گروه ورزشی مشرق - مشکل از جایی شروع شد که ما ماجرای تیم ملی والیبال و ولاسکو را تبدیل کردیم به یک فیلم هندی. وقتی او به حرف رئیس جمهور کشورش گوش داد و برای نوسازی والیبالشان راهی خانه شد، گروهی از اهالی ورزش و البته برخی رسانهها از رئیسجمهور ایران خواستند که نگذارد ولاسکو برود. البته بعدها وزارت ورزش هم درست در زمانی که تیم ملی والیبال به مرحله دوم قهرمانی جهان صعود کرد، در تحلیلی برای توجیه مخالفت خود با کیروش از ولاسکو بهعنوان نمونهای موفق نام برد، این در حالی است که در تحلیل نهاد رسمی ورزش کشور جایی برای توان و انگیزه بالای بازیکنان ملی والیبال وجود نداشت!
حالا ما تیمی را که ولاسکو رفته بود آن را بسازد، بردهایم، آن هم در 3 ست متوالی و البته با 10امتیاز اختلاف؛ معنیاش اینکه کواچ از ولاسکو بهتر است؟ اگر او روزی خواست از تیم ملی والیبال ایران برود باید از بالاترین مقام اجرایی کشور بخواهیم که وی را بازگرداند؟! اصلا این پیروزیها به ولاسکو و کواچ و قبلتر از آنها ارتباط دارد؟ ماجرای والیبال ایران چیست که امروز در روزی که کشتی- ورزش سنتی ایران- نمیتواند مقام از دست رفته را تکرار کند، یک تنه ورزش ایران را جهانی کرده است. موفقیت والیبال بیشک محصول برنامهریزی و همکاری مشترک یک تیم است. این مسئله معطوف به یک فرد، مدیر، سرمربی و یک به یک بازیکنان نیست. تیم بودن و یکیبودن همه این افراد در طول 20 سال حرکت به سوی رشد و توسعه والیبال، کار را به جایی رسانده است که هم در لیگ جهانی و هم مسابقات جهانی موفق بوده و امروز بهعنوان یک «سرمایه اجتماعی» و الگوی پیشرفت بومی و ملی در ورزش ایران مطرح است.
در مرحله اول آنچه در والیبال رخ داده است «حس همکاری و اطمینان» در فدراسیون بود؛ از ابتدایی که طرح توسعه والیبال در اوایل دهه70 تدوین شد و تا ادامه آن در همه دورانها، این حسن همکاری و اطمینان در میان خانواده والیبال موج میزند. استفاده درست از پتانسیلهای نیروهای انسانی و تداوم نسلی و بین نسلی والیبالیستهای کشورمان در ردههای مختلف نشان از تدوین درست برنامه بود.
نکته بعدی این که در طول 20سال، تنها 2رئیس فدراسیون در والیبال حضور داشتهاند. ثبات مدیریتی در کنار آرامش در این رشته ورزشی رمز دیگر موفقیت والیبال است. امروز اما والیبال ایران بهعنوان سرمایه اجتماعی، الگوی مناسبی برای توسعه ورزش کشور و در کنار آن یک برند جهانی برای ایران عزیز هست؛ جایی که با افتخار پرچم زیبای ایران بالاتر از کشورهای بزرگ جهان قرار دارد. پس باید وزارت ورزش به عنوان نهاد رسمی ورزش کشور تحلیلهای بیمحتوا را کنار بگذارد، فدراسیون والیبال از این پس – چون گذشته- از سرمایه اجتماعی که خود ساخته است با تداوم «حس همکاری و اطمینان»، نگهداری کند و البته اهالی ورزش بدانند که موفقیت تنها توسط یک مربی خارجی یکشبه به دست نمیآید و گروهی را پشت سر خود دارد.
* مصطفی شوقی
حالا ما تیمی را که ولاسکو رفته بود آن را بسازد، بردهایم، آن هم در 3 ست متوالی و البته با 10امتیاز اختلاف؛ معنیاش اینکه کواچ از ولاسکو بهتر است؟ اگر او روزی خواست از تیم ملی والیبال ایران برود باید از بالاترین مقام اجرایی کشور بخواهیم که وی را بازگرداند؟! اصلا این پیروزیها به ولاسکو و کواچ و قبلتر از آنها ارتباط دارد؟ ماجرای والیبال ایران چیست که امروز در روزی که کشتی- ورزش سنتی ایران- نمیتواند مقام از دست رفته را تکرار کند، یک تنه ورزش ایران را جهانی کرده است. موفقیت والیبال بیشک محصول برنامهریزی و همکاری مشترک یک تیم است. این مسئله معطوف به یک فرد، مدیر، سرمربی و یک به یک بازیکنان نیست. تیم بودن و یکیبودن همه این افراد در طول 20 سال حرکت به سوی رشد و توسعه والیبال، کار را به جایی رسانده است که هم در لیگ جهانی و هم مسابقات جهانی موفق بوده و امروز بهعنوان یک «سرمایه اجتماعی» و الگوی پیشرفت بومی و ملی در ورزش ایران مطرح است.
نکته بعدی این که در طول 20سال، تنها 2رئیس فدراسیون در والیبال حضور داشتهاند. ثبات مدیریتی در کنار آرامش در این رشته ورزشی رمز دیگر موفقیت والیبال است. امروز اما والیبال ایران بهعنوان سرمایه اجتماعی، الگوی مناسبی برای توسعه ورزش کشور و در کنار آن یک برند جهانی برای ایران عزیز هست؛ جایی که با افتخار پرچم زیبای ایران بالاتر از کشورهای بزرگ جهان قرار دارد. پس باید وزارت ورزش به عنوان نهاد رسمی ورزش کشور تحلیلهای بیمحتوا را کنار بگذارد، فدراسیون والیبال از این پس – چون گذشته- از سرمایه اجتماعی که خود ساخته است با تداوم «حس همکاری و اطمینان»، نگهداری کند و البته اهالی ورزش بدانند که موفقیت تنها توسط یک مربی خارجی یکشبه به دست نمیآید و گروهی را پشت سر خود دارد.
* مصطفی شوقی