رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد معتقد است که امروز چوب ۲ دهه بی‌مهری به مسجد را می‌خوریم و باید به «سنگر بودن» مسجد برگردیم.

 به گزارش گروه اجتماعی مشرق، در هفتمین روز از دهه تکریم مساجد، حجت‌الاسلام و المسلمین محمدجواد حاج علی‌اکبری رئیس مرکز رسیدگی به امور مساجد با حضور در این خبرگزاری از تحریریه و بخش‌های مختلف آن بازدید کرد.

حاج علی‌اکبری همچنین در جریان این بازدید با خبرنگاران بخش فرهنگی و اجتماعی در موضوعات و مسائل مختلف مرتبط با مساجد، آسیب‌های پیشروی مساجد و راهبردها و کارکردهای این مرکز برای ارتقاء توانمندی‌های ائمه جماعات و پیشبرد اهداف مساجد به عنوان جایگاه دیانت و سیاست و پیوند دهنده دنیا و آخرت مردم و همچنین نقشه راه و سند چشم‌انداز مرکز رسیدگی به امور مساجد در زمینه احیاء جایگاه و کارکردهای مساجد و موضوعات دیگر به گفت‌وگو پرداخت.

مشروح گفت‌وگوی خبرنگار فرهنگی با حجت‌الاسلام حاج علی اکبری را در ادامه می‌خوانید:

سوال اول را معطوف به جایگاه و کارکردهای مساجد مطرح می‌کنیم. با توجه به اینکه دربارهٔ مسجد و اثرگذاری این مکان مقدس از صدر اسلام تا به حال مطالب فراوانی بیان شده است و نقش این سنگرهای دینی در فرهنگ سازی و جهت دادن به آن در جامعه برکسی پوشیده نیست. در سالی که به عنوان فرهنگ نامگذاری شده، نقش و اثرگذاری مساجد در بومی شدن و مردمی شدن فرهنگ چیست و چه جایگاهی دارد؟

تمدن اسلامی در بستر «مسجد» شکل گرفت و گسترش پیدا کرد

به نظر من از چند منظر این مساله را می‌شود نگاه کرد. در درجه اول اینکه اساسا چیزی به نام تمدن اسلامی با «مسجد» معرفی می‌شود و در بستر مسجد شکل گرفته، بالیده و گسترش پیدا کرده و ترویج یافته است. این جمله مشهور است هرچند شاید عنوان فلسلفی داشته باشد ولی معمولا در امور اجتماعی هم از آن کمک می‌گیرند که می‌گویند «علت محدثه علت مقدسه است».‌‌ همان چیزی که در صدر اسلام با عنوان و ظرفیت‌هایش محور قرار گرفت، مساجد بود. در جامعه اسلامی مسجد تعریف شده و شناخته شده است و این تعریف استمرار دارد. نمونهٔ آن را در انقلاب اسلامی می‌توان دید یعنی اگر ما دوباره تجزیه حیات اسلام و احیای ارزش‌های اسلامی و جامعه اسلامی را در عصر خودمان تجربه می‌کنیم، می‌بینیم باز‌‌ همان مسجد است که کارایی داشته و از انقلاب تاکنون این کارایی را نشان داده است.

در دنیا انقلاب اسلامی ما را به عنوان انقلاب مساجد می‌شناسند. یعنی ما انقلاب را از مسجد شروع کردیم با مسجد توسعه پیدا کردیم و مسجد آن را حفظ کرد و نگهداری کرد. این انقلاب ما با همین عنوان شناخته می‌شود. بنابراین اگر ما به فرهنگ اسلامی برگردیم جایگاه مسجد یک جایگاه عادی و معمولی نیست و ظرفیت‌های زیادی دارد در حالی‌که گاهی در یک نگاه گسترده، مسجد را در کنار معابد دیگر می‌بینیم و این اشتباه بزرگی است. تفاوت مسجد با سایر معابد در سایر ادیان دقیقا در همین بخش است. مسجد یک نهاد فوق‌العاده کارآمد است که همهٔ بخش‌های دیگر دینی به نوعی به مسجد برمی‌گردد. در خصوص کارکردش در جامعه نیز چنین است،جامعه سازی و جامعه‌پردازی و تمدن سازی در مباحث فرهنگی سیاسی، اجتماعی و همه بحث‌ها به مسجد بر می‌گردد.

تجربه ما در انقلاب اسلامی از کارکرد مساجد در  مقایسه با معابد دیگر ادیان، تجربه‌ای نو و با طراوت است

تجربه‌ای که ما در انقلاب اسلامی داریم به نظرم تا حد زیادی این امر را مستغنی می‌کند که ما به سراغ تاریخ تجربهٔ گذشتگان درباره مسجد برویم زیرا تجربهٔ ما خیلی نو و با طراوت و  نزدیک به زمان ما است. اگر همین دورهٔ خودمان را مطالعه کنیم می‌بینیم که مساجد پایگاه اصلی توحید و سرمایه اجتماعی و امنیتی و پایگاه اصلی تربیت نیروی انسانی وفادار هستند. به طوریکه انسان پرورش یافته در دامن مسجد حاضر است جانش را برای آرمان‌هایش بگذارد بنابراین حدود 97 درصد از شهدای ما بچه‌های مسجد هستند. این کافی است و ما چیز دیگری نمی‌خواهیم و نیازی به اینکه سراغ نظریه پردازی‌ها برویم، نداریم. شاهد جلوی چشم ما است. در جریان دفاع مقدس ما این امر را تجربه کردیم. در ایجاد همبستگی اجتماعی و ایجاد اخوت ایمانی، نقش مسجد را به خوبی تجربه کردیم. عالیترین و زیبا‌ترین سطح ارتباطات انسانی طبق قواعد اسلامی را می‌توانیم در مسجد تجربه کنیم. ما دیده‌ایم در بین مومنین به واسطه حضور در مسجد یک همبستگی ایمانی و اسلامی به وجود می‌آید و این پیش چشم ما است. از این قبیل کار‌ها یک مثال اخیری هم می‌شود زد.

جریانی که فتنه را جمع کرد، همین مساجد بودند/ قریب به 2 دهه نسبت به مسجد بی‌مهری شده است

در جریان بعضی از اتفاقات تلخی که افتاد مثلاً در مورد جنگ تحمیلی که مساجد نقش خودشان را به عنوان سنگر و به تعبیر امام، "موسس" ایفا کردند یک مساله است. در جریاناتی هم مثل قصه فتنه آن سال و امثال این اتفاقات، می‌بینیم آن جریانی که فتنه را جمع کرد همین مساجد بودند و همین ظرفیت‌های مسجدی بود که به جامعه کمک کرد و باید قدر این را دانست. من یک ادعایی دارم مبتنی بر همهٔ این مبانی و ادعای من این است که اگر مساجد ما احیا شوند به‌‌ همان معنایی که مورد نظر اسلام است، به همه عرصه‌های حیات فرعی و جمعی رنگ خدایی می‌زند. کار مسجد این است. اگرمساجد ما احیاء شوند که البته شاهد این انقلاب فرهنگی نوین در کشور هستیم و امیدواریم این اتفاق مبارک رخ دهد و در فرهنگ و اقتصاد و عزم ملی و مدیریت جهادی باید به  مساجد و جایگاه و کارکرد آنها توجه تازه‌ای شود. البته قریب به 2 دهه است که نسبت به مسجد بی‌مهری شده است و امروز چوب آن را هم داریم می‌خوریم.

ما معتقدیم که در جنگ سخت مساجد سنگر بودند و از همین مساجد، انقلاب ما پیروز شد. امروز در عرصهٔ جنگ نرم که عرصه بسیار مهم و سختی است ما چقدر توانسته‌ایم از نقش مساجد استفاده کنیم.اگر با توجه به واقعیت‌های موجود در  جامعه صحبت کنیم، این سوال پیش می‌آید که واقعا جوانان ما چقدر با مساجد انس دارند و چقدر در وقت نماز‌ در مساجد حاضر می‌شوند و چقدر وقت خود را در مساجد سپری می‌کنند؟ دلیل اینکه به قول شما نسبت به مسجد بی‌مهری شده است چیست و چه راهکارهایی برای برون رفت مساجد از این غربت و بی‌مهری پیشنهاد می‌کنید؟ آیا کارکرد سنگر بودن را هنوز برای مسجد می‌توان متصور بود؟

