به گزارش مشرق، چشم از هم برنمی دارند، درست مثