آدرس داده‌اند آخر بازار جمشیدآباد، یک دستشویی عمومی. آتش از آسمان مرداد آبادان می‌بارد، بازار جمشیدآباد را در هوای داغی که براق شده و تو چشم می‌زند می‌رویم بالا،می‌آییم پایین. دنبال مردی که عضو مسجد قدس (صدر) آبادان بود. زمان حصر آبادان رزمنده بومی بود، برادرش علیرضا در همان روزها در مقاومت آبادان شهید شد و خودش حالا نگهبان یک سرویس بهداشتی در ته بازار یک محله حاشیه شهر است.

گروه جهاد و مقاومت مشرق - خط کمرنگی روی دیوار چرک‌مرده نوشته است:سرویس بهداشتی‎. بوی کلافه‌کننده‌ای از توالت‌های بی‌در و پیکر می‌زند بیرون. جلوتر در کوچه‌ای که به سمت بازار می‌پیچد آلونکی حلبی دیوار به دیوار دستشویی انگار دارد جلوی چشمت زیر آفتاب ذوب می‌شود. با تق کوچکی، در باز می‌شود؛ پیرمرد جواب سلام می‌دهد و می‌پرسد: «باهام چکار دارید عامو؟»

کدام مسئول از این رزمنده خجالت می‌کشد؟ //////// جهت انتشار در تعطیلات /////////// عید بر عاشقان مبارک باد

اسمش علی پیروزمند است؛ یک گاری دارد با چند سیلندر گاز که می‌گوید از مردم قرض گرفته و با پر کردن گازپیک‌نیکی، روزانه یکی دو هزار تومانی دستش را بگیرد یا نگیرد. کنار دستشویی عمومی بازار، روزگار می‌گذراند و همین‌ها.

راضی نمی‌شود؛ می‌گوید: «می‌ترسم بیایند و از همین جا هم بیرونم کنند و توالت‌شوری را هم از من بگیرند. قبلا خیلی اذیتم کردند.» با وساطت همسایه‌اش که مکانیکی سر خیابان است، بالاخره رضایت می‌دهد. بهش می‌گویند:«با اینها حرف بزن، از خودمانند، بچه‌های جهادند.» با نشان جهاددانشگاهی بالای برگه ماموریت خبرگزاری نرم می‌شود، می‌گوید: « توی جنگ مو هم تو جهاد کار می‌کردُم.» جهاد سازندگی را می‌گوید.

به همه بی‌اعتماد است، تا نیمه کوچه می‌رود و برمی‌گردد و باز می‌گوید: « نه صبر کنید به حاجی هم اطلاع بدهم نگوید بهم نگفتی.» می‌رود و با حاجی برمی‌گردد که عطار بازار جمشیدآباد و بازنشسته سپاه است. حاجی که لرزان و به سختی به عصای پیری تکیه داده هم می‌گوید: «باهاشان حرف بزن، چه اشکالی دارد.» بعد آرام و درگوشی می‌گوید: «خواستیم بگذاریمش خادم مسجدی جایی شود، ولی موفق نشدیم. فقر بهش فشار می‌آورد.»

کدام مسئول از این رزمنده خجالت می‌کشد؟ //////// جهت انتشار در تعطیلات /////////// عید بر عاشقان مبارک باد

پیروزمند می‌رود سمت دستشویی‌ها. می‌گوید: «از مسئولان کی حاضر می‌شود این وضعیت را تحمل کند؟ مردم می‌آیند رد می‌شوند دو تا حرف هم به من می‌زنند ولی مجبورم این‌جا بمانم، وقتی این آلونک نبود، توی همین توالت می‌خوابیدم. الان توی کوچه روی زمین نماز می‌خوانم، کی اهمیت می‌دهد؟»

شکایتی ندارد که زنش طلاق گرفته و رفته، می‌گوید که بالاخره او هم آبرو داشت و با فقر چه جور سر می‌کرد؟

غصه می‌خورد که دو نوه دو ساله دارد و حتی نمی‌داند اسمشان چیست. می‌گوید: «دخترهای دوقلویم روز 22 بهمن سال 62 به دنیا آمدند. نمی‌خواهم اسباب سرافکندگی دخترهایم جلوی شوهرهایشان باشم.»