مسجد هنوز سنگر اصلی است/باید به سنگر بودن مسجد برگردیم

این تحلیل درست و به جایی است که امروز وظیفه مساجد در سنگر جبهه جنگ نرم بسیار مهم و حساس‌تر از دوران جنگ سخت است. متاسفانه بچه‌های انقلاب مادرشان را فراموش کرده‌اند و احساس کردند اگر بروند جاهای دیگری موفق می‌شوند. از روحانیت بگیر تا دیگران. سنگرهای اصلی را یک مقدار‌‌ رها و خالی کردیم به امید فتح سنگرهای دیگر و از این ظرفیت‌های ممتاز و عظیم تا حد زیادی خودمان را محروم کردیم. اگرچه در همین سال‌ها باز آن مجموعه‌هایی که کارهای متفاوت و اصلی و پایه‌ای را بدون سر و صدا انجام می‌دادند باز هم مساجد ما بودند.به ویژه بعضی از مسجد‌ها که امام جماعتی هوشیار و عاقب اندیش و به معنای دقیق کلمه مربی داشتند. مساجدی که از این ظرفیت بهره‌مند بودند و از کارگزاران خوشفکری برخوردار بودند باز در همین سال‌ها هم همین نقش‌ها را ایفا کردند. اما در یک نگاه کلان احساس می‌کنیم که از ظرفیت‌های مساجد استفاده مناسبی نمی‌شود. چون مساجد یک حلقهٔ اتصال معنوی و ملکوتی دارند که کاملا این قطعه از زمین را  فارغ از بحث‌های اجتماعی و فرهنگی و سطحیمتفاوت می‌کند. یعنی یک امکان معنوی خاص و یک ارتباط باطنی این قطعه از خاک را با آن سوی افلاک و با ملکوت عالم ارتباط داده و به آن، تاثیر فوق‌العاده‌ای می‌دهد.خاک مسجد یک چنین اثری دارد البته با فرض اینکه «المَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ» به همین خاطر طبق نص قرآن کریم انگیزه موسسین در ساخت مسجد در انجام ماموریت و کارکرد‌های آن، اثر فوق‌ العاده‌ای دارد.

غافل از ظرفیت‌های مساجد خیال کردیم نهادهای اجتماعی نوپدید از عهده ساخت فرهنگ متناسب با آرمانهای انقلاب برمی‌آیند

بنابراین به نظرم یک غفلتی در این بخش اتفاق افتاده ما خیال می‌کردیم سایر نهادهای اجتماعی و نوپدید می‌توانند از عهدهٔ ساخت فرهنگ متعالی و متناسب با آرمانهای انقلاب اسلامی بر بیایند. این تجربهٔ تلخی بود که پشت سر گذاشتیم و معلوم شد که آن‌ها از عهدهٔ این کار بر نمی‌آیند اگر آن‌ها هم بخواهند موفق شوند حتما باید رنگ مسجدی به خود بگیرند و ارتباط با مسجد باید برای آن‌ها مشخص شود و برای اینکه این اتفاق بیفتد باید مسجد، "مسجد" باشد. با‌‌ همان ظرفیت‌ها و زیبایی‌ها و تاثیرگذاری. در حال حاضر احساس می‌کنیم یک موج بازگشت به مسجد اتفاق افتاده که باید قدر این موج را دانست.

در این زمینه یکی از بحث‌هایی که وجود دارد، وجود دستگاه‌های بسیار زیاد متولی در امور مساجد است که هر کسی به نوعی خودش را مسئول می‌داند درعین حال هم یک سری موازی کاری‌ها وجود دارد. این آسیب را شما تا چه حد ارزیابی می‌کنید و برای اینکه این یکسان‌سازی ایجادشود و هم افزایی صورت گیرد چه پیشنهادی دارید؟ الان انواع نهاد‌ها خود را متولی مسجد می‌دانند ولی خیلی‌ها شاید پای کار نمی‌ایستند و خود را مسئول نمی‌دانند در این زمینه چه نظری دارید؟

اگر احساس مسئولیت دستگا‌ه‌ها در مسجد، تبدیل به مداخله خارج از نقشه و قاعده شود پسندیده نیست

