به گزارش مشرق، پس از اینکه بعد از رقابتهای جام جهانی 2014 برزیل صحبت از این موضوع به میان آمد که کارلوس کیروش با توجه به شناختش از شرایط فوتبال ایران، میتواند همچنان بهترین گزینه برای هدایت تیم ملی فوتبال باشد و البته قبل از اینکه قیل و قالهای فعلی برای تمدید قرارداد سرمربی پرتغالی پیش بیاید، یکی از مسائل مهم با توجه به تجارب گذشته این بود که دستیاران کیروش در پروسه جدید مربیگری وی در تیم ملی چه کسانی و با چه ملیتی خواهند بود؟
کیروش در مدت 4 سال اخیر در برهههای زمانی مختلف با دستیاران متفاوتی کار کرد؛ از دوستان خارجی (پرتغالی) گرفته تا مربیان بعضاً گمنام وطنی که البته به واسطه حضور در تیم ملی و دستیاری کیروش، امروز از بسیاری از همتایان خود مشهورتر شدهاند.
تیم ملی هر اندازه که به جام جهانی نزدیکتر میشد، تصمیمات در خصوص دستیاران کیروش توسط این مربی نیز به همین اندازه عجیبتر میشد و هر اندازه کیروش در افکارش برای ترکیب تیم ملی در جام جهانی به ثبات میرسید، نیمکت تیم ملی در فاز دستیاران این مربی، روز به روز بیثباتتر میشد.
درست و با آغاز فاز جدید تمرینات آمادهسازی تیم ملی برای حضور در جام جهانی، سیموئز به دلایل نامشخص از حضور در تیم ملی استعفا داد و امید نمازی نیز که اصولا مشخص نشد چگونه و چرا سر از تیم ملی درآورد، در همان زمانی که کیروش به وی نیاز داشت، دست او را در حنا گذاشته و برای همیشه (این طور که به نظر میرسد) کشورمان را به قصد ینگه دنیا ترک کرد.
دیگر ماجراهای اردوی اتریش و اتفاقاتی که بر سر مجید صالح پیش آمد به قدری همچنان تازگی دارد که خیلی نیاز به بازخوانی پرونده کیروش و صالح نیست و قصد گنجاندن این قسمت در گزارش، فقط شاهدی بود برمدعای اینکه نیمکت تیم ملی به جز مشخص بودن شخص سرمربی، در سایر قسمتها در 4 سال اخیر بیثباتترین دوران خود را پشت سر گذاشت.
دراین بین شاید علیرضا منصوریان در مدت زمان حضور کیروش در ایران بیشترین بهره را برد و البته مارکار آقاجانیان که به عنوان استعدادیاب قرار است همچنان به کار خود در تیم ملی ادامه دهد.
کیروش شاید در 4 سال گذشته مصائب زیادی را در فوتبال ایران تجربه کرد و شاید هم خود برخی مواقع سرمنشا بعضی از حاشیهها بود. یکی از دعواهای فوتبالی فدراسیون با او در مدت حضورش در ایران همواره بر سر دستیاران کیروش بود و اینکه این مربی با توجه به مدت زمان حضور در ایران و مبلغ کلانی که از این راه به جیب میزند، در کنار امر مربیگری و ساختن تیمی قدرتمند از تیم ملی، دانش مربیگری خود را به همتایان ایرانیاش انتقال دهد که خیلی این اتفاق در برهه 4 ساله گذشته محقق نشد.
به همین خاطر با کسب تجربیاتی که از مدت حضور کیروش در ایران به دست آمد، مسئولان فدراسیون از جمله کفاشیان و دوستان در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال سعی کردند در قرارداد جدید روی موضوع دستیاران کیروش کار را سخت گرفته و برای آغاز کار دوباره او، روی ایرانی بودن همکاران کیروش در تیم ملی پافشاری کند که البته از اخبار ضد و نقیض و بعضا جنجالی که در این مدت از راهروهای فدراسیون به بیرون درز کرد، یکی از مهمترین آنها انتخاب دستیاران اول و دوم ایرانی بود با ذکر اسم 5 مربی.
حسین فرکی و یحیی گلمحمدی به عنوان اولویتهای دستیار اولی و مجید صالح، وحید هاشیمان و رحمان رضایی نیز به عنوان اولویتهای دستیار دومی معرفی شدند و این یعنی اینکه کیروش پس از بازگشت باید با دو نفر از این 5 نفر به عنوان دستیارانش در تیم ملی کار را برای جام ملتهای آسیا استارت بزند. (البته با هیچ کدام از این مربیان برای حضورشان در تیم ملی هماهنگی به عمل نیامده بود.)
از سوی دیگر پنجشنبه گذشته پس از اعلام خبر توافق بین فدراسیون با کیروش، علی کفاشیان، رئیس فدراسیون از بازگشت سرمربی پرتغالی با دو تن از دستیارانش خبر داد یعنی دنگاسپار، مربی دروازهبانهای تیم ملی و لوسیانو، همه کاره تیم ملی پس از کیروش در اردوی اخیر تیم ملی قبل از جام جهانی در اردوهای تهران، آفریقای جنوبی، اتریش و برزیل و این یعنی فدراسیون فوتبال با یک نگاه رونالدینیویی چنان بازی در این قسمت تغییر داد که در نهایت باز هم خوش بحال کیروش و دستیاران پرتغالی او شود.
با همه این تفاسیر در نهایت مشخص نشد چطور و چرا نام فردی مثل حسین فرکی که خود گزینه سرمربیگری بود برای دستیاری مطرح شد یا مربی مثل گلمحمدی که خود به عنوان سرمربی با یک تیم لیگ برتری قرارداد دارد و یا مربی مانند مجید صالح که قبل از جام جهانی 2014 برزیل با کیروش به شدیدترین اختلافات خورده بود، مطرح شد تا در نهایت این سؤال مطرح شود که آیا ارزش ماندن کیروش به اندازهای بود که با نام مربیان خوش نام وطنی تا این اندازه بازی شود؟ آیا نمیشد از همان ابتدا نام لوسیانو را مطرح کرد تا با توجه به مشاهدات نگارنده در تمرینات تیم ملی و اینکه این مربی به واقع دست راست تیم ملی در تمرینات بود، مربیان وطنی حداقل قید دستیاری اول را بزنند؟ و البته خیلی از سؤالات دیگر در همیت راستا که مطمئناً با توجه به وضعیت فعلی ساختاری فدراسیون، پاسخی برای آنها هرگز پیدا نخواهد شد!
کیروش در مدت 4 سال اخیر در برهههای زمانی مختلف با دستیاران متفاوتی کار کرد؛ از دوستان خارجی (پرتغالی) گرفته تا مربیان بعضاً گمنام وطنی که البته به واسطه حضور در تیم ملی و دستیاری کیروش، امروز از بسیاری از همتایان خود مشهورتر شدهاند.
تیم ملی هر اندازه که به جام جهانی نزدیکتر میشد، تصمیمات در خصوص دستیاران کیروش توسط این مربی نیز به همین اندازه عجیبتر میشد و هر اندازه کیروش در افکارش برای ترکیب تیم ملی در جام جهانی به ثبات میرسید، نیمکت تیم ملی در فاز دستیاران این مربی، روز به روز بیثباتتر میشد.
درست و با آغاز فاز جدید تمرینات آمادهسازی تیم ملی برای حضور در جام جهانی، سیموئز به دلایل نامشخص از حضور در تیم ملی استعفا داد و امید نمازی نیز که اصولا مشخص نشد چگونه و چرا سر از تیم ملی درآورد، در همان زمانی که کیروش به وی نیاز داشت، دست او را در حنا گذاشته و برای همیشه (این طور که به نظر میرسد) کشورمان را به قصد ینگه دنیا ترک کرد.
دیگر ماجراهای اردوی اتریش و اتفاقاتی که بر سر مجید صالح پیش آمد به قدری همچنان تازگی دارد که خیلی نیاز به بازخوانی پرونده کیروش و صالح نیست و قصد گنجاندن این قسمت در گزارش، فقط شاهدی بود برمدعای اینکه نیمکت تیم ملی به جز مشخص بودن شخص سرمربی، در سایر قسمتها در 4 سال اخیر بیثباتترین دوران خود را پشت سر گذاشت.
دراین بین شاید علیرضا منصوریان در مدت زمان حضور کیروش در ایران بیشترین بهره را برد و البته مارکار آقاجانیان که به عنوان استعدادیاب قرار است همچنان به کار خود در تیم ملی ادامه دهد.
کیروش شاید در 4 سال گذشته مصائب زیادی را در فوتبال ایران تجربه کرد و شاید هم خود برخی مواقع سرمنشا بعضی از حاشیهها بود. یکی از دعواهای فوتبالی فدراسیون با او در مدت حضورش در ایران همواره بر سر دستیاران کیروش بود و اینکه این مربی با توجه به مدت زمان حضور در ایران و مبلغ کلانی که از این راه به جیب میزند، در کنار امر مربیگری و ساختن تیمی قدرتمند از تیم ملی، دانش مربیگری خود را به همتایان ایرانیاش انتقال دهد که خیلی این اتفاق در برهه 4 ساله گذشته محقق نشد.
به همین خاطر با کسب تجربیاتی که از مدت حضور کیروش در ایران به دست آمد، مسئولان فدراسیون از جمله کفاشیان و دوستان در هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال سعی کردند در قرارداد جدید روی موضوع دستیاران کیروش کار را سخت گرفته و برای آغاز کار دوباره او، روی ایرانی بودن همکاران کیروش در تیم ملی پافشاری کند که البته از اخبار ضد و نقیض و بعضا جنجالی که در این مدت از راهروهای فدراسیون به بیرون درز کرد، یکی از مهمترین آنها انتخاب دستیاران اول و دوم ایرانی بود با ذکر اسم 5 مربی.
حسین فرکی و یحیی گلمحمدی به عنوان اولویتهای دستیار اولی و مجید صالح، وحید هاشیمان و رحمان رضایی نیز به عنوان اولویتهای دستیار دومی معرفی شدند و این یعنی اینکه کیروش پس از بازگشت باید با دو نفر از این 5 نفر به عنوان دستیارانش در تیم ملی کار را برای جام ملتهای آسیا استارت بزند. (البته با هیچ کدام از این مربیان برای حضورشان در تیم ملی هماهنگی به عمل نیامده بود.)
از سوی دیگر پنجشنبه گذشته پس از اعلام خبر توافق بین فدراسیون با کیروش، علی کفاشیان، رئیس فدراسیون از بازگشت سرمربی پرتغالی با دو تن از دستیارانش خبر داد یعنی دنگاسپار، مربی دروازهبانهای تیم ملی و لوسیانو، همه کاره تیم ملی پس از کیروش در اردوی اخیر تیم ملی قبل از جام جهانی در اردوهای تهران، آفریقای جنوبی، اتریش و برزیل و این یعنی فدراسیون فوتبال با یک نگاه رونالدینیویی چنان بازی در این قسمت تغییر داد که در نهایت باز هم خوش بحال کیروش و دستیاران پرتغالی او شود.
با همه این تفاسیر در نهایت مشخص نشد چطور و چرا نام فردی مثل حسین فرکی که خود گزینه سرمربیگری بود برای دستیاری مطرح شد یا مربی مثل گلمحمدی که خود به عنوان سرمربی با یک تیم لیگ برتری قرارداد دارد و یا مربی مانند مجید صالح که قبل از جام جهانی 2014 برزیل با کیروش به شدیدترین اختلافات خورده بود، مطرح شد تا در نهایت این سؤال مطرح شود که آیا ارزش ماندن کیروش به اندازهای بود که با نام مربیان خوش نام وطنی تا این اندازه بازی شود؟ آیا نمیشد از همان ابتدا نام لوسیانو را مطرح کرد تا با توجه به مشاهدات نگارنده در تمرینات تیم ملی و اینکه این مربی به واقع دست راست تیم ملی در تمرینات بود، مربیان وطنی حداقل قید دستیاری اول را بزنند؟ و البته خیلی از سؤالات دیگر در همیت راستا که مطمئناً با توجه به وضعیت فعلی ساختاری فدراسیون، پاسخی برای آنها هرگز پیدا نخواهد شد!