دو جوان در اتوبوس "انتاکیه" (جنوب شرق ترکیه) به "ریحانلی" (نزدیک مرز با سوریه) با ریشهای بلند و شلوارک، کیفهای بندی و بار سبکی را به دوش میکشیدند. با لهجه شکستهبسته عربی با راننده حرف میزدند (ترکهای آنجا تا حدی از عربی سردرمیآورند)، اما زبانشان در صحبت با همدیگر، لهجه بریتانیایی خاصی داشت. این دو، تنها دو نفر از صدها مسلمان اروپایی بودند که برای پیوستن به نبرد، عازم سوریه میشدند. این قضیه به دو سال پیش برمیگردد، از آن زمان تابهحال چندین هزار نفر دیگر نامنویسی کردهاند و این تعداد روبه افزایش است. اما وقتی به سوریه میرسند کارشان چیست و وقتی به خانه برگردند چه میکنند؟
تاثیر این هجوم فزاینده بر هیچ کسی پوشیده نیست. داعش گروهی افراطی و وحشی است که مبارزان خارجی را به سوریه و عراق فرا میخواند. این گروه بر منطقهای به وسعت اردن با جمعیتی مشابه، یعنی قریب به 6 میلیون نفر تسلط دارد. این جنگطلبان مغرور، ویدیوهای جذابی را برای جذب همرزم روی اینترنت میگذارند. وعده آنها، رهایی از زندگی خراب شده در جهان غرب و رسیدن به مقام شهادت و بهشت اعلی است. عکسهای مبارزانی که سرهای بریده دشمنانشان را در دست دارند و نوشابههای انرژیزای اتریشی "رد بول" میخورند، در توییتر فراوان است. آنها با استفاده از شکلکهای اینترنتی مانند اسمایلیهای خندان، برای غرب خطونشان میکشند.
داعش جای پای خود را در "رقع"، شهری در شرق سوریه، محکم کرده است. این شهر را از شورشیانی گرفته که ماه مارس سال پیش اختیار این شهر را بهدست گرفته بودند. رقع تبدیل به مقر فرماندهی جهادیهای سوریه و عراق شده است. جنگجویانی از سرزمینهای دور و نزدیک نظیر سوئد و افغانستان زنوبچهها را برداشته و در خانههای بیخانمانهای امروز سوریه مستقر شدهاند. وقتی از یک مبارز اروپایی میپرسیم دلش برای چه چیزی از کشورش تنگ شده است، پاسخ میدهد: "شیر." میگوید اینجا مجبوریم مستقیم از گاو شیر بدوشیم، کاری که سختتر از خریدنش در سوپرمارکتهای کشورمان است.
یک مبارز سوئدی با خوشحالی در صفحه توییترش نوشته بود که اینجا تا دلتان بخواهد تنقلات پیدا میشود. مبارز دیگری در برنامه "کیک" (یک برنامه پیامدهی دیگر روی گوشیهای همراه) مینویسد: "بعضیمواقع کل روز را میتوانیم به ریلکسیشن بپردازیم؛ زندگی عادی بگذرانیم، یعنی لباس بشوریم، خانه را آبوجارو کنیم، ورزش و خرید کنیم." باتوجه به فراهم بودن اینترنت ماهوارهای، کالاهایی که مستمراً به داخل کشور میریزند، و همچنین پیشرفت خوب نسبت به جاهای دیگر منطقه، مبارزان دیگر مشقتها و دردسرهای کوههای سنگلاخ افغانستان را ندارند. سال گذشته به منظور جذب نیرو، این جهادیها هشتگ "#جهادپنجستاره" را در توییتر منتشر میکردند.
بااینحال، مبارزان غربی از نبرد هراسی ندارند. برخی از آنها در کشتار کسانی که به آنها "کافر" میگویند دست داشتهاند. کفار، سنیهای میانهرو و همه شیعیانی هستند که نام آنها را "رافضی" گذاشتهاند. این اروپاییها در گرفتن سدها، مواضع نظامی و مناطق نفتی همکاری میکنند. در ماموریتهای انتحاری نیز شرکت میجویند. یک بریتانیایی به اسم "عبدالوحید مجید" بود که فوریه امسال در "حلب" دومین شهر بزرگ سوریه اقدام به بمبگذاری کرد. غربیها به درد کارهای دیگر هم میخورند. گروگانهایی که از چنگ داعش رهایی یافته بودند میگفتند که سه انگلیسیزبان نگهبانشان بودند. جهادیون خارجی میتوانستند به خانواده گروگانها با زبان مادری ایمیل فرستاده و تقاضای خونبها کنند.
مبارزان غربی غالباً با جانودل هر فرصتی را که منجر به برپایی یک "خلافت اسلامی" تازه شود در آغوش میکشند. گروه "سوفان" که مقرش در نیویورک است و خبرگیریهای سری را انجام میدهد، اعلام کرد که تا پایان ماه مه 12هزار سرباز از 81 کشور به جهادیها پیوستند که 3هزار نفر از آنها از غرب راهی آنجا شدهاند. این آمار بیشک در وضعیت کنونی افزایش یافته است. از زمانیکه داعش خود را یک خلافت اسلامی اعلام کرد، سربازگیریها هم روبه فزونی نهاد. سوریه بیشتر از هر نقطه دیگری مبارز به خود دید، حتی بیشتر از جنگ افغانستان در دهه 80 میلادی و عراق پس از هجوم نظامی آمریکا در سال 2003.
بریدن سر "جیمز فولی" خبرنگار آمریکایی حوالی 19 آگوست توسط یک مبارز داعشی که لهجه لندنی داشت، توجهها را به بریتانیا برد. در دهه 90، لندن مأمن افراطیون بسیاری بود که مسلمانان نیز از این جمله بودند. مبلغان رادیکال اجازه داشتند خشم و انزجار خود را ابراز کنند. "توماس هگهمر" عضو مؤسسه تحقیقات دفاعی نروژ میگوید: "بریتانیا کانون و مرکز جاذبه شبکه جهادیهای اروپایی بود. جامعه رادیکال بریتانیا همچنان خط و روش فکری صادر میکند."
درست است که اکثریت قریباتفاق جنگجویان سوری را اعراب تشکیل میدهند، اما بریتانیاییها نیز از بزرگترین دستههای جنگجویان غربی هستند. فرانسه نیز با وجود سختگیری بیشتر بر افراطیون، باز هم نیرو برای جهادیون میفرستد. بلژیک، دانمارک و سایرین به نسبت جمعیت خود، تعداد بالاتری نیروی داعشی دارند.
یکی از دلایل میاندار بودن بریتانیاییها در صحنه این است که زبان انگلیسی در همهجای دنیا فهمیده میشود، بهویژه در کشورهایی که داعش چشم طمع دارد. عنوان ویدیوی سربریدن فولی، "پیامی به آمریکا" بود. دو شماره از مجله جدید "دبیق” که نام منطقهای در شمال سوریه است، از سوی داعش به انگلیسی انتشار یافته است.
غالب جنگجویان غربی را مردان زیر 40 سال تشکیل میدهند، اما این جنگ در مقایسه با دیگر جنبشها، زنان بیشتری به خود دیده است. قریب به 10 الی 15 درصد افرادی که از کشورهای غربی به سوریه سفر میکنند از زنان هستند. این آمار را "پیتر نیومن" از مرکز بینالمللی مطالعات رادیکالیسم میدهد، مرکزی که در لندن مستقر است. از این میان 30 نفر از سوئد عازم شدهاند. برخی از آنها به امید ازدواج آمدهاند و برخی دیگر به یگانهای کاملاً زنانه میپیوندند تا طبق قوانین سرسختانه داعش، نظیر پوشش، عمل کرده باشند. تعداد معدودی نیز در نبردها شرکت میجویند.
داعش تنها گروهی نیست که غربیها خواهان پیوستن به آن هستند، اما بهدلیل وجهه جهانی که پیدا کرده، جذابترین است. اینها همه مرهون خلافتگستری، اعمال فوری "شریعت" و فتوحات نظامی این گروهک است. در مستندی پنجقسمتی که توسط سایت جدید "وایس” تهیه شده، پلیس مذهبی این گروهک دارد به سوریها تعلیم میدهد، دادگاه برگزار میکند، به ارشاد کودکان میپردازد و حتی برنامههای مفرح برای عموم ترتیب میدهد.
ابعاد انگیزه این افراد به اندازه گوناگونی و تعدد پاسپورتهایشان است. خارجیها در روزهای نخستین جنگ سوریه میخواستند برادران مسلمان خود را یاری دهند و این کار با فرستادن آذوقه و دارو یا جنگ شانهبهشانه انجام میشد. پزشکانی همچون "عباس خان" بریتانیایی به حلب که در دست شورشیان بود، سفر کرده و نهایتاً در بازداشت نیروهای اسد کشته شد.
از آن روزها که فاصله میگیریم نبرد، خونینتر و فرقهایتر شده است. شمار تلفات غیرنظامیان به دههاهزار نفر میرسد و جنایتهای شورشیان بیشتروبیشتر شده است. متعاقباً جنگ به سمتوسوی افراطیگری کشیده شده است. "شیراز ماهر” عضو مرکز مطالعات رادیکالیسم میگوید: آنهاییکه دم از دفاع از سوریه میزدند اکنون این سرزمین را متعلق به مردم این کشور نمیدانند. "بلاد الشام” یا "سوریه بزرگ" وضعیت خاصی دارد و آن نیز بهدلیل پیشگوییها درباره آخرالزمان است. جنگجویان میگویند که سوریه بزرگ به خدا تعلق دارد. اما چه میشود اگر سوریها قانون اسلامی را نخواهند؟ یک جنگجوی اروپایی که میگوید وطنش را بهدلیل اسلامی نبودن ترک کرده، اعلام کرد: "دست خودشان نیست که نخواهند، چراکه این اسلام است که عمل به قوانین اسلامی را میخواهد." وی میگوید: "به جای سربریدن سوریها، میخواهم آنها را آموزش دهم."
داعش، افراطیترین نمود پاسخ مسلمانان در عرصه تاریخی چند قرن گذشته به شکوفایی غرب و افول جهان اسلام بوده است. یک خط فکری وجود دارد که مقصر را نبود یک حکومت بر پایه "خلافت" و قوانین "شریعت" میداند. آخرین حکومت اینچنینی را "کمال آتاتورک" در 1924 ملغی کرد. اکثر ایدهها و تمامی روشهای خونبار داعش، از سوی اکثریت مسلمانان محکوم است. قاطبه مسلمانان این گروهک را جنایتکار میدانند. بااینحال این گروهک، دیدگاههای خود را بر اساس بینش اسلامی میداند، بهطور مثال استدلال میکند که غیرمسلمانان بایستی مالیات خاصی به اسم "جزیه" پرداخت کنند.
فقر و نداری تنها انگیزه جنگجویان غربی برای پیوستن به جهادیها نیست. بسیاری از غربیهایی که به داعش پیوستهاند از طبقه متوسط جامعه بودهاند. "ناصر مثنی" بیستساله اهل ولز که در ویدیو، نام او را "ابومثنی الیمنی" میشنویم، از چهار دانشگاه مختلف پذیرش پزشکی دارد. علت آمدن این افراد، عدم همخوانی با جامعه خودشان نیز نیست. تصاویر "محمد حمیدالرحمان" یکی دیگر از مبارزان بریتانیایی که گمان میرود این اواخر کشته شده، نشانگر جوانی با ظاهر آراسته و مدلموی شیک است. وی در فروشگاه "پریمارک” در "پورتموس" انگلستان کار میکرد و پدرش یک رستوران هندی را میگرداند. علت آمدن برخی از این غربیها، تقوای مذهبی هم نیست. "یوسف سرور" و "محمد احمد" اهل بیرمنگام که در ماه ژوئیه به جرم تروریسم گناهکار شناخته شدند، از سایت فروش اینترنتی آمازون کتابهای "اسلام برای تازهکاران” و "قرآن برای تازهکاران” را سفارش داده بودند. "شیراز ماهر” میگوید که برخی از این مبارزان، "مبتدیان مذهبی” هستند.
دلیل محتملتری که پشت این قضیه است، فرار از رخوت وطن و یافتن یک هویت است. "رافائلو پانتوچی" تحلیلگر اندیشکده مؤسسه سلطنتی خدمات متحده واقع در لندن میگوید: "برخی افراد به آنجا کشیده میشوند، زیرا یکنواختی، زندگیشان را پر کرده است." تصاویر منتشره از مبارزان، افرادی را نشان میدهد که بیلیارد بازی میکنند، شیرینی میخورند و در استخرهای لوکس، آبتنی میکنند. این تصاویر القاگر این است که "جهاد کردن" بیشباهت به تعطیلات دانشگاهی نیست، البته بدون آبجو. برای جوانانی که در شغلهای بیآینده در شهرهای دلگیر کار میکنند، مفاهیم برادری، افتخار و سلاحهای مدرن گیرا و جذاب است. بسیاری از مبارزان بلژیکی از شهرهای بیحال و مردهای میآیند که جهادیون تلاشهای خود را برای سربازگیری متوجه آنها کردهاند.
شبکههای جهادی و رادیکالهای افراطی، دیگر لازم نیست در مساجد جمع شوند. مدیریت برخی از این مساجد نظیر مسجدی که در "پارک فینسبری" لندن واقع شده و افرادی مانند "ابوحمزه" در آن فعالیت میکردند که هنوز هم برای روح اسامهبنلادن دعا میکند، تغییر کرده است. برخی مساجد دیگر هم اکنون دقت بیشتری میکنند که ببینند چه کسی را باید جذب کنند. دستههای کوچکتر هماکنون در گاراژها و آپارتمانها جلسه میگذارند و این کار، پیداکردنشان را دشوارتر ساخته است. ناگفته نماند که عوامفریبان و تحریککنندگان جهادی هر چقدر دلشان بخواهد میتوانند روی اینترنت فعالیت کنند. فیسبوک و توییتر کارشان را سادهتر کرده و دیگر حتی نیازی به انجمنهای اینترنتی محافظتشده با رمز عبور هم نیست.
رسیدن به سوریه عموماً آسان است، البته ترکیه امنیت مرزهایش را تقویت کرده است. برخی داوطلبان بدون ارتباط قبلی میآیند. تنها چیزی که یک مبارز نیاز دارد، بلیطی یکطرفه به استانبول است. از آنجا به بعد، اکثراً با پروازهای داخلی به یکی از شهرهای مرزی میروند. مرز مشترک ترکیه و سوریه 822 کیلومتر است. محلیها به این پروازها "پرواز سریعالسیر جهادی” میگویند. تازهواردها پیش از اینکه قاچاقی یا با کارتهای جعلی هویت سوری، از مراکز کنترل گذرنامه ترکیه عبور کنند، در مکانهای امنی نگهداری میشوند. اکثر مبارزان بریتانیایی به عمرشان اسلحه ندیدهاند، ولی زمانیکه به خاک سوریه رسیدند در اردوگاههای مخصوص تحت آموزش نظامی قرار میگیرند.
بسیاری میگویند در کشوری که شیوه زندگی، اسلامی است احساس آرامش و راحتی بیشتری دارند و برنامهای برای ترک یا حمله کردن به جای دیگری ندارند. یک مبارز اروپایی میگوید: "من اینجا خوشحالترم، ذهنم دیگر درگیر نیست."
نیومن میگوید: "اما توهم آنهاییکه برای نبرد با اسد به سوریه رفتهاند، برطرف شده است. آنها اکنون نگران جنگ میان خود و کشتن مسلمانان دیگرند." در گفتگو با نیومن، به او گفتهاند: "این چیزی نبود که ما برایش آمده بودیم." "اد حسین” یکی از رادیکالهای سابق و سرشناس بریتانیایی میگوید با مشاهده یک قتل از نزدیک (البته نه در سوریه یا عراق) مسیر زندگیاش رو به اصلاح نهاده است. بنابراین یکی از روشهای تشویق افراد به خروج از داعش و کند کردن روند سربازگیری این گروهک، نمایاندن چهره زشت پیروزیهای تروریستها در نبرد است.
البته برای کسانی که به داعش میپیوندند، برگشتن به خانه، آنقدرها هم آسان نیست. مقامات مسئول در غرب تقریباً میدانند که چه کسی کشور را ترک کرده و چه کسی برگشته است. یکی از مبارزان به نیومن گفت که راضی است از رادیکال بودن دربیاید و توسط ماموران امنیتی تحت بازجویی قرار بگیرد، اما بدون تحمل زمان طولانی در زندان، به بریتانیا بازگردد. نیومن معتقد است این تصور که همه آنهاییکه بدون اطلاع مقامات کشورشان به مناطق جنگی رفتهاند، با هدف تروریستی این کار را کردهاند و باید مجازات شوند، یعنی همان چیزی که "بوریس جانسون" شهردار لندن میگوید، پاسخی بسیار احمقانه به این موضوع است.
بااینحال، بازگشت جهادیون چیزی است که دولتهای غربی بهشدت از آن هراس دارند. تا به الآن، خارجیانی نظیر "داگلاس مککین" که اخیراً اولین آمریکایی شناخته شد که در نبرد برای داعش کشته شد، به نظر میرسد تمرکز خود را بر نبرد در سوریه و عراق گذاشتهاند نه کشور خودشان. اما آنچه احتمال زیادی هم دارد، بازگشت این افراد به کشورشان و دست زدن به انواع عملیاتهای تروریستی، نظیر حمله انفرادی است. قتل "لی ریگبی” سرباز بریتانیایی توسط دو جهادی در لندن یکی از این موارد بود. گفته میشود "مهدی نموچه" دورگه فرانسوی-الجزایری که اوایل امسال به اتهام تیراندازی و قتل چهار نفر در موزه یهودیهای بروکسل دستگیر شد، یک سال در جنگ سوریه شرکت داشته است. پیشبینی و خنثی کردن چنین حملاتی برای سرویسهای امنیتی کشورهای غربی، بسیار دشوار است.
تاکنون واکنش دولتهای غربی به داوطلب شدن شهروندانشان متفاوت بوده است. در آمریکا هر کسی که مظنون به این کار باشد، فوراً بازداشت میشود. "هگهمر" میگوید: "این کار برای آمریکا آسان است زیرا جمعیت مسلمان و واکنشهای شدید سیاسی در این کشور نسبت به بسیاری از کشورهای اروپایی کمتر است." دولتهای اروپایی در این زمینه محتاطتر عمل کردهاند. شهروندان با آرامش و راحتی بیشتری کشور را ترک میکنند. درصورت وضع قوانین و مجازات های سنگینتر، ممکن است افراد، کمتر به این سمت و سو رو بیاورند. بااینحال، چنانچه پیگیریهای قانونی بیش از حد شود، اتفاقاً دولتها ممکن است موجب افزایش روند سربازگیری شوند. زندانها هم که ثابت شده محل خوبی برای عضوگیری رادیکالهای اسلامی است.
در برنامههای رادیکالزدایی که نظیرش را در عربستان و سوئد میبینیم، نتایج مختلف و ناهمگونی مشاهده میشود. موفقترینشان برنامهای است در بریتانیا تحت عنوان "برنامه کانال” که بخشی از راهبرد ضدتروریسم دولت انگلستان است تا جوانان را از افراطگرایی دور بدارد. شالوده چنین کوششهایی که همکاری پلیس، خدمات اجتماعی و مقامات محلی را میطلبد، از روشهایی گرفتهشده که قبلاً برای جداکردن جوانان از گروههای شرور محلی استفاده میشده است.
باید این موضوع را نیز خاطرنشان کرد که همه آنهاییکه برمیگردند، از دستانشان خون نمیچکد. نیومن میگوید: "دولتها باید برای آنهاییکه به اشتباه خود پی بردهاند، راه گریزی بیندیشد. شاید یک رویکرد مسالمتآمیزتر به نفع کشورهای غربی باشد. مبارزان متنبه امروز ممکن است همانهایی باشند که بعدها بتوان از آنها در مجاب کردن تازهواردهای گروههای جهادی به خروج از این گروهها بهره برد. بااینوجود، هیچکس هنوز نمیتواند قسم بخورد جهادیون امروزی که برای داعش میجنگند، قاتلین مسلح خیابانهای لندن، پاریس یا نیویورک نیستند.