متن کامل این یادداشت به شرح ذیل میباشد:
روند طولانی دور دوم انتخابات ریاستجمهوری افغانستان نیز مانند دور نخست آن، با تقلب، حیله و نیرنگ و مشاجره های شرم آورلفظی وفیزیکی به پایان رسید و پس از اعلام نتایج اولیه آرا، هواداران کاندیداها به جان هم افتادند و حتی تا سرحد استفاده از اسلحه نیز رسیدند.
هواداران تیم اصلاحات و همگرایی از کاندیدای خود درخواست حکومت موازی کردند، بعضی از آنها از مبارزه مسلحانه و مستقر شدن در کوهها برضد دولت فعلی و دولت آینده سخن گفتند.
این گونه هشدارها و جنجال ها اثر ناگوار بر اقتصاد و تجارت کشور برجا گذاشت، سرمایه داران سرمایه های خود را مسدود و بلوکه کردند، مبادلات تجاری با موانع رو به رو شد و قیمت مواد خوراکی وسایر کالاهای ضروری به شدت افزایش یافت.
شگفت این که مداخله دو ساعته جان کری وزیرخارجه آمریکا ، به روند اختلافات چند ماهه کاندیداهای رقیب پایان داد، کری به نام حکومت وحدت ملی به کاندیداها قبولاند که برنده و بازنده باید حکومت مشترک تشکیل دهند، کاندیدای بازنده رییس پست اجرایی است و این پست طی دوسال آینده به پست نخست وزیری تبدیل می شود، نسخه کری هرچند کاندیداهای رقیب را آشتی داد ، اما با اساسات قانون اساسی و نظام موجود درکابل کاملا در تضاد است.
اول: اگر قرار بود که کاندیداهای رقیب برسر حکومت مشترک به توافق برسند، پس چه نیازی به انتخابات بود آنهم با هزینه کردن میلون ها دلار.
دوم: در قانون، نوع حکومت افغانستان ریاستی است، اما در فرمول کری گرچه به طور واصح بیان نشده که نظام ریاستی به پارلمانی تغییر می کند، اما نظام ریاستی در صورت وجود پست اجرایی خود به خود به تدریج به پارلمانی تبدیل می شود.
سوم: این که برنده و بازنده حکومت مشترک تشکیل می دهند ، با قوانین موجود کاملا منافات دارد زیرا نمونه آن نه در نظام های پارلمانی وجود دارد نه در نظام های ریاستی.
چهارم: قانون شناسان و حقوق دانان متفق القول اند که حکومت وحدت ملی مترادف حکومت ائتلافی است ، و بدترازآن این که حکومت وحدت ملی در صحنه عمل، شکل مدرن شرکت سهامی است .
پنجم: عدم وجود پست اجرایی در چارچوب حکومت براساس قانون و.....
آنچه بیش از همه جالب توجه است این که حاکم اصلی افغانستان کیست؟، رییس
جمهور زندانبان ارگ !!و یارانش، یا مامورین کاخ سفید؟. مانند سایر مسایل
سیاسی و امنیتی، ازاجراء، بحران و حل روند انتخابات به وضوح آشکارشد که
سرنوشت افغانستان در کاخ سفید و پنتاگون تعیین می شود نه از راه تلاش های
به اصطلاح کاندیداها و نه هم با آراء ملت افغان. نمونه اخیر آن، قدرت و
صلاحیت رییس ارگ، کابینه، صدها عضو مجلسین شورای ملی و سنا بود که از حل
بحران واختلافات میان کاندیداهای رقیب عاجز بودند، اما جان کری که از آن
سوی دنیا آمد، اختلافات کاندیداها را به مدت بسیار کوتاهی حل کرد و طرح کاخ
سفید را به آنان قبولاند.
تیم تحول وتداوم با غرورزایدالوصفی می گفت که حکومت ائتلافی را به هیچ عنوان نمی پذیرد، آنها تشکیل حکومت ائتلافی با تیم رقیب را خیانت به منافع ملی و آراء مردم می دانستند، اما به خواست کری از همه اولویت ها و منافع گذشتند و تسلیم حکومت ائتلافی وشرکت سهامی زیر چتروحدت ملی شدند.
جست وخیزهای موسوم به انتخابات در افغانستان، از ابتدا انتصابات بود، زیرا نه ملت افغان پذیرای چنین انتخاباتی بود و نه زمینه برای انتخابات فراهم بود، هرچند رژیم کابل و رسانه های وابسته به آن با هدف فریب مردم برای دور دوم انتخابات نیز تبلیغات وسیعی انجام دادند.
نتیجه انتخابات همان شد که امارت اسلامی پیشاپیش به ملت هشدار داده بود، امارت در اعلامیه مخالفت با روند انتخابات گفته بود که انتخابات فقط یک نمایش است، کسی به قدرت خواهد رسید که مورد قبول آمریکایی ها باشد، اکنون مردم عملا دیدند که آمریکایی ها از میان مهره های نمایش انتخاباتی ، افرادی را جدا کردند که نسبت به دیگران متعهد تر به منافع آمریکا بودند وسپس این دو مهره جداشده را با یکدیگر جنگاندند، پس از جنگاندن آنها ، دوباره ایشان را مجبوربه نشستن برگلیمی با نام حکومت وحدت ملی ساختند.
بدون رضایت، اراده و خواست ملت، تقسیم قدرت براساس منافع شخصی و حزبی به هیچ عنوان نمی تواند حکومت، آنهم حکومت وحدت ملی باشد، در چنین به اصطلاح حکومتی، سهم ها عینا مانند شرکت سهامی میان سهامداران تقسیم می شود و میلیونرها، منافع مردم و کشور را در راستای منافع شخصی خود استثمار می کنند.