در بخشی از این متن آمده است: آنهایی که مدعیاند که دلشان برای سینمای دفاع مقدس میتپد و سن و سال امثال ما را دارند، چرا تا بحال قدم رنجه نفرمودند. این سینمای مظلوم اکنون با این عنوان به مسلخ کشیده شده است.
متن کامل یادداشت این فیلمساز شاخص سینمای ایران و سینمای دفاع مقدس به شرح ذیل است:
متأسفانه واژۀ ترکیبی سینمای فاخر از همان ابتدا همه اذهان را به ناکجاآبادی معطوف میکند که نتیجه آن در مجموع منجر به فیلمهایی ماندگار و به آن مرادی که از کلمه فاخر در اذهان عمومی باید نقش بندد نمیانجامد، این لفظ فاخر مثل نامیدن سینمای دفاع مقدس شده است. یعنی با پسوند مقدس، دیگر تکلیف مشخص است و شما راهی جز در دایره ایجاد شده ندارید که صحبت کنید. کاش مقدس بودن این دفاع دغدغه هنرمند میشد که در پی اثبات آن باشد. این شکل دیدن کمی ذهن را تنبل میکند. خدا کند دچار سوء برداشت نشده باشید. من در مقدس بودن این دفاع هیچ شکی ندارم، ولی این عنوان درونش جزمیتی است که ذهن فیلمساز تنبل و عادت کرده را به دنبال یافتن مفهوم این تقدس نمیبرد و مشکل از همینجا آغاز میشود. همه در این شنبه بازار داد میزنیم که متاعمان دفاع مقدسیاست، بیآنکه به کُنه آن دقت کرده باشیم.
آیا کسی هست که از فاخر بودن بدش بیاید؟
حال از اینجا پلی میزنم به این سینمای فاخر. آیا کسی هست که از فاخر بودن بدش بیاید و آنرا بد بداند. واژه و صفتی زیبا که منتسب شدن اثرهنری به آن لقب خوبیست. خدا را شکر که تنگنظران فرصت طلب به این واژه حمله کردند و آنرا در جامعه هنری به ناسزایی تبدیل کردهاند که دیگر نمیشود به آن افتخار کرد. الان سینمای فاخر مترادف شده است با فیلمهای چند میلیاردی. فیلمهایی که به دلیل هزینه بالای آن قطعأ بیت المال هزینهاش را پرداخته و کسی دغدغه فروش و بازگشت سرمایه آنرا ندارد. یعنی از همان ابتدا تکلیف فیلمساز روشن است که چون امید بازگشت مالی وجود ندارد، پس دیگر دلیلی هم برای اقناع کردن مخاطب وجود ندارد. فاخر بودن لقب بوداریست. فاخر بودن بوی دلار میدهد. بوی بریز و بپاشهای عجیب و غریب و بوی دستمزدهای آنچنانی.
بازیگران این سینما بیشترین بار را میبندند و به آن حمله هم میکنند
بازیگران این سینما بیشترین بار را میبندند و جالب آنکه در مصاحبههایشان به این سینما حمله هم میکنند و اگر رویشان بشود آنرا سینمای نفتی مینامند و انگار نه انگار خودشان برای حضورشان در این پروژههای نفتی پولها گرفتهاند. البته فیلمساز نیز آلوده است. فیلمساز وقتی نام جنگ به میان میآید، خبر از عظمت میدهد. اگر روزگار آنالوگ بود، دم از ساختن فیلم هفتاد میلیمتری میزد، ولی در این ایام که نگاتیو رخت بسته، صحبت از دکورهای با عظمت میکند. از جلوههای عجیب و غریب میگویند و الی ماشااله انتظاراتی که باید با دلار از آنسوی مرزها وارد کرد.
فاخر بودن اسم رمزی است که مردان دولتی فرهنگ، بودجه جداگانه از خزانه بیت المال طلب کنند. این اسم رمز بهترین تحریککننده ای است که دست و دل نمایندگان را میلرزاند که پول به سینما واریز کنند.
سینمای مظلوم جنگ نیاز به فاخری ندارد
به اعتقاد من سینمای مظلوم جنگ ما نیاز به فاخری ندارد. مگر سالیان قبل که این عنوان نبوده، سینمای فاخر وجود نداشته است. مگر فیلمهای امثال مرحوم ملاقلیپور و تبریزی از این قماش نبودهاند.
این عنوان دهان پرکن حامل ویروس فساد برای سینما بوده است. آنهایی که مدعیاند که دلشان برای سینمای دفاع مقدس میتپد و سن و سال امثال ما را دارند، چرا تا بحال قدم رنجه نفرمودند. این سینمای مظلوم اکنون با این عنوان به مسلخ کشیده شده است. سینمای ورشکسته ما با این عناوین مفتخر نمیشود. مشکل جای دیگر است. بگردیم عزیزان. بگردیم. از خود من شروع کنید. با فیلم «چ» شروع کنیم. هئیت تحقیق و تفحص بگذارید، هم برای فیلمهای ساخته شده و هم برای فیلمهایی که با این عنوان قصد ورود به سینما دارند. ببینیم جو فروشان گندم نمای مُدعی چه کسانی هستند.