به گزارش مشرق، کیهان در ستون یادداشت های خود با طرح این سوال که "صورت مسئله استیضاح وزیر علوم کدام است؟" نوشت:
آیا آنگونه که برخی سیاستبازان و رسانههای آنها القا میکنند صورت مسئله، تقابل مجلس با دولت یا مقابله نمایندگان با رئیسجمهور است و اگر آقای فرجی دانا برکنار شود، این- به تعبیر صدای آمریکا- پایان ماه عسل مجلس و دولت خواهد بود؟ یا چنانکه ادعا میشود استیضاح، مسئله جبهه پایداری و نمایندگان منتسب به آن میباشد و به دیگر نمایندگان معتقد به صیانت از نظام و انقلاب مربوط نمیشود؟ یا مثلا چنان که رندهای آلوده به فتنه میکوشند دامن بزنند، محل اختلاف را باید میان دو فراکسیون رهروان ولایت و اصولگرایان جستوجو کرد؟ آیا شرط کمک به دولت، تعطیلی مسئولیت نظارتی مجلس است یا برکناری وزیر ناصالحی که امانتداری نکرده و نگرانی گسترده مراجع فرهنگی کشور را برانگیخته، خود میتواند بهترین کمک به دولت و رئیسجمهور محترم باشد؟ دوقطبی واقعی در این استیضاح کدام است؟
1- دانشگاه اتاق جنگ گروهکها یا پادگان سربازگیری و باشگاه جنگهای گلادیاتوری احزاب نیست. فرزندان مردم که پس از فارغالتحصیلی دبیرستان با هزار امید و آرزو و سلام و صلوات به دانشگاه فرستاده میشوند، امانتی در دست مسئولان وزارت علوم هستند. این واقعیت غیر قابل انکار است که طیفی از گروهکهای ضد انقلاب چپ و راست در سالهای آغازین انقلاب علنا در دانشگاهها اتاق جنگ علیه نظام تشکیل دادند و با فریب برخی جوانان، آنها را سپر انسانی خود در مقابل انقلاب کردند. 20 سال بعد همین طیف ضمن پیوند با برخی احزاب دولتی لانه کرده در وزارتخانههای علوم و کشور و ارشاد، آشوب نیابتی تیرماه 78 را راهاندازی کردند تا طیفی از اهداف- از براندازی تا باجخواهی- را به واسطه آشوبافکنی و ارعاب عملی سازند. آن روز برخی جریانهای دانشجویی آلت دست گروهها و گروهکها، پیاده نظام آشوبگری شدند. و یک دهه بعد- سال 88- همین طیف جفاکار در حق کشور و ملت دوباره برای گردنکشی و فسادانگیزی خیز برداشتند و شماری از همان سیاستبازان کوشیدند دانشگاه و دانشجو را برای بیگاری مجدد در آشوب خیابانی تحریک کنند.
چنین تقابلی، تقابل دولت و مجلس، عمرو رهروان و زید اصولگرایان (مثل مجادله دیروز آقایان جهانگیرزاده و کوچکزاده)، اقلیت و اکثریت مجلس، یا موافق و مخالف روحانی نیست. وزیر علوم به شهادت انبوه اسناد متهم است در انتصابهای خود از سطح معاونین و مدیران کل گرفته تا شماری معتنابه از حدود 35 رئیس دانشگاهی که تغییر داده، معارض خط قرمز نظام رفتار کرده و به کسانی میدان داده که اتفاقا در سابقه خود برنامهریزی برای تبدیل دانشگاه به اتاق جنگ گروهکها و پادگان و باشگاه سربازگیری احزاب ساختارشکن را دارند.
2- جوانان ما میوههای آبگیری نیستند که گروهکها و احزاب مافیایی به چشم میوه آبلمبو به آنها بنگرند و بعد از این که شیره جان و حیثیت و آبرویشان را مکیدند، به مثابه ملعبه دستمالی شده به دور افکنند یا از روی جنازههای آنان بگذرند، نظیر کاری که سازمان منافقین، نهضتیها، فدائیان خلق و بعدها مشارکتیها و دیگران کردند. اوایل مهرماه 1382 خانم «مریم- م» عضو هیئت رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت به کیهان آمد و در حالی که با زحمت بغض خود را کنترل میکرد، از شکستن کمر جنبش دانشجویی زیر ارابه قدرتطلبی افراطیون مشارکت خبر داد. او پس از نشان دادن مدارک دانشجویی خود گفت که چون در اردوی سالانه تحکیم در دانشگاه تربیت معلم انتقادی سخن گفته، اخراجش کردهاند. این خانم دانشجو رنجنامه تلخی نوشت که آن روزها در کیهان منتشر شد؛ از جمله: «سالهاست دفتر تحکیم و آرمانهای جنبش دانشجویی بازیچه عدهای فرصتطلب شده است. عدهای معلوم نیست از کجا و چگونه یک روز نامه به خبرگان رهبری و روز دیگر نامه به کوفی عنان را وارد این مجموعه کرده و به نام قاطبه دانشجویان ارسال میکنند. هر کس هم به این موضوع اعتراض کند و نخواهد کورکورانه اطاعت کند حذف میشود... آن نامه مورد اعتراض قرار گرفت چون نگاه به خارج داشت... استدلال بنده این بود که چرا هزینه تجمع برای آقای موسوی خوئینی [عضو فراکسیون مشارکت که بعدها از کشور گریخت و به آمریکا پناهنده شد] را باید دانشجویان بپردازند یا بر سر قضایای آغاجری... این هزینهها جنبش دانشجویی را از نفس انداخته است. عدهای درون مجموعه این تز را مطرح میکنند و به خود من گفتند که دانشجویان باید ارابه چرخهای اصلاحات را هل دهند، هرچند عدهای دیگر بر فراز آن دست شادی تکان دهند. تمام هزینهها را به دوش جنبش دانشجویی تحمیل کردهاند به طوری که زیر چرخهای این ارابه له شده و آخرین نفسهای خود را میکشد.» برخی از همین مدعیان دانشجو و جنبش دانشجویی پس از شرکت در آشوبافکنیهای زنجیرهای به آمریکا و اروپا پناهنده شدند و در VOA و BBC از هویت واقعی خود رونمایی کردند.
3- آقای روحانی 23 تیر 1378 به درستی درباره آشوبگرانی که جنگ با نظام را از درون و دانشگاه کلید زد، گفت «این حرمتشکنی قابل تحمل نیست. آنهایی که به این عمل زشت دامن زدند و لبخند و تشویق استکبار جهانی نشان میدهد که قدرتهای استکباری توسط مزدورانشان سنگ زیرین بنای انقلاب را مورد هدف قرار دادهاند... اگر منع مسئولین نبود مردم غیور و انقلابی ما این عناصر اوباش را به شدیدترین وجه به سزای اعمالشان میرساندند. در کدام کشور حرکتهای آشوبطلبانه اینچنین تحمل میشوند؟ اینها پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. کجای دنیا آشوب و تخریب و برهم زدن نظم جامعه تحمل میشود؟» سازمان تدارککننده چنین خیانتی 10 سال بعد با فربه کردن ائتلاف نامشروع خود فتنه 8 ماهه سال 1388 را مرتکب شدند و ثابت کردند که جنایتکاران حرفهای هستند. سوال مهم این است که آیا این جریان سابقهدار لجوج تغییر ماهیت دادهاند که بخشی از گماشتههای آنها در وزارت علوم لانه کردهاند؟ اگر مجلس به فلان آقا به خاطر مشارکت در فتنه 88 رای اعتماد نداد آیا میتوان به او و قبیل او پست معاونت و مدیر کلی یا ریاست دانشگاه را داد؟ یعنی مثلا چند مهره جوان بازی خورده و میدانی سزاوار ملامت و مذمت به عنوان اوباش هستند- که هستند- اما تحریککنندگان آنها سزاوار تشویق و تکریم و پست گرفتن در یک وزارتخانه استراتژیک؟!
با این تلقی وزیری که از خود شخصیت و استقلال رای ندارد و به عنوان گماشته افراطیون عمل میکند، مستخدم جریانی است که مصمم است دیر یا زود انتقام سخنرانی 23 تیر 78 را از امثال آقای روحانی بگیرد. آیا این خیانت نیست وزیر علوم با وجود پاسخ منفی وزارت اطلاعات به برخی استعلامها، افرادی را در مراکز حساس منصوب کرده و درباره برخی دیگر وظیفه قانونی استعلام از وزارت اطلاعات را با علم به اینکه پاسخ استعلام به اعتبار سابقه آن افراد منفی خواهد بود، دور زده است؟! این موضوع را وزیر محترم اطلاعات در جلسه 26 آبان 92 با کمیسیون آموزش مجلس مورد تصریح قرار داده است.
4- اسفند ماه سال گذشته به هنگام سفر وزیر علوم به شهر مقدس قم برخی مراجع عظام تقلید از جمله حضرات آیات مکارم شیرازی، نوری همدانی و سبحانی، آقای فرجی دانا را به خاطر اصرار بر برخی عملکردهای غلط به حضور نپذیرفتند. آیتالله مکارم شیرازی روز 18 اسفند با علم به ضرورت توضیح در این باره در ابتدای درس خارج فقه اعلام کرد: «مطلب لازمی را باید در اینجا تذکر بدهم و آن اینکه همگان توجه داشته باشند وزیر علوم به قم آمد و در برخی رسانهها مشاهده کردم که خبر دیدار من با او را نیز چاپ کردند، من این دیدار را جدا تکذیب میکنم. افرادی واسطه شده بودند ولی من گفتم آمادگی این دیدار را ندارم. درباره دلیل این عدم آمادگی گفتم عزل و نصبهای زیادی توسط وزیر در دانشگاهها صورت گرفته که به مصلحت دانشگاه و دانشجویان نبوده و به مصلحت نظام جمهوری اسلامی هم نیست. این اقدام مورد اعتراض بسیاری از نمایندگان مجلس و شورای انقلاب فرهنگی نیز قرار گرفته است.ملاقات با وزیر به معنای تایید عزل و نصبها بود و در پیشگاه خداوند مسئول میبودم و به همین دلیل دیدار را نپذیرفتم. هر چند دولت اقدامات خوبی انجام میدهد و ما به این دلیل از دولت تشکر میکنیم ولی خطاهایی هم هست که از نظر شرعی لازم است تذکر بدهیم.»
به راستی این قبیل هشدارهای دلسوزانه را میتوان در کدام تقسیمبندیهای نارسا یا مجعول نظیر موافق و مخالف دولت، رهروان و اصولگرایان و یا حزبی و سیاسی و جناحی جا داد؟! متاسفانه به نوع این هشدارها از سوی وزیر علوم دهنکجی شد همچنان که وی به هشدار و انذار 18 عضو- دوسوم- شورای انقلاب فرهنگی که در قالب نامهای به رئیسجمهور(10 اسفند 92) ارائه شد، بیاعتنایی کرد و همزمان به سیاست وقتکشی و بیمحلی نسبت به نمایندگان مجلس روی آورد حال آن که نمایندگان مجلس در جلسه رای اعتماد سال گذشته با حسن ظن فراتر از حد با وی مواجه شده بودند.
5- آنها که استیضاح مهره مسلوبالاختیار سازمان فتنه را دعوای موافق و مخالف دولت یا محل اختلاف دو فراکسیون مجلس جا میزنند، اصرار دارند در هر دو صورت برکناری یا ابقای وزیر فاقد صلاحیت، دو فراکسیون انقلابی مجلس و خود مجلس و حتی دولت را بازنده کنند. افراطیونی که صراحتا دولت را رحم اجارهای برای تجدید حیات رفتارهای طفیلی و ساختارشکنانه خود توصیف کردهاند، حتما به قابلههایی در وزارت علوم و ارشاد و برخی مراکز مشابه نیاز دارند و مطلقا نمیتوانند نگران کارآمدی و خدمترسانی دولت باشند. حذف حاشیهسازان و حامیان ترویج افراطیگری از وزارت علوم کمک راهبردی به دولتی است که نمیخواهد سم تشنج و تنش به دانشگاه- سنگر پیشرفت علمی کشور- تزریق شود؛ همچنان که حساسیت نمایندگان متدین در این زمینه نشانه سلامت و سرزندگی و کفایت و استقلال مجلس است. نمایندگان محترم مجلس نباید اجازه دهند دغلبازان سیاسی صیانت از اصول انقلاب و خط قرمزهای نظام را به دعواهای قبیلهای حیدری- نعمتی فرو بکاهند. اکنون نوبت آزمون مجلس به عنوان خط مقدم صیانت از نظام و کشور است هرچند که دغلبازان اصرار دارند با گشودن انواع جبهههای فرعی و انحرافی، نمایندگان را از عمل به مسئولیت شرعی و قانونی بازدارند.
اگر کشور ثبات و آرامش میخواهد که قطعا میخواهد، چارهاش در کوتاه کردن دست دراز شده فتنهگران است. اما استیضاح وزیر کار پایان مسئولیت مجلس نیست چرا که آثار خیانتهای یک سال گذشته در وزارت علوم صرفا با عزل عامل آن زدوده نمیشود و باید با تدبیر و حوصله از وزارت علوم و دانشگاه سمزدایی کرد. آنها که سر اصل استیضاح جیغ میکشند بهتر از همه میدانند که عمر یک مهره انتحاری کوتاه مدت است. بنابراین هیاهو میکنند که پیگیری موضوع با برکناری مهره سوخته مختومه شود و ریلگذاریهای آمیخته به خرابکاری مسکوت بماند. استیضاح قدم اول است و نه قدم آخر. نمایندگان و رئیس محترم مجلس، امروز اصلاح کجرفتاریها در وزارت علوم را آغاز میکنند؛ در غیر این صورت یکی از اصلیترین لطمهها متوجه استقلال و اقتدار مجلس در تراز نظام اسلامی خواهد شد.
آیا آنگونه که برخی سیاستبازان و رسانههای آنها القا میکنند صورت مسئله، تقابل مجلس با دولت یا مقابله نمایندگان با رئیسجمهور است و اگر آقای فرجی دانا برکنار شود، این- به تعبیر صدای آمریکا- پایان ماه عسل مجلس و دولت خواهد بود؟ یا چنانکه ادعا میشود استیضاح، مسئله جبهه پایداری و نمایندگان منتسب به آن میباشد و به دیگر نمایندگان معتقد به صیانت از نظام و انقلاب مربوط نمیشود؟ یا مثلا چنان که رندهای آلوده به فتنه میکوشند دامن بزنند، محل اختلاف را باید میان دو فراکسیون رهروان ولایت و اصولگرایان جستوجو کرد؟ آیا شرط کمک به دولت، تعطیلی مسئولیت نظارتی مجلس است یا برکناری وزیر ناصالحی که امانتداری نکرده و نگرانی گسترده مراجع فرهنگی کشور را برانگیخته، خود میتواند بهترین کمک به دولت و رئیسجمهور محترم باشد؟ دوقطبی واقعی در این استیضاح کدام است؟
1- دانشگاه اتاق جنگ گروهکها یا پادگان سربازگیری و باشگاه جنگهای گلادیاتوری احزاب نیست. فرزندان مردم که پس از فارغالتحصیلی دبیرستان با هزار امید و آرزو و سلام و صلوات به دانشگاه فرستاده میشوند، امانتی در دست مسئولان وزارت علوم هستند. این واقعیت غیر قابل انکار است که طیفی از گروهکهای ضد انقلاب چپ و راست در سالهای آغازین انقلاب علنا در دانشگاهها اتاق جنگ علیه نظام تشکیل دادند و با فریب برخی جوانان، آنها را سپر انسانی خود در مقابل انقلاب کردند. 20 سال بعد همین طیف ضمن پیوند با برخی احزاب دولتی لانه کرده در وزارتخانههای علوم و کشور و ارشاد، آشوب نیابتی تیرماه 78 را راهاندازی کردند تا طیفی از اهداف- از براندازی تا باجخواهی- را به واسطه آشوبافکنی و ارعاب عملی سازند. آن روز برخی جریانهای دانشجویی آلت دست گروهها و گروهکها، پیاده نظام آشوبگری شدند. و یک دهه بعد- سال 88- همین طیف جفاکار در حق کشور و ملت دوباره برای گردنکشی و فسادانگیزی خیز برداشتند و شماری از همان سیاستبازان کوشیدند دانشگاه و دانشجو را برای بیگاری مجدد در آشوب خیابانی تحریک کنند.
چنین تقابلی، تقابل دولت و مجلس، عمرو رهروان و زید اصولگرایان (مثل مجادله دیروز آقایان جهانگیرزاده و کوچکزاده)، اقلیت و اکثریت مجلس، یا موافق و مخالف روحانی نیست. وزیر علوم به شهادت انبوه اسناد متهم است در انتصابهای خود از سطح معاونین و مدیران کل گرفته تا شماری معتنابه از حدود 35 رئیس دانشگاهی که تغییر داده، معارض خط قرمز نظام رفتار کرده و به کسانی میدان داده که اتفاقا در سابقه خود برنامهریزی برای تبدیل دانشگاه به اتاق جنگ گروهکها و پادگان و باشگاه سربازگیری احزاب ساختارشکن را دارند.
2- جوانان ما میوههای آبگیری نیستند که گروهکها و احزاب مافیایی به چشم میوه آبلمبو به آنها بنگرند و بعد از این که شیره جان و حیثیت و آبرویشان را مکیدند، به مثابه ملعبه دستمالی شده به دور افکنند یا از روی جنازههای آنان بگذرند، نظیر کاری که سازمان منافقین، نهضتیها، فدائیان خلق و بعدها مشارکتیها و دیگران کردند. اوایل مهرماه 1382 خانم «مریم- م» عضو هیئت رئیسه شورای تهران دفتر تحکیم وحدت به کیهان آمد و در حالی که با زحمت بغض خود را کنترل میکرد، از شکستن کمر جنبش دانشجویی زیر ارابه قدرتطلبی افراطیون مشارکت خبر داد. او پس از نشان دادن مدارک دانشجویی خود گفت که چون در اردوی سالانه تحکیم در دانشگاه تربیت معلم انتقادی سخن گفته، اخراجش کردهاند. این خانم دانشجو رنجنامه تلخی نوشت که آن روزها در کیهان منتشر شد؛ از جمله: «سالهاست دفتر تحکیم و آرمانهای جنبش دانشجویی بازیچه عدهای فرصتطلب شده است. عدهای معلوم نیست از کجا و چگونه یک روز نامه به خبرگان رهبری و روز دیگر نامه به کوفی عنان را وارد این مجموعه کرده و به نام قاطبه دانشجویان ارسال میکنند. هر کس هم به این موضوع اعتراض کند و نخواهد کورکورانه اطاعت کند حذف میشود... آن نامه مورد اعتراض قرار گرفت چون نگاه به خارج داشت... استدلال بنده این بود که چرا هزینه تجمع برای آقای موسوی خوئینی [عضو فراکسیون مشارکت که بعدها از کشور گریخت و به آمریکا پناهنده شد] را باید دانشجویان بپردازند یا بر سر قضایای آغاجری... این هزینهها جنبش دانشجویی را از نفس انداخته است. عدهای درون مجموعه این تز را مطرح میکنند و به خود من گفتند که دانشجویان باید ارابه چرخهای اصلاحات را هل دهند، هرچند عدهای دیگر بر فراز آن دست شادی تکان دهند. تمام هزینهها را به دوش جنبش دانشجویی تحمیل کردهاند به طوری که زیر چرخهای این ارابه له شده و آخرین نفسهای خود را میکشد.» برخی از همین مدعیان دانشجو و جنبش دانشجویی پس از شرکت در آشوبافکنیهای زنجیرهای به آمریکا و اروپا پناهنده شدند و در VOA و BBC از هویت واقعی خود رونمایی کردند.
3- آقای روحانی 23 تیر 1378 به درستی درباره آشوبگرانی که جنگ با نظام را از درون و دانشگاه کلید زد، گفت «این حرمتشکنی قابل تحمل نیست. آنهایی که به این عمل زشت دامن زدند و لبخند و تشویق استکبار جهانی نشان میدهد که قدرتهای استکباری توسط مزدورانشان سنگ زیرین بنای انقلاب را مورد هدف قرار دادهاند... اگر منع مسئولین نبود مردم غیور و انقلابی ما این عناصر اوباش را به شدیدترین وجه به سزای اعمالشان میرساندند. در کدام کشور حرکتهای آشوبطلبانه اینچنین تحمل میشوند؟ اینها پستتر و حقیرتر از آن هستند که بخواهیم نسبت به آنها تعبیر حرکت براندازی را مطرح کنیم. کجای دنیا آشوب و تخریب و برهم زدن نظم جامعه تحمل میشود؟» سازمان تدارککننده چنین خیانتی 10 سال بعد با فربه کردن ائتلاف نامشروع خود فتنه 8 ماهه سال 1388 را مرتکب شدند و ثابت کردند که جنایتکاران حرفهای هستند. سوال مهم این است که آیا این جریان سابقهدار لجوج تغییر ماهیت دادهاند که بخشی از گماشتههای آنها در وزارت علوم لانه کردهاند؟ اگر مجلس به فلان آقا به خاطر مشارکت در فتنه 88 رای اعتماد نداد آیا میتوان به او و قبیل او پست معاونت و مدیر کلی یا ریاست دانشگاه را داد؟ یعنی مثلا چند مهره جوان بازی خورده و میدانی سزاوار ملامت و مذمت به عنوان اوباش هستند- که هستند- اما تحریککنندگان آنها سزاوار تشویق و تکریم و پست گرفتن در یک وزارتخانه استراتژیک؟!
با این تلقی وزیری که از خود شخصیت و استقلال رای ندارد و به عنوان گماشته افراطیون عمل میکند، مستخدم جریانی است که مصمم است دیر یا زود انتقام سخنرانی 23 تیر 78 را از امثال آقای روحانی بگیرد. آیا این خیانت نیست وزیر علوم با وجود پاسخ منفی وزارت اطلاعات به برخی استعلامها، افرادی را در مراکز حساس منصوب کرده و درباره برخی دیگر وظیفه قانونی استعلام از وزارت اطلاعات را با علم به اینکه پاسخ استعلام به اعتبار سابقه آن افراد منفی خواهد بود، دور زده است؟! این موضوع را وزیر محترم اطلاعات در جلسه 26 آبان 92 با کمیسیون آموزش مجلس مورد تصریح قرار داده است.
4- اسفند ماه سال گذشته به هنگام سفر وزیر علوم به شهر مقدس قم برخی مراجع عظام تقلید از جمله حضرات آیات مکارم شیرازی، نوری همدانی و سبحانی، آقای فرجی دانا را به خاطر اصرار بر برخی عملکردهای غلط به حضور نپذیرفتند. آیتالله مکارم شیرازی روز 18 اسفند با علم به ضرورت توضیح در این باره در ابتدای درس خارج فقه اعلام کرد: «مطلب لازمی را باید در اینجا تذکر بدهم و آن اینکه همگان توجه داشته باشند وزیر علوم به قم آمد و در برخی رسانهها مشاهده کردم که خبر دیدار من با او را نیز چاپ کردند، من این دیدار را جدا تکذیب میکنم. افرادی واسطه شده بودند ولی من گفتم آمادگی این دیدار را ندارم. درباره دلیل این عدم آمادگی گفتم عزل و نصبهای زیادی توسط وزیر در دانشگاهها صورت گرفته که به مصلحت دانشگاه و دانشجویان نبوده و به مصلحت نظام جمهوری اسلامی هم نیست. این اقدام مورد اعتراض بسیاری از نمایندگان مجلس و شورای انقلاب فرهنگی نیز قرار گرفته است.ملاقات با وزیر به معنای تایید عزل و نصبها بود و در پیشگاه خداوند مسئول میبودم و به همین دلیل دیدار را نپذیرفتم. هر چند دولت اقدامات خوبی انجام میدهد و ما به این دلیل از دولت تشکر میکنیم ولی خطاهایی هم هست که از نظر شرعی لازم است تذکر بدهیم.»
به راستی این قبیل هشدارهای دلسوزانه را میتوان در کدام تقسیمبندیهای نارسا یا مجعول نظیر موافق و مخالف دولت، رهروان و اصولگرایان و یا حزبی و سیاسی و جناحی جا داد؟! متاسفانه به نوع این هشدارها از سوی وزیر علوم دهنکجی شد همچنان که وی به هشدار و انذار 18 عضو- دوسوم- شورای انقلاب فرهنگی که در قالب نامهای به رئیسجمهور(10 اسفند 92) ارائه شد، بیاعتنایی کرد و همزمان به سیاست وقتکشی و بیمحلی نسبت به نمایندگان مجلس روی آورد حال آن که نمایندگان مجلس در جلسه رای اعتماد سال گذشته با حسن ظن فراتر از حد با وی مواجه شده بودند.
5- آنها که استیضاح مهره مسلوبالاختیار سازمان فتنه را دعوای موافق و مخالف دولت یا محل اختلاف دو فراکسیون مجلس جا میزنند، اصرار دارند در هر دو صورت برکناری یا ابقای وزیر فاقد صلاحیت، دو فراکسیون انقلابی مجلس و خود مجلس و حتی دولت را بازنده کنند. افراطیونی که صراحتا دولت را رحم اجارهای برای تجدید حیات رفتارهای طفیلی و ساختارشکنانه خود توصیف کردهاند، حتما به قابلههایی در وزارت علوم و ارشاد و برخی مراکز مشابه نیاز دارند و مطلقا نمیتوانند نگران کارآمدی و خدمترسانی دولت باشند. حذف حاشیهسازان و حامیان ترویج افراطیگری از وزارت علوم کمک راهبردی به دولتی است که نمیخواهد سم تشنج و تنش به دانشگاه- سنگر پیشرفت علمی کشور- تزریق شود؛ همچنان که حساسیت نمایندگان متدین در این زمینه نشانه سلامت و سرزندگی و کفایت و استقلال مجلس است. نمایندگان محترم مجلس نباید اجازه دهند دغلبازان سیاسی صیانت از اصول انقلاب و خط قرمزهای نظام را به دعواهای قبیلهای حیدری- نعمتی فرو بکاهند. اکنون نوبت آزمون مجلس به عنوان خط مقدم صیانت از نظام و کشور است هرچند که دغلبازان اصرار دارند با گشودن انواع جبهههای فرعی و انحرافی، نمایندگان را از عمل به مسئولیت شرعی و قانونی بازدارند.
اگر کشور ثبات و آرامش میخواهد که قطعا میخواهد، چارهاش در کوتاه کردن دست دراز شده فتنهگران است. اما استیضاح وزیر کار پایان مسئولیت مجلس نیست چرا که آثار خیانتهای یک سال گذشته در وزارت علوم صرفا با عزل عامل آن زدوده نمیشود و باید با تدبیر و حوصله از وزارت علوم و دانشگاه سمزدایی کرد. آنها که سر اصل استیضاح جیغ میکشند بهتر از همه میدانند که عمر یک مهره انتحاری کوتاه مدت است. بنابراین هیاهو میکنند که پیگیری موضوع با برکناری مهره سوخته مختومه شود و ریلگذاریهای آمیخته به خرابکاری مسکوت بماند. استیضاح قدم اول است و نه قدم آخر. نمایندگان و رئیس محترم مجلس، امروز اصلاح کجرفتاریها در وزارت علوم را آغاز میکنند؛ در غیر این صورت یکی از اصلیترین لطمهها متوجه استقلال و اقتدار مجلس در تراز نظام اسلامی خواهد شد.