تاریخچه موجودیت رژیم صهیونیستی نیز مانند سالهای اندک اعلام موجودیت داعش مملو از جنایتهایی است که علیه فلسطینیها و عربها صورت گرفته است، کشتار در دیر یاسین، طنطوره، کفرقاسم، صبرا و شتیلا و کشتار لبنانی ها در قانا در طول تجاوزهای این رژیم به لبنان و تازه ترین این جنایت ها در غزه، نمونه ای از این اقدامات است. داعشی ها نیز با وجود اینکه دیرزمانی از اعلام موجودیت آنها نمی گذرد، جنایتهایی در سطح رژیم صهیونیستی مرتکب شدهاند، جنایتهایی که از سر بریدن انسان های بی گناه به اتهام داشتن رویکرد مذهبی خاص گرفته تا زنده به گور کردن زنان و کودکان و آواره کرده شهروندان دنبال میشود.
حضور داعش در عرصه تحولات بین الملل باعث شد دیگر صهیونیستها تنها مدعی "ملت برگزیده خدا" نباشند، چرا که آنها نیز تنها خود را بر حق می دانند و ضمن تکفیر دیگران، قتل آنها را مباح میشمارند.
به این ترتیب است که میتوان گفت آنچه داعش در منطقه انجام میدهد، کاملا منطبق بر رویکردهای نژادپرستانه صهیونیستهاست و جنایتهای اسرائیل نیز نمود عملی دیدگاههای داعشی است.
داعش و صهیونیست ها معتقدند که همه ادیان و مذاهب غیر از آن ها باید بمیرند و زمین برای آنها جایی ندارد. همه، شرور و کافر و مشرک هستند و تنها عده اندکی هستند که حق زندگی دارند.
داعش و رژیم صهیونیستی وحشی گری را در قالب دینمداری توجیه و تفسیر می کنند و همواره کتاب هایی در توجیه افراط گرایی و خشونت های خود نوشته و آنها بین عناصر ماشین کشتار خود منتشر می کنند تا با شستشوی مغزی آنها بتوانند راحتتر به افکار توسعهطلبانه خود در منطقه دست بیابند.
علاوه بر ابعاد دینی اشتراکات صهیونیستها و داعش، منطقه تحت اشغال داعش در عراق از همان ابتدای اشغال این کشور از سوی آمریکا، مورد توجه ویژه رژیم صهیونیستی بوده و این رژیم برنامه های خاصی برای تسلط بر این مناطق داشته است. یکی از این ابزارها اعزام گسترده عناصر موساد برای بی ثباتی و کاشتن بذر نفرت و اختلاف بین ساختارهای مردمی این مناطق بوده است.
رژیم صهیونیستی آتش اختلافات منطقه کردستان با دولت مرکزی عراق را دامن زده تا بتواند با تبدیل این منطقه به ایالت خودمختار هر چه بیشتر بر ثروت های طبیعی و مقدرات آن مسلط شود.
روزنامه فرامنطقهای الحیات در سال 2004 در مقالهای فاش کرد که چطور مزدوران موساد که متخصص در بمب گذاری خودروها و شکنجه انسانها و کشتار مردم و ربودن آن ها بودند، به عراق اعزام شدند. این مقاله نوشت که آنها به عنوان شهروندان عرب یا کرد و بازرگانان یا پیمانکاران با مشارکت آمریکایی ها وارد کردستان عراق شدند تا زمینهای فکری متناسب با خود را در این منطقه ایجاد کنند.
مقایسه متون مورد توجه داعش و رژیم صهیونیستی نشان می دهد که تشابه زیادی بین رویکردهای این دو وجود دارد، بویژه اینکه هر دو این گروه ها دیگران را نفی می کنند و مجوز کشتار و ریختن خون آن ها برای رضایت پروردگار! را می دهند تا وعده الهی تحقق باید. وعده ای که اسرائیل را مجاز می کند تا در سرزمینهای اشغالی و مسروقه به حیات خود ادامه دهد و داعشیها را نیز به زنان و سرزمین ها و نفت مورد نظر خود می رساند.
ابعاد اقدامات غیرقانونی داعش و اسرائیل
الف: کشتار جمعی: ماده 6 از اساسنامه دادگاه جنایی بینالمللی روم هر اقدامی با انگیزه کشتار قومی یا فرقهای یا دینی را تحت عنوان جنایت کشتار جمعی میشناسد، حال فرقی نمیکند که این کار با کشتار مستقیم انسانها باشد یا اینکه آنها مجبور به نحوه ای از زندگی شوند که آنها را به صورت کلی یا جزئی به سوی مرگ می کشاند.
وقایع غزه و محاصره خانمان سوز اسرائیل از زمین و هوا و دریا در طول هشت سال گذشته منطقه با مفاد این بند از قوانین بینالمللی است و کشتار جمعی انسانها به شمار میرود. همین اقدامات از سوی داعش در محاصره روستاها و مناطق مسکونی عراق از جمله منطقه سنجار دنبال میشود.
ب: جنایتهای ضد انسانی: جنایتهای ضد انسانی به صورت مفصل در بند هفتم از منشور دادگاه بینالمللی جنایی رم توضیح داده شده است. این بند هر کدام از موارد اشاره شده را در صورتی که به صورت هجمهای گسترده یا هدفمند صورت گیرد، جنایت انسانی نام می برد.
ابعاد جنایتهای ضد انسانی دوقلوهای شرور منطقه را میتوان در موارد زیر برشمرد:
1- کشتار عمدی انسانها: ارتش اشغالگر قدس همواره شهروندان را به عمد هدف گلوله باران خود قرار می دهند، شبه نظامیان داعش نیز بسیاری از شهروندان عراق و سوریه را با این روش به قتل رساندهاند.
2- کشتار جمعی مردم: نمونه این رفتارها از سوی اسرائیل در غزه و از سوی داعش در مناطق تحت نفوذ آن قابل مشاهده است. آن ها مردم را از رسیدن به غذا و داروی مورد نیاز خود باز میدارند تا هر چه بیشتر موجبات مرگ آنها را فراهم کنند.
3- آواره کردن و مهاجرت اجباری مردم: اسرائیل در طول تاریخ موجودیت ننگین خود با طرح های متعدد اجتماعی و اقتصادی به دنبال مهاجرت اجباری مردم فلسطین است. تروریست های داعش نیز در مناطق تحت نفوذ خود قوانین سخت و طاقتفرسایی را اعمال میکند که اقلیت های آن از جمله شیعیان و مسیحیان و کردها را مجبور به فرار از خانه و زندگی خود میکند. بر اساس ماده 29 از قانون دادگاه جنایی بینالمللی میتواند این اقدامات را مورد پیگرد قانونی قرار داد و تفاوتی نمی کند که چقدر از انجام این جنایت گذشته باشد.
4- نژاد پرستی: نژاد پرستی و حمایت بی دریغ از یک جریان و در مقابل آزار دیگر رویکردهای فکری در مناطق تحت اشغال این گروهها کاملا ملموس است.
5- ربودن افراد: تروریستهای داعش و صهیونیستها به صورت روزانه مخالفان دیدگاه های سیطره طلبانه خود را از مناطق مختلف بازداشت میکنند، آنها این عده را از حق طبیعی خود در زمینه آزادی باز میدارند و به خانواده آنها نیز هیچ اطلاعی از سرنوشت یا مکان حضور آنها نمیدهند. آنها تا مدتهای طولانی این اقدامات را در قبال هر یک از بازداشت شدهها ادامه میدهند.
6- کوچ اقوام گوناگون به مناطق اشغالی: هم رژیم صهیونیستی و هم داعش، با هدف ملتسازی در مناطقی که به زور سرنیزه و ذبح و آوارهسازی مردم بر آن تسلط یافتهاند، اقدام به دعوت و حتی کوچدادن اجباری دیگر اقوام متعهد به ایدئولوژی خود به مناطق اشغالی تحت سیطرهشان میکنند. یکی از شباهتهای اساسی داعش و رژیم اسرائیل، تشکیل افراد این دو، از اشخاصی از نژادها و اقوام و ملل گوناگون است. اکنون همان گونه که در شهرکهای صهیونیستنشین میتوان اقوام گوناگونی از عرب و اروپایی و روس و آمریکایی و آفریقایی دید، در مناطق تحت کنترل داعش نیز میتوان چهرههای اتباع کشورهای عربی، کشورهای آسیای میانه و قفقاز، شمال آفریقا، اروپا، آمریکا و حتی آسیای شرقی را به وفور در خیابانهای موصل و رقه و تکریت مشاهده کرد.
ج: جنایتهای جنگی: ماده هشتم از منشور دادگاه جنایی رم جنایت های جنگی را در درگیریهای بینالمللی یا داخلی بر میشمرد. قتل عمد انسانها، تخریب گسترده دارایی های مخالفان و تسلط بر آنها بدون ضرورت نظامی، تبعید یا انتقال یا حبس بدون مجوز انسانها، حمله به شهروندان و غیر نظامیان، حمله به مراکز غیر نظامی، حمله یا موشک باران شهرها و مناطق مسکونی و کشتار مردم بیگناه و هدف قرار دادن مراکز دینی یا آموزشی یا فنی و خیریه و آثار باستانی و بیمارستانها و محل تجمع عمومی مصدومان جنگی، غارت اماکن و گرسنه نگه داشتن مردم به عنوان ابزاری برای تسلیم آنها و ممانعت از ورود کمک های انسانی همگی از جمله جنایتهای جنگی است که رفتار ارتش اشغالگر صهیونیستی و تروریستهای داعش تا حد زیادی متضمن این جنایتهاست.
شورای امنیت به عنوان یکی از مهمترین ارکان سازمان ملل باید با استناد به موارد فوق جنایتهای رژیم صهیونیستی و داعش در خاورمیانه را محکوم کرده و عاملان این جنایتها را به مجازات مستحق خود برساند. مبنای ارجاع این پرونده ها به شورای امنیت از آن روست که جنایتهایی که این دو گروه تروریستی دنبال میکند، از حد مرزها عبور کرده و صلح و ثبات بینالمللی را هدف قرار داده است.
از سوی دیگر این نهاد بینالمللی مسئول حفظ امنیت شهروندان و غیرنظامیان است. نمونه این اقدامات سپردن پرونده لیبی قبل از سقوط معمر القذافی رهبر دیکتاتور این کشور به شورای امنیت است.
نادیده گرفتن و سرپوش گذاشتن بر این جنایتها و معیارهای دوگانه بر تعامل با آنها علاوه بر اینکه اعتبار این نهادهای بینالمللی را مخدوش کرده و کوس وابستگی آنها به آمریکا و پروژه های هژمونی طلبانه این کشور در خاورمیانه را سر میدهد، مجرمان را بر آن میدارد که این جنایتها را ادامه دهند و همین موضوع پیامدهای خطرناکی بر صلح و ثبات جهانی خواهد داشت.