به گزارش مشرق، ماشینهای آتشنشانی که بر روی راهپیمایان روزهدار آب میپاشیدند، تازه میشد عمق گرمای طاقتفرسای یک ظهر مردادی را بهتر درک کرد. ظهر داغ مردادی و زبان روزهدار مردم، باعث شده بود خوشبینانه ترین پیشبینیها هم حول حضوری حداکثر مانند سالهای قبل بگردد. اما تصویر کودکان سوخته از بمبهای فسفری رژیم کودککش صهیونیستی، کانه امسال باعث شده بود هرم گرمای مرداد و داغی خیابان تفتیده انقلاب و زبان روزهدار و خشکی دهانها، هیچ کدام مهم نباشند.
به این ترتیب، هرچند که سازمان هواشناسی دمای هوای امروز تهران را بیش از 40 درجه اعلام کرده بود، اما در جمعه آخر ماه رمضان، تنها چیزی که داغی مرداد را تاب نیاورد و در آتش خشم روزهداران سوخت، پرچم رژیم صهیونیستی و آمریکا بود.
از همان دقایق اولیه آغاز راهپیمایی، جمعیت از خیابانهای اطراف به سمت خیابان انقلاب سرازیر شدند و در شرایطی که کمتر کسی پیشبینی چنین حضوری را میکرد، حماسهای دیگر رقم خورد. مردم، همه آمدند و مسئولان نیز برای آنکه از ملت جا نمانند، از یکدیگر برای حضور در این حماسه سبقت میگرفتند.
جهنم نفرت از صهیونیستها آنقدر عمیق هست که هر شعار شیمون پرز پسندی را تا ابد در آتش خشم خود ببلعد و از همین روست که بعد از 5 سال، هنوز خاطره تلخ شعار روزهخواران حافظ منافع اسرائیل از ذهن مردم پاک نشده است. شعار میدهند "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام" . بعد از 5 سال هنوز اعلام برائت میکنند ملت. همزمان، کمی آنطرفتر، بچه هایی هستند که با سنگ رمی جمرات میکنند عروسک نتانیاهو را. و این همزمانی و همزبانی برای آنها که خود را به خواب زدهاند که نه؛ ولی برای تل آویو نشینها پیامی دارد که بیشتر از موشکهای فجر دردآور نباشد، کمتر نیست.
و این همان پیامی است که مدافعان دیروز آن شعار منحوس، امروز متوجه آن شدهاند و حال که آرزوهای خود را در این گرمای بی رحم تبخیر شده میبینند، در به در به دنبال خبرنگار میگردند تا از دستهگل دوستان روزهخوارشان اعلام برائت کنند.
و البته، چیزی که در این گرما زیاد از در و دیوار سبز میشود، خبرنگار است. حضور مردم، اگرچه همیشگی باشد، قطعا یک استثناست. استثنایی با "دربرگیری" جهانی و بزرگیای که به آن ابعادی حماسی میدهد. حماسهای به تر و تازگی گلوی خشک شعار دهندگان تهرانی. که معصوم(ع) فرمود: ملائکه بوی دهان روزه دار را به پر و بال خود به تبرک میزنند. و کدام خبرنگاری پیدا میشود که بتواند چنین رویدادی را نادیده بگیرد.
از العربیه و بی بی سی و مابقی که رئیس دفتر روابط عمومی نتانیاهو باشند، خوشترند تا خبرنگار، بگذریم، هیچ رسانهای را یارای نادیده گرفتن حماسه امروز مردم نبود. و هیچ رسانهای را یارای پوشش دادن به این حضور گرم، کما هو حقه.
فی المثل، کدام خبرنگاری میتواند فریاد آن پیرمردی را که با گلوی خشک صدای میزند "مرگ بر اسرائیل" به رشته وصف بکشد و کدام عکاسی میتواند هرم حنجرهاش را تصویر کند؟ ما فقط میتوانیم بنویسم "حاضران در این راهپیمایی شعارهای «مرگ بر آمریکا» ، «مرگ بر اسرائیل» و «الله اکبر» سر میدهند." . عکاس نیز تصویر صورتی را ثبت کرده است که در حال فریاد، مشتش را گره کرده است. همین!
و این، برای تصویر کردن عمق حضور و هرم خشم یک ملت از جنایات کثیف فرزندان خلف ابن سعد و ابن زیاد کافی نیست.
رسانهها کارهای نیستند، تنها خدا حماسه حضور امروز مردم در خیابانهای داغ تهران را تصویر خواهد کرد. و ای کاش امشب، ملائک مقرب خدا، قصه امروز خیابانهای تهران را با خود به خواب کودکان غزه ببرند.
به این ترتیب، هرچند که سازمان هواشناسی دمای هوای امروز تهران را بیش از 40 درجه اعلام کرده بود، اما در جمعه آخر ماه رمضان، تنها چیزی که داغی مرداد را تاب نیاورد و در آتش خشم روزهداران سوخت، پرچم رژیم صهیونیستی و آمریکا بود.
از همان دقایق اولیه آغاز راهپیمایی، جمعیت از خیابانهای اطراف به سمت خیابان انقلاب سرازیر شدند و در شرایطی که کمتر کسی پیشبینی چنین حضوری را میکرد، حماسهای دیگر رقم خورد. مردم، همه آمدند و مسئولان نیز برای آنکه از ملت جا نمانند، از یکدیگر برای حضور در این حماسه سبقت میگرفتند.
جهنم نفرت از صهیونیستها آنقدر عمیق هست که هر شعار شیمون پرز پسندی را تا ابد در آتش خشم خود ببلعد و از همین روست که بعد از 5 سال، هنوز خاطره تلخ شعار روزهخواران حافظ منافع اسرائیل از ذهن مردم پاک نشده است. شعار میدهند "هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام" . بعد از 5 سال هنوز اعلام برائت میکنند ملت. همزمان، کمی آنطرفتر، بچه هایی هستند که با سنگ رمی جمرات میکنند عروسک نتانیاهو را. و این همزمانی و همزبانی برای آنها که خود را به خواب زدهاند که نه؛ ولی برای تل آویو نشینها پیامی دارد که بیشتر از موشکهای فجر دردآور نباشد، کمتر نیست.
و این همان پیامی است که مدافعان دیروز آن شعار منحوس، امروز متوجه آن شدهاند و حال که آرزوهای خود را در این گرمای بی رحم تبخیر شده میبینند، در به در به دنبال خبرنگار میگردند تا از دستهگل دوستان روزهخوارشان اعلام برائت کنند.
و البته، چیزی که در این گرما زیاد از در و دیوار سبز میشود، خبرنگار است. حضور مردم، اگرچه همیشگی باشد، قطعا یک استثناست. استثنایی با "دربرگیری" جهانی و بزرگیای که به آن ابعادی حماسی میدهد. حماسهای به تر و تازگی گلوی خشک شعار دهندگان تهرانی. که معصوم(ع) فرمود: ملائکه بوی دهان روزه دار را به پر و بال خود به تبرک میزنند. و کدام خبرنگاری پیدا میشود که بتواند چنین رویدادی را نادیده بگیرد.
از العربیه و بی بی سی و مابقی که رئیس دفتر روابط عمومی نتانیاهو باشند، خوشترند تا خبرنگار، بگذریم، هیچ رسانهای را یارای نادیده گرفتن حماسه امروز مردم نبود. و هیچ رسانهای را یارای پوشش دادن به این حضور گرم، کما هو حقه.
فی المثل، کدام خبرنگاری میتواند فریاد آن پیرمردی را که با گلوی خشک صدای میزند "مرگ بر اسرائیل" به رشته وصف بکشد و کدام عکاسی میتواند هرم حنجرهاش را تصویر کند؟ ما فقط میتوانیم بنویسم "حاضران در این راهپیمایی شعارهای «مرگ بر آمریکا» ، «مرگ بر اسرائیل» و «الله اکبر» سر میدهند." . عکاس نیز تصویر صورتی را ثبت کرده است که در حال فریاد، مشتش را گره کرده است. همین!
و این، برای تصویر کردن عمق حضور و هرم خشم یک ملت از جنایات کثیف فرزندان خلف ابن سعد و ابن زیاد کافی نیست.
رسانهها کارهای نیستند، تنها خدا حماسه حضور امروز مردم در خیابانهای داغ تهران را تصویر خواهد کرد. و ای کاش امشب، ملائک مقرب خدا، قصه امروز خیابانهای تهران را با خود به خواب کودکان غزه ببرند.