مشروح این ماجرا را از زبان خود او (نیکول کوئین) بخوانید.
مسیحی بودم ولی کارهایی میکردم که هیچ ربطی به خدا نداشت/ جوابی برای سؤالاتم نداشتم
من مشروب مینوشیدم و همه کارهای متداوالی که آمریکاییها انجام میدادند را انجام میدادم، کارم عکاسی در کلوبهای شبانه بود. چیزهای زیادی بود که من درگیرشان بودم و هیچ ربطی به خدا نداشتند و من نیازمند تغییر بودم.
تا ساعت 5 صبح مینشستم و فیلمهای اسلامآوردن مسیحیان آمریکایی را تماشا میکردم
به نظر میرسید که همه آنها یک چیز میگویند و احساس من در رابطه با همه آنها مشابه بود. احساس میکردم چیزی است که من میتوانم با آن مرتبط باشم، مثل همه این افرادی که پیش از این مسیحی بودهاند، با خود چالش کردهاند و در نهایت چیزی را یافتهاند که پاسخ تمام سؤالاتشان در آن بوده است و این درست همان چیزی بود که من میخواستم، پاسخی برای تمام سؤالاتم.
نمیخواستم تنها به چیزی اعتقاد داشته باشم، میخواستم چرایی این اعتقاد را بدانم
و سرانجام...
با مسلمان شدنم همه چیز در زندگیام تغییر کرد، از شغل و دوستانم گرفته تا حتی کمد لباسهایم
و بیشتر و بیشتر خودم اطرافم را با کتابهای مختلف و هر چیز دیگری پر کردم و از لحظهای که شهادتینم را گفتم، همه چیز در زندگیام تغییر کرد: دوستانم، شغلم و حتی کمد لباسهایم، همه و همه تغییر کردند و هیچگاه برای لحظهای به عقب برنگشتم. این تغییرات را به سرعت انجام دادم و چندان سخت نبود چون عمیقاً درستبودن راهی را که انتخاب کرده بودم، درک کردم. از ته قلب از خداوند برای اینکه اسلام را به من هدیه کرد، سپاسگزارم.
مادرم از اینکه میدید مسلمان شدنم مرا به خدا نزدیکتر کرده، خیلی خوشحال شد
و چیز خوبی که وجود داشت این بود که او به خوبی تغییرات من را در این مدت مشاهده کرد و کیفیت زندگی من قبل و بعد از این تغییرات را دید. دید که سبک لباس پوشیدنم عوض شده و تمامی کارهای حرامی را که قبلا انجام میدادم ترک کردهام و متوجه شد که از زمانی که مسلمان شدهام، ارتباطم با خدا نزدیکتر شده و این مسئله او را خیلی خوشحال میکرد و همین مسئله در ارتباط با والدینم کار را به مراتب راحتتر کرد.
بسیاری از دوستانم برای تصمیمی که گرفتم احترام قائلند
مسلمانشدن یک فرایند عمیق قلبی است
میدانید فرایند مسلمانشدن چیزی است که شما باید با قلب خودتان آن را احساس کنید، در غیر اینصورت ماندگار نخواهد بود. مسلمان شدن، با ایمان بودن و محجبهشدن، همه اینها چیزهایی است که باید در اعماق قلبتان نسبت به آن متعهد باشید.
بسیاری از خواندن وبلاگم به گریه میافتند و مینویسند که آنها نیز نیازمند چنین تغییریاند
مسلمان شدنم در آمریکا، مشکلاتی نیز برایم به همراه داشت
ولی به طور کلی زندگیام به عنوان یک مسلمان در آمریکا تغییراتی کرده که با آنها کنار آمدهام.