به گزارش مشرق، تازهترین سخنرانی محمد شجاعی از اساتید حوزه مهدویت با محوریت موضوع «شیطان» در مؤسسه فرهنگی هنری منتظران منجی تقدیم علاقهمندان میشود.
شیطان؛ اولین و مهمترین عاملِ پرواز انسان
مراقبت از وحدت، نه تنها در نمای کلّی جامعه، امری لازم و ضروری است، بلکه حفظ هر رابطهای از اختلاف و درگیری، (حتی ارتباط میان دو نفر) از مهمترین مراقبات در زندگی هر انسانی است. این مسئله به قدری حائز اهمیت و ارزش است که خداوند در قرآن به واسطه رسول خویش، برای تک تک بندگانش، پیغامی میفرستد؛
«قُلْ لِعبادِی یَقُولُوا الَّتی هِیَ أََحْسَنُ اِنَّ الشَیطانَ یَنْزَغُ بَیْنَهُمْ؛ به بندگانم بگو، با بهترین کلمات با یکدیگر سخن بگویند، زیرا شیطان میان آنان را برهم خواهد زد.» (سوره اسراء، آیه 53)
میدانیم که شیطان از مظاهر رحمت الهی است و به تعبیر اولیای الهی، تمام مقاماتی را که انسان کسب نموده و خواهد کرد، همه و همه به برکت وجود اوست. مسئولیتِ اصلی شیطان در زندگی انسانها، تولید جریانات مخالف (تضاد) به عنوان باشگاههای تمرینی قدرتمند برای کسب کمالات انسانی برای آنهاست. او در انسان، وسوسه تولید میکند و اگر کسی برخلافِ جهت این وسوسهها حرکت نمود، امتیاز جدیدی کسب نموده و قدرتِ بیشتری کسب میکند.
اساساً عشق به الله و خانواده آسمانی در انسان تثبیت نشده و هیچ اسمی از اسماء الهی در او به فعلیّت نمیرسد مگر آنکه او در باشگاهی که شیطان برایش تدارک دیده است وارد شده و از آن برای اوج گرفتن و پرواز کردن استفاده کند.
از فعالیتهای اصلی شیطان، تولید افکار منفی نسبت به دیگران، حتی نسبت به خدا، معصومین، مقدسات و انسانهای خوب در ذهن انسان است. از ویژگیهای این افکار منفی آن است که انسان با توجه به این نکته که این افکار زائیده دست شیطان است و منسوبِ به او نیست، میتواند به سادگی از کنار این افکار رد شده و به دست کمال مطلق و آموزش خانواده آسمانی خویش، با سرعت حرکت کند. اما اگر این افکار را به خویش نسبت داده و آنها را بپذیرد و در جهتِ موافقِ آن حرکت نماید، قطعاً از آغوش الله و خانواده آسمانیاش، فاصله خواهد گرفت. انواع تولیدات منفیِ شیطان در ذهن انسان، در قرآن به چهار دسته زیر تقسیم میشوند؛
1- حمله از جلو؛ ایجاد اضطراب و ترس از آینده
2- حمله از عقب؛ به تصویر کشیدن مداومِ گذشتههای گناه آلودِ خودمان و یا دیگران
3- حمله از چپ؛ دعوت به معصیتهای گوناگون
4- حمله از راست؛ کمالات انسان را به او نسبت داده و از آنها به عنوان دامی برای عُجب، غرور و بیماریهای دیگر استفاده میکند.
از خصوصیات تمامِ این حملهها، تولید غم، احساس پوچی، دلهره، اضطراب، ترس، ناامیدی، جدایی، اختلاف، خشونت، قهر و ... است. به محض دریافت چنین احساساتی، باید خود را در معرض حمله شیطان دیده و از آن معرکه مُهلک بگریزیم. پذیرش این افکار و نسبت دادن آنها به خودمان، در حقیقت توقف در میدان حمله شیطان و نابودشدن به دستانِ اوست. بالعکس عدم پذیرش هر فکر منفی و عمل کردن برخلافِ جهت آن، امتیازی جدید و رشدی سریع به سوی الله محسوب میشود که قرآن از آن به دشمنی کردنِ با شیطان تعبیر میکند؛ «إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا» (سوره فاطر، آیه 35)
نفس؛ دومین عامل صعود انسان در سیر الی الله
به غیر از شیطان که موجودی خارجی برای تولید فکر در انسان است و به نوعی، حریفِ تمرینیِ او برای اوج گرفتن محسوب میشود، نفس اماره نیز عاملی درونی است که دستاویزهای شیطان در درون انسان به شمار میرود. نفس، انسان را به فتنهانگیزی، تنش، خشونت، تحقیر، سرزنش، قهر، غیبت، تهمت، خبرچینی و... دعوت میکند. شیطان با تولید افکار منفی این احساسات را در نفس زده نموده و به آنها دامن میزند. انسان برای دور ماندن از اختلافات و حفظ دوستیها و عشقها، باید بیاموزد که جلوی وسوسههای نفس و شیطان بایستد و درست در خلاف جهت آنها حرکت کند. در صورت عدمِ مقاومت در برابر این وسوسهها، دوستی و عشقهای انسان به سرعت از دست خواهد رفت.
ریشه اصلی ناپایداریِ عشقها و محبتها
دختران و پسران، به راحتی میتوانند برای تولید عشق در دیگری، موفق باشند. اما عدم مهارتیابی آنان در مبارزه با حملات و افکار منفیِ تولید شده توسط شیطان، سبب میشود که نتوانند این عشق را حفظ کرده و از یکدیگر متنفر میشوند. از همین رو، آمار جهانی طلاق، روز به روز در حال افزایش است.
اگر انسانها، عشقها و محبتهای خود را بر پایه خصوصیات و کمالات انسانی و شخصیتی (اخلاقیات و اعتقادات) بنیان نهند، قطعاً به عشقهای ماندگار و پایداری دست یافتهاند. اما اگر اساس انتخابِ عشق، خصوصیات شخصی (زیبایی، ثروت، موقعیت اجتماعی و ... ) باشد، در خوشبینانهترین حالت، میتوان گفت که بیش از 1 تا 15 ماه دوام نخواهد داشت.
راهکارهای عملی برای مهربانتر شدن
در گذشته آموختیم که لازمه دریافتِ هر کدام از اسماء خداوند، قبل از هر اقدامی، دریافتِ اسم رحمان است. هر چه نام رحمان بیشتر در انسان تجلی مییابد، او نسبت به تمام آنچه در پیرامونش است (گیاهان، حیوانات، اشیاء، انسانهای دیگر...) روز به روز مهربانتر میشود. درست در لحظهای که رحمت در انسان متوقف میگردد، سیر إلی الله نیز در او متوقف میشود.
برای مهربانتر شدن، لازم است که؛
اولاً انسان بر مجموعه کششهایی که او را به سمت اختلاف انگیزی با دیگران (خدا، فرشتگان، معصومین، افراد خانواده، انسانهای دیگر و ...) دعوت میکند غلبه نموده و ثانیاً دائماً به این موضوع توجه داشته باشد که اطرافیان او نیز ممکن است تحت تأثیر نفس و شیطان، به سمت اختلاف و درگیری ترغیب شده باشند. بنابراین لازم است درست در زمانهایی که آنها را تحت حمله نفس و شیطان یافت، کاملاً هوشیارانه و آرام رفتار نموده و مراقب باشد تا آتشی در این میان شعله نگیرد.
بنابراین انسانی که میخواهد اسم رحمان را دریافت نموده و هم درجه خانواده آسمانیاش به آنان ملحق شود، اولاً باید دائماً مراقب باشد که قلبش در آرامش و سِلم با دیگران بوده و از سوی او هرگز آتشی برنخیزد.
ثانیاً مراقب باشد زمانی که دیگران در معرض آتش گرفتن هستند، تا جایی که میتواند در فرونشاندن آن آتش تلاش کند، نه آنکه خود نیز به خشم آمده و به این آتش دامن بزند.
درست به همین دلیل است که روایات ما، تجهیزِ به حلم را امری ضروری دانسته و تأکید نمودهاند که اگر انسان مجهز به حِلمی نباشد که بتواند به واسطه آن جهل جاهلان (آتش تولید شده توسط جاهلان) را رد کند، هیچ عملی برایش باقی نمیماند.
اطاعت از الله و رسول = قدرت گرفتن روح = رسیدن به رحمت و رأفت
برای رسیدن به مقام رحمت و حلم، اولین قدم، غلبه بر تمام انواع خودخواهیها و خودشیفتگیهای بیهوده است. به گونهای که در هیچ کمالی (حتی کمالات اخلاقی و معنوی) خود را از دیگران برتر نبیند، چرا که خودخواهیِ نفس، عامل اصلیِ بروزِ اختلافات و درگیریهاست.
ذکر الحمدلله، درمانی معجزهگر برای خودشیفتگی و غلبهی انسان بر نفس است. الحمدلله، انتسابِ تمام کمالات به الله است، به طوری که دیگر جای هیچ تکبری در وجود انسان باقی نمیماند.
غلبه بر خودشیفتگیها، کار آسانی نیست و نیاز به تمارین جدّی و مراقبتهایِ خاص دارد. در جلسه گذشته با آیهی زیر آشنا شدیم؛
«وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ» (سوره انفال آیه 46)
و آموختیم که اطاعت از خدا و رسول، عاملی مؤثر در غلبه انسان بر خودشیفتگیهایش است، زیرا محور اطاعت دیگر خداوند و رسول اوست نه خود طبیعی انسان.
اما نکته بسیار جالب و کلیدی آن است که بدانیم هرگاه نتوانستیم مانع ورود یک فکر منفی به قلبمان شده و برخلافِ آن عمل نماییم، در حقیقت دچار ضعف و سستی ارتباط با الله و خانواده آسمانی شده و روحمان به ضعف گراییده است، به همین سبب نیز یک فکر منفی تولید شده توسط شیطان توانسته، روحمان را بر زمین بکوبد.
بنابراین به محض آنکه دچار مشکلات روحی و اخلاقی شدیم (فتفشلوا) و یا در ارتباطمان با خودمان و انسانهای دیگر کلافه، بیطاقت شده و آرامشمان را از دست دادیم، اگر دیگران از ما دلگیر و عصبانی اند و دوستمان ندارند، اگر عزت و آبرویمان در خطر است و ... باید بدانیم که روح ما تضعیف شده و ارتباطمان با آسمان سست گردیده است. تنها راه چاره در چنین مواقعی، دریافت خوراک های معنوی است، شنیدن مباحثِ معرفتی و اخلاقی، مطالعاتِ معرفتی، تلاوت و تفکر در قرآن، ذکر، نماز و ...
«ذکرالله، قوت الارواح»
یاد خدا، خوراک قلب انسان است. قلبی که به موقع خوراکهای خود را دریافت میکند، سالم، آرام و با انرژی است و تمام بیمارهایی که ناشی از پذیرش افکار منفی است، به آسانی از بین رفته و درمان میشود.
ساختار روح کاملاً ریاضی است و به محض بروز مشکل، خود ما میتوانیم درمانگرش باشیم. بروز مشکلاتِ روحی و اخلاقی در حقیقت به منزله کاهش ارتباطِ مؤثر و قدرتمند با غیب و دریافت رحمت، عزت، شخصیت، و قدرت از آسمان است. فراموش نکنیم کسی که از آسمان قدرت میگیرد، چیزی در زمین تکانش نخواهد داد. انسانی که رحمت، عزت و عاطفه را از آسمان دریافت میکند، حتی اگر محبت و رحمتی نیز از دیگران دریافت نکند، باز هم به سادگی همگان را از سرچشمه رحمت و محبت خود سیراب خواهد کرد.
احساسِ نیاز ما به زمین و اهل زمین نشانهی عدم دریافتِ آنها از آسمان است، چرا که ما میتوانیم هر نوع نیازی را در زمین، از آسمان تأمین کنیم، به شرطی که ارتباط ما با آسمان صحیح و حقیقی باشد.
اگر حقیقتاً به دنبال شادی میگردیم، اگر به دنبال قدرتی هستیم که به واسطه آن چیزی در زمین تکانمان ندهد، باید از دنیا و اموراتِ آن بزرگتر شویم، تنها کسی میتواند در برابر آسیبهای دنیا (از دست دادن عزیزان، بیماری، توهینهای دیگران، برشکستگی و ...) آرام باشد که ثروت قلب او و داراییهای انسانیاش بزرگتر از دنیا باشد.
اگر کسی بزرگتر از دنیا شد، شرم دارد از آنکه به واسطه امری از امورات دنیا عصبانی و یا غمگین شود و این خشم و غم را برای خود بیآبرویی و فحشای بزرگی میداند.
ذاتِ ایمان و دین (اطاعت از الله و رسول) رسیدن به شادی، آرامش، قدرت، استحکام، عزت و شخصیت است. و هر نوع ناآرامی، نشانه ضعف ایمان. محال است انسان با یاد خدا و با حضور قلب در برابر دنیا به ذلت و غم دچار شود.
یادمان باشد، که تنها با یاد الله جانها آرام میگیرند. تنها جانی که با بینهایت پیوند میخورد، دیگر جیفهای از دنیا نمیتواند آرامش را از او بگیرد.
صبر برای حفظ وحدت = معیّت با خدا
حفظ عشق و وحدت میان ما و خودمان، ما و خانواده آسمانیمان، ما و دیگر انسانها و ... نیاز به فداکاری و از خودگذشتگی دارد. و «پا روی خودگذاشتن»، کار آسانی نیست. اساساً به همین دلیل خداوند در پایان آیه میفرماید؛ «وَاصْبِرُوا اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ».
اگر برای دوری از اختلاف و درگیری، صبر کردید و با فداکاری، روی خودِ طبیعیتان پا گذاشتید، مژدهی بزرگ خداوند بر شما مبارک، خداوند همراه شما و در معیّت شما خواهد بود... دیگر میتوانید ادامهی راه را به او بسپارید...
«صبر» لازمه حفظ وحدت چه در نظام فردی (با خدا و اهل بیت و بهشتیان) و چه در نظام اجتماعی (با انسانهای دیگر) است. به خاطر وقار اسلام، صبر کنیم. به خاطر آبروی خانواده آسمانیمان، متین و باوقار زندگی کنیم تا اگر کسی به ما رسید، بگوید درود بر دین اسلام و الگوهای آن.
فراموش نکنیم که برای تجهیز شدن به سلاح «صبر» باید مدام از آسمان استمداد نموده و انرژی دریافت کنیم.
آثار اختلاف و تفرقه
1- غلبه و حکومت اهل باطل بر اهل حق
نبی اکرم (ص): «ما اختلف اَُمّهٌ بعد نبیّها، الاّ ظهر باطلها علی حقّها؛ هیچ امتی بعد از پیامبرشان، اختلاف نکردند، مگر آنکه اهل باطل آن امت بر اهل حق غلبه کردند. بروز اختلافات در هر اجتماعی (از خانواده تا جوامع بزرگتر)، نشانه شکست خوردگی اعضای آن جامعه در برابر شیطان است. قُبح اختلاف و درگیری آنقدر عظیم است که گاه ممکن است بنیانگذار یک فساد بزرگ و یا انحرافِ نابود کننده در انسانها شده و یا حتی جان میلیونها انسان را به خطر اندازد.
اهل رسانه در انجام رسالات خویش، باید بسیار هوشمندانه مراقب فتنهانگیزیها باشند، تا نکند به واسطه اخبار و اطلاعات منتشر شده توسط آنان ناآرامی در جامعه شیوع یابد.
این فرمول نبی اکرم، فرمولی قدرتمند در علوم تاریخ و جامعهشناسی است. هرگاه امتی به اختلاف تن دادند، آنقدر ضعیف میشوند که اهل باطل بر آنان قدرت خواهند یافت.
روایات ما، مکرراً انسان را به خوشبینی و توجیههای مثبت در برابر عملکردِ بد دیگران دعوت میکنند تا بدین وسیله، راه نزاع و درگیری را در جوامع مسلمان ببندند.
2- دور شدن دلها از یکدیگر
نبی اکرم (ص): «لا تختلفوا، فاختلف قلوبکم؛ با هم ناسازگاری نکنید، چرا که دلهایتان با هم ناسازگار میشوند.»
اختلافهای مکرر، محبت را از دلهای انسانها زدوده و آنان را از هم دور میکند. یک پدر و مادر زیرک هرگز با رفتارهای تندِ بیموقع و نگاههای خشمآلودِ مکرر، دلهای فرزندانشان را از محبت خالی ننموده و آنان را از خویش نمیرانند. چرا که قربانیانِ اصلی این رفتارهای تند را کسی جز خویش نمیدانند.
پیامبر اسلام (ص)، نمونه کاملی از رحمت و رأفت بر مردم بودند. چرا که اگر الگوی دین، کسی جز ایشان بود، حتی با معجزههای بیشمار نیز نمیتوانست در مدتی کوتاه، امت بزرگی را به اسلام مشرّف کند. اساس و خمیرمایه دین، رحمت است و جز با رحمت نمیتوان کسی را به دین وارد کرد.
علت پایداری اسلام، تنها التزام آن به اخلاق است و هر جا که دین، دچار آسیب شد، به علت دورماندنِ مسلمانان از حریمِ اخلاق اسلامی بوده است.
اگر امروزه شاهد غلبه اهل کفر بر میلیاردها مسلمان هستیم تنها یک دلیل دارد؛ اختلافِ میان مسلمانان.
خوب است بدانیم که هیچ عبادتی در نزد خداوند بالاتر از دوری از اختلاف و درگیری نیست و هیچ معروفی زیباتر از الفت در میان قلوب انسانها وجود ندارد.
بنابراین در هر جا که بوی اختلافی حس کردیم، اگر حق هم با ما بود، کوتاه بیاییم و از شعله گرفتن آتشِ نزاع ممانعت کنیم.
3- نابودیِ جوامع
امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «لا یزالُ هذا الامر فی بنی امیه، ما لم یختلفوا بینهم؛ بنی امیه تا زمانی که با هم اختلاف نکنند، حکومتشان ادامه خواهد داشت.»
نابودی دولتها، تمدنها، حکومتها، جوامع، خانوادهها و... زمانی اتفاق میافتد که در میانِ آنان اختلاف و درگیری به وجود آید.
اختلاف، راه برکات و خیر الهی را در جامعه (از خانواده تا جوامع بزرگتر) خواهد بست. و بالعکس وحدت و رحمت در میان جوامع، برکات الهی را به سمت آن جلب خواهد کرد.
کد خبر 336570
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۴:۴۱
- ۰ نظر
- چاپ
دختران و پسران، به راحتی میتوانند برای تولید عشق در دیگری، موفق باشند. اما عدم مهارتیابی آنان در مبارزه با افکار منفی تولید شده توسط شیطان، سبب میشود که نتوانند این عشق را حفظ کرده و از یکدیگر متنفر میشوند.