيز شد و هيچ قراردادي جهت حمايت و پشتيباني از دولت اين کشور انجام نپذيرفت و در دولت فعلي نيز کاهلي در کمک به جبهه مقاومت در سوريه و لبنان مشهود است ولي در همه اين برههها تيزبيني رهبر فرزانه انقلاب نگذاشت جبهه مقاومت در اين دو کشور تنها و بدون پشتوانه مانده تا جايي که امروز مردم اين کشورها چشم اميد خويش را به ايران اسلامي و رهبري آن دوختهاند و معظم له منادي وحدت در جهان اسلام و تدابير ايشان را نجاتبخش و راه برونرفت از مشکلات جهان اسلام ميدانند؛ موضوعي که امروز در ارتباط با عراق هم تکرار شده و روز به روز پيوستگي استراتژيکي و مبنايي بين کشورهاي خط مقاومت به محوريت ايران عزيز را بيشتر نموده است.
ب) کارکرد داخلي و درس آموزي از جنايتهاي سالهاي اخير در لبنان، سوريه و عراق نيز حکايتگر حقانيت و درستي راه مقاومت مدبرانه و هوشمندانه مورد نظر مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهاي مدظله العالي است که دعوتگر ارتباط و تعامل با ساير کشورها بهويژه کشورهاي اسلامي و همسايگان ايران، ايستادگي در برابر خواست نظام سلطه به رهبري آمريکا و فرهنگ سلطهپذيري کشورهاي مرعوب منطقه، افزايش هوشياري و استحکام درونزا در کشور عزيزمان با تسريع در اصلاح فرهنگي و حاکميت فرهنگ انقلابي، رونق اقتصادي و رفع مشکلات مردم با الگوي اقتصاد مقاومتي، توسعه علم و دانش و رسيدن به مرزهاي آن و حتي برنامهريزي براي عبور از اين مرزها و ثبت حيطههاي جديد درخور شايستگي ملت مسلمان ايران و نهايتا آباداني مادي و معنوي با عزمي ملي و مديريت جهادي داشت تا ضمن خنثي نمودن دسيسههاي آمريکا و همراهانش، هم عقبافتادگي موجود را جبران نماييم و هم با طي مسيرهاي افتخار آفرين، الگويي درست و اميد بخش را فراروي همه سلطهستيزان و کشورهاي اسلامي نمايان سازيم انشاءالله.
1. در سطح جهان، سلطه گران به محوريت آمريکا در 35 سال گذشته در مقابل سلطه ستيزان و جريان انقلاب اسلامي با مرکزيت ايران اسلامي روشهاي متفاوتي را برنامهريزي کرده است که از جمله به اسلامهراسي، ايجاد تفرقه بين مسلمين و جنگهاي مذهبي ميتوان اشاره نمود.
الف) در برابر منطق درست و پيام روشن و اميدآفرين انقلاب اسلامي و جلب توجه و الگوگيري مسلمانان و مستضعفين از آن، آمريکا و انگليس برنامهريزي تشکيل گروههاي افراطي و جنايتکاري را بهعنوان طالبان و القاعده را کردندکه بايد با پول کشورهاي متحجر خليجفارس بهويژه عربستان و پيگيري دستگاه امنيتي پاکستان شکل ميگرفت.
متاسفانه اثرات تخريبي خشونتها و اعمال غيرانساني و اسلامي طالبان و القاعده در افغانستان و ساير نقاط جهان و برجستهسازي خشونتطلبي و وحشيگري آنها با نام اسلام انقلابي! و تبليغ بنگاههاي رسانهاي غربي روي آنها و اسلامهراسي منتج از آن، امروز بهعنوان بخشي از تاريخ ثبت شده دهههاي اخير در دسترس همگان ميباشد. اما از سال 1389 با شروع توطئه آمريکاييـ صهيونيستي در سوريه و انجام سفاکيها و جنايتهاي رخ داده در اين کشور توسط عناصر مورد حمايت آمريکا و پيروانش، هم چهره کريه و برخورد دوگانه ايشان با معيارهاي ادعايي از جمله حقوق بشر و دموکراسي را معلوم نمود و هم ضديت عناصر تکفيري را با جريان مقاومت در برابر صهيونيستها را در منطقه آشکار کرد و امروز با شکست اين توطئه در سوريه و با حضور در عراق، تصويري روشنتر از تفکيک بين اسلام ناب محمدي و اسلام طالباني را که در چهرهاي جديد و خشنتري به نام داعش چندسالي است رخ نمايي کرده معلوم کرد و خاصه ضديت اين عناصر دين ستيز با پيام انقلاب اسلامي و ايران اسلامي را ديد و به درستي دريافت که جنايتهاي گروههاي تکفيري در سوريه و عراق زمينهاي روشن براي عبور از سد تبليغي بنگاههاي خبر پراکني غربي و اسلامهراسي آمريکاييـ صهيونيستي را فراهم کرده است تا بافتههاي چند دهه سلطهگران را رشته نمايد و افقي تابناک را براي گرايش بيشتر همه حق جويان و مستضعفين جهان به اسلام انقلابي و رحماني فراهم نمايد.
ب) تفرقه افکني و سودجويي دشمنان اسلام از صدها سال پيش تاکنون صدمات جبران ناپذيري را بر پيکره جهان اسلام وارد نموده است؛ تا جايي که شعار تفرقه بينداز و حکومت کن از ديرباز شگرد ويژهاي در سياست ماکياولي و انگليسي بوده و هست و در سالهاي اخير اين سياست با چاشني خشونت و جنگ طلبي عدهاي به نام جنگ مقدس اهل تسنن بر عليه شيعيان دقيقا سناريوي آمريکا و استکبار را پيادهسازي نموده و مرحله بعد از تفرقه را با جنگ و خونريزي دنبال کرده است.
حمايت ايران اسلامي از شيعيان لبنان و حزبالله در جنگ 33 روزه (سال 1385) و دفاع از حقوق برادران اهل تسنن و مظلوم فلسطين در جنگ 22 روزه (سال 1387) و همچنين در جنگ 8 روزه (سال 1391) برعليه رژيم صهيونيستي و امروز در سوريه و عراق، تجلي در منطق مستحکم وحدتگرايانه در جهان اسلام داشته و علما و برادران شيعه و سني در کنار يکديگر با مدعيان اسلام تکفيري به جهاد و مقابله برخاسته و توطئه آمريکايي -صهيونيستي را ابتر گذاشته است. بيشک اتفاقات تلخ و وحشتناک سوريه و عراق گرچه با برنامهريزي و کمکهاي آمريکا و همراهي دستنشاندگانش صورت گرفت اما در عمل به لطف الهي سبب روشن شدن چهره کريه و عملکرد دوگانه سردمداران نظام سلطه و عناصر اجير آنها شد تا افق پيش رو را براي جلوه اسلام انقلابي، رحماني و وحدتگرا و تقويت جبهه مستضعفين و مسلمين جهان (سلطهستيزان) و هدايت هرچه بيشتر سلطهپذيران براي طرد اسلام نمايان خشونتگرا و نفي تبليغات شوم سلطهگران فراهم نمايد.
2. در جهان اسلام نيز تمرکز اسلام آمريکايي در قالب ائتلاف متحجران به محوريت عربستان و عناصر سکولار بر مدار ترکيه و همدستي جريان سازش با رژيم جعلي صهيونيستي با شکست فاحشي در سوريه مواجه شد تا جايي که براي ادامه حيات و بحران آفريني جيره خواران با برنامه يا سادهلوح داعشي، کشور عراق را انتخاب نمودند تا از گسلهاي موجود اين کشور، نهايت بهرهبرداري را براي آتش افروزي ببرند اما راه طي شده و شرايط موجود حکايت از تضعيف مناديان اسلام آمريکايي در برابر اسلام ناب محمدي خواهد داشت. در سوريه استمرار راه و رسم حکومتداري حافظ اسد براي بشار اسد غيرممکن بود ولي عليرغم خواست سلطهگران شرايط در سه سال و نيم گذشته در اين کشور، زمينه را براي تولدي جديد با پشتيباني مردم و شور و نشاط آنان ايجاد کرد که کاملا در جهت تقويت جبهه مقاومت نمود داشت.
در عراق نيز بعد از صدام حکومت شرايط متفاوتي را طي کرد که براي استکبار و رژيمهاي قدرتطلب و سلطهپذير منطقه غير قابل تحمل بود؛ بهويژه که انتخابات 2014 مجلس عراق تفاوت جدي با انتخاب 2010 اين کشور داشت تا جايي که طرفداران اسلام انقلابي، پيروزي بسيار چشمگيري را کسب کردند و از طرف پيروان اسلام آمريکايي نيز بيم آن ميرفت که نفوذ کشورهاي پيرو سلطهگر بهويژه عربستان در اين کشور کمرنگ و محو گردد. از اين رو آتش افروزي جديدي از ماهها قبل در عراق شروع شد و با تفاهم بين عناصر تکفيري و بقاياي بعثيها در اين کشور و خيانت برخي از سران حکومتي و نظامي عراق جنايتهاي آنها چهره ديگري را به خود گرفت و توطئه بزرگي بر عليه ملت رشيد اين کشور رقم خورد. علاوه بر اين دولت و مسئولان عراق نيز از آفتهاي جدي و متعددي برخوردار شده بودند که سايهاي از قدرت طلبي و فساد اقتصادي و دنياطلبي را روي آنها گسترانده بود و ميرفت از قبل آن مسير حرکت عراق از سمت و سوي درست فاصله گرفته و با کشمکشهاي داخلي دستاوردهاي موجود نيز از بين رود.
عراق در پرتو حضور مرجعيت شيعه در اعلام فتواي جهاد کفايي عليه تروريستها و اعلام انزجار و محکوميت علماي اهل تسنن از اين جانيان و حرکت گروههاي سياسي و مسئولان عراقي و حضور گسترده مردم در لبيکگويي به نداي مرجعيت براي زدودن اين وحشيگريها از اين کشور چهره نو و حيات مجددي را بهخود گرفت تا بهواسطه آن هم قدرتطلبيها و نقارها و شکافهاي بين عناصر موثر در اين کشور فروکش نمايد و هم مسير کمرنگ شدن عناصر فرصتطلب و وابسته در اين کشور تسريع يابد، تا جايي که براي نگهداري حداقلي آنها نيز امروز آمريکا دست و پا زده و تلاش مينمايد با ايجاد زمينه مداخله خود با نام دولت وحدت ملي، جلوي حذف عوامل وابسته به خود را در عراق بگيرد. بهنظر دولتمردان عراق بايد بکوشند در مسير خواست ملت که در انتخابات چند هفته پيش مجلس اين کشور ظهور و بروز داشت، اولا با تسريع در سازندگي مادي و معنوي جامعه عراق بر مبناي اسلام ناب بکوشند و ثانيا با پاکسازي ارکان قدرت و ارتش از وابستگان به خارج کشور عراق تلاش کنند با سازماندهي مردم عراق از پشتوانه عظيم مردمي در عبور از موانع موجود و آينده نهايت استفاده را بنمايند.
نکته ديگر آنکه اتحاد و يکپارچگي موجود را پاس داشته و از پتانسيل بهوجود آمده، سازوکارهاي برداشتن گامهاي بلندي را براي جبران عقبماندگي اين کشور بردارند تا نه تنها اين رخدادها سبب سوءاستفاده دشمنان اسلام نشده بلکه اين شرايط به باتلاقي براي فرو رفتن مناديان اسلام آمريکايي در عراق و منطقه تبديل شود.
3. در داخل کشور ايران نيز رخدادهاي ساليان اخير درسها و عبرتهاي زيادي داشت تا جايي که از پس اين حوادث امروز به خوبي درستي راه طي شده برمبناي تدبير مقام معظم رهبري نمودار گشته است.
الف) فراموش نکردهايم که در آغاز تلاش سرسپردگان استکبار در سوريه، عدهاي از پزشکان اصلاحطلب و دوم خردادي بيانيه رسمي با بيش از 200 امضا را منتشر کردند و حرکت اينجانيان را حرکتي مردمي خوانده و بشار اسد را به خويشتنداري و تبعيت از خواست مردم! دعوت نمودند، يا در دولت قبل با تحليلي غلط و خلاف واقع از کمک به سوريه پرهيز شد و هيچ قراردادي جهت حمايت و پشتيباني از دولت اين کشور انجام نپذيرفت و در دولت فعلي نيز کاهلي در کمک به جبهه مقاومت در سوريه و لبنان مشهود است ولي در همه اين برههها تيزبيني رهبر فرزانه انقلاب نگذاشت جبهه مقاومت در اين دو کشور تنها و بدون پشتوانه مانده تا جايي که امروز مردم اين کشورها چشم اميد خويش را به ايران اسلامي و رهبري آن دوختهاند و معظم له منادي وحدت در جهان اسلام و تدابير ايشان را نجاتبخش و راه برونرفت از مشکلات جهان اسلام ميدانند؛ موضوعي که امروز در ارتباط با عراق هم تکرار شده و روز به روز پيوستگي استراتژيکي و مبنايي بين کشورهاي خط مقاومت به محوريت ايران عزيز را بيشتر نموده است.
ب) کارکرد داخلي و درس آموزي از جنايتهاي سالهاي اخير در لبنان، سوريه و عراق نيز حکايتگر حقانيت و درستي راه مقاومت مدبرانه و هوشمندانه مورد نظر مقام معظم رهبري حضرت امام خامنهاي مدظله العالي است که دعوتگر ارتباط و تعامل با ساير کشورها بهويژه کشورهاي اسلامي و همسايگان ايران، ايستادگي در برابر خواست نظام سلطه به رهبري آمريکا و فرهنگ سلطهپذيري کشورهاي مرعوب منطقه، افزايش هوشياري و استحکام درونزا در کشور عزيزمان با تسريع در اصلاح فرهنگي و حاکميت فرهنگ انقلابي، رونق اقتصادي و رفع مشکلات مردم با الگوي اقتصاد مقاومتي، توسعه علم و دانش و رسيدن به مرزهاي آن و حتي برنامهريزي براي عبور از اين مرزها و ثبت حيطههاي جديد درخور شايستگي ملت مسلمان ايران و نهايتا آباداني مادي و معنوي با عزمي ملي و مديريت جهادي داشت تا ضمن خنثي نمودن دسيسههاي آمريکا و همراهانش، هم عقبافتادگي موجود را جبران نماييم و هم با طي مسيرهاي افتخار آفرين، الگويي درست و اميد بخش را فراروي همه سلطهستيزان و کشورهاي اسلامي نمايان سازيم انشاءالله.
هفته نامه پنجره