گروه جهاد و مقاومت مشرق - شکست منافقین در "عملیات مرصاد" موجب شد تا بسیاری از اعضای این گروهک کشته یا اسیر شوند، ولی اعضای اصلی این گروهک تروریستی با فرار از صحنه نبرد جان سالم به در بردند. این موضوع موجب شد تا خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس در گفتوگو با سردار "احمد حقطلب" مسئول سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه و بسیج به واکاوی این موضوع بپردازد. لذا آنچه در ادامه آمده نتیجه این گفتوگو است.
- چرا عراق بعد از پذیرش قطعنامه از سوی ایران مجدداً به کشورمان حمله کرد؟
بعد از عملیات والفجر ۱۰ در حلبچه، تمرکز نیرو در این منطقه بوجود آمده بود، به همین خاطر بعضی از مناطق تحت تصرف رزمندگان اسلام مانند فاو با کمبود نیرو مواجه شدیم و عراق هم از این غفلت نیروهای خودی استفاده کرد و ظرف مدت ۴۸ ساعت فاو را بازپس گرفت و با کسب روحیه ناشی از این پیروزی، تمام توان خود را بسیج کرد و با استفاده از حمایتهای اطلاعاتی، نظامی و مالی کشورهای فرامنطقهای و کشورهای عربی، تکِ عراق در مناطق جنوبی کشور آغاز شد.
از سوی دیگر منافقین هم که با تشکیل ارتش به اصطلاح آزادیبخش با رژیم بعث عراق همکاری میکرد در برخی عملیاتهای روزهای پایانی جنگ مانند اشغال مجدد مهران، با ارتش این رژیم همراه شد.
از طرفی در داخل هم با مشکلات متعددی از جمله کمبود امکانات و تجهیزات مورد نیاز جبههها، مواجه بودیم به همین خاطر حضرت امام(ره) با ملاحظه درخواست امکانات مورد نیاز جبههها و اینکه تأمین همه آنها در توان کشور نیست، مصلحت آینده انقلاب و کشور را در پذیرش قطعنامه دیدند.
البته این عوامل دلایل ظاهری قبول قطعنامه است و در باطن شاید آن مقطع زمانی بهترین زمان ممکن برای پذیرش قطعنامه بود، چراکه تمام دنیای سرمایهداری و ارتجاع عرب، جمع شده بودند تا مانع شکست رژیم بعث عراق شوند.
به هر حال ۲۷ تیر ۱۳۶۷ که قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفتیم، رژیم بعث عراق این پذیرش را به حساب ضعف ایران گذاشت و با اطلاعاتی که غربیها و منافقین در اختیارشان میگذاشتند، به این نتیجه رسید که مردم از جنگ خسته شدند و چون نیرویی به جبههها اعزام نمیشود، جبهههای ایران به لحاظ داشتن نیروی انسانی بسیار ضعیف شده است.
لذا با چنین تحلیلهایی، آن زمان را بهترین فرصت ممکن برای حمله مجدد به ایران و اشغال سرزمینهای کشورمان دانستند، زیرا اگر بدون تحقق شعارهایی که در شروع جنگ داده بود، جنگ به اتمام میرسید، هشت سال جنگ را بدون هیچ دستاوردی به پایان میبُرد؛ به همین خاطر تصمیم گرفت جنگ را با اشغال بخشی از سرزمینهای کشورمان به اتمام برساند تا بلکه پشت میز مذاکره امتیازاتی از ایران بگیرد.
پس با لحاظ کردن چنین فرضیاتی حمله سراسری مجدد خود را از چندین محور جنوبی به سمت ایران آغاز کرد و حتی بخشهایی مانند خرمشهر مجدداً در معرض سقوط قرار گرفت، ولی زمانی که حضرت امام(ره) پیامی با این مضمون که "عاشوراییان به پا خیزید، امروز هم صحنه کربلاست" صادر کردند، به یکباره مردم همانند روزهای اول جنگ بسیج شدند و حتی فرصت سازماندهی را هم کنار گذاشته و مستقیم به مناطق جنگی رهسپار شدند.
این حضور همهجانبه مردم باعث شد تا علاوه بر تأمین مرزهای کشورمان، امکان پیشروی به داخل خاک عراق و تهدید بصره نیز به وجود بیاید، اما فرماندهان در استعلام از حضرت امام(ره) مبنی بر ورود مجدد به خاک عراق، ایشان با این امر مخالفت کردند، به همین خاطر رزمندگان فقط به تأمین مرزهای جنوبی پرداختند.
- به نظر شما چه تحلیلی از تحرکات ماههای پایانی جنگ تحمیلی توسط منافقین میتوان ارایه داد؟
همزمان با این تحولات منافقین نیز تحرکاتی را در شمال غرب کشور آغاز میکنند که در تحلیل این امر دو تحلیل را میتوان مطرح کرد؛ تحلیل اول این است که منافقین با پشتیبانی عراق، ارتش مجهزی تشکیل داده بودند و تصور کردند در چنین شرایطی میتوانند خود را به تهران برسانند و نظام اسلامی را ساقط کنند.
این درحالی بود که برابر اعترافات تعدادی از دستگیر شدگان در عملیات مرصاد، برخی دو روز قبل از عملیات منافقین به عراق آمده بودند و این نشان میدهد آنها چه عجلهای داشتند. به عبارت دیگر آنها تصور میکردند اگر هر چه زودتر حمله خود را آغاز نکنند، دیگر نمیتوانند موجب سقوط نظام جمهوری اسلامی ایران شوند.
در چنین شرایطی ابتدا ارتش عراق به مرزهای شمال غرب کشورمان حمله میکند و پس شکستن خطوط دفاعی ما، راه را برای عبور منافقین هموار میسازند و منافقین هم طبق زمانبندی که داشتند مسیر آسفالته منتهی به شهرهای کشورمان را طی میکنند تا هرچه سریعتر به تهران برسند.
منافقین تا زمانی که به اسلامآباد غرب میرسند، حرکتشان مطابق با زمانبندی از قبل تعیین شده بود؛ این موفقیت آنها هم به دلیل این بود که آنها هر کجا تجمعی از نیروهای رزمنده کشورمان را میدیدند به ارتش عراق اطلاع میدادند و آنها هم با بمباران هوایی راه را برایشان باز میکردند؛ چون اینها نیرویی نبودند که بتوانند جنگ درگیرانهای داشته باشند.
ولی زمانی که به اسلامآباد میرسند بهواسطه مقاومتهای پراکندهای که در این شهر مقابل آنها صورت میگیرد از هیچ جنایتی در شهر فروگذار نمیکنند؛ بهعنوان مثال همه مجروحان و بیمارانی که در بیمارستان شهر بستری بودند را تیرباران میکنند و جوّ رعب و وحشت در شهر بهوجود میآورند.
- زمانی که منافقین به اسلامآباد غرب میرسند دو اتفاق حادث میشود که در سرنوشت جنگ با منافقین تأثیر مهمی داشت، حال این دو اتفاق چه بود؟
اول اینکه بخشی از لشکر بدر که بهطور اتفاقی در مسیر منافقین به سمت اسلامآباد حرکت میکردند، پس از مواجهه با منافقین با آنها درگیر میشوند و این باعث کند شدن سرعت حرکت منافقین به سمت کرمانشاه میشود.
اتفاق بعدی ابلاغ مأموریت جدید به تیپ قائم آل محمد(عج) بود که بنابر این ابلاغ میبایست این یگان نیروهای خود را از جنوب به مریوان و ارتفاعات مشرف به حلبچه عراق منتقل میکرد؛ لذا برای سهولت در این جابجایی تصمیم میگیرند مقری را بعد از تنگه «حسنآباد» در نزدیکی تنگه «چهار زبر» احداث کنند.
بر این اساس دو گردان تیپ قائم آل محمد(عج) در منطقه مستقر میشوند تا از آنجا به محل مأموریت جدید تیپ اعزام شوند؛ همزمان یک کامیون حامل مهمات که روانه مریوان بود نیز شبهنگام به محل استقرار تیپ قائم میرسد و با درخواست فرمانده پادگان، راننده کامیون شب را در آنجا سپری میکند.
بدین ترتیب وقتی خبر حمله منافقین به اسلامآباد به تیپ قائم سمنان میرسد اولین نیروهایی که مأموریت پیدا میکنند تا در تنگه «چهار زبر» مقابل حرکت منافقین را بگیرند، نیروهای این تیپ هستند و بدین شکل منافقین پشت تنگه باقی میمانند و پس از رسیدن سایر نیروها، با کمک هوانیروز ارتش، ستون حرکتی منافقین از هم پاشیده و تعداد زیادی از آنها نیز به هلاکت میرسند.
- عنوان کردید دو تحلیل را میتوان در خصوص تحرکات منافقین ذکر کرد، به تحلیل دوم هم اشاره میکنید؟
تحلیل دوم این است که سازمان منافقین وقتی میبیند قطعنامه از سوی ایران پذیرفته شده و بهزودی جنگ خاتمه مییابد و با پایان جنگ حضور آنها در عراق فاقد موضوعیت میشود و سازمان هم توان نگهداری این همه نیرو را ندارد و از طرفی کشورهای دیگر هم با قبول قطعنامه از سوی ایران طبعاً تعهداتی را نسبت به ایران قبول میکنند و بر اساس آن از پذیرش منافقین خودداری خواهند کرد، عملیات«فروغ جاویدان» را طرحریزی و اجرا میکنند.
با توجه این موضوع چنانچه نیروهای این سازمان پس از عبور از مرز و رسیدن به شهرهای ایران مورد حمایت مردم قرار بگیرند راه برای ادامه مسیر آنها هموارتر میشود، اما چنانچه این نیروها در رسیدن به اهداف پیشبینی شده با شکست مواجه شوند، دیگر نیازی به نگهداری و تحمیل هزینههای پس از آن را ندارند.
بنابر این سران منافقین با چنین تحلیلی نیروهایشان را روانه صحنه کار زار میکنند و با کشته شدن اعضای عادی و حفظ کادر اصلی خود، به اصطلاح سازمان را سبک میکنند تا مجدداً از فاز نظامی به فاز سیاسی بازگردند؛ بدینصورت میتوانند برای باقیمانده نیروهایشان در کشورهای غربی پناهندگی بگیرند؛ البته ظاهر کار آنها فعالیتهای سیاسی است و در باطن فعالیتهایشان جاسوسی علیه کشورمان نهفته است.
همانگونه که عنوان شد منافقین با سبک کردن سازمان خود به دامان کشورهای غربی پناه بردند و سردمداران این کشورها نیز منافقین را از لیست سیاه سازمانهای تروریستی خارج ساخته و در مقابل، منافقین نیز مجدداً جاسوسی به نفع کشورهای غربی، بهویژه در بخش هستهای را آغاز میکنند.
- نام عملیات مرصاد توسط چه کسی تعیین شد؟
نمیدانم این نام برای اولین بار به ذهن چه کسی خطور کرد، ولی هر چه که هست نام برازندهای برای این عملیات انتخاب شد؛ زیرا محاصره شدن منافقین در پشت تنگه «چهار زبر» مصداق همین معنی مرصاد یعنی «کمینگاه» است.
- برای اینکه در آینده مقابل تحرکات دشمنان غافلگیر نشویم چه باید بکنیم؟
بهطور قطع و یقین تا زمانی که این نظام به فعالیت خود ادامه میدهد و ما شعار ضد ظلم و جور سر میدهیم و نخواهیم به مستکبرین باج بدهیم همیشه در یک جنگ همانند دوران دفاع مقدس یا جنگ اطلاعاتی، فرهنگی و یا اقتصادی قرار داریم؛ لذا برای اینکه غافلگیر نشویم مهمتر از هر چیزی افزایش بصیرت و دانایی مردم کشورمان است و از سوی دیگر مسئولان نیز باید با تقویت فعالیتهای اطلاعاتی و رصد اقدامات دشمن، در تمامی عرصهها آمادگی لازم در برابر تحرکات آنها ایجاد کنند.
کد خبر 331197
تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶
- ۱ نظر
- چاپ
مسئول سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سپاه و بسیج گفت: برنامه منافقین این بود که در صورت شکست عملیاتشان علیه نظام اسلامی و کشته شدن اعضای عادی، کادر اصلی خود را حفظ کرده و مجدداً از فاز نظامی به فاز سیاسی بازگردند.