به گزارش مشرق، همزمان با نزدیک شدن به پایان ضرب الاجل تعیین شده برای حل و فصل موضوع هستهای ایران و حصول توافق جامع شاهد تغییراتی بزرگ در لحن و رویکرد دولت آمریکا نسبت به مذاکرات هستهای هستیم.
تا قبل از تعیین مهلت سه ماهه جدید که 24 نوامبر 2014 تعیین شده چشم انداز دستیابی به یک توافق هستهای میان ایران و گروه 1+5 اندکی روشن بود و تمام طرفها از جمله مقامات آمریکایی اگر چه تاکید داشتند که اختلافات زیادی باقیمانده اما همزمان بر این نکته نیز تاکید میکردند که امکان حصول توافق وجود دارد اما به زمان بیشتری برای مذاکرات نیاز است و هم از این رو بود که مذاکرات هستهای تمدید شد.
با این وجود طی هفتههای اخیر شاهد آن هستیم که خوشبینیها نسبت به توافق هستهای به طرز چشمگیری کاهش یافته و این مهم هم در اظهارات مقامات ایرانی و هم طرف آمریکایی بارز و مبرهن است. باید بگوییم که مواضع ایران در حال حاضر نسبت به زمان آغاز مذاکرات، یعنی زمانی که تیم جدید هدایت مذاکرات را برعهده گرفت، تغییری نکرده است و خواسته های ایران همان است که از ابتدای مذاکرات و حتی پیش از آن وجود داشت.
اما در طرف مقابل و مشخصا آمریکا تغییر لحن و مواضع به خوبی قابل مشاهده و درک است و ریشه این مساله را باید در تغییر استراتژی کاخ سفید نسبت به مذاکرات هستهای جستجو کرد.
جان کری وزیر خارجه آمریکا در تازه ترین اظهارات ضد ایرانی خود که در خلال سفر منطقهای وی برای تشکیل ائتلاف نمایشی ضد داعش بیان شد ایران را حامی تروریسم خواند و تاکید کرد که حضور ایران در کنفرانس پاریس که برای بررسی راهکارهای مقابله با داعش تشکیل شده است مناسب نیست.
وی ایران را به مداخله در سوریه متهم کرد و گفت: هماکنون ایران، تا حد زیادی با نیروهای خود در داخل سوریه مداخله دارد. نیروهای سپاه قدس در صحنه (در سوریه) حضور دارند بنابراین باید وضوح بیشتری و فهم بیشتری درباره اینکه واقعاً چه هدفی دارند، صورت گیرد و مشخص شود که مفهوم هرگونه حضور آنها چیست و موضوع دیگر حامی تروریسم در مکانهای مختلف هستند.
به این مساله باید به اعمال تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران نیز اشاره کنیم. تحریمهایی که نه تنها از سوی ایران بلکه از سوی محافل بین المللی نیز نقض توافق ژنو خوانده شد و نشان داد که واشنگتن واقعا اراده لازم برای حل و فصل مساله هستهای ایران را ندارد.
به غیر از تغییر لحن و تغییر رویکرد آمریکائیها نسبت به ایران، طی هفتههای گذشته شاهد چرخش سریع السیر مواضع کاخ سفید نسبت به گروه تروریستی داعش نیز هستیم. باراک اوباما و وزیر خارجه این کشور که با افزایش تهدید داعش در عراق آن را یک مساله برای دولت عراق خوانده بودند و بارها تاکید کرده بودند که بغداد به تنهایی باید با داعش مقابله کند ناگهان رویکرد خود را تغییر دادند و نه تنها حملات هوایی خلق الساعهای را علیه مواضع داعش ترتیب دادند بلکه به سرعت به دنبال ایجاد یک ائتلاف منطقهای و جهانی علیه داعش برآمدند. «مارکوپولوی» آمریکا ضمن سفر به منطقه توانست حمایت 10 کشور عربی را برای اقدام علیه داعش جلب کند و در جریان کنفرانس پاریس نیز تلاش کرد کشورهای فرامنطقهای را نیز برای داعش تا حدی بسیج کند.
باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا که به خاطر سیاست خارجی ضعیف خود تحت انتقاد شدید داخلی و خارجی قرار دارد قصد داشت که با حصول توافق جامع هستهای از آن به عنوان یک برگ برنده در حوزه سیاست خارجی استفاده کند. اما به علت فشارهای شدید لابیهای صهیونیستی و مخالفت گسترده جمهوریخواهان و همچنین فشار بی امان اسرائیل اکنون رویکرد خود را نسبت به مذاکرات هستهای تغییر داده است. اوباما به این نتیجه رسیده است که حصول یک توافق هستهای خوب(از نظر آمریکائیها) در بهترین حالت فقط نیمی از محافل سیاسی آمریکا را راضی خواهد کرد و در حالتی خوشبینانه حداقل 50 درصد محافل سیاسی و گروههای فشار آمریکا قویا با آن مخالفت خواهند کرد. بنابراین ترجیح داده است که سرمایه خود را در جای دیگری سرمایه گذاری کند که ضمن کاهش فشارها و انتقادهای شدید آن را به دستاورد سیاست خارجی خود در سالهای پایانی حکومتش تبدیل کند.
با سربریده شدن 2 خبرنگار آمریکایی توسط داعش و انتشار گسترده تصاویر آن در شبکه های تلویزیونی آمریکا، اوباما با سوار شدن بر موج داعش هراسی اکنون به دنبال جبران شکستهای خود در حوزه سیاست خارجی است. آمریکا با حمله به داعش در عراق و به ویژه در سوریه در وهله اول خود را به عنوان یک قهرمان نشان خواهد داد و با استفاده از همین تهدید و مسلح کردن معارضان سوری ضمن احیای پرونده سوریه اعتماد متحدان منطقهای خود از جمله عربستان را کسب خواهد کرد. آمریکا پس از خروج رسمی از عراق، ضمن از دست دادن پایگاه بسیار مهم در منطقه، عراق را تقدیم محور مقاومت نمود. بنابراین حمله به داعش این فرصت را در اختیار سیاست خارجی آمریکا قرار داده تا دوباره به عراق لشکرکشی کند و احتمالا بتواند ضررهای ناشی از رویکرد سابق خود را جبران کند.
از سوی دیگر، باراک اوباما با دور شدن از مذاکرات هستهای ایران
هزینههای سیاسی آن را از خود دور خواهد کرد و فشار منتقدان را کاهش خواهد
داد.