به گزارش مشرق، « نمی دونم چرا دل بی قراره»، «دست تو در دست خداست خامنهای دست خدا بر سر ماست خامنهای»، «مادر برام قصه بگو دل تنگه تنگه». همه اینها، بخشی از سرودهای خاطرهانگیزی بود که در دهه 60 بارها و بارها از تلویزیون دیدیم و شنیدیم و حفظ کردیم. سرودهایی از یک گروه نوجوان با لباس های یک دست طوسی و شلوارهای مشکی، با تک خوانی که یک عینک ته استکانی فریم دار داشت و با صدای خاصاش سرود را بلند می خواند. گروهی که مشهورترین گروه سرود دهه 60 ایران بود.
گروه سرود بچههای آباده در سال 1355 در خانه فرهنگ و هنر آباده استان فارس تشکیل شد. این گروه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز به فعالیت خود ادامه داد و سرودهای « یا علی مدد» و « خواهرم حجابت سنگر است» را خواند. در سال 1367 بچه های گروه سرود آباده به خدمت امام خمینی(ره) در حسینیه جماران رسیدند و سرود خواندند. بعد از آن نیز در مراسم سپاهیان 100 هزار نفری حضرت محمد (ص) در شیراز و در حضور رئیس جمهور وقت حضرت آیت الله خامنه ای سرودهای «جنگ»، «دلیران تنگستان» و « قصه بابا» را اجرا کردند تا بیش از پیش معروف شوند. اهمیت این گروه سرود برای مردم آباده حتی بعد از دوران جنگ نیز بسیار بالاست. به طوری که در سال 1380 « احمد دانایی» کتابی با عنوان «سرودهای بچه های آباده» منتشر کرد تا این گروه سرود برای همیشه ماندگار شود.
گروه سرود بچه های آباده که در دوران دفاع مقدس به شهرت رسید دو نفر تکخوان داشت که حالا برای خودشان مردی شدند. «محمد حسین توکل» و «مهدی نظری» که دوربین بیشتر از بقیه نشانشان می داد. این گزارش، گزیدهای از گفتوگوهای این دو نفر با رسانه های مختلف طی این سالهاست.
تکخوانی که رئیس بیمارستان شد
محمد حسین توکل همان تک خوان سرود « قصه بابا» است که عینک ته استکانی و فریم دارش او را از بقیه جدا کرده بود. توکل حالا دکتر شده و مدتی هم ریاست بیمارستان آباده را به عهده داشت. او متولد 31 مرداد 1353 در آباده استان فارس است و توانسته مدرک پزشکی عمومی و تخصصی پاتوبیولوژی را اخذ کند.
او درباره شکلگیری گروه سرود بچههای آباده گفته:«شهرستان آباده و مدرسه ما نیز مانند دیگر شهرستان های دیگر گروه سرود داشت. من هم در این گروه سرود پذیرفته شدم. آقای توکل مسئول پرورشی مدرسه یک سری سرود هایی ساخته بود که من و آقای نظری در آن به عنوان تک خوان انتخاب شدیم. بعد از آن در مسابقات شهرستان های فارس شرکت کردیم و اول شدیم بعد هم به مسابقات کشوری رفتیم که در آنجا نیز اول شدیم. آن موقع بود که تعدادی از سرودهایمان از تلویزیون پخش شد و سر زبان ها افتادیم. من از حدود پنجم دبستان یا اول راهنمایی یعنی سال 1366 وارد این گروه سرود شدم و تا سال 1369 در آن فعالیت کردم.»
توکل، جریان اولین سرود تلویزیونی گروه را هم اینطور شرح میدهد: «اولین سرودی که از ما ضبط شد «دلیران تنگستان» بود که این طور شروع می شد: « نمی دونم چرا دل بی قراره» و بعد از آن سرودهای متعددی ضبط کردیم. « باز این چه شورش است»، « بزن بر سینه و سر» که یک نوحه برای رحلت امام خمینی(ره) بود. سرودی هم برای شهدای جمعه خونین مکه و سرود دیگری هم برای اولین سری ورود آزادگان به کشور خواندیم. من نوحه ها را بیشتر از سرودها دوست دارم اما از بین سرودها «قصه بابا» برایم از اهمیت بیشتری برخوردار است.
هنگامی که در استودیوی صدا و سیمای فارس صدا پخش می شد و ما تصویر را می گرفتیم یادم می آید تمام عوامل ازکارگردان، تصویربردار و بقیه احساساتی شده بودند و گریه می کردند. حتی آقای توکلی هم که چندبار سرود را شنیده بود مدام گریه می کرد و در کل یک فضای خاصی حکمفرما شده بود. آقای توکلی مسئول گروه سرود بچه های آباده الان در شهر یزد یک آموزشگاه موسیقی دارد.»
تکخوان گروه سرود بچههای آباده البته یک خاطره ویژه هم دارد: «وقتی به خدمت امام رسیدیم؛ برایمان خیلی هیجان انگیز بود و یک احساس خاصی به ما دست داد که نمی توان آن را بیان کرد. در زمان اجرا در محضر امام یک حس جدیدی در ما به وجود آمد که با بقیه اجرا ها قابل قیاس نبود. هنوز هم به آن روز فکر می کنم یک احساس عجیبی به من دست می دهد.»
دانشآموز تهرانی که تکخوان گروه سرود آباده شد
مهدی نظری دیگر تک خوان گروه سرود آباده متولد 1352 و فارغ التحصیل رشته موسیقی است و مدت هاست که در تهران مشغول به کار است. او حالا یک دختر بزرگ دارد که امسال اول دبیرستان می رود. نظری البته اصلیت تهرانی دارد. اما این که چطور شد که سر از آباده و گروه سرود این شهر درآورد هم حکایتی خواندنی دارد: «سال 65 به دلیل ماموریت پدرم از طرف ثبت احوال به شهر آباده رفتیم و در مدرسه « آیت الله غفاری» ثبت نام کردیم. گروه سرود این مدرسه هم که آقای توکلی مدیر آن بود در این مدرسه فعال بود و تمرین های خود را در امور تربیتی شهر آباده انجام می دادند. من هم برحسب علاقه وارد این گروه شدم. اقای توکلی بعد از تمرین های مختلف گروه سرود را از 50 نفر به 20 نفر رساند و من و آقای توکلی به عنوان تک خوان انتخاب شدیم.»
نظری درباره تجربه حضورش در جماران میگوید: «برای اجرای سرود «قصه بابا» در سال 66 به جماران دعوت شدیم. آن موقع زیر همان سکویی که امام در آن جا قرار می گرفتند ایستادیم و سرود را اجرا کردیم. یادم هست در آن اجرا من همیشه نگاهم به بالا بود. 3 ردیف جلویی که سرود را گوش میکردند، گریه میکردند. هر وقت فیلم آن اجرا را میبینیم، روحیه خاصی به من دست میدهد. شاید این اجرا از نخستین برنامههایی بود که در حضور امام خمینی(ره) از ساز استفاده میشد که نگه داشتن این ساز هم خاطرات جالب و شیرین خودش را دارد.»
گروه سرود بچههای آباده، یک شهید هم دارد. داستانش را از زبان نظری بخوانید:«یکی از بچه های گروه سرود آباده «علی کریمی» بود. او با اصرار زیاد بالاخره به جبهه رفت و به شهادت رسید.»