به گزارش مشرق، در همه جای دنیا اتفاقات عجیب و غریب رخ میدهد. در شرق آسیا عجیب و غریبترین غذاهای دنیا طبخ میشود، در جنوب شرق قاره کهن مرتاضها زندگی نباتی دارند، در شاخ آفریقا هنوز قبایل آدم خوار هستند، در شمال قاره آمریکا هم یخبندانهای وحشتناکی که شکل میگیرد برای مردم عجیبند و تا دلتان بخواهد افسانه و اسطوره در دنیا وجود دارد. شعبدهبازان و تردستان هزینههای کلانی میکنند که مردم را شگفت زده و در نهایت سرگرم کنند؛ آنها به ظاهر از دیوار بتنی رد میشوند و خود را به دو نیم میکنند تا کمی مردم تعجب کنند اما غافلاند از این که مردانی در این سوی کره خاکی تنها با برگزاری یک جلسه – از نوع هیات رییسه فدراسیون فوتبال – کاری میکنند که دهان خلقی از تعجب باز بماند. تمام خرج این نمایش محیرالعقول هم چند کیلو میوه و شیرینی و چند فنجان چای است.
پس از ماجراهای قرارداد کیروش و بگیر و ببند و رفت و آمد به این سو و آن سو، مرد پرتغالی ایران را ترک کرد. از آن روز حرف و حدیثهای مختلفی روی خروجی رسانهها و از زبان آدمهای متنوع منتشر شد و کار به جایی رسید که پس از وزارت ورزش و جوانان، رییس فدراسیون فوتبال هم تاکید کرد که ته دلش راضی نیست که کارلوس به ایران بازگردد.
حالا تصور کنید کارلوس کیروش به ایران بازگشته است؛ یا نه یک مربی دیگر به ایران آمده و یا یک مربی داخلی هدایت تیم ملی را برعهده میگیرد، در نخستین گام، فدراسیون فوتبال به او اعلام میکند که هیات رییسه فدراسیون چند پیشنهاد برایش دارد؛ پیشنهادهایی که فنیاند و معلوم نیست چطور از جلسه هیات رییسه فدراسیون سر در آوردهاند!
از زمان تاسیس فدراسیون جهانی فوتبال و فدراسیون فوتبال ایران دهها سال میگذرد. هزاران تیم باشگاهی و صدها تیم ملی در طول این دههها آمده و رفتهاند. هزاران مربی انتخاب یا برکنار شدهاند، ولی در هیچ کدام از آنها چنین شگفتی خلق نشده که امروز دوستان فدراسیون نشین در ایران زحمتش را میکشند.
عزیزانی که خود را خادم فوتبال ایران میدانند، دور هم جمع میشوند و تصمیم میگیرند که به سرمربی تیم ملی، دستیار پیشنهاد بدهند. در همین حال اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال – واقعا چنین کمیتهای وجود دارد – معلوم نیست مشغول چه کار مهمتری هستند که نمیتوانند به کیروش دستیار پیشنهاد بدهند.
اساسا فدراسیون فوتبال ایرن جای خیلی خوبی است. کافی است با رای چند دوست که ترکیب آنها به مجمع معروف است – عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال شوید. آن وقت هم میتوانید تا دلتان میخواهد بخندید، در استان خود انتخابات هیات فوتبال برگزار کنید و رییس شوید. تمام بالا و پایین داوری فوتبال را یک تنه در دست بگیرید و از همه مهمتر یک شبه راه صد ساله بروید و خادم فوتبال شوید.
نکته مهمتر این است که هنوز تکلیف خود کیروش معلوم نیست و اصلا مشخص نیست که او به ایران باز میگردد یا نه و با این حال فدراسیون به فکر انتخاب دستیار ایرانی است!
البته انتخاب دستیار ایرانی اصلا و ابدا کار اشتباهی نیست و پنج گزینه معرفی شده (حسین فرکی، وحید هاشمیان، مجید صالح، یحیی گلمحمدی و رحمان رضایی) از سوی فدراسیون – به جز رحمان رضایی که سابقه مربیگری ندارد – افراد شایستهای به نظر میرسند و احتمالا میتوانند به تیم ملی کمک کنند.
مساله و سوال اصلی این است که چرا وقتی فدراسیون فوتبال کمیته فنی دارد و چند مربی و کارشناس تحت این عنوان دور هم جمع شدهاند، تصمیم مهمی مانند انتخاب مربی تیم ملی را اعضای غیر فنی و غیر کارشناسی میگیرند؟
اگر جی. کی. رولینگ پیش از نگارش هفتگانه "هری پاتر" با عکس اعضای هیات رییسه فدراسیون فوتبال ایران آشنا میشد، یک قسمت از داستانش را به فدراسیون فوتبال ایران اختصاص میداد و نامش را میگذاشت "هری پاتر در تالار عجایب" شاید امروز هم مخاطبان فوتبال ایران بیشتر از هواداران "دیوید کاپرفیلد" تردست معروف از کارهای محیرالعقول فدراسیون فوتبال شگفت زده میشوند.
پس از ماجراهای قرارداد کیروش و بگیر و ببند و رفت و آمد به این سو و آن سو، مرد پرتغالی ایران را ترک کرد. از آن روز حرف و حدیثهای مختلفی روی خروجی رسانهها و از زبان آدمهای متنوع منتشر شد و کار به جایی رسید که پس از وزارت ورزش و جوانان، رییس فدراسیون فوتبال هم تاکید کرد که ته دلش راضی نیست که کارلوس به ایران بازگردد.
حالا تصور کنید کارلوس کیروش به ایران بازگشته است؛ یا نه یک مربی دیگر به ایران آمده و یا یک مربی داخلی هدایت تیم ملی را برعهده میگیرد، در نخستین گام، فدراسیون فوتبال به او اعلام میکند که هیات رییسه فدراسیون چند پیشنهاد برایش دارد؛ پیشنهادهایی که فنیاند و معلوم نیست چطور از جلسه هیات رییسه فدراسیون سر در آوردهاند!
از زمان تاسیس فدراسیون جهانی فوتبال و فدراسیون فوتبال ایران دهها سال میگذرد. هزاران تیم باشگاهی و صدها تیم ملی در طول این دههها آمده و رفتهاند. هزاران مربی انتخاب یا برکنار شدهاند، ولی در هیچ کدام از آنها چنین شگفتی خلق نشده که امروز دوستان فدراسیون نشین در ایران زحمتش را میکشند.
عزیزانی که خود را خادم فوتبال ایران میدانند، دور هم جمع میشوند و تصمیم میگیرند که به سرمربی تیم ملی، دستیار پیشنهاد بدهند. در همین حال اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال – واقعا چنین کمیتهای وجود دارد – معلوم نیست مشغول چه کار مهمتری هستند که نمیتوانند به کیروش دستیار پیشنهاد بدهند.
اساسا فدراسیون فوتبال ایرن جای خیلی خوبی است. کافی است با رای چند دوست که ترکیب آنها به مجمع معروف است – عضو هیات رییسه فدراسیون فوتبال شوید. آن وقت هم میتوانید تا دلتان میخواهد بخندید، در استان خود انتخابات هیات فوتبال برگزار کنید و رییس شوید. تمام بالا و پایین داوری فوتبال را یک تنه در دست بگیرید و از همه مهمتر یک شبه راه صد ساله بروید و خادم فوتبال شوید.
نکته مهمتر این است که هنوز تکلیف خود کیروش معلوم نیست و اصلا مشخص نیست که او به ایران باز میگردد یا نه و با این حال فدراسیون به فکر انتخاب دستیار ایرانی است!
البته انتخاب دستیار ایرانی اصلا و ابدا کار اشتباهی نیست و پنج گزینه معرفی شده (حسین فرکی، وحید هاشمیان، مجید صالح، یحیی گلمحمدی و رحمان رضایی) از سوی فدراسیون – به جز رحمان رضایی که سابقه مربیگری ندارد – افراد شایستهای به نظر میرسند و احتمالا میتوانند به تیم ملی کمک کنند.
مساله و سوال اصلی این است که چرا وقتی فدراسیون فوتبال کمیته فنی دارد و چند مربی و کارشناس تحت این عنوان دور هم جمع شدهاند، تصمیم مهمی مانند انتخاب مربی تیم ملی را اعضای غیر فنی و غیر کارشناسی میگیرند؟
اگر جی. کی. رولینگ پیش از نگارش هفتگانه "هری پاتر" با عکس اعضای هیات رییسه فدراسیون فوتبال ایران آشنا میشد، یک قسمت از داستانش را به فدراسیون فوتبال ایران اختصاص میداد و نامش را میگذاشت "هری پاتر در تالار عجایب" شاید امروز هم مخاطبان فوتبال ایران بیشتر از هواداران "دیوید کاپرفیلد" تردست معروف از کارهای محیرالعقول فدراسیون فوتبال شگفت زده میشوند.