به گزارش مشرق، آیتالله سید جواد حسینی خامنهای یکی
از بزرگترین عالمان و فقیهان زمان است که شاید تربیت فرزندانی برومند
بهویژه رهبر معظم انقلاب سبب شده است تا کمتر به شخصیت خود ایشان پرداخته
شود. سالروز وفات این مرد بزرگ، بهانهای است تا به بررسی ابعاد مختلف
شخصیت فردی و اجتماعی وی بپردازیم.
نسب سیدجواد خامنهای به حضرت سلطان سید
محمد که از سادات حسینی است و با چهار واسطه فرزند امام سجاد میشود،
میرسد. سید محمد بهدلیل ظلم و جور عباسیان به مناطق مرکزی ایران و تفرش،
آشتیان و فراهان میآید و از سوی مردم آن مناطق مورد استقبال قرار
میگیرد، ولی مأموران عباسی در تفرش وی را دستگیر و شهید میکنند. مزار وی
در میقان اراک قرار دارد.
سید محمد فرزند سید محمدتقی، فرزند سید
میرزا علی، فرزند سید میرزا اکبر، فرزند سید فخرالدین از شجره مبارک حضرت
سلطان سید محمد است که از تفرش به آذربایجان مسافرت میکنند و در شهر خامنه
- 80 کیلومتری شمالغربی تبریز - ساکن میشوند. بعد از وی سید حسین ،
فرزند سید محمد، در خامنه مشغول هدایت و ارشاد مردم میشود و البته به نجف
اشرف سفر میکند و در آنجا به درس و بحث اشتغال میورزد. ایشان جد حضرت
آیتالله سید علی خامنهای بودند. سید جواد فرزند سید حسین و پدر مقام معظم
رهبری که با شهرت خامنهای شناخته میشود.
آیتاللّه سید جواد حسینی خامنهای،
از علمای بزرگ، مجتهدان پرهیزگار و روحانیون زاهد روزگار، در حدود سال 1274
ش (1313ق) در شهرستان خامنه در نزدیکی تبریز در آذربایجانشرقی زاده شد و
تحت تربیت پدری فقیه و عالم رشد کرد. وی به دلیل سفر پدرش، همراه خانواده
به نجف میرود و پس از سه سال به تبریز بازگشته و در محله "خیابان" سکنی
برمیگزیند. دوران نوجوانی را در جریان رخدادهای نهضت مشروطه گذراند.
جنگهای محله امیر خیز، شهادت ثقهالاسلام و جنازه به دار کشیده او در روز
عاشورا، سخنرانیهای پرشور و بلند شوهر خواهر خود، شیخ محمد خیابانی را که
گاه تا 4 ساعت ادامه مییافت از نزدیک دید.
پدر گرامی مقام معظم رهبری درس را ابتدا
در خامنه و سپس در تبریز فراگرفت ولی در سال 1345 قمری برای ادامه تحصیل
به نجف اشرف رفت و تا سال 1350 در نجف از درس علمای عظام ،
"آیتاللهالعظمی میرزای نایینی" و "آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی" بهره
وافر گرفت. پس از آن، آقا سید جواد به مشهد باز میگردند و تا انتهای عمر
پر برکت خود به وظایف دینی و علمی اشتغال مییابند.
ایشان در عین برخورداری از مقامات عالی
علمی، وجههای مردمی و محبوب داشتند و تا آخر عمر در خانهای محقر زندگی
کردند. او همواره با رژیمهای سلطه ستمشاهی مخالف بود و هرگز حاضر نشد قدمی
در موافقت و تأیید آنها بردارد . مقام معظم رهبری در توصیف ایشان
میفرمایند:
"پدرم با هر کاری که رضا خان پهلوی کرده
بود، مخالف بود از جمله؛ اتحاد و شکل از لحاظ لباس و دوست نمیداشت همان
لباسی را که رضا خان به زور میگوید، بپوشد."
آقا سید جواد ، پس از چند ماه نقاهت و
ضعف در سن 92 سالگی به لقاءالله پیوست و پیکرش در دارالفیض حرم مطهر حضرت
رضا(ع) دفن گردید. حضرت امام خمینی پس از مطلع شدن از رحلت این عالم
بزرگوار، پیام تسلیتی را به شرح زیر منتشر کردند:
جناب حجتالاسلام آقای حاج سید علی خامنهای رییسجمهور محترم دامت افاضاته
رحلت والد معظم جنابعالی که عمری با علم
و تعهد و تقوا به سر بردند، موجب تأسف گردید. این مصیبت را به جنابعالی و
اخوان محترم و خاندان جلیل تسلی گفته، سلامت و موفقیت آن جناب را از خدای
تعالی مسئلت دارم.
والسلام علیکم و رحمةالله
28 شوال المکرم 1406
روحالله الموسوی الخمینی
(15 تیر 1365)
همسر حاج سید جواد و مادر حضرت آیتالله
خامنهای، دختر آیتالله سید هاشم میردامادی و نجفآبادی، از علمای برجسته
نجفآباد اصفهان بودند. آیتالله سید هاشم میردامادی متولد 1303 ه.ق در
نجف اشرف بودند که در سال 1210 ه.ش به مشهد رفتند. ایشان در سال 1314 به
علت سخنرانی تند علیه رضاخان به سمنان تبعید شدند اما در سال 1339 ش دوباره
به مشهد بازگشتند و به تفسیر قرآن در گوهرشاد پرداختند. آیتالله سید هاشم
میردامادی در 77 سالگی به علت بیماری فوت کردند و در جوار امام رضا به خاک
سپرده شدند. نسبت آیتالله میردامادی با سی واسطه به ابوالحسن محمد دیباج،
فرزند امام صادق(ع) میرسد.
وی بسیار سادهزیست، قانع و زاهد بود و
دلبستگی دنیوی نداشت. به نظر میرسد تن دادن به این نوع زندگی، نه از سر
اجبار بلکه یک انتخاب بود و چون همسر او نیز به این گزینش زندگی احترام
میگذاشت.
آیتالله سید جواد خامنهای را نمیتوان
مرد سیاست و مبارزه به مفهومی که امروز تصور میشود نامید. وی پا به این
عرصه نگذاشت و ادعای آن را هم بر زبان نراند. ایشان امام خمینی را از نزدیک
دیده و با ایشان آشنا شده بود؛ بلکه میتوان گفت او با حضرت امام
خمینی(ره) رفاقت داشت. آشنایی آنها احتمالا به اوایل دهه چهل قمری، یعنی
پیش از سفر علمی حاج سید جواد به نجف میرسد. حضرت امام خمینی در یکی از
سفرهای زیارتی خود به مشهد، میهمان حاج شیخ علیاکبر نوغانی بودند. آقای
نوغانی مقدمات دیدار آنها را فراهم کرد و حاج سید جواد به همراه حاج سید
هاشم، پدر زن خود به دیدار حاج آقا روحالله رفتند. جذابیت منش و متانت و
سلوک امام خمینی همواره در یاد و ضمیر حاج سید جواد باقی بود و از آن یاد
میکرد.
با آغاز نهضت امام خمینی و ورود پسران
حاج سید جواد به صحنه مبارزه با حکومت پهلوی، خانواده خامنهای در مشهد
تحتمراقبت و گاه فشار قرار گرفت. گاه سه پسر او پشت میلهها به سر
میبردند. در نیمه دهه چهل رفتوآمد اجباری سید علی خامنهای به شهربانی و
ساواک فزونی گرفت. از اینرو از دیماه 1345 ش ساواک بهدنبال تهیه
"بیوگرافی ملصق به عکس" آیتالله سید جواد خامنهای بود و از شهربانی
خراسان خواست تا این کار را انجام دهد. مامور شهربانی پس از مراجعه به حاج
سید جواد دست او را بوسیده و از او میخواهد با دو قطعه عکس به اطلاعات
شهربانی بیاید. اما پاسخی که دریافت می کند این است: "مرا با شهربانی کاری
نیست، من با شهربانی سر و کاری ندارم."
این درخواست ساواک تا حدود 4 سال بعد به
تعویق افتاد تا اینکه حاج سید جواد تهدید شد "در صورتیکه از تنظیم
بیوگرافی و تسلیم عکس خودداری کند قهرا برای وی عواقب ناراحتکنندهای
دارد." تهدیدها موثر افتاد و آیتالله سید جواد خامنهای با بیحوصلگی به
19 سوال از 22 سوال برگه مشخصات در حد یک، دو یا سه کلمه پاسخ داد.
نزدیکان حاج سید جواد درباره او
گفتهاند که وی بسیار مطالعه میکرد. موضوع کتابهای مورد علاقه او فقه،
اصول، حدیث، تفسیر، رجال، سپس کتابهای تاریخی و دیگر موارد بود. وی خلق و
خوی و سلوک مدرسهای داشت. این ویژگی چه بسا از تاثیرات دوران تحصیل طولانی
و تنهایی در حجرهها نشات میگرفت.
او پیکری لاغر اما سالم داشت. کم غذا
میخورد. بسیار قناعتپیشه بود و گذر زمان نیز کیفیت معیشت او را دچار
دگرگونی نکرد. آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی وقتی در سال 1351 ش به
مشهد رفت، هنگام ملاقات با آیتالله سید جواد خامنهای خطاب به فرزندان وی
گفت: "من 40 سال قبل همراه پدرم از تبریز به مشهد آمدم و برای دیدن آقا،
سری به ایشان زدم. آقا در 40 سال پیش همان جایی نشسته بود که الان نشسته و
من همان جایی نشستم که پدرم نشسته بود و این اتاق و این خانه کمترین تغییری
نکرده است.
آیتالله سید جواد خامنهای از بانو
خدیجه میردامادی دارای چهار پسر و یک دختر شد. سید محمد، سید علی، بدر
السادات، سید هادی و سید محمد حسن. او پس از 93 سال زندگی در 14 تیر 1365
درگذشت و در توحید خانه "رواق پشت سر مرقد امام رضا(ع)" رخ در نقاب خاک
کشید.
رهبر معظم انقلاب در خصوص پدر بزرگوارشان در کتاب شرح اسم نوشتهاند:
«پدرم روحانى معروفى بود، اما خیلى
پارسا و گوشهگیر... زندگى ما به سختى مىگذشت. من یادم هست شبهایى اتفاق
مىافتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیه مىکرد
و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
اما خانهاى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مىکردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مىکنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شدهام،
تا چهار ـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محله فقیرنشین مشهد بود
که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفهاى! هنگامىکه براى پدرم
میهمان مىآمد (و معمولاً پدر بنا بر اینکه روحانى و محل مراجعه مردم بود،
میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مىرفتیم تا مهمان برود. بعد عدهاى
که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه
کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»