ابوالقاسم! دوران ما با شما چندان تفاوتی نکرده ، مهاجرانی نیست اما میراث دارانش گویا حلقه به گوش هستند، یک روز طلب طرب اصوات الاناث می کنند و روز دیگر در کنار کلنل های کراواتی می نشیند و دود سیگار روشنفکر مزاجان را با اشتیاق در حلق خود فرو می کنند!

گروه فرهنگی مشرق - فردا با مدد پروردگار، سینمای انقلاب و جشنواره فیلم مقاومت تجلیل می کند از فرزند پاک نهادش... «ابولقاسم طالبی»؛ در آغاز بزم مقاومت ستایش می شود ،چون پایمردانه سالیان متوالی پای اصول سینمای انقلاب و هنر متعهد ایستاد... تجلیل از «طالبی» به مذاق برخی خانمها و آقایان خوش نمی آید؛ اما فردا ستوده می شود تا کمی خسته دلی و تنهایی سی و اندی ساله، از تنش برون رود. در این مقال به بهانه تجلیل ،باید با ایشان چند نکته مطرح کنم و گذشته را به یادش آرم . می نویسم از تاریخ ،تا ترسیمی برای نسل های نورسیده مدعی باشد.

آقای طالبی ! امروز که در مقام سینماگر در جمع غالبون ،ستایش می شوی ،آیا دوشنبه ۲۱ آذر ۱۳۷۳ را به خاطر می آوری؟

جوجه انتلکتوئلها این تاریخ را خوب به یاد دارند و یادشان هست تو جنایت کردی در حق تاریخ روشنفکری منقلی ،کیانی،و...!؟ شما با نشریه سینما ویدئو به عرصه رسانه آمدی و یکباره بزدل های پا منقل نشین پس مانده از دوران« لیلی»، «پهلبد» و تمام پیوستگان به آنان تا دانشجویان بزدل کیان را از خواب خوش خرگوشی بیدار کردی . چرا نگذاشتی آخرین بشت دوران ساژندگی را با خیال راحت نوش میل کنند؟! مردی از جنس تو در مواجه با «ویرانگرانی» که یک لشگر ایسم های غریبه غربی را در رسانه های سیاهشان ترسیم می کردند ،حکم رستم دارد؛ چون تهنتن با قلم بر آنان تاختی و بژم و بشاطشان را برهم زدی.

خاطرت هست بعد از اولین اعتراضت و با اولین مقاله منتشره در این هفته نامه، بردنت دادگاه و همه جهد خود را بکار گرفتند تا چپقت را چاق کنند. یادت هست حتی وزیر هم که تو مشاور معزولش بودی خواست تو را به زیر بکشد ،خدا با تو بود که چنین نشد . همه عزمشان جاری کردن حکم شلاقت بود تا اعطای مطبوعات را به لقایش ببخشی و نقلی از انقلاب را  در جریده ات منتشر نکنی و دوباره به اصفهان باز گردی و ممنون که تاب آوردی .

اگر امثال تو نبودند ما هم الان کج خانه بودیم و کباده لیبرالی دوستان را کف زورخانه سینما نظاره گر . در آن روزهای سخت زمستانی بی «سیدمرتضی».

دهه هفتاد، آغاز تهاجم شوم بزرگ فرهنگی ،موج پرتلاطم حمله به انقلاب از جانب خودی نماها بود. دریافتی طوفانی در راه است وبا خود نجوا کردی که زمان بازگشت پرستوهاست .با «دست های خالی» و تنها سرمایه ات ،یعنی تنها مامنی که در اصفهان داشتی را فروختی تا «مایکل جکسون های بهنود صفت»و گرگینه ها، اقدام به کشتن نغمه انقلاب در  سینما نکنند . تو با «دست های خالی» به نبرد با «گلادیاتورهای لندنی» زمانه ات رفتی. در همان دوران مهتران فرهنگی انقلابی  این نبرد را «جنگ کودکانه» می انگاشتند. سوی دیگر میدان در مقابلت «گلادیاتورهای لندنی کیان»، کیان خود را در خطر دیدند ، احساس عجز کردند ،همانانی که به فاصله یک دهه بعد «قلاده طلا» برگردن آویختند و دچار قبای سبز آنگلوساکسونی شدند. با پول همان مامن پدری در دیار نصف جهان، خیمه ای علم کردی و شوریدی بر کسانی که از پس آمدن «آقای رئیس جمهور» می خواستند هنر را آلوده کنند به تفاله های دلبرانه لیبرالستی. چون پدر بودی برای نسل های بعدی .حالا پدر تو را صدا می کنم به نام زیبنده کوچکت، ابولقاسم!

ابولقاسم! قسم به چشم راستت که برق خمینی دوستی و خامنه خواهی و انقلاب پرستی از آن ساطع است ،پس از کوچت از رسانه به سینما ، عرصه همچنان خالیست و در میان رسانه های سینمایی هیچ جلوداری نیست که از تسری مرض گوساله های سامری پیشگیری کند. تو نخستین مردی بود که از جیب خودت ،نه از رانت های سیگار فروشان ، رسانه ای سینمایی را به خدمت انقلاب آوری.  ایستادی تا ایسم های غریبه، شعار سینماگران و هنردوستان وطنی نشود.

ابوالقاسم !قسم به چشمت راستت ... سنگر تئوریک سینما خالیست و آنانی که باید دست به قلم باشند پروپاگاندائیست شده اند ، بیشتر حرف می زنند ،شبیه لاس ، درباره لاست . ابولقاسم! تنها تو می دانی که سنگر رسانه ای انقلاب پس از رفتن تو کم شمار است ! هنوزم جلوی کیوسک مطبوعاتی ها که می ایستم احساس غربت می کنم ،هنوز این عرصه را دشمنان در فتح دارند و با تجربه هایی پربار ، شگفت نامه های مهر را منتشر می کنند قطور .حیف از سینما ویدئو که رفت؛ ...ابوالقاسم!کاش سنگر رسانه از وجودت خالی نمی شد... .عذر می خواهم ،حرفم را پس می گیرم . یادم نبود عرصه فیلمسازی یارانی چون تو ندارد و گرنه چه کسی باید «قلاده طلا» بسازد. مردانه می سازی و نامردانه در مقابلت می ایستند ، داخلی - مقابلت -چشم در چشم -خنجر بدست ،خارجی - روز - بیرونی - مقر سیا، «بهاری» «گلاب» گیری براه می اندازد تا فصل قلاده اندازی تو بی پاسخ نماند!

ابوالقاسم !قسم به چشمت راستت ...دوران ما با شما چندان تفاوتی نکرده ،مهاجرانی نیست اما میراث دارانش گویا حلقه به گوش هستند، یک روز طلب طرب اصوات الاناث می کنند و روز دیگر در کنار کلنل های کراواتی می نشیند و دود سیگار روشنفکر مزاجان را با اشتیاق در حلق خود فرو می کنند. ابوالقاسم !یادت هست به آن تاجر سیگار فروش ، سکاندار نهاد ارزشی ، هفت سال با قلم تاختی؟ یادت هست تاجر سیگار نهاد متولی کمپانی ارزشی حوزه را با مزرعه توتون اشتباه گرفته بود. در سرمقاله ات نوشتی کاری نکنید چراغ برداریم دنبال فلانی بگردیم ،آری! امروز فلانی نیست اما فلانی های دیگری هستند که واداده تر از بازرگانان سیگار عمل می کنند و در همان مرزعه توتون ساکن اند.

یاد هست در سرمقال دیگری شوریدی بر هواخواهان کرباس صفت ،علی الخصوص مهملباف لندن نشین بهایی دوست؛ باغبان بهایی امروز که عروس خوبان دیروز بود ، فریاد مورچه برآورد و خود را سپر کرباسداران شهر کرده بود .امروز کرباسداران شهر دیگر نیستند اما سیاهه مکتوب سینمایی این نهاد زیر دست  کن نویسانی است که منتصب به آوینی اند اما منفصل از تفکر او و سر سوزنی دلدادگی با او ندارند؛ آدمهایی از این جنس به اسم آوینی چرخ گردون نشریاتی را می چرخانند که ادبیاتش مبتنی بر جهد فرمالیستی پسا رنسانسی  است و الگوی نقد سینمای بومی انقلاب را چندش‌آور توصیف می کنند. و افسوس که مردان ذاکر انقلاب در همین نهاد ،چون شهابی پر نور در سینه آسمان انقلاب، حاضر نیستند حقیقت را ببیند که با اسکناس حق الناس تراکم، کن نویسی مد شده است در نشریات نهادهای به اصطلاح عظیم اجتماعی!

ابوالقاسم !قسم به چشم راستت ...مجاز رسانه ای افتاده در چنگال هواداران لیدی گاگا و دغدغه مجازداران شده برپایی جشن زادروز طفلان حرمزاده «آنجلی» و «براد»!!... دراین مجال مجازدارانی که حرف از سینمای انقلابی می زنند چون پرس ،پرس می شوند و به هواداران خاص انقلاب می گویند چون «پیت» برایتان مهم نیست ،پس درپیتی هستید و در عوض لیبرال صفتان سینه چاک سر پیت، همواره در مصدر مجاز!؟

ابولقاسم مدیونی به چشم راستت .... امشب اگر تقدیرت کردند و رفتی درحضور جمع فرشتگان انقلابی اهل مقاومت بگو که حال فرزندانت جا نیست. از قول ما به متولیان بگو سینمای انقلاب نیازمند پشتوانه رسانه ای انقلابی است. رسانه های سیاسی فعلی خبربازند ،عمیق و متفکر نیستند و در هیاهوی خبربازی گاهی گل به خودی می زنند. هنوز متولیان نمی دانند مسیر سازی برای سینما با آجر تئوریک و سیمان نوشتارهاری مکتوب ممکن است. اگر تو نگویی چه کسی بگوید ،صدای ما به مسئولین نمی رسد.

ابولقاسم !مدیونی به چشم راستت ... بگو مجال فراخ رسانه ای فراهم کنند تا قلمداران همت گمارند به سنگر سازی تئوریک. نه اینکه ستون خیمه اشراق بازی را به جاوید های سوادنمای بی هویت بسپارند .نسپارند به کسانی که نمی دانند سینماتوگراف یعنی چه . در این جشن مقاومت به مسئولان بگو سینمای انقلابی نیازمند رسانه های انقلابی تخصصی است و ما همیشه در مکتوب و مجاز، اقلیت هستیم.

آن قدر از درد دل نوشتم، یادم رفت تشکرکنم  به پاس همه روزهایی که به عشق انقلاب سلاح در کف گرفتی و با خصم خمینی جنگیدی ، تشکر کنم به پاس همه روزهایی که قلمداری کردی  و با خصم خامنه ای نبرد کردی و یادم رفت تشکر کنم  به پاس نبرد قلاده دارانه ات در عرصه سینماتوگراف .ابولقاسم ! فردا روز توست ، پسر انقلاب ،روزت مبارک.

* سینماپرس: رضا طریقت

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس