به گزارش مشرق، محمد شجاعی در تازهترین درس اخلاق خود با محوریت «خانواده آسمانی» به بیان موضوع «آثار دشمنیها و مشاجرات» پرداخته است که تقدیم علاقهمندان میشود:
سردی روابط عاطفی و تولید نفرت
امام صادق (ع) میفرمایند: «من زرع العداوه، حصد ما بذر»؛ هرکس دشمنی بکارد، همان را که کاشته درو میکند. این قانون کلی را هرگز از خاطر نبریم؛ انسان همان چیزی را درو میکند که کاشته است. از نگاه اهل بیت علیهمالسلام، بگومگو و مشاجره به قدری زشت است که چنین افرادی را از شفاعت خود محروم میدارند. چرا که آثار مراء بر قلب آنقدر مهلک است که توان طی مدارج کمال را از آن سلب میکند.
اهل مراء و تخاصم، بعد از تولد به برزخ، عذابهای هولناکی را تا روز قیامت تجربه میکنند و در روز قیامت که تمام شیعیان چشم امید به شفاعت اهلبیت علیهمالسلام دوختهاند، از چنین امتیازی نیز محروم میمانند. بنابراین میتوان گفت که روحیه مراء و خصومت سبب محرومیت انسان از نگاه خداوند و خانواده آسمانیاش میشود.
وقتی دو نفر با هم به مشاجره میپردازند، این مشاجره، قطعاً در روابط عاطفی آنها تأثیر گذاشته و محبت میان آنها را به سمت سردی و سستی سوق میدهد، از همین رو به کسانی که مایلند روابط گرم و عمیق خود را با همسر، فرزند، والدین، و افراد دیگر حفظ کنند توصیه میکنیم که کاملاً هوشیارانه از روابط خود مراقبت نموده و آن را از قیل و قال، بحث، مشاجره و خصومت در امان بدارند.
یک پدر و مادر آگاه، یک فرزند مؤمن و فهمیده، و یک همسر بهشتی باید قلباً باور کنند که مشاجره و قیل و قال هیچ نتیجهای جز تولید جهنم در زندگی دنیوی و اُخروی آنان نخواهد داشت. بدخُلقی، بدزبانی، تکبر و خشونت، حتی اگر به از هم پاشیدگی کانون خانواده نیز نیانجامد، سبب میشود که انسان سلطنت خود را در قلب افراد خانواده از دست داده و گرمای محبت آنان را از خویش دریغ کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اولین و بزرگترین قربانی هر مشاجره، خود شخص قیل و قال کننده است که در حقیقت با این کار بر علیه خویش عمل نموده است. موضوع جالب اینجاست که شیطان چقدر در این امر بدیهی، باز هم ما را مورد حمله قرار میدهد.
کسی که با قیل و قال، درگیری، غُر زدن، مچ گیری، ایراد و... سعی در حفظ محبوبیت و موقعیت خویش دارد به نتیجهای عکس دست یافته و حتماً منفور دیگران خواهد شد نه محبوب آنان.
تنها یک راه برای حفظ محبوبیت وجود دارد و آن رفتاری آمیخته با متانت، گذشت، مهربانی و وقار است. یک مؤمن باید آنقدر قدرت پیدا کند که دنیا نتواند او را له نموده و به حقارت بکشاند. کسی که در برابر دنیا زانو نزد، دیگر به قیل و قال و مشاجره نخواهد افتاد. چرا که مراء و مشاجره از ویژگیهای انسانهای ضعیف و کوچک است.
سقوط قلب انسان و خسران او در دنیا و آخرت
حضرت علی (ع) میفرمایند: «من زرع العدوان، حصد الخسران»؛ کسی که دشمنی میکارد، خسران برداشت میکند. وقتی دنیا و لذت و شادمانی آن از بین رفت و آخرت به آتش کشیده شد، دیگر سرمایهای برای انسان باقی نمیماند. حماقت اهل تخاصم، صدها بار بیشتر از حماقت کسانی است که دنیا را در لذت گناهان گوناگون سپری میکنند و در آخرت به عذاب الهی دچار میشوند. چرا که اهل مراء و تخاصم، نه لذت دنیا را میچشند و نه لذت آخرت را.
قلب، تنها دارایی هر انسانی است. اضطراب، خشم، گرفتگی، کینه و عداوت، قلب را ساقط نموده و باطن انسان را به آتش میکشند. وقتی کسی این تنها دارایی خود را در رحم دنیا از دست داد، دیگر سالم به برزخ متولد نخواهد شد و خسرانی از این عظیمتر برای هیچ کس رُخ نخواهد داد.
دست و پا زدن در جهنم اخلاق
حضرت علی (ع) میفرمایند: «بئس الزاد إلی المعاد، العدوان علی العباد»؛ چه بد توشهای است برای معاد انسان، دشمنی با بندگان خدا.
میدانیم که فحشاهای باطنی، بدترین نوع فواحش بوده و جهنم اخلاق، بسیار طولانیتر از جهنم اعمال است. گاه یک خُلق بد، انسان را چندین هزار سال در برزخ معطل نموده و به عذاب گرفتار میسازد. هر خُلق بد یک سرطان بدخیم برای روح به شمار میرود. آیا همانگونه از بیماریها و سرطانهای جسم میترسیم، از سرطانهای روح نیز هراس داریم؟ آیا کینه، تکبر، خودبینی، حسادت، زودرنجی، خصومت و... برای ما به اندازه ضعفهای جسمی وحشتآور و تکان دهنده هستند؟
دشمنی و خصومت، یکی از بیماریهای خطرناک روح است. اگر به این بیماری مهلک مبتلا هستیم، باید تصمیمی جدی و سریع برای درمان آن گرفته و به سرعت برای رهایی و نجات خود اقدام کنیم.
این توهم زاییده دست شیطان است؛ من باید به گونهای رفتار کنیم که کسی نتواند به من زور بگوید و یا حق مرا بخورد، من باید طوری برخورد کنم که دیگران مرا ساده و زودباور نپندارند.
همین توقعات سبب بروز اختلافات، دشمنیها و کینهها میشود و دقیقاً نتیجهای برعکس تصورات انسان برجای میگذارد. یک مؤمن زیرک به قدری از توهمات شیطانی، هوشیارانه و به سرعت میگریزد که دیگران او را ساده و زودباور میانگارند.
گرفتار ماندن در لُجّه نادانی
حضرت علی (ع) میفرمایند: «رأس الجهل، معادات الناس»؛ سرآمد نادانی، دشمنی با مردم است.
کاری احمقانهتر از دشمنی با مردم در جهان وجود ندارد. مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمایند: تمام علم اخلاق در دو کلمه جمع شده است: مرنج و مرنجان.... و اینکار، کار آسانی نیست. اول باید بیاموزیم که حادثهای در بخشهای پایینی ما را از آغوش خداوند جدا نکند. اگر به خاطر امری از امورات دنیا میان ما و خداوند فاصله افتاده و از آغوش خانواده آسمانیمان جدا شدهایم، به این معناست که هنوز خداوند بزرگ تنها اله خود نپذیرفتهایم. فاصله گرفتن از آسمان، انسان را ضعیف میکند تا جایی که حادثهای، حرف ناحقی، ظلمی، توهینی، تحقیری و.... میتواند باطن ما را به آتش بکشاند.
تمام مشکلات موجود در جوامع (خودکشیها، جنگها، درگیریها، طلاقها و...) نشان میدهند که انسانها آمادگی انفجار در لحظات عصبانیت و آتش گرفتن در میادین خصومت را دارند و هنوز بعد از سالها دینداری نمیتوانند موجود وحشی درون خود را، آرام آرام نموده و تحت کنترل خویش درآورند. از همین رو به سرعت در آتش خصومتها و درگیریها گرفتار میشوند.
احساس نا امنی از انسانها در آینده
امام سجاد (ع) میفرمایند: هرگز با کسی دشمنی نکن، هرچند گمان بری که به تو زیانی نمیرساند؛ و به دوستی با هیچکس بیرغبتی نکن، زیرا نمیدانی که چه وقت به دوستی او محتاج میشوی و نمیدانی کِی از دشمنت ترسان میگردی. گاهاً دیده میشود که انسانهای خودبرتربین، گروهی را ریز دیده و گمان زیان از سوی آنها نمیبرند. به همین سبب بهراحتی آنان را تحقیر نموده و به توهین و پرخاشگری میپردازند. چه بسا بعد از چنین دشمنیهایی چنان ضربههای عظیمی بر آنان وارد میگردد که حتی تصور آن نیز بر انسان ناممکن به نظر میرسید. از سویی ممکن است همین انسانهایی که روزی تحقیر شدهاند، زمانی به مقامات برجستهای برسند که توان آسیب رساندن به آنان را بیابند.
از طرفی بیرغبتی نسبت به دوستی انسانها، کاری ناپسند و غیرعقلانی است. البته اگر در رفاقت و رفت و آمد با کسی، احتمال معصیت وجود دارد، باید علیرغم آنکه محبتمان را به این دسته از افراد نشان داده و خیرخواهی خود را به آنان ثابت میکنیم، از حضور در جمعها و مهمانیهایی که به معصیت آلودهاند، خودداری کنیم.
این قانون اساسی زندگی ما را، باید تمام انسانهای پیرامونمان بدانند؛ خشنودی خداوند و رضایت خانواده آسمانی ما در نزدمان بسیار مهمتر و ارزشمندتر از خشنودی اطرافیان و عزیزان ما در زمین است و اگر در مواردی مجبور به انتخاب یکی از آنها باشیم؛ با رعایت احترام و مهرورزی به دیگران، رضایت خداوند و خانواده آسمانیمان را برمیگزینیم.
دفاع خداوند از مؤمنان
امام جواد (ع) میفرمایند: با هیچ کس دشمنی نکن، تا آنگاه که بدانی رابطه او با خدای متعال چگونه است. اگر او انسان خوبی است، خداوند او را تسلیم تو نمیکند، و اگر بدکار باشد، همین شناخت تو از او، تو را کفایت میکند.
قبل از درگیر شدن با هر کسی، ابتدا باید ارزیابیاش نموده و رابطهاش را با خداوند محک بزنیم. اگر رابطه گرم و خوبی با خداوند دارد، قطعاً خداوند از او دفاع خواهد نمود، زیرا او تکیهگاهی به قدرت غیب دارد. اما اگر انسان خوبی نیست، همین جهنمی که در آن غوطهور است، جزای نفس اوست و او اساساً ارزش دشمنی کردن ندارد.
دشمنیها و ضعف پایههای دین در انسان
امام صادق (ع) میفرمایند: «لا یغاصم إلا شاکٍّ فی دینه، اَو من لا ورع کنه»؛ روحیه دشمنی ندارد مگر کسی که یا در دینش شک دارد و یا از خداوند نمیترسد.
این فرمول امام صادق (ع)، فرمولی بسیار اساسی و مؤثر است که فهم عمیق آن، ریشه تمام تندیها و تیزیها را در درون انسان خواهد خشکاند.
امام صادق (ع) ریشه خصومت را در دو چیز میداند:
1- شک در دین و عدم پذیرش قلبی آن با اعتقادی راسخ
2- عدم تجهیز انسان به سلاح ورع (ترس و حیا از خداوند)
مشاجره، تخاصم، قیل و قال، مراء و ... رفتارهایی هستند که از این دو دسته از افراد صادر میشود.
حال به روایتی از امیرالمؤمنین علیهمالسلام توجه کنید:
از مشاجرهها بپرهیزید که شک و تردید به بار آورند و عمل را بیاجر کند.
قرار دادن این دو روایت، انسان را به نتیجهای حیرتآور میرساند:
ضعف اعتقادات دینی (شک در دین)، سبب تولید مشاجرات و دشمنیها میشود و بالعکس، مشاجرات و دشمنیها، سبب بروز شک و تردید در دین شده و انسان را سست و ضعیف میکند.
فراموش نکنیم که حتی برای امر به معروف و نهی از منکر که یک واجب الهی است نباید تندی به خرج داده و یا به قیل و قال و مشاجره تن داد. حتی در جایی که انسان احتمال اثر در طرف مقابل نمیبیند، نباید به این واجب الهی عمل نماید، زیرا نتیجهای عکس خواهد داد.
هر مشاجره، سبب از بین رفتن اثرات اعمال خیر در نفس شده و اجر آنها را ضایع میکند. گاه انسان با یک مشاجره، یک دریا جهنمِ خاموش شده را دوباره برای خود روشن میکند. (در جلسه بعد در این خصوص مفصل بحث خواهیم نمود.)
ریخته شدن آبروی انسان
حضرت علی (ع) میفرمایند: مشاجره، نادانی انسان را آشکار میکند و چیزی بر حق او نمیافزاید.
آموختیم که دشمنی با مردم رأس تمام جهلهاست و مشاجره این جهل بزرگ را برای دیگران آشکار میسازد. مشاجره علاوه بر این آبروریزی، هیچ فایدهای برای انسان نداشته و هیچ حقی را برای او زنده نمیکند، بلکه تنها محصول آن، ایجاد نفرت و جهنم است.
باید این توهم شیطانی را از ذهن خود بیرون کنیم زیرا با تندی و خشونت حقی زنده نخواهد شد.
سردی روابط عاطفی و تولید نفرت
امام صادق (ع) میفرمایند: «من زرع العداوه، حصد ما بذر»؛ هرکس دشمنی بکارد، همان را که کاشته درو میکند. این قانون کلی را هرگز از خاطر نبریم؛ انسان همان چیزی را درو میکند که کاشته است. از نگاه اهل بیت علیهمالسلام، بگومگو و مشاجره به قدری زشت است که چنین افرادی را از شفاعت خود محروم میدارند. چرا که آثار مراء بر قلب آنقدر مهلک است که توان طی مدارج کمال را از آن سلب میکند.
اهل مراء و تخاصم، بعد از تولد به برزخ، عذابهای هولناکی را تا روز قیامت تجربه میکنند و در روز قیامت که تمام شیعیان چشم امید به شفاعت اهلبیت علیهمالسلام دوختهاند، از چنین امتیازی نیز محروم میمانند. بنابراین میتوان گفت که روحیه مراء و خصومت سبب محرومیت انسان از نگاه خداوند و خانواده آسمانیاش میشود.
وقتی دو نفر با هم به مشاجره میپردازند، این مشاجره، قطعاً در روابط عاطفی آنها تأثیر گذاشته و محبت میان آنها را به سمت سردی و سستی سوق میدهد، از همین رو به کسانی که مایلند روابط گرم و عمیق خود را با همسر، فرزند، والدین، و افراد دیگر حفظ کنند توصیه میکنیم که کاملاً هوشیارانه از روابط خود مراقبت نموده و آن را از قیل و قال، بحث، مشاجره و خصومت در امان بدارند.
یک پدر و مادر آگاه، یک فرزند مؤمن و فهمیده، و یک همسر بهشتی باید قلباً باور کنند که مشاجره و قیل و قال هیچ نتیجهای جز تولید جهنم در زندگی دنیوی و اُخروی آنان نخواهد داشت. بدخُلقی، بدزبانی، تکبر و خشونت، حتی اگر به از هم پاشیدگی کانون خانواده نیز نیانجامد، سبب میشود که انسان سلطنت خود را در قلب افراد خانواده از دست داده و گرمای محبت آنان را از خویش دریغ کند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که اولین و بزرگترین قربانی هر مشاجره، خود شخص قیل و قال کننده است که در حقیقت با این کار بر علیه خویش عمل نموده است. موضوع جالب اینجاست که شیطان چقدر در این امر بدیهی، باز هم ما را مورد حمله قرار میدهد.
کسی که با قیل و قال، درگیری، غُر زدن، مچ گیری، ایراد و... سعی در حفظ محبوبیت و موقعیت خویش دارد به نتیجهای عکس دست یافته و حتماً منفور دیگران خواهد شد نه محبوب آنان.
تنها یک راه برای حفظ محبوبیت وجود دارد و آن رفتاری آمیخته با متانت، گذشت، مهربانی و وقار است. یک مؤمن باید آنقدر قدرت پیدا کند که دنیا نتواند او را له نموده و به حقارت بکشاند. کسی که در برابر دنیا زانو نزد، دیگر به قیل و قال و مشاجره نخواهد افتاد. چرا که مراء و مشاجره از ویژگیهای انسانهای ضعیف و کوچک است.
سقوط قلب انسان و خسران او در دنیا و آخرت
حضرت علی (ع) میفرمایند: «من زرع العدوان، حصد الخسران»؛ کسی که دشمنی میکارد، خسران برداشت میکند. وقتی دنیا و لذت و شادمانی آن از بین رفت و آخرت به آتش کشیده شد، دیگر سرمایهای برای انسان باقی نمیماند. حماقت اهل تخاصم، صدها بار بیشتر از حماقت کسانی است که دنیا را در لذت گناهان گوناگون سپری میکنند و در آخرت به عذاب الهی دچار میشوند. چرا که اهل مراء و تخاصم، نه لذت دنیا را میچشند و نه لذت آخرت را.
قلب، تنها دارایی هر انسانی است. اضطراب، خشم، گرفتگی، کینه و عداوت، قلب را ساقط نموده و باطن انسان را به آتش میکشند. وقتی کسی این تنها دارایی خود را در رحم دنیا از دست داد، دیگر سالم به برزخ متولد نخواهد شد و خسرانی از این عظیمتر برای هیچ کس رُخ نخواهد داد.
دست و پا زدن در جهنم اخلاق
حضرت علی (ع) میفرمایند: «بئس الزاد إلی المعاد، العدوان علی العباد»؛ چه بد توشهای است برای معاد انسان، دشمنی با بندگان خدا.
میدانیم که فحشاهای باطنی، بدترین نوع فواحش بوده و جهنم اخلاق، بسیار طولانیتر از جهنم اعمال است. گاه یک خُلق بد، انسان را چندین هزار سال در برزخ معطل نموده و به عذاب گرفتار میسازد. هر خُلق بد یک سرطان بدخیم برای روح به شمار میرود. آیا همانگونه از بیماریها و سرطانهای جسم میترسیم، از سرطانهای روح نیز هراس داریم؟ آیا کینه، تکبر، خودبینی، حسادت، زودرنجی، خصومت و... برای ما به اندازه ضعفهای جسمی وحشتآور و تکان دهنده هستند؟
دشمنی و خصومت، یکی از بیماریهای خطرناک روح است. اگر به این بیماری مهلک مبتلا هستیم، باید تصمیمی جدی و سریع برای درمان آن گرفته و به سرعت برای رهایی و نجات خود اقدام کنیم.
این توهم زاییده دست شیطان است؛ من باید به گونهای رفتار کنیم که کسی نتواند به من زور بگوید و یا حق مرا بخورد، من باید طوری برخورد کنم که دیگران مرا ساده و زودباور نپندارند.
همین توقعات سبب بروز اختلافات، دشمنیها و کینهها میشود و دقیقاً نتیجهای برعکس تصورات انسان برجای میگذارد. یک مؤمن زیرک به قدری از توهمات شیطانی، هوشیارانه و به سرعت میگریزد که دیگران او را ساده و زودباور میانگارند.
گرفتار ماندن در لُجّه نادانی
حضرت علی (ع) میفرمایند: «رأس الجهل، معادات الناس»؛ سرآمد نادانی، دشمنی با مردم است.
کاری احمقانهتر از دشمنی با مردم در جهان وجود ندارد. مرحوم میرزا اسماعیل دولابی میفرمایند: تمام علم اخلاق در دو کلمه جمع شده است: مرنج و مرنجان.... و اینکار، کار آسانی نیست. اول باید بیاموزیم که حادثهای در بخشهای پایینی ما را از آغوش خداوند جدا نکند. اگر به خاطر امری از امورات دنیا میان ما و خداوند فاصله افتاده و از آغوش خانواده آسمانیمان جدا شدهایم، به این معناست که هنوز خداوند بزرگ تنها اله خود نپذیرفتهایم. فاصله گرفتن از آسمان، انسان را ضعیف میکند تا جایی که حادثهای، حرف ناحقی، ظلمی، توهینی، تحقیری و.... میتواند باطن ما را به آتش بکشاند.
تمام مشکلات موجود در جوامع (خودکشیها، جنگها، درگیریها، طلاقها و...) نشان میدهند که انسانها آمادگی انفجار در لحظات عصبانیت و آتش گرفتن در میادین خصومت را دارند و هنوز بعد از سالها دینداری نمیتوانند موجود وحشی درون خود را، آرام آرام نموده و تحت کنترل خویش درآورند. از همین رو به سرعت در آتش خصومتها و درگیریها گرفتار میشوند.
احساس نا امنی از انسانها در آینده
امام سجاد (ع) میفرمایند: هرگز با کسی دشمنی نکن، هرچند گمان بری که به تو زیانی نمیرساند؛ و به دوستی با هیچکس بیرغبتی نکن، زیرا نمیدانی که چه وقت به دوستی او محتاج میشوی و نمیدانی کِی از دشمنت ترسان میگردی. گاهاً دیده میشود که انسانهای خودبرتربین، گروهی را ریز دیده و گمان زیان از سوی آنها نمیبرند. به همین سبب بهراحتی آنان را تحقیر نموده و به توهین و پرخاشگری میپردازند. چه بسا بعد از چنین دشمنیهایی چنان ضربههای عظیمی بر آنان وارد میگردد که حتی تصور آن نیز بر انسان ناممکن به نظر میرسید. از سویی ممکن است همین انسانهایی که روزی تحقیر شدهاند، زمانی به مقامات برجستهای برسند که توان آسیب رساندن به آنان را بیابند.
از طرفی بیرغبتی نسبت به دوستی انسانها، کاری ناپسند و غیرعقلانی است. البته اگر در رفاقت و رفت و آمد با کسی، احتمال معصیت وجود دارد، باید علیرغم آنکه محبتمان را به این دسته از افراد نشان داده و خیرخواهی خود را به آنان ثابت میکنیم، از حضور در جمعها و مهمانیهایی که به معصیت آلودهاند، خودداری کنیم.
این قانون اساسی زندگی ما را، باید تمام انسانهای پیرامونمان بدانند؛ خشنودی خداوند و رضایت خانواده آسمانی ما در نزدمان بسیار مهمتر و ارزشمندتر از خشنودی اطرافیان و عزیزان ما در زمین است و اگر در مواردی مجبور به انتخاب یکی از آنها باشیم؛ با رعایت احترام و مهرورزی به دیگران، رضایت خداوند و خانواده آسمانیمان را برمیگزینیم.
دفاع خداوند از مؤمنان
امام جواد (ع) میفرمایند: با هیچ کس دشمنی نکن، تا آنگاه که بدانی رابطه او با خدای متعال چگونه است. اگر او انسان خوبی است، خداوند او را تسلیم تو نمیکند، و اگر بدکار باشد، همین شناخت تو از او، تو را کفایت میکند.
قبل از درگیر شدن با هر کسی، ابتدا باید ارزیابیاش نموده و رابطهاش را با خداوند محک بزنیم. اگر رابطه گرم و خوبی با خداوند دارد، قطعاً خداوند از او دفاع خواهد نمود، زیرا او تکیهگاهی به قدرت غیب دارد. اما اگر انسان خوبی نیست، همین جهنمی که در آن غوطهور است، جزای نفس اوست و او اساساً ارزش دشمنی کردن ندارد.
دشمنیها و ضعف پایههای دین در انسان
امام صادق (ع) میفرمایند: «لا یغاصم إلا شاکٍّ فی دینه، اَو من لا ورع کنه»؛ روحیه دشمنی ندارد مگر کسی که یا در دینش شک دارد و یا از خداوند نمیترسد.
این فرمول امام صادق (ع)، فرمولی بسیار اساسی و مؤثر است که فهم عمیق آن، ریشه تمام تندیها و تیزیها را در درون انسان خواهد خشکاند.
امام صادق (ع) ریشه خصومت را در دو چیز میداند:
1- شک در دین و عدم پذیرش قلبی آن با اعتقادی راسخ
2- عدم تجهیز انسان به سلاح ورع (ترس و حیا از خداوند)
مشاجره، تخاصم، قیل و قال، مراء و ... رفتارهایی هستند که از این دو دسته از افراد صادر میشود.
حال به روایتی از امیرالمؤمنین علیهمالسلام توجه کنید:
از مشاجرهها بپرهیزید که شک و تردید به بار آورند و عمل را بیاجر کند.
قرار دادن این دو روایت، انسان را به نتیجهای حیرتآور میرساند:
ضعف اعتقادات دینی (شک در دین)، سبب تولید مشاجرات و دشمنیها میشود و بالعکس، مشاجرات و دشمنیها، سبب بروز شک و تردید در دین شده و انسان را سست و ضعیف میکند.
فراموش نکنیم که حتی برای امر به معروف و نهی از منکر که یک واجب الهی است نباید تندی به خرج داده و یا به قیل و قال و مشاجره تن داد. حتی در جایی که انسان احتمال اثر در طرف مقابل نمیبیند، نباید به این واجب الهی عمل نماید، زیرا نتیجهای عکس خواهد داد.
هر مشاجره، سبب از بین رفتن اثرات اعمال خیر در نفس شده و اجر آنها را ضایع میکند. گاه انسان با یک مشاجره، یک دریا جهنمِ خاموش شده را دوباره برای خود روشن میکند. (در جلسه بعد در این خصوص مفصل بحث خواهیم نمود.)
ریخته شدن آبروی انسان
حضرت علی (ع) میفرمایند: مشاجره، نادانی انسان را آشکار میکند و چیزی بر حق او نمیافزاید.
آموختیم که دشمنی با مردم رأس تمام جهلهاست و مشاجره این جهل بزرگ را برای دیگران آشکار میسازد. مشاجره علاوه بر این آبروریزی، هیچ فایدهای برای انسان نداشته و هیچ حقی را برای او زنده نمیکند، بلکه تنها محصول آن، ایجاد نفرت و جهنم است.
باید این توهم شیطانی را از ذهن خود بیرون کنیم زیرا با تندی و خشونت حقی زنده نخواهد شد.