کدام مسئول از این رزمنده خجالت می‌کشد؟ //////// جهت انتشار در تعطیلات /////////// عید بر عاشقان مبارک باد

راه می‌دهد و در آلونک حلبی را تا آخر باز می‌کند، خرت و پرت سال‌ها از سقف و در و دیوار پلیتی آویزان است. جا به جا رد پای موش‌ها دیده می‌شود و بوی نا و گرما و دستشویی کناری نفس را بند می‌آورد.

دستگاه پخش کوچکی روشن است و بازیگران سریال یوسف پیامبر با گریم‌ها و لباس‌های مجلل بازی می‌کنند، تصویرهای رنگی و باشکوه سریال وصله جوری برای سر و وضع آن گوشه چرک‌مرده و به هم ریخته نیستند. با شوخی آبادانی می‌گوید:«یخچال هم دارم، تازه از سوئد برام آوردنش!» یخچال عهد عتیق به زور نفس می‌کشد و بیشتر کمد اوراقی است که پشت در آهنی به زور چپانده شده است.

سر ظهر است؛ لابه‌لای صحبت‌ها، کسبه بازار می‌آیند با نگاهی زیر چشمی رد می‌شوند و می‌روند دستشویی، آدم معذب می‌شود ولی عامو عادت دارد. جا و مکان و نانش را از سرایداری همین دستشویی دارد.

از اول جنگ تعریف می‌کند که در مسجد فعالیت می‌کردند و آرام آرام صداهایی از عراق آمد و بعد خبرشان کردند که خبرهایی دارد می‌شود. آبادان محاصره شد و بچه‌های مسجد قدس در شهر ماندند و جنگیدند.

کدام مسئول از این رزمنده خجالت می‌کشد؟ //////// جهت انتشار در تعطیلات /////////// عید بر عاشقان مبارک باد

می‌گوید:«من در جهاد کار کرده‌ام،از سال 61 تا 63 هم در صدا و سیمای آبادان کار می‌کردم، رئیس آن موقع مرا بیرون کرد چون دزد نبودم. خدا برایش خوش نخواهد. خیاط هم هستم، مردانه‌دوز، زنانه‌دوز، کت‌دوز. ولی از بیماری دیگر نمی‌توانم کار کنم.» با پز هم می‌گوید: «40 سال سیگار می‌کشیدم، یک روز گذاشتم کنار و از آن روز تا الان چهار سال است که دیگر سیگار نمی‌کشم.»

شاکی است که به خانواده شهدای آبادان سال‌های 60 زمین شهری دادند و چون او پول نداشت که زمین را بسازد، آن را از خانواده‌اش پس گرفتند و گفتند چرا پی نزدید و او هر چه گفت پول ندارم بسازمش، فایده‌ای نداشت و همان زمین صدقه سر برادر شهیدش هم از دست او و خانواده‌اش رفت.

کدام مسئول از این رزمنده خجالت می‌کشد؟ //////// جهت انتشار در تعطیلات /////////// عید بر عاشقان مبارک باد

می‌گوید: «نمی‌دانم در تهران و اصفهان و شیراز و مشهد هم خانواده‌های شهدا را می‌گذارند سرایدار دستشویی عمومی بشوند؟» و آخر سر می‌گوید: « فقط می‌خواهم به مردم بگویم اگر همه چیزشان را از دست دادند، ایمانشان را از دست ندهند.»

*افسانه باورصاد
منبع: ایسنا

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 27
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 16
  • محمد ۲۳:۰۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
    0 0
    ای خدا تمام خائنین به انقلاب و شهدارو رسوا کن شرمنده شما جانبازان عزیز هستم ای مسولین بیخیال شرمتان باد خیلی ناراحت شدم.
  • سید ۲۳:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
    0 0
    اوایل انقلاب که شور و نشاط از پیروزی همه را به میدان جهاد و دفاع آورده بود . دعای پیر و مرشدمان امام ( ره) همواره این بود که خدایا ما را قدر دان این ملت بدار و امروز می فهیمیم که دقدقه آن پیر سفر کرده چقدر بجا بوده است .
  • ابودانیم ۲۳:۵۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۸
    0 0
    قربون آبادان مقدس و آبادنی.از قدیم گفتن معرفت نزد آبادانیان است و بس.
  • ۰۷:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    افسوس
  • فدایی ۰۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    نمی دانم چرا این رزمنده را از صدا و سیما بیرون کرده اند یا چرا حتی به عنوان خادم یک مسجد هم قبولش ندارند؟ اما می دانم که حق این بنده خدا بیش از این است چون آدم است . ایرانیست ، هم وطن است . دوستان ، من مسئول نیستم اما از خودم و خدای خودم بیشتر خجالت کشیدم تا از علی آقای پیروزمند.
  • محمد95 ۰۸:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    اونوقت نور چشمیای این مملکت(جونیور)از بس تو پول ورن نمیدونن باش چیکار کنن میان خرج یه اغتشاشش میکنن به همین سادگی آقای روحانی!خانواده شهدا فقط اونایی نیستن که تو خونشون مبلای چند میلیونی دارن!
  • علي ۰۸:۲۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    جمله امام(ره)درموردبچه هاي جهاد جلوي چشم آدم تداعي مي شود كه فرمودند: سنگرسازان بي سنگر
  • reza ۰۸:۴۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    آی ابودانیم من نمی دانم معرفت نزد چه کسانی است اما می دانم خیلی ها بودند که معرفت تا پای جان داشتن ولی حرف و ادعا نداشتن. خیلی هم از اون سالها نگذشته و میشه اون افراد رو مثل همین عاموی آبادانی در اقصی نقاط ایرانی اسلامی یافت. اما نزد هرکی یه جو معرفت بوده ، میدونم نزد من و خیلی های دیگه نبوده. یه عده شهید شدن یه عده شاهد یه عده موجی شدن یه عده موج سوار یه عده جانباز شدن یه عده طناز یه عده نون غیرت میخورن یه عده نون به نرخ روز یه عده آخر غیرتن یه عده سیب زمینی پشندی ولی اینو بدون همون طوری که رزمنده آبادانی واسمون خیلی عزیزه همون اندازه رزمنده ترک و کرد و بلوچ و گیلک و لر و لک و مازنی و خراسانی و بندری و ... هم واسمون عزیزن آره عامو هنر و معرفت نزد همه ایرانیان است و بس خدای من از سر تقصیراتم بگذره اگه یه روز بخوام نمک این قشر عزیز رو بخورم و بهشون خیانت کنم مسئولین هم باید پاسخگوی عملکردشون باشن و مبادا که حق این عزیزان حتی بقدر ذره ای ضایع شود که ما هرجه داریم از این عزیزان است. یاعلی مدد
  • بنده خدا ۰۸:۴۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    برای مسئولین متاسفم از بی دردی و غفلت
  • ۰۸:۵۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    آنكه قران را مي بوسد شهيد شد نفر اول سمت راست و نفر آخر سمت راست شهيد شدند
  • علی ۰۹:۱۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    لطفا ادرسی چیزی بدهید تا کمکش کنیم شعار بس است
  • بی نام ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    پدر گرامی : روزگار بد جوری زمینت زده ،، سوی دیدت کم شده ، کمرت خم شده ، امیدت کم شده ، خانواده ات گم شده ، خدای روزگار انشاء الله نجاتت دهد . انشاء الله . هر عزیزی این مطلب را میخواند برای این پدر و امثال او دعای خیر کند.
  • امیر علی ۰۹:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    واقعا ناراحت شدم.اما دوست عزیز ما باید وظیفه خود را انجام دهیم تا کی به مسولین ناسزا بگوییم ؟ آیا مشکل این مرد بزرگ حل خواهد شد؟
  • حميد ۰۹:۵۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    خوش به غیرت مسئولین مربوطه که فقط برای پز دادن هر چند وقت یکبار به دیدن برخی خانواده های متمول شهدا می روند و توی هزار تا بوق و کرنا می کنند. البته طبق معمول پیام من غیرقابل انتشاره!!
  • ۱۰:۴۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    خانوادش ترکش کردن..!!!!!!!!!!
  • حقیقت ۱۰:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    برای مسئولین آیاخجالتی مونده که احساس کنند .موضوعی که کسی به آن اشاره نکرد.این جور اخباررا همه رسانه ها پخش میکنند که متاسفانه اجنبی ها هم رصد میکنند.خلاصه....این جوردلواپسی ها برای مسئولین اهمیت نداره
  • امیر تبریز اوغلی ۱۱:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    من خودمم با اینکه بیکارم ولی باور کن شرمندم
  • امیر احمد اکبری اسبق از تبریز ۱۱:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    هرگز از مرگ نهراسیده‌ام اگرچه دستانش از ابتذال شکننده‌تر بود. هراسِ من ــ باری ــ همه از مردن در سرزمینی‌ست که مزدِ گورکن از بهای آزادیِ آدمی افزون باشد.
  • ۱۲:۱۰ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    در مورد این گزارش و عکس ها خیلی حرفها میشه زد که قطعا چاپ نمیکنید اما اگر کسی به اندازه یک ارزن وجدان وغیرت داشته باشد متوجه میشود که مظلومیت این هموطن ایرانی کمتر از مظلومیت مردم فلسطین نیست
  • ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    چه ربطی به موضوع داشت؟!!1
  • محمود ۱۲:۱۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    شهدا . جانبازان . ازادگان درسته جان فدا کردند ولی اون عزیزانی که رفتند مردانه واستوار ایستادند و جنگیدند ولی نه شهید شدند نه اسیر ونه مجروح .. ایا اینها هیچ حقی ندارند ؟ اینها زحمت نکشیدند ؟ میدونم که ثبت نمیکنید ولی باز
  • ۱۲:۲۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    اگر دوباره بوی جنگ بیاید دوباره همینها وهمفکرانشان مورد توجه آقایان قرار خواهند گرفت،ولی اکنون به زعم همانها که خود بهتر می دانید، تاریخ مصرفشان تمام شده،جمله امام یادشان رفته که نگذارید پیشکسوتان جهاد وشهادت در کوچه پس کوچه های روزمرگی گم شوند.ولی حالا می بینیم که گم شده اند وآنهم بدجور وکسانی از سفره ملت می خورند که لیاقت نشستن سر این سفره ندارند چه رسد به خوردن.
  • محمود ۱۲:۲۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    چرا نظر مرا ثبت نکردید ؟ شما هم مثل بقیه ی مسئولین
  • محمود ۱۲:۲۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    لطفا شعار ندید
  • کریم ۱۶:۰۱ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    شهدا شرمنده ایم ایثارگران شرمنده ایم اماما شرمنده ایم خدا حق این ها را بر ما حلال کند که..........
  • ۱۹:۴۸ - ۱۳۹۳/۰۵/۰۹
    0 0
    ما هم مثل این اقا توی محله مون داریم . که زندگی و جونش را گزاشته برای ایران و ایرانی گزاشته و حالا توی یک خونه کرایه ای 40 متری زندگی میکنه با مادر پیرش و توی نون وایی با حقوق روزی 4.500 تومان کار میکنه ... جالبه نه ؟؟
  • ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۵/۱۱
    0 0
    شهدا شرمنده ایم.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس