کد خبر 335939
تاریخ انتشار: ۲۵ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۵:۵۹

این روزها تا اسم طبس می‌آید، ناخودآگاه ذهن‌ها به سمت سقوط هواپیما می‌رود؛ پروازی که شش روز قبل، 39 نفر از سرنشینانش را به کام مرگ فرستاد و خانواده‌های زیادی را داغدار کرد.اما همیشه می‌شود در بدترین شکل اتفاقات تلخ هم دنبال روزنه امید گشت و از آنها سخن گفت.

به گزارش گروه اجتماعی مشرق، داستان مسافرت مادری شصت و دو ساله به سرزمین تاریخی طبس هم از شکل همین روایت‌هاست.

چند روز قبل، به مادری شصت و دو ساله رسیدیم که اتفاقا قرار بود در همان روز سانحه، به سمت طبس پرواز کند، اما اتفاقی خیلی ساده باعث می‌شود که او از این سفر دل بکند و به خانه‌اش برگردد.

پوران بازدار می‌گوید: در همان روز حادثه سقوط هواپیما، در فرودگاه نشسته بودم و ماموران قسمت فروش بلیت هم قول داده بودند که در صورت انصراف یکی از مسافران، من به‌جای او به سمت طبس پرواز کنم. در حالی که یکی از مسافران از پرواز جا مانده بود و قاعدتا من باید به جای او سوار هواپیمای طبس می‌شدم، اما همان لحظه متوجه شدم که تلفن همراهم نیست و بعد از کلی جستجو نتوانستم آن را پیدا کنم، بعد از این اتفاق کلافه و عصبانی بودم و چون به شماره تلفن‌های گوشی هم خیلی احتیاج داشتم، در نهایت از سوار شدن به هواپیما منصرف شدم و متوجه شدم تلفن همراهم را در طول مسیر دزدیده اند، چون بعد از آن هر کاری کردم و هرچقدر زنگ زدم نتوانستم گوشی‌ام را پیدا کنم.

خانم بازدار می‌گوید وقتی شنیدم هواپیمایی در نزدیکی فرودگاه سقوط کرده است، بلافاصله به فرودگاه زنگ زدم و متوجه شدم همان هواپیمایی که من برای سوار نشدن به آن، غمگین و عصبی بودم، سقوط کرده است.

این مادر خوش‌اقبال اهل کرج، خانه‌دار و صاحب چهار فرزند است که قرار بود در همان روز حادثه به دوستش در طبس بپیوندد، از این شهر دیدن کند و پس از گشت و گذار در طبس، به دیدن یکی از اقوام در شهر خاش برود.او می‌گوید بعد از این حادثه، بارها در ذهنش، صحنه سوخته شدن در هواپیما و حتی صحنه‌های عزاداری خانواده‌اش را مجسم کرده و هر بار که به این حادثه فکر می‌کند، بارها از خدا برای نجات جانش تشکر می‌کند.

برای مادری که به گفته خودش، عاشق سفرهای زیاد در فصل تابستان است، می‌توانست پرواز طبس، آخرین سفر عمرش باشد و شاید به قول خودش، باید ممنون همان دزد گوشی باشد که واسطه نمردنش شده و زندگی‌اش را نجات داده است؛ دزدی که مصداق بارز «عدو سبب خیر می‌شود» شده است.حالا خانواده بازدار از این‌که مادرشان طعمه حریق هواپیمای مرگ نشده است، خوشحالند و برای زنده ماندن مادرشان، جشن گرفته‌اند.

بازدار می‌گوید: از آن روز به بعد، حس عجیبی دارم، انگار دوباره به دنیا آمده‌ام. وقتی می‌گویند انسان باید قدر کوچک‌ترین لحظات زندگی‌اش را هم بداند، داستان همین لحظه زندگی من است؛ لحظه‌هایی که می‌توانست برای من دیگر وجود نداشته باشد.


مخاطبان محترم گروه اجتماعی مشرق می توانند اخبار، مقالات و تصاویر اجتماعی خود را به آدرس shoma@mashreghnews.ir ارسال کنند تا در سریع ترین زمان ممکن به نام خودشان و به عنوان یکی از مطالب ویژه مشرق منتشر شود. در ضمن گروه اجتماعی مشرق در صدد است با پیگیری مشکلات ارسالی شما از طریق کارشناسان و مشاوران مجرب پاسخی برای ابهامات مخاطبان عزیز بیابد.

منبع: جام‌جم

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 7
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 1
  • ۱۶:۱۲ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    فاالله خیرا حافضا ...
  • سيد ۱۶:۳۶ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    فَاللّهُ خَیْرٌ حَافِظًا
  • reza ۱۶:۳۷ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    دوست عزیز اول املای درست ایه رو یاد بگیر بعد بنویس: فالله خیرٌ حافظاً و هو ارحم الراحمین..
  • یاسر بچه تهران ضد تراختور ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    قسمت
  • ۲۲:۳۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۵
    0 0
    در این عالم چیزی بنام اتفاق و شانس وجود ندارد . غباری که بر کفش شما در یک محل می نشیند و در جای دیگر از کفشان جدا می شود هم با حساب و کتاب است . ذره ای نیست که در این عالم خود بخود بخواهد کار بکند . همه نیروها و گردش همه امور و تعامل ها با خداست . لا حول و لا قوه الا باالله .
  • ۰۹:۱۵ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
    0 0
    زندگی دست خداست
  • shahrokh ۱۵:۱۴ - ۱۳۹۳/۰۵/۲۶
    0 0
    البته حیات یک شخص به ارزش حیات یک جامعه است ولی به خاطر همدردی با داغداران بهتر بود جشن نمیگرفتند و یا حد اقل اعلام نمیکردند و چه خوب بود مجلسی برای شکر گرفته میشد

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس