ویژه نامه ضیافت مشرق - داینا بیتی، بانوی مسلمان و شیعه شده آمریکایی، از تشرف خویش به اسلام و مذهب تشیع سخن گفت.
دایانا بیتی بانویی سی و نه ساله و آمریکایی الاصل است که در دبیرستانی در ایالت کلرادوی امریکا، ریاضی تدریس می کند.دایانا در خانواده ای مسیحی متولد شده و با تعلیمات دین مسیح آشنایی داشته است. وی بیست سال پیش، زمانی که دانشجو بوده، به اسلام گرویده است. طبق گفته خودش انگیزه اولیه ایشان برای مطالعه پیرامون اسلام تنها کنجکاوی در مورد همکلاسی های مسلمانش بوده است.
گفت و گو با خانم دایانا بیتی به شرح زیر است.
*خانم بیتی لطفا از ابتدای آشناییتان با دین مبین اسلام و سپس با مذهب تشیع بفرمایید!
وقتی نوزده سال داشتم و دوره دانشجویی را می گذراندم اطرافم دانشجویان مسلمانی را ملاقات می کردم که کتاب مقدس ایشان مرا کنجکاو کرد و به مطالعه آن پرداختم. با اصول و تعالیمی که پیش از آن در دین نیاکانم یعنی مسیحیت خوانده بودم در مورد خداوند یکتا و پیام آوران الهی آموخته بودم و اینها دقیقا همان مطالبی بود که از قرآن کریم نیز می آموختم. اینکه شباهتی چنین بین اسلام و مسیحیت بود مرا شگفت زده کرد و کنجکاوی ام را برای مطالعه بیشتر قرآن بالا برد.
*چه شباهتی میان اسلام و مسیحیت در مورد خداوند یکتا و پیام آورانش شما را شگفت زده کرد؟
بعضی تعاریف اسلامی از پیامبران الهی همچون عصمت انبیاء(ع) و غفار بودن خداوند شباهت بسیاری با مسیحیت داشت اما آنچه در قرآن منطقی تر به نظر رسید این حقیقت بود که خداوند گناهان بندگان را با اراده، خواست و صلاح دید خویش می بخشد در حالی که در اناجیل این طور گفته شده است که حضرت مسیح (ع) به صلیب کشیده شد تا تمام گناهان و بدی های امتش بخشوده شود و این برای من آنچنان منطقی و نزدیک به عقل نیست.
*آیا تنها با مطالعه قرآن و حقایق یافته در آن به اسلام گرایش پیدا کرده و کنجکاوی شما به ایمان تبدیل شد؟
بعد از مطالعه قرآن کریم و یافتن چنان حقایقی، کنجکاوی من برای بیشتر دانستن پیرامون اسلام تقویت شده و برای یافتن کتبی در مورد ریشه تاریخ مسیحیت و نگارش انجیل به جستجو پرداختم. با مواجهه نگارش های مختلف انجیل و نگارش منفرد قرآن قلبا به این کتاب و دین اسلام معتقد شدم. از طرفی قرآن کریم تنها یک نگارش در طول تاریخ داشته است که آن را با اعتبار می کند.سپس به مطالعه زندگانی پیامبر اسلام و اهل بیت وی پرداختم و آموختم ایشان ابتدا خودشان به تعالیم و احکام اسلامی عامل بوده و تنها موعظه کننده اسلام نبوده بلکه با مهربانی و عصمت در کنار رفتاری خردمندانه اسلام را تبلیغ می کردند و این آن چیزی است که از یک پیام آور کلام الهی انتظار می رود. از طرفی رسالت ایشان در راستای وحی الهی برای زندگانی بشری الگوی برگزیده ای است.
*با مطالعه زندگانی پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ایشان چه ویژگی هایی در خاندان مطهر حضرت محمد(ص) شما را به خویش جذب کرد؟
اهل بیت رسول خدا (ع) بهترین الگو و نمونه مسلمانی برای راهنمایی هر فرد مسلمانی است. صحبت پیرامون زندگانی و رفتار ایشان متاسفانه منحصر به سخنان کلیشه ای شده است در حالی که ایشان بهترین نمونه های انسانی برای هر فردی بوده اند. من به نوبه خویش از رفتار و کردار ایشان بسیار آموخته و معتقدم هر قدر که بخواهم می توانم باز از ایشان بیاموزم.
*چه چیزی در تعالیم و تفکر اسلامی شما را بیشتر مجذوب خویش کرد که منجر به تغییر دین شما شد؟
مفهومی که اسلام از درک خداوند ارائه می دهد و منطقی که در تعریف خداوند در دین مبین اسلام مشاهده می شود مرا بسیار جذب کرد. این حقیقت که عقل و فهم فردی در درک و فهم افریدگار تا حدی نقش داشته باشد بسیار با اهمیت است چرا که اگر دلیلی برای ایمان وجود نداشته باشد صحت و سقم آن نیز زیر سوال می رود.
*هرگز بعد از اسلام آوردن تمایل داشتید که در سرزمینهای اسلامی زندگانی کرده و غرب را رها کنید؟
اگر من در غرب زندگی نمی کردم هرگز این فرصت برایم فراهم نمی شد تا در مورد اسلام تحقیق و مطالعه کرده و این دین را انتخاب کنم. تمدن غربی در تضاد با اسلام نیست چرا که تمدن غربی خواستار آزادی است و همین آزادی اندیشه در فرهنگ غربی ام مرا به سوی اسلام سوق داد. البته تضادی که بین حکام و فرهنگ غربی وجود دارد باید حتما در نظر گرفته شود. البته تفاوت عمده ای بین فرهنگ جامعه اروپایی و فرهنگ جامعه امریکایی وجود دارد. امریکایی ها مذهبی تر و رسانه های امریکایی با شدت زیاد خصومتی را که اروپا علیه دین ترویج می کند در برنامه های خویش ندارد چرا که مخاطب رسانه های امریکایی که مردم امریکا هستند، چنین برنامه ها و خصومت های رسانه ای را سرکوب بیننده یا غیرمنطقی می دانند.
اما در پاسخ به سوال شما من فکر می کنم نیاز است در کشورهای غربی مسلمانانی زندگانی کرده و در انجمن ها و مراکز عمومی دیده شوند. مسلمانان ساکن در غرب نباید خود را به انزوا کشانده و اجازه دهند ساکنان غرب برای شناخت اسلام به مسلمانان ساکن در ان مناطق مراجعه کرده و به تبلیغات سوء رسانه ای توجه نداشته باشند. از طرفی من معتقدم مردم غرب هم باید با زندگانی و روش اهل بیت (ع) آشنا شوند تا ظرفیت حقیقی اسلام را دریابند. من هرگز از وهابیت دفاع نکردم و نخواهم کرد، همچنین سلفی هایی که با افراطی گری در غرب ساکن هستند را هرگز مورد حمایت قرار نمی دهم چرا که چنین فرقی تنها فرقه های انحرافی بوده و در رسانه های غربی به تبلیغ ناصحیح از اسلام می پردازند.
*رعایت واجبات دین اسلام برای فردی که یشتر آن ها را تجربه نکرده است سخت می نماید. به عنوان آخرین سوال از شما دوست دارم در مورد حجاب و پذیرش آن از جانب شما بدانم.
از ابتدای آشنایی با اسلام و بعد از پذیرش آن سخت ترین امری که برایم ناممکن می نمود رعایت حجاب اسلامی بود. ابتدا این تغییر برای خانواده ام با پیشینه مسیحی بسیار نامتعارف و غیرقابل پذیرش بود. آنها تصور می کردند با حجاب اسلامی تلویحا به ایشان می گفتم که از خانواده ای که دارم راضی نیستم و از شیوه ای که ایشان مرا تربیت کرده و رشد داده اند ناراضی ام. از طرفی ایشان وحشت داشتند که دخترشان در جامعه ای که مسلمانان اشتباها تصور می شد تروریست هستند با ظاهری اسلامی در انظار عموم ظاهر شود.
ابتدا مادرم روزها و هفته ها با تمام وجود گریه می کرد و همین مساله مانعی برای من در داشتن حجاب اسلامی بود. ابتدا برای جلب رضایت ایشان لباسهایی رنگی و متعارف در فرهنگ امریکایی به تن می کردم که با پوشش اسلامی هم مغایرت نداشته باشد. اما پوششی برای سر نداشتم تا اینکه با مطالعه بیشتر قرآن کریم قانع شدم که پوشش کامل داشته باشم. تا زمانی که حجاب را شخصا تجربه نکرده بودم قادر به درک و تحسین آن نبودم. پیشتر هم خانمی نبودم که برای جلب توجه مردان لباسهای زننده به تن کنم اما بعد از تجربه حجاب این را به خوبی در رفتار مردان لمس می کردم که ایشان در ارتباط با من با رعایت ادب بیشتر و نگاهی انسانی تر برخورد می کردند. همین امر به من کمک کرد درک کنم که حجاب چه تاثیری در روابط اجتماعی افراد دارد.
*برای سخن پایانی هر آنچه مایل هستید بفرمایید!
من به همه اعم از مسلمان و غیرمسلمان توصیه می کنم ترجمه قرآن کریم را به زبان مادری خویش صفحه به صفحه مطالعه کنند؛ گرچه ترجمه های قرآن هرگز معنا و مفهوم حقیقی آنرا در زبان عربی منتقل نمی کند اما برای فهم ابتدایی از مفاهیم بلند آن کمک خواهد کرد.
دایانا بیتی بانویی سی و نه ساله و آمریکایی الاصل است که در دبیرستانی در ایالت کلرادوی امریکا، ریاضی تدریس می کند.دایانا در خانواده ای مسیحی متولد شده و با تعلیمات دین مسیح آشنایی داشته است. وی بیست سال پیش، زمانی که دانشجو بوده، به اسلام گرویده است. طبق گفته خودش انگیزه اولیه ایشان برای مطالعه پیرامون اسلام تنها کنجکاوی در مورد همکلاسی های مسلمانش بوده است.
گفت و گو با خانم دایانا بیتی به شرح زیر است.
*خانم بیتی لطفا از ابتدای آشناییتان با دین مبین اسلام و سپس با مذهب تشیع بفرمایید!
وقتی نوزده سال داشتم و دوره دانشجویی را می گذراندم اطرافم دانشجویان مسلمانی را ملاقات می کردم که کتاب مقدس ایشان مرا کنجکاو کرد و به مطالعه آن پرداختم. با اصول و تعالیمی که پیش از آن در دین نیاکانم یعنی مسیحیت خوانده بودم در مورد خداوند یکتا و پیام آوران الهی آموخته بودم و اینها دقیقا همان مطالبی بود که از قرآن کریم نیز می آموختم. اینکه شباهتی چنین بین اسلام و مسیحیت بود مرا شگفت زده کرد و کنجکاوی ام را برای مطالعه بیشتر قرآن بالا برد.
*چه شباهتی میان اسلام و مسیحیت در مورد خداوند یکتا و پیام آورانش شما را شگفت زده کرد؟
بعضی تعاریف اسلامی از پیامبران الهی همچون عصمت انبیاء(ع) و غفار بودن خداوند شباهت بسیاری با مسیحیت داشت اما آنچه در قرآن منطقی تر به نظر رسید این حقیقت بود که خداوند گناهان بندگان را با اراده، خواست و صلاح دید خویش می بخشد در حالی که در اناجیل این طور گفته شده است که حضرت مسیح (ع) به صلیب کشیده شد تا تمام گناهان و بدی های امتش بخشوده شود و این برای من آنچنان منطقی و نزدیک به عقل نیست.
*آیا تنها با مطالعه قرآن و حقایق یافته در آن به اسلام گرایش پیدا کرده و کنجکاوی شما به ایمان تبدیل شد؟
بعد از مطالعه قرآن کریم و یافتن چنان حقایقی، کنجکاوی من برای بیشتر دانستن پیرامون اسلام تقویت شده و برای یافتن کتبی در مورد ریشه تاریخ مسیحیت و نگارش انجیل به جستجو پرداختم. با مواجهه نگارش های مختلف انجیل و نگارش منفرد قرآن قلبا به این کتاب و دین اسلام معتقد شدم. از طرفی قرآن کریم تنها یک نگارش در طول تاریخ داشته است که آن را با اعتبار می کند.سپس به مطالعه زندگانی پیامبر اسلام و اهل بیت وی پرداختم و آموختم ایشان ابتدا خودشان به تعالیم و احکام اسلامی عامل بوده و تنها موعظه کننده اسلام نبوده بلکه با مهربانی و عصمت در کنار رفتاری خردمندانه اسلام را تبلیغ می کردند و این آن چیزی است که از یک پیام آور کلام الهی انتظار می رود. از طرفی رسالت ایشان در راستای وحی الهی برای زندگانی بشری الگوی برگزیده ای است.
*با مطالعه زندگانی پیامبر اسلام(ص) و اهل بیت(ع) ایشان چه ویژگی هایی در خاندان مطهر حضرت محمد(ص) شما را به خویش جذب کرد؟
اهل بیت رسول خدا (ع) بهترین الگو و نمونه مسلمانی برای راهنمایی هر فرد مسلمانی است. صحبت پیرامون زندگانی و رفتار ایشان متاسفانه منحصر به سخنان کلیشه ای شده است در حالی که ایشان بهترین نمونه های انسانی برای هر فردی بوده اند. من به نوبه خویش از رفتار و کردار ایشان بسیار آموخته و معتقدم هر قدر که بخواهم می توانم باز از ایشان بیاموزم.
*چه چیزی در تعالیم و تفکر اسلامی شما را بیشتر مجذوب خویش کرد که منجر به تغییر دین شما شد؟
مفهومی که اسلام از درک خداوند ارائه می دهد و منطقی که در تعریف خداوند در دین مبین اسلام مشاهده می شود مرا بسیار جذب کرد. این حقیقت که عقل و فهم فردی در درک و فهم افریدگار تا حدی نقش داشته باشد بسیار با اهمیت است چرا که اگر دلیلی برای ایمان وجود نداشته باشد صحت و سقم آن نیز زیر سوال می رود.
*هرگز بعد از اسلام آوردن تمایل داشتید که در سرزمینهای اسلامی زندگانی کرده و غرب را رها کنید؟
اگر من در غرب زندگی نمی کردم هرگز این فرصت برایم فراهم نمی شد تا در مورد اسلام تحقیق و مطالعه کرده و این دین را انتخاب کنم. تمدن غربی در تضاد با اسلام نیست چرا که تمدن غربی خواستار آزادی است و همین آزادی اندیشه در فرهنگ غربی ام مرا به سوی اسلام سوق داد. البته تضادی که بین حکام و فرهنگ غربی وجود دارد باید حتما در نظر گرفته شود. البته تفاوت عمده ای بین فرهنگ جامعه اروپایی و فرهنگ جامعه امریکایی وجود دارد. امریکایی ها مذهبی تر و رسانه های امریکایی با شدت زیاد خصومتی را که اروپا علیه دین ترویج می کند در برنامه های خویش ندارد چرا که مخاطب رسانه های امریکایی که مردم امریکا هستند، چنین برنامه ها و خصومت های رسانه ای را سرکوب بیننده یا غیرمنطقی می دانند.
اما در پاسخ به سوال شما من فکر می کنم نیاز است در کشورهای غربی مسلمانانی زندگانی کرده و در انجمن ها و مراکز عمومی دیده شوند. مسلمانان ساکن در غرب نباید خود را به انزوا کشانده و اجازه دهند ساکنان غرب برای شناخت اسلام به مسلمانان ساکن در ان مناطق مراجعه کرده و به تبلیغات سوء رسانه ای توجه نداشته باشند. از طرفی من معتقدم مردم غرب هم باید با زندگانی و روش اهل بیت (ع) آشنا شوند تا ظرفیت حقیقی اسلام را دریابند. من هرگز از وهابیت دفاع نکردم و نخواهم کرد، همچنین سلفی هایی که با افراطی گری در غرب ساکن هستند را هرگز مورد حمایت قرار نمی دهم چرا که چنین فرقی تنها فرقه های انحرافی بوده و در رسانه های غربی به تبلیغ ناصحیح از اسلام می پردازند.
*رعایت واجبات دین اسلام برای فردی که یشتر آن ها را تجربه نکرده است سخت می نماید. به عنوان آخرین سوال از شما دوست دارم در مورد حجاب و پذیرش آن از جانب شما بدانم.
از ابتدای آشنایی با اسلام و بعد از پذیرش آن سخت ترین امری که برایم ناممکن می نمود رعایت حجاب اسلامی بود. ابتدا این تغییر برای خانواده ام با پیشینه مسیحی بسیار نامتعارف و غیرقابل پذیرش بود. آنها تصور می کردند با حجاب اسلامی تلویحا به ایشان می گفتم که از خانواده ای که دارم راضی نیستم و از شیوه ای که ایشان مرا تربیت کرده و رشد داده اند ناراضی ام. از طرفی ایشان وحشت داشتند که دخترشان در جامعه ای که مسلمانان اشتباها تصور می شد تروریست هستند با ظاهری اسلامی در انظار عموم ظاهر شود.
ابتدا مادرم روزها و هفته ها با تمام وجود گریه می کرد و همین مساله مانعی برای من در داشتن حجاب اسلامی بود. ابتدا برای جلب رضایت ایشان لباسهایی رنگی و متعارف در فرهنگ امریکایی به تن می کردم که با پوشش اسلامی هم مغایرت نداشته باشد. اما پوششی برای سر نداشتم تا اینکه با مطالعه بیشتر قرآن کریم قانع شدم که پوشش کامل داشته باشم. تا زمانی که حجاب را شخصا تجربه نکرده بودم قادر به درک و تحسین آن نبودم. پیشتر هم خانمی نبودم که برای جلب توجه مردان لباسهای زننده به تن کنم اما بعد از تجربه حجاب این را به خوبی در رفتار مردان لمس می کردم که ایشان در ارتباط با من با رعایت ادب بیشتر و نگاهی انسانی تر برخورد می کردند. همین امر به من کمک کرد درک کنم که حجاب چه تاثیری در روابط اجتماعی افراد دارد.
*برای سخن پایانی هر آنچه مایل هستید بفرمایید!
من به همه اعم از مسلمان و غیرمسلمان توصیه می کنم ترجمه قرآن کریم را به زبان مادری خویش صفحه به صفحه مطالعه کنند؛ گرچه ترجمه های قرآن هرگز معنا و مفهوم حقیقی آنرا در زبان عربی منتقل نمی کند اما برای فهم ابتدایی از مفاهیم بلند آن کمک خواهد کرد.