*از بحث انتخاب های ورزشی و کمیته المپیک شروع کنیم؟ این مشی بی طرفی تان در انتخاب ها برای تان کم مشکل نساخته. بالاخره شما می توانستید کمیته المپیک را در دست بگیرید ،می توانستید رئیس باشید و متهم به شاه سلطان حسین بودن نشوید؟
ماجرا طوری که آقایان در تلویزیون گفتند ، نبود. تعدادی از این آقایان احتمالا دلسوز ورزش پیش من آمدند و از من می خواستند که همزمان که وزیر ورزش هم هستم ، رئیس کمیته المپیک بشوم ، من به آنها گفتم که این توصیه ها و راهنمایی ها را نکنید، راهنمایی های خوبی نیست؛ بعضی از این آقایان می گفتند ما خودمان رئیس سازمان ورزش بودیم و خودمان هم شدیم رئیس کمیته المپیک و در کشور ما این روال جواب می دهد. گفتم ولو اینکه جواب بدهد ، من دنبال این جواب نیستم .
من خیلی توانمند باشم همین کاری که در اختیارم هست
را بچرخانم و با یک دست چندتا هندوانه نمی خواهم بردارم ما منتقد کسی
بودیم که رئیس سازمان تربیت بدنی بود که می خواست در آن واحد می خواست رئیس
فدراسیون فوتبال هم بشود تازه می خواهد رئیس فدراسیون والیبال هم بشود،
این را ما مذموم می دانستیم و محکوم می کردیم. پس خودمان نباید در این
هچل بیفتیم . یکی از آقایان که رئیس سازمان هم بوده به من گفت شما بیا و
این کار را انجام بده ولی من گفتم آقا از این توصیه و نصایح به من نکنید .
گفتم ضرب المثل ما ضرب المثل شاه سلطان حسین است که همین یک فضا ، همین یک امکان ما را بس. چیزی را که ما در کلاس های درسمان همواره نقد کردیم ، را چطور انجام بدهم؟ در جامعه چند شغله بودن به عنوان یک ضد ارزش منفی تلقی میشود؛ما خودمان نباید درگیرش بشویم ؟ این ضرب المثل را را برای دوستان زدم آقایان می گویند خب شما این را گفتید در حالی که اخلاق هم حکم می کند که انسان در به کار بردن کلمات صداقت داشته باشد . ما حق نداریم آدمها را نفی کنیم آن هم روشهای ناپسند و زشت. اگر یکی راضی نشد 6 کار را در آن واحد داشته و گفت یک شغل برای من کافیست درست نیست که به او انگ بزنیم. من هم کسی هستم که مشورت می پذیرم اما نصحیت های منطبق بر عقل و تدبیر و واقعیت های جامعه نه نصایح محفلی و پای منقلی انشاا... دیگر شاهد این موارد نباشیم.روشن شد برایتان!
*بله ، یک ذره بیشتر از آن چیزی که فکرش را می کردیم ( خنده جمعی) ولی واقعا اعتقاد دارید که کمیته المپیک واحد مستقل است یا بخشی از وزارت ورزش است ؟
ببینید قانون تعریف کرده وزرات ورزش یک نهاد دولتی است که طبق قانون تصویب و تائید شده و مشخص است و وظایفش کاملا معلوم است . کمیته ملی المپیک یک موسسه یا نهاد عمومی غیردولتی است . درست است که دولت اعتباراتش را تامین می کند ، درست است که در ملک دولت دارد زندگی می کند ، درست است که از امکانات دولت استفاده می کند ، عیب ندارد ولی باید استقلالش را محترم شمرد و اجازه داد که بر اساس این استقلال حرکت کند .
*ولی خارج از ایران اعتبار و جایگاه کمیته ملی المپیک بالاتر است . این اتفاقی است که وسوسه ریاست کمیته ملی المپیک را در سر رئیس سازمان می اندازد
خب بله، مثلا طرف خیلی دوست دارد « ای او سی ممبر» بشود. خیلی خوب است که این کرسی را داشته باشیم اما به چه قیمتی؟ اگر این کرسی را برای کشور بگیریم که فرقی ندارد دست چه کسی باشد و مهم این است که هر کس می رود آنجا برای کشور خدمت کند. نه اینکه مثل بعضی ها کرسی را بگیریم و علیه کشور کار کنیم. داورانی داریم که رئیس کمیته داوران بودند علیه ورزشکاران خودمان اقدام کردند.
*ولی مثلا می گویند هیات اجرایی جدید کمیته خیلی توان اجرایی و برش دولتی ندارند.
چرا؟ یعنی چی؟
*می گویند هیات رئیسه قبلی وزن بیشتری داشت.
ببینید جذب اعتبار بستگی دارد به صرفا وضعیت اقتصادی دولت و کل کشور. شما درآمد نفتی تان ظرف 7 سال بوده700 میلیارد دلار در حالی که در حال حاضر با توجه به تحریم ها یی که وجود دارد مطلقا چنین درآمدی حاصل نمی شود و نخواهد شد . وقتی درآمد سرشار باشد و پول کلان باشد نشت این پول به ورزش هم سرایت میکند دیگر. به قوت و ضعف مدیرو ارتباطات ربطی ندارد . به عنوان مثال ما دستوری را از رئیس جمهور میگیریم ؛ دستور میدهد به حوزه معاونت راهبردی که این پول در اختیار ورزش قرار بگیرد ، دستور روشن. معاونت راهبردی میگوید خیلی خب اولویت اول در کشور حقوق کارکنان است بعد سایر موارد. هر چی بعد از آن باقی ماند در خزانه برای شما ، چیزی وجود ندارد.
*پس می گویید مشکل از هیات اجرایی کمیته المپیک نیست؟
وقتی کسی در رده های مختلف مدیریت کار کرده است ، از پایین شروع کرده به کار کردن ناگهان از آسمان سوراخ نشده بیفتد پایین و بشیند آنجا . سر و صدای بی دلیل ندارد کار تبلیغاتی نمی کند یعنی موفق است. رئیس کمیته ملی المپیک ، دبیرکل کمیته ملی المپیک و اعضای هیات اجرایی اش دارند کارشان را بخوبی انجام می دهند.در کدام شورای اجرایی سراغ دارید که دو المپین وجود داشته باشد؟ رئیس فدراسیونهایی که هستند همه بالای 15 سال ، 20 سال سابقه دارند . این یعنی تخصص گرایی.
*ولی این شایعه بود که مثلا وزارت ورزش از یک لیست خاص در انتخابات حمایت کرده است. این را همان دوستانی گفتند که به شما گفته اند شاه سلطان حسین؟
ببینید اینها چون عادت کردند به رای چینی و در واقع مهندسی آرا ، این حرف ها را می زنند. آقایان خودشان را قیم مردم می دانستند در نتیجه همواره تصورشان این است که هر کسی می آید در این جایگاه قرار می گیرد باید این مهندسی را انجام بدهد منتهی این بار تصورشان این بود که این دولت عوض شده مهندسی باید به نفع شان انجام شود و وقتی دیدند که این مهندسی به نفعشان نیست گفتند که این مدیر چرا این کار را می کند ؟ چرا عقب نشینی می کند؟ چرا دارد فاصله می گیرد؟ البته نه اینکه ما بی تفاوت باشیم ؛ من افشا کنم ما لیستی نداشتیم. حتی می خواستم کمک شان کنم که بیایند اما خودشان همه چیز را خراب کردند.
*منظورتان اتفاقات مربوط به آیین نامه اجرایی انتخابات است؟
بله. این آیین نامه ای که مجددا نوشته بودند برای این بود که روسای قبلی
انتخابات را مهندسی کنند. در ترجمه آیین نامه تخلف شده بود. من این ترجمه
را به صورت محرمانه با اصل لاتیناش فرستادم برای معاونت حقوقی ریاست
جمهوری . چون در آن لحظه هر کاری میکردم گروهی که حاکم بودند ممکن بود به
عنوان دخالت دولت در انتخابات تلقی کنند و باعث تعلیق ورزش کشور
شوند.متاسفانه افراد زیادی هستند که منافع فردی شان را بر منافع ملی ترجیح
می دهند پس باید هوشیارانه عمل می کردیم من این یادداشت را به معاونت حقوقی
ریاست جمهوری دادم که آنها نظر بدهند .
همزمان با وزرات خارجه مان با
جناب آقای دکتر ظریف مذاکره کردم که شما با ژنو مرکز یا محل استقرار IOC
مذاکره کنید، با سفیر ما در ژنو صحبت کردند که ایشان بروند آنجا صحبت
کند.آن رایزنی را بدون اطلاع کسی و بدون سرو صدا انجام دادم. همین آقایانی
که من را هل میدادند که بیا خودت رئیس کمیته ملی المپیک شو، کار را خراب
کردند.من شب در جلسه هیات دولت پاسخ نامه را از معاونت حقوقی ریاست
جمهوری خانم دکتر امین زاده گرفتم ، باز کردم و فقط خودم جواب را خواندم ؛
آمدم توی ماشین نشستم و رادیو را روشن کردم و شنیدم متن نوشته خانم امین
زاده توی رادیو داشت بیان می شد.
نشان می داد همین آقایانی که من را هل می دادند که ریاست کمیته ملی المپیک را هم خودت بگیر تا به تو شاه سلطان حسین نگوییم ، رفته بودند با واسطه هایی که داشتند معاونت ریاست جمهوری پاسخ را گرفته بودند .کاری که کردند باعث شد خودشان شانس حضور در انتخابات را از دست بدهند.
*چند جا چندتا از دوستان در فدراسیون ها بودند که برای رای آوردن از شما هزینه می کردند.
من تکذیب کردم و شدیدا هم با آنها برخورد کردم.بله از من مایه می گذاشتند. من آدمی نیستم که بگذارم کسی از اسمم هزینه کند.پسرم جایی کار میکرد؛ فهمیدند که او پسر من است و او را شناختند و وقتی این موضوع فهمیدند با او یکجور دیگر رفتار میکردند با او بهتر سلام علیک می کردند! پسرم آنجا را ترک کرد، رفته جایی که او را نشناسند. این روحیه را داریم دیگر؛ با این روحیه دوست و رفیق جای خود دارد. با این افراد طوری برخورد شد که دیگر هیچ وقت این کار را نکنند.
*کلا فکر کنم شما هنگامی که عصبانی میشوید برخوردتان خیلی شدید است.
بحث عصبانیت نیست. شما باید یک چارچوب داشته باشید. اگر این چارچوب مخدوش بشود شما باید سرآن چارچوب بایستید.
*البته آقای کفاشیان هم بحثش را مطرح می کنند که به تماس های تلفنی شما خیلی علاقه دارند.( میخندد)
ایشان هم انسان بسیار شریفی هستند.
به بحث ایشان هم میرسیم.( میخندد)
بله . ولی من اعتقادم این است که فدراسیون باید تمام خیر وشر سازمان را درنظر بگیرد ، مسئولیت پذیر و پاسخگو باشد و عملکردش را هم به خوبی انجام دهد. جای خوبش را رئیس فدراسیون باشد جای بدش را هم توپ را بیندازند در زمین وزارت ورزش یا مثلا بنده.
*سئوال آخرمان در این بخش درباره بازی های آسیایی است . اینکه چه عملکردی خواهیم داشت؟
ورزش ما ظرفیت معینی دارد چون ما یک بخشی از این ظرفیتمان معطل است در
واقع بدون استفاده است، چون در خیلی از رشته های بانوان ما نمی توانیم و
نباید شرکت داشته باشیم. پس دیگران با 100 درصد ظرفیت می آیند و ما با
60تا 65 درصد ظرفیت وارد مسابقات می شویم. پس ما اساسا ظرفیت جایگاه اول را
هیچگاه نمی بینیم همیشه باکسانی که 100 درصد توان می آسیند نباید رقابت
کنیم . پس جایگاهایمان چهارم، پنجم تا ششم است یا هفتم. کما اینکه شما
سوابق را هم که نگاه بکنید ما هشتم هستیم، هفتم هستیم ، ششم هستیم و گاهی
اوقات هم چهارم ولی همیشه بین ششم تا هشتم در حرکتیم.
یک عدد و رقم به شما بگویم. تفاوت مدالی ما با قزاقستان 20تا است ما با 59 مدال چهارم شدیم آنها با 79 تا پنجم. 20تا مدال بیشتر از ما گرفتند تازه آن 20تا مدال هم عمدتا مدال نقره بوده . در واقع ما با زمین خوردن یک دوچرخه سوار آنها چهارم می شویم احتمالا با یک زیر یک خم در مثلا کشتی اشتباه یا یک خطا در فلان مسابقه هفتم می شویم. پس آنها در 20تا مدالش احتمال اینکه این بار 2تایش را طلا بگیرد هست ( ما هم همچین احتمالی را داریم) پس ما این احتمالات را داریم و البته باید روی ظرفیتهای بیشتر بانوان برای سالهای آتی کار کنیم. که بتوانیم ظرفیتمان را از این طرف به 100 نزدیک کنیم . در آقایان که با 100 حضور پیدا کنیم الان ظرفیت مان در آقایان هم 100 نیست .
*راستی اینکه می گویند شما شاگردان تان که سر کلاس نمی آمدند ، حتی اگر قهرمان المپیک بودند هم می انداختید درست است؟
بله هنوز هم اگر قهرمانی سر کلاس نیاید از درس من نمره نمی گیرد.
_ واقعا به امیر خادم صفر دادید بعد از المپیک آتلانتا ؟
بله صفر دادم. چون اعتقاد دارم دانشجو باید سر کلاس بیاید .باید بیایند و آموزش دادن را یاد بگیرند . کشتی گرفتن را بلد بودند اما احتمالا آموزش دادن را نه . او سر کلاس نیامد نمره هم نگرفت. بعد از آن دیگر کسی جرات نمی کرد که سر کلاس من نیایید.امیر هم چند جلسه ای نیامد و از من صفر گرفت.
*الان دیگر مرتب می آیند سر کار؟
بله مرتب می آید. چوب تر را چنان که خواهی پیچ ، هر که در خردیش ادب نکنند، در بزرگی ادب از او برخاست، چوب تر را چنان که خواهی پیچ ، نشود خشک جز به آتش داد. شما هم اگر یک بار سر کلاس من می آمدید الان در این موضع نبودید...مزاح بود ببخشید! اما در کار تعلیم و تربیت سختگیر هستم نه اینکه کسی را بیندازم و اذیت کنم ولی به هرحال باید چیزهایی را یاد بگیرند.
*اگر اشکالی ندارد وارد بحث فوتبال بشویم. شما درباره تمدید قرارداد با کارلوس کی روش نکات متفاوتی داشتید. اینکه به جای احساسی شدن و جو رسانه ای عملکرد او بررسی شود و...؟
من قبل از اینکه بچه ها به جام جهانی بروند چند تا اسلاید ( که بعد به شما نشان می دهم) تهیه کردم و به هیات دولت بردم و آنجا گزارش دادم . یک اسلایدش جان مطلب بود . در این اسلاید من گفتم که در سالهایی که ما شرکت داشتیم( سه تا ستون دارد) سه دوره و دوره چهارم که با علامت سوال گذاشته بودیم . دوره اول دوتا باخت یک مساوی. دوره دوم دوتا باخت یک برد ، دوره سوم دوتا باخت یک مساوی ،دوره چهارم را شما الان می توانید بگویید یک مساوی دوتا باخت. که آنجا گفتم براساس نرخ روند و پیش بینی های آماری ما قطعا دوتا باخت می دهیم چون دوتا باختمان در این ستون همواره تکرار شده ، یکی یا برد است یا مساوی . در خوشبینانه ترین حالت برد است و در حالت خوشبینانه مساوی است و بدبینانه سه تا باخت.
این نرخ روند است و قابل پیش بینی ؛
چرا؟ چون اساسا در فوتبال ما روال علمی ، منطقی وحتی تجربی شکل نگرفته
است و حرکت نمی کند. ما از فوتبال شکل ظاهر داریم. پس این یک نکته. اساسا
فوتبال ما به لحاظ فنی تغییر ماهوی با سال 1978 نکرده است ، شاید آن موقع
ممکن بود نمایششان زیباتر می بود، پس ما همینیم. حرکت ما یک حرکت کاملا
خطی و با نواسانات متعدد ولی نهایتا اوجش در یک خط افق بوده است. هیچ وقت
صعودی نبوده است. این چیزی است که ما باید در نشست با کارشناسان و افراد
فنی تحلیل کنیم که من تا به حال با دو گروه نشستم و صحبت کردم یک گروه خود
فدراسیونی ها هستند ، یک گروه هم اتحادیه فوتبال. کار مربیان را هم
جداگانه خواهم پذیرفت و بعد هم با یک تعدادی از خبرگان این کار و
تحصیلکردگان و باتجربه هاو... حتما خواهم نشست تا ببینم بحثشان و چه کار
باید کرد. ما در خصوص مربی نباید تابع جو و جریان باشیم . ما اگر نتیجه
گرا هستیم که باید آن جدولی که من گفتم را باید بگذاریم جلویمان ببینیم چه
تغییروتفاوتی کرده است، پس این نتیجه.
اگر فرایندگراهستیم ، بررسی کنیم که
در فرایند تغییرات بنیادینی این مربی ، این تیم مدیریتی ایجاد کرده است؟
به نظر من خیر. پس فرایندی هم نیستیم. چون شما بعضی اوقات میگویید من
محصول را نگاه میکنم ، یک موقع میگویید من فرایند را نگاه میکنم ؛ فرایند
را تصحیح میکنم محصول حتما باید محصول باکیفیتی خوهد بود. فرایند را شما
اصلاح بکنید ، متریال خوب هم درونش بریزد طبعا محصولی که به دست خواهد آمد
محصول با کیفیتی خواهد بود. اینگونه من ندیدم. پس فرایندی هم می بینم که
چنین چیزی نیست. پس به نظرم بخش عمده ایش فضاسازی رسانه ای است. حالا چرا
رسانه ها این فضاها را ایجاد می کنند ، باید از خودشان پرسید.
چه دلیلی دارد که یک شبه یک آدم را بالا می برند چرا؟ نتیجه را دیدند و خیلی از نتیجه راضی بودند؟ یعنی آن شب که این آقای مفسرین من اسم شان را نمی گذارم مفسر و واقعا گزارشگر هستند اگر می گفت این چه بازی بدی است، ضد فوتبال است و... مردم به خاطر باخت به خیابان نمی ریختند تا جشن بگیرند. پس افکار مردم را به سویی سوق دادند که از یک شکست جشن پیروزی بگیریم . البته من منکر زحمت و تلاش بچه ها در بازی با آرژانتین نیستم و باید ان بازی را تحسین کرد اما باید منطقی بود .
*پس می گویید فضای رسانه ای جو حمایت از تیم ملی را هیجانی کرده است؟
بگذار برایت یک مثالی بزنم. من رفتم فرودگاه برای استقبال از بچه ها. با اولی که سلام علیک کردم یواش به من گفت کی روش را نگه دار؛ دومی گفت، سومی گفت و تا ته همه این را گفتند، درحالی که اصلا ما ورودی به بحث انتخاب مربی تیم ملی نداشتیم. آنجا فهمیدم که این کار یک کار هماهنگ و مدیریت شده و مهندسی شده است. همین پیشنهاد را رسانه گفت، تلویزیون گفت، رسانه مکتوب گفت، رادیو گفت،رسانه شنیداری ، دیداری ، سایت هاو... مدام این حرف تکرار شد و این خواسته فارغ از اینکه منطبق با بحث کارشناسی باشد و با این پیش شرط که همه خواسته های سرمربی درست یا نادرست ، باید پذیرفته شود. بحث ما درباره این قسمت از فشار رسانه ای بود.
*ولی این حرف های شما طوری تعبیر شد که انگار مخالف یا دشمن کی روش هستید؟
چه مخالفتی؟ کدام دشمنی؟ من به فوتبال کشورم علاقه مند هستم ، علاقه مند
هستم به این که آن شکستی که ما در مقابل آرژانتین داشتیم به پیروزی تبدیل
شود . جامعه ما از این بابت نشاط پیدا کند.جوانان ما علاقه مند می شوند و
می روند فوتبال بازی کنند . از اعتیاد دور می شوند و چه چیزی بهتر از این؟
من می گویم حالا که همه اعتقاد داریم روند فوتبال مان غلط است باید اصلاحش
کنیم. اگر کارمان غلط بوده باید نقدش کنیم و نقاط ضعفش را پیدا بکنیم و
آنها را به نقاط قوت تبدیل کنیم.اگر مشکل از مدیریت ماست باید تلاش کنیم
اصلاحش کنیم. اگر مربی خوب عمل کرده که قدردانش هستیم و دستش را هم می
بوسیم .
حالا اگر در این فرایند مربی ما کم کار است باید به او تذکر دهیم که پرکار باشد یا در قرارداد و تفاهمنامه هایمان این را از او بخواهیم. اگر توانایی هماهنگی ندارد عذرش را بخواهیم ؛ شوخی ندارد یک ملت با یک فرد. ما که دنبال فرد نیستیم ، دنبال این هستیم که توفیقات ورزشی ما روز به روز افزایش پیدا کند. اگر این افزایش را آقای کی روش نامی ، آقای ولاسکو، آقای کواچ و... رقم بزنند دستشان را می بوسیم و احترام هم می کنیم و حق و حقوقشان را هم تضمین می کنیم. اگر نه این نباشد ولو تمام رسانه ها فریاد بزند که فلانی باید باشد به نظرم باید خلافش عمل کرد.
*و در نهایت تصمیم فدراسیون درباره خواست شما برای بررسی قرارداد کارلوس چه اتفاقی افتاد؟
من تحلیلی از فدراسیون فوتبال خواستم ، خب آنها نظراتی دادند که بیان این نظرات ضروری نیست. من هم کار را واگذار کردم به خودشان اما نظرشان را خواستم که می خواهید بماند یا برود و آنها هم نظر دادند، گفتند براساس نظر خودتان عمل بکنید، نظر شما برای ما قابل احترام است.
*نظرشان ماندن بوده که دارند مذاکره می کنند .اگر نظرشان نماندن بود و مذاکره می کنند خیلی جالب است.
حالا باید تحلیل کرد دیگر. آنها مشغول مذاکره هستند و قرار شده در سریع ترین زمان ممکن تصمیم شان را بگیرند. در هر حال نه من مخالفتی با مربی ایرانی دارم و نه مخالفتی با مربی خارجی، البته علاقه ام این است که مربیان ما در تیم های ملی مان ترجیحا مربیان خودمان باشند اما ممکن است مربیان داخلی ما در شرایطی نتوانند نظراتشان را اعمال کنند آن هم به جهت مخالفت های داخلی وگرنه به لحاظ تکنیک و به لحاظ فنی ممکن است واقعا کم نداشته باشند .
*این بحث تمایل شما برای استفاده از آقای فرکی باعث شد که ایشان به موتورگازی تشبیه شوند؟
چه کسی این کار را کرد؟ شما رسانه ها و بر اساس یکسری شایعات خاله زنکی. به نظرم خود شما باید خودتان را برای این کار نقد کنید.
*معمولا این خاله زنک بازی ها که بیرون می آید به واقعیت خیلی نزدیک است .شما خودتان کار خبری انجام داده اید.
نه ، نه. شما خودتان را مذمت کنید. با شخصیت انسان ها مثل آب خوردن بازی می کنید. آقای فرکی یکی از مربیان ارزشمند ما هستند .
*همه ما برایشان جان می دهیم. اتفاقا نماد مربی ایرانی برای بچه های روزنامه نگار یعنی حسین فرکی اما می گوییم او نباید در این شرایط که خواست عمومی بودن مربی خارجی است ، قربانی شود.
ما حق نداریم ایشان را به عنوان یک آلترناتیو مجازی مطرح کنیم و بعد جور دیگری نتیجه بگیریم.
*حتما یک چیزی بوده که به گوش رسانه رسیده .
خیلی چیزها ممکن است خود به خود تراوش شود. ذهن هایی این شایعات را می سازند که تصمیم ساز نیستند.
*خیلی چیزها و شایعات را که مثلا رئیس فدراسیون به سرمربی تیم ملی نمی گوید. آن هم چند ماه قبل از جام جهانی!
که چی؟
*مثلا نظر وزیر این است که فلانی باشد یا نباشد.
گفتند چنین چیزی؟ به من که چنین چیزی نگفتند.
*این همان چیزی است که خبرش از همان فدراسیون بیرون آمده است.
ببینید به من چیزی گفته نشده و واقعا در جریان نیستم .چون اگر چنین چیزی را می شنیدم حتما برخورد می کردم. چون من هیچ موضعی درمورد هیچکسی نگرفتم.
*هیچ وقت نگفتید کی روش نباشد؟
نه هیچ وقت نگفتم. من بحثم این است، من اعتقاد دارم که ما از
ابزارهای مشروع از وسایل خوب و تجهیزات مناسب ، شرایط مفید ومناسب باید
بهره ببریم در جهت ارتقای ورزش قهرمانی مان. حالا یکی از این امکانات و
آیتم ها مربی است؛ این مربی اگر داخلی جواب می دهد حتما داخلی باشد اگر
جواب نمی دهد خارجی البته با ملاحظات . اما رویکرد من رویکرد مربی داخلی
است. من اعتقاد دارم که باید به آنها فضا داده شود و رشد شان هم رشد
بادکنکی نباشد و با یک تلفن طرف را عزل کنند و بگذارند در بالاترین رده
ها.
رشد باید رشد آرام و پله پله باشد. اگر قرار شد روزی مربی ایرانی بیاوریم ، این مربی باید مثلا در لیگ یک و دو مربیگری کرده باشد یا در لیگ برتر مربیگری کرده باشد تا بتواند مربی تیم ملی بشود.باید چند سال در لیگ برتر تجربه داشته باشد الان ما مربیان بالقوه زیادی داریم که می توانند مربی تیم ملی فوتبال ما باشند اسم هم می برم( او می خواهد این اسامی منتشر نشوند) اینها حتی می توانند یک شورای مربیان تشکیل بدهند که یک سرمربی در راس باشد و اینها بازخوردهای فنی به او بدهند .
*آقای دکتر خروجی آنها تا به حال خوب نبوده. خروجی دوستان، خروجی لیگشان بوده است. لیگی که نه بازیکن می سازد و نه یک قهرمانی آسیا از آن در می آید . ان هم لیگی که خود شما گفتید 1000 میلیارد برایش در سال هزینه می شود
آیا داشتن یا نداشتن توفیق در لیگ می تواند عدم داشتن توفیق در تیم ملی را هم رقم بزند؟ شما می بینید که انگلیسی ها به جای فرگوسن که قوی ترین فرد در لیگ است، می روند یک سوئدی را می آورند برای تیمشان و همچنین تیم ملی شان. قویترین لیگ را اسپانیا و ایتالیا وانگلیس دارد آلمان هم همینطور اما اینها نتوانستند جواب بگیرند. اما فقط آلمان توانست.
*قبول دارید که این پولی که هزینه لیگ می شود هیچ برآیندی ندارد؟
پس می رسیم به عرض من دیگر، همان استعدادیابی و فرایند. مربیان ما الان هیچکدامشان مربیانی نیستند که بتوانند از پایه کار کنند. آماده خور و نتیجه گرا هستند، که یک عده ورزشکار در اختیارشان قرار گرفته یا سفارش داده اند که برو آن {بازیکن} را بخر و آن یکی را بگیر چون من می خواهم اول شوم!
*پس با همین استدلال باید گفت که آقای ... یا ... نمی تواند گزینه خوبی برای تیم ملی باشند.چون فقط در این لیگ نتیجه گرا نتیجه گرفتند. قبلا هم در تیم ملی عملکردشان را دیدیم!
حالا من به این مسئله کاری ندارم. ولی باز اشکال برمی گردد به رسانه. شما نگاه بکنید، صبح تا شب خوراکی که به جامعه فوتبال ما می دهید چیست؟ واقعا این را یک بررسی بکنید. مملو و مشحون است از همین بحثهای تایید کننده این وضع موجود . اتفاقا هرکسی به این وضع موجود حمله کند، اینها (رسانه ها) می زنندش! بد و بیراه می گویند. من مگر نبودم؟! من یک کلمه گفتم آقا این قراردادهایتان را بگذارید روی سایت همه ببینند. چقدر مقاومت رسانه ای شد...
*البته خب خیلی هم حمایت شد.
حمایت شد ولی بعدا شد. وقتی می بینند که این فکر در دید کلان به نفع است حمایت می شود.
*اتفاقا سالها همه دنبال این بودند اما کسی نتوانسته بود این کار را بکند.
هنوزهم که هنوزه من گاهی وقتها از رادیو می شنوم که «آقا این وزیر چی داره می گه... نتونستی عمل کنی!» الان یک نفر توی این پرسپولیس و استقلال بالای یک میلیارد قرارداد نبسته.
*مطمئنید؟ خیلی از این قراردادها واقعی نیست
از دولت و از تیم نگرفته... اگر جعل هم کرده باشند با آنها برخورد می کنیم.
*این هم منطق درستی نیست که بگویند ما اسپانسر از جای دیگر آورده ایم که این پول را به بازیکن بدهند ... شفاف سازی نیست در این کار.
بله این غلط است، برای من اگر مسجل بشود این موضوع، برخورد می کنم. هفته ای یک بار مدیران استقلال و پرسپولیس را می آورم اینجا می نشانم و به آنها این نهیب را می زنم که اگر تخطی کنید برخورد می شود. من رفتم پیش وزیر صنعت و معدن، نشستم مدتها با هم بحث کردیم، مفصل... پذیرفتند و بخشنامه کردند و در تیمهای صنعتی هم تذکر داده اند و می دهند. نه اینکه مخالف پول گرفتن باشیم، مخالف کارهای عجیب و غریب و قراردادهای چند وجهی و زیرمیزی که کارهای مفسده آمیز وجود دارد.
*الان می گویند خیلی از تیم ها بالای سقف هزینه کردند.
برخورد می کنیم... قطعا بدانید... تنها چیزی که دست ماست لیگ است دیگر، ما می توانیم از حضور یک تیم به دلیل تقلب در لیگ جلوگیری بکنیم.
*خیلی خوب است اگر یک بار این اتفاق بیفتد
من این کار رامی کنم... مگر اینکه باشگاه یا فدراسیون فوتبال مقاومت کنند که آن موقع مجبورم با رئیسش برخورد کنم. یک جایی که لازم باشد می ایستیم تا اصلاح روند صورت بگیرد.
*قبول دارید که در فدراسیون فوتبال با شما برای اصلاح روند همدل نیستند.
نه، سلائقشان متفاوت است.
*آنجا خیلی تصمیم ها با نوع تصمیم های کلان ورزش همخوانی ندارد و این نارضایتی همیشه هست!
بله، اصلا من انتقاد به فدراسیون دارم و اینکه فدراسیون هدایت کننده و
مدیریت کننده کلیه مجموعه اش باشد وجود ندارد متاسفانه. بارها هم به آقای
کفاشیان {این مورد را} عرض کرده ام. سئوال کرده ام از ایشان که آیا شما
برای تیمی که دچار بی اخلاقی و بداخلاقی می شود در لیگ ، آیین نامه ای برای
برخورد دارید. می گویند بله داریم. می گویم آقای تاج شما برای بازیکن خاطی
که بی تربیتی می کند، بداخلاقی می کند، کج خلقی می کند، حرف و رفتارش زشت
است و ... آیین نامه ای دارید؟ می گویند بله.
می گویم خب چرا برخورد نمی
کنید؟ جواب می دهند تا حالا از ما نمی خواستند. ببینید استدلال را ... تا
حالا مدیریت عالی از ما نمی خواسته. الان چون شما می خواهید ما برخورد می
کنیم. این یعنی چی؟ این نشان می دهد که مدیریت فدراسیون یک مشی و مرام
معینی برای تمشیت امور فوتبال ندارد. چون ندارد طبق سلیقه مافوق خود عمل می
کند و مافوق را هم هل می دهند به این سمت که تو دخالت کن. آقا ما فدراسیون
را تمام و کمال،با این کلیت و آئین نامه و اساسنامه اش می پذیریم و حمایت
می کنیم در عوض شما هم کار کنید، سیاستگذاری کنید، کار فنی کنید، نظارت
داشته باشید. الان مدارس فوتبال در فصل تابستان در کشور رایج است.
واقعا فدراسیون فوتبال نظارتی دارد؟ اگر ندارد باید نظارت بکند. هم باید نظارت کند که با بچه های مردم درست برخورد شود هم نظارت کند که از درون آنها استعدادهای درخشان را بیرون بکشد. اما این کار را نمی کند. رسانه ها هم نمی خواهند. رسانه ها الان یک ماه است زندگی شان فقط شده کی روش! آخه بابا بس کنید...! این آقا یا به تفاهم می رسد یا نمی رسد. مسئله مربی یک تیم آنقدر غامض و پیچیده نیست که هزاران صفحه روزنامه تعلق بگیرد به این آدم. یعنی چی این؟ چه جذابیتی دارد؟