به نظر من این برداشت دقیقی است البته  باید توجه داشت که مسجد تولیت بردار نیست «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِی بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِینَ» اول آن تعریف شده بقیه هم ذیل‌‌ همان خانه اول تعریف می‌شود. پس به عنوان خانه خدا و خانه مردم مسجد متعلق به مردم است و خانه آنهاست و فرض بر این است که همه انسان‌های مومن دل بسته مسجد هستند و فرض هم بر این است که هر انسان مومنی هم تلاش می‌کند یک سهمی در خدمت به مسجد پیدا کند. البته این توفیق شامل حال هر کسی نمی‌شود چون فرمود «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِكَ أَن یَكُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ» بنابراین ساده نیست که توفیق آبادگری مسجد نصیب هر کسی بشود ولی به هر حال تمام انسان‌های مومن در تلاش هستند که در مسجد یک سهمی داشته باشند. مسجد این ویژگی را دارد یعنی جو‌شیده از متن شعور مومنین است و از متن فطرت مومنین و از متن باور‌ها و ایمان انسانهای مومن است، آبادانی مسجد وابسته به این مسئله است و این را به عنوان یک مبنا باید داشته باشیم. ‌نهادهایی که برخاسته از متن همین فهم ایمانی هستند آن‌ها هم به اندازه همین آحاد مومنین باید نسبت به مسجد احساس مسئولیت کنند. در کنار این نگاه باید ببینیم سهم آن‌ها در هر بخش از مسجد چیست؟ بنابراین با این فرض احساس می‌کنیم اینکه به ما خبر بدهند مجموعه‌های مختلفی در خودشان احساس وظیفه‌ای نسبت به مسجد می‌کنند، تا اینجای مسئله چیز مطلوبی است. نهادهای تعلیمی، تربیتی، فرهنگی، رسانه‌ها و حتی نهادهای اجتماعی، اقتصادی و... هر کدام که احساس کنند برای آبادانی مسجد وظیفه‌ای دارند این برگرفته از‌‌ همان فهم ایمانی است و این قاعدتا چیز مطلوبی است؛ می‌ماند یک مساله و آن این است که آیا این احساس مسئولیت می‌تواند تبدیل به یک نوع مداخله شود آن هم خارج از نقشه و قاعده و اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد ما شاهد چه اتفاقات دیگری خواهیم بود.

این مساله‌ای است که باید مد نظر قرار دهیم، یعنی اینکه انگیزه خدمت به مسجد خوب است اما اینکه هرکس خودش شروع کند و مستقلا بخواهد مداخله داشته باشد قطعا امر ناپسندی است به خاطر اینکه در میانه راه، مسجد آسیب می‌بیند. این احساس مسئولیت‌ها باید بیاید و تحت قاعده برنامه و نقشه‌ای متناسب و بدون دخالت در مدیریت مسجد شکل گیرد و به نوعی نقش پشتیبان، حامی و بستر ساز را فراهم کند و به نوعی تسهیل‌گر و راهگشا باشد. اگر فعالیت ارگان‌ها تا این حد باشد خوب است وگرنه اینکه هر کس بر اساس اینکه مسجد یک نهاد مقدس است و ارتباط با آن مایه خیر و برکت می‌شود،بخواهد به هر نوعی وارد این عرصه شود احیانا این ورود به نحوی مداخله مدیریتی در مساجد را بوجود آورد، کار درستی نیست و باعث آسیب رسیدن به مسجد می‌شود و این نکته‌ای است که شما هم آن را درست تشخیص داد‌ه‌اید.

تلاش می‌کنیم مساجد از آن حالت مردمی خودشان خارج نشود و به عبارتی دولتی نشود

در این راستا نیاز است که مجموعه‌ها به صورت هماهنگ در این بخش حرکت کنند. بر همین اساس ما در مرکز رسیدگی به امور مساجد یکی از راهبردهایی که تعریف کرده‌ایم راهبرد هماهنگ‌سازی است. ما برای خود یک راهبرد 1+6 تعریف کرده‌ایم. در این راهبرد، «یک» مربوط به آماده سازی و تقویت خود مرکز مساجد و «شش» مربوط به راهبردهای شش‌گانه و هماهنگ‌سازی دستگاه‌ها و نهاد‌ها در سطح استان‌هاست. بحمد‌الله هم تا به اینجای کار هم موفق بوده‌ایم و خیلی پیشرفت داشته‌ایم و به اندازه یک اقدام سه ساله اقدام خوبی انجام شده است و بازدهی هم داشته‌ایم. ما در حال حاضر ستاد ساماندهی امور مساجد استان تهران را تاسیس کرده‌ایم و نهادهایی مرتبط با مسجد در این ستاد کنار هم قرار می‌گیرند و پای‌‌ همان نقشه راهبردی که تعریف شده اقدامات آن‌ها هماهنگ می‌شود. البته نوع اقدامات ستادی با نقشه هماهنگی از آن کارهای مشکل و زمان بر است ولی باید ایستاد و پیگیری کرد و من هم از گذشته تجربه برای اینگونه کار‌ها داشته‌ام و این کار را شکل داده‌ایم و تا شهرستانهای استان هم این کار را پیش برده‌ایم. یعنی الان ستاد ساماندهی در شهرستان‌های ما هم شکل گرفته با محوریت امام جمعه و مسئولین مرتبط و کارهای خوبی انجام می‌شود و محورهای ارتباطی را هم شروع کرده‌ایم و به یک کار مشترک با مجموعه‌ها رسیده‌ایم و در صدد آن هستیم به یک تفاهمی برسیم و ظل آن نقشه راهبردی، براساس تفاهم‌ها همکاری کنیم که هم انگیزه نهاد‌ها برای خدمت به مسجد حفظ شود و هم میزان اقدام آن بابت نقش‌ها تعریف شود که خودش یک آسیب تازه‌ای را برای ما به وجود نیاورد. آن چیزی که ما مراقب هستیم عبارت است از اینکه مساجد از آن حالت مردمی خودشان خارج نشود و به یک عبارتی دولتی نشوند.

همانطور که گفتید باید نقش مساجد را هم به لحاظ تاریخی درنظر داشته باشیم و این را لحاظ کنیم که مسجد پایگاهی نیست که ما آن را تازه تاسیس کرده باشیم.مسجد جایی است که از ابتدای دین ما بوده و در تاریخ هم وقتی به مسجد نگاه می‌کنیم می‌بینیم شرایطی که مسجد به لحاظ فرهنگی رقم زده است به ویژه دوره پیش از انقلاب یا سال‌های آغازین انقلاب شرایط خاصی بوده اما در مقابل می‌بینیم در حال حاضر مسجد به لحاظ فرهنگی، ‌سیاسی و اجتماعی در حاشیه رسانه‌های ما قرارگرفته است. مقام معظم رهبری در جایی فرمودند که منبر، رسانه‌ منحصر به فرد شیعه است و این رسانه را غربی‌ها ندارند و ما می‌توانیم به خوبی از آن استفاده کنیم ولی الان خیلی کم به این رسانه مهم و منحصر به فرد توجه می‌شود. عموما نقش انقلابی مسجد از بین رفته و بیشتر‌‌ همان نقش مذهبی و صرفا نقش روتین نماز جماعت و یک سری از احکام و ... در مسجد مطرح می‌شود و عموما کسانی که به مسجد می‌روند، افراد مسن هستند و جوانان کمتر از آن استقبال می‌کنند و مسجد به نوعی در حاشیه است. در حالی که نقشی که مسجد در صدر اسلام داشته کاملا نقش انقلابی بوده است. در واقع می‌خواهم بگویم که کارکرد فرهنگی مسجد این است که بتواند در فرهنگ ما و ایجاد آن عزم ملی در حوزه فرهنگ که مقام معظم رهبری به آن اشاره کرده‌اند،جریان ساز باشد اما کاملا از این نقش غفلت شده است. فکر می‌کنید چرا این اتفاق رخ داده است؟

به تدریج برای امام جماعت شئون تازه‌ای تعریف شد و اولویت یافت که مسجد نقش درجه چندم پیدا کرد

 همان جمله‌ای بود که عرض کردم. یعنی مسجد را فراموش کردند آنهایی که نباید فراموش می‌کردند. زیرا تشخیص داده شد که نهادهای دیگر می‌توانند جایگزین آن باشند و بیشتربه سراغ آنها رفتیم. من مثال آن را از قشر خودم میزنم که تکلیف آن‌ها واضح است مثلا در بین روحانیون به تدریج برای امام جماعت یک شئون تازه‌ای تعریف شد و آن‌ها اولویت پیدا کرد. یعنی در آن شاکله نگاه روحانی و آن شئونی که در آن شئون می‌شود وارد عرصه خدمت شد، مسجد نقش درجه چندم را پیدا کرد.در حالی‌که ما وقتی به مبنا برمی گردیم می‌بینیم که در بین شئون روحانی پیشوایی و آن نقش رهبری فکری اعتقادی ایمانی آن‌ها از همه شئون دیگر برجسته‌تر است. لذا مراجع تقلید و بزرگان ما کسانی بودند که امام جماعت بودند. نمونه آن کم نیست می‌رویم آنجا و می‌بینیم که بزرگان ما امام جماعت بوده‌اند و با محوریت مسجد بود که کرسی درس و بحث و منبر و خدمات اجتماعی ارشاد خلق و تربیت نفوذ و تهذیب مردم صورت گرفت و همه این‌ها با محوریت مسجد تعریف شد. این براساس آن تشخیص مبنایی است که بالاخره مسجد آن قلب تپنده محله، شهر و کشور اسلامی است و همه چیز با محوریت مسجد به آن نقطه ثقل و کانون اصلی شکل می‌گیرد.

امروز فهم مشترکی پیدا شده که باید برگردیم به مساجد تا حال مسجد خوب شود

این غفلت و بی‌مهری هم در یک مجموعه‌هایی مثل نهادهای روحانی ما در نهادهای انقلابی ما هم رخ داد. شما الان بروید به سراغ نهادهای انقلابی از آن‌ها سوال کنید که در مسجد چه کاری انجام می‌دهند؟ اما به یک آمار ظاهری اکتفا نشود واقعا ببینند نقش آن‌ها چیست؟ به عنوان یک نهاد انقلابی که خود برخاسته از مسجد هستند و هویت‌شان را از مسجد گرفته‌اند چه کاری برای مسجد انجام می‌دهند؟ سراغ هرکدام که می‌رویم می‌بینیم که یک غفلتی در این بخش پیدا شده است و الان دوره‌ای است که باید غفلت‌زدایی شود. در واقع همه به این مبنا برگردند. همان‌طور که اشاره کردم احساس می‌کنم هرجا هم که ما صحبت کردیم دیدیم که با این مساله موافق هستند یعنی یک فهم مشترکی پیدا شده که ما باید برگردیم به مسجد و حال مساجد خوب شود تا حال ما هم خوب شود. اینجاست که باید پیگیری کرد اما یک بخشی از سوالتان را کمی اصلاح می‌کنم. البته جملات درستی است ولی من چون خودم در مساجد می‌چرخم بینی و بین‌الله هم همین الان هم مسجدهای بسیار خوبی داریم. در حاشیه آن قاعده‌ای که احساس می‌کنیم آن کلان مسجد، آن کارآمدی لازم را همچون گذشته ندارد ولی شما تشریف بیاورید ما در همین تهران به شما نشانه‌های مساجدی را می‌دهیم که فعال، با طراوت، با نشاط و مملو از جوان است و نقش آفرینی این مساجد کم نیست. شاید روزی می‌گفتیم باید با دوربین و امثال این‌ها بگردیم تا جوانان را در مساجد پیدا کنیم ولی الان واقعا اینگونه نیست. کم نیستند مساجدی که به عنوان یک نقطه ثقل و تاثیرگذار فعال هستند و در منطقه خود به خوبی عمل می‌کنند. این را در تهران و شهرستان‌های استان می‌بینیم که ما با آن‌ها مرتبط هستیم و در سایر نقاط کشور هم متناسب با اخباری که ما داریم این مساجد وجود دارند و چشم امید به همین کانون‌های الهی است و این هم بشارتی است که می‌توانیم با سرعت پیش برویم.

یکی از راهبردهای ما راهبرد الگوسازی به عنوان یکی از‌‌ همان شش‌گانه‌های ما است. فرض ما بر این است که همین مساجدی که  به مسجد طراز نزدیک هستند یعنی خدمات علمی، ‌فرهنگی، اجتماعی و... را در کنار هم دارند این‌ها را شناسایی، تقویت و معرفی کنیم و همزمان این سه اقدام صورت گیرد. باور کنید این شناسایی عمومی انجام نشده است. ما در این راهبرد این مساجد را یکی یکی کشف می‌کنیم. مساجدی که با حضور در آنجا روح و جانمان تازه می‌شود و از هر جهت که به آن مسجد نگاه کنیم مسجد خوبی است. پس باید شناسایی، کشف و معرفی صورت گیرد و پس از آن این مساجد را تقویت کنیم و کارکرد‌های‌ آن را بالا ببریم. چون بعضی از مساجد در یک قسمت دقیق هستند و بعضی در یک قسمت دیگر و باید تمام ظرفیت‌ها را در آن‌ها تقویت کنیم و پس از این دو مرحله معرفی کنیم. این سه اقدام را ما ذیل راهبرد الگوسازی تعریف کرده‌ایم و به عنایت پروردگار سال 93 در واقع آغاز اقدامات اصلی ما در رابطه با این راهبرد الگوسازی خواهد بود که فکر می‌کنم نتیجه بسیار خوبی خواهیم گرفت.

کار رسانه‌ها نیز در این بخش کار بسیار مهمی است که می‌توانند کمک بزرگی به این معرفی کنند تا ما بتوانیم در فرهنگ عمومی‌مان توقع اجتماعی را راجع به مسجد بالا ببریم و نتیجه آن، این می‌شود که مردم هر مسجد و امام جماعتی را قبول نکنند. یعنی مردم بخواهند و مطالبه داشته باشند که یک مسجد باید از نظر نظافت و طهارت و معطر بودن و زیبایی و آراستگی ظاهری تا جذب جوانان، داشتن برنامه‌های تربیتی، مشاوره خانواده، خدمات اجتماعی، ایجاد ارتباط همبستگی محلی و... سرآمد باشد و مردم این را بخواهند و اگر دیدند در محلشان یک مسجدی این ویژگی را ندارد این توقع که همزمان بالا برود سبب تحول در مسجد می‌شود چون مسجد متعلق به مردم است و ان شاالله این تغییر را شاهد خواهیم بود.

مسجد طراز اسلامی مبحثی بود که مقام معظم رهبری مطرح فرمودند. بدون تردید برای رسیدن به این نقطه مطلوب باید ابزار و لوازم مورد نیاز تامین شود یکی از این نیازمندیها وجود امام جماعت فعال و مساجد در محله‌ها و کوچه‌هاست. سوال این است که ما چه تعداد مسجد در سطح کشور کم داریم؟ آمار‌ها خیلی متفاوت است.چه تعداد امام جماعت کم داریم و چه تعداد امام جماعت‌های ما جوان هستند و در راستای توانمندسازی آن‌ها چه کاری انجام داده‌اید؟

بانک اطلاعاتی مساجد موجود و فعال به زودی تهیه و منتشر می‌شود/آمار مساجد از 75 هزار تا 65 هزار گفته می‌شود اما برآورد درستی نیست

آن آمارهایی که خواستید را به صورت دقیق و کشوری نداریم و آن چیزی که ارائه می‌شود دقیق نیست. ما در همین سال‌های اخیر که خودمان در استان تهران شروع به کار کردیم، آمارهای اولیه ما یک چیز بود و الان یک چیز دیگری شده است. مثلا یک زمانی می‌گفتند در تهران هزار و 800 مسجد است و در حال حاضر از دو هزار و 200 تا مسجد هم عبور کرده است. یعنی این همه تفاوت را مشاهده می‌کنیم. این بخاطر همین بی‌مهری است که گفتم در بخش‌های دیگر وجود دارد. ما تازه داریم رصد می‌کنیم که چه تعداد مسجد در استان‌ها است. در حال حاضر وضعیت آماری ما بهتر است. یعنی داریم یک بانک اطلاعاتی طراحی می‌کنیم و این مژده‌ای است که من به مردم می‌دهم. ان شاءالله با جمع‌بندی این بانک اطلاعاتی که حدود 900 مولفه و شاخص اطلاعاتی در آن پیش‌بینی شده است مساجد اطلاعات خود را وارد می‌کنند و از امتیازات و پایگاه‌های خود اطلاعاتی ثبت می‌کنند و تمام بخش‌ها را  از گذشته و حال تا برنامه‌های جاری مساجد پوشش می‌دهند.این بانک اطلاعاتی که ان شاءالله به زودی نهائی می‌شود پیامدهای خوبی دارد.

تاکنون 80 درصد کار انجام شده است و این اتفاق مبارکی است که در استان تهران رخ داده و ما می‌توانیم بر این اساس برنامه‌ریزی و نقشه‌پردازی برای مساجد داشته باشیم و این یک فرصت مغتنمی است.در مورد آن نکته‌ای که در خصوص اطلاعات و آمار پرسیدید باید بگویم که در کشور اصلا وضعیت دقیقی درباره تعداد مساجد نداریم. از 75 هزار مسجد تا 65 هزار مسجد آماری است که گفته می‌شود و فاصله زیادی است. ما نمی‌توانیم بگوییم کدامیک از این‌ها درست است. در مورد این که چه مقدار کمبود مساجد داریم هم مساله‌ای است که در ارتباط با شهر تهران باید یک برداشت عالمانه و کار‌شناسانه از آن داشته باشیم. یعنی شاخص‌های جمعیتی، سرزمینی و امثال این‌ها را بگذاریم کنار همدیگر و برآورد کنیم که در شهر تهران حداقل چند هزار مسجد جامع کم داریم و مسجد جامع با مسجد محله فرق دارد.

در مورد کمبود روحانیون در مساجد هم آماری دارید؟

حدود 86 درصد مساجد تهران از امام جماعت برخوردار هستند

ما در تهران به فضل الهی دراین بخش وضعیت خوبی داریم. یعنی جزو شهرهای بسیار خوب کشور است با فرض مساجد موجود نه مساجدی که نداریم. این تعداد مسجدی که داریم به حمدلله حدود 86 درصد امام جماعت دارد. البته آن 14 درصدی هم که باقی می‌ماند مساجدی هستند که شاید ظرفیت پذیرش امام جماعت را نداشتند مثل مسجد محله‌ای کوچک یا نمازخانه‌ای که در محله وجود دارد و اسم آن را مسجد گذاشته‌اند و ما در آمار آن را به عنوان مسجد داریم ولی فاقد امام جماعت است و یا در محله خاصی است که امکان آنکه امام در آنجا باشد نیست. به نظر می‌رسد که این 14 درصد را هم می‌توان به 10 درصد کاهش داد یعنی حدود 4 تا 5 درصد دیگر هم می‌تواند با پشتوانه مرکز امام جماعت داشته باشد.

به عوان سوال پایانی در مورد توانمندسازی ائمه جماعات چه برنامه‌ای دارید؟ آیا در این باره برنامه مدون و کارشناسی وجود دارد؟

در راستای توانمند سازی ائمه جماعات یک امام جماعت جوان در کنار ائمه جماعات مسن و با تجربه قرار می‌گیرد

راهبرد توانمندسازی نقطه ثقل آن درواقع تقویت بنیه فکری علمی و مهارتی ائمه جماعات است. با این محور که عمدتا معطوف به یک فهرستی از اقدامات است. ولی شاید در صدر این اقدامات، اقدامات آموزشی است که در دست اقدام هست و آموزش‌های لازم و تازه‌ای را برای ائمه جماعات در نظر می‌گیریم. در مورد مساجدی هم که امام جماعت‌های عزیز آن‌ها در سنین کهولت هستند و یک سری از توقعات را نمی‌شود از آن‌ها داشته باشیم طرح ما این است که در کنار هرکدام از این‌ها یک دستیار جوان یعنی یک امام جماعت جوان قرار بگیرد. همه ما باید از آن امام جماعت‌های مسن از نظر معنویت، نورانیت و تجربه‌ای که دارند بهره ببریم و به سادگی آن‌ها را از دست ندهیم اما در کنار آن امام جماعت جوان که به عنوان دستیار وارد فضای مسجد می‌شود، می‌تواند این توقعات را در رابطه با مدیریت مساجد و بهینه‌سازی به وجود بیاورد. یکی از طرح‌های توانمندسازی همین مساله است البته فهرستی از برنامه ها در این ارتباط در حال انجام است.

منبع: تسنیم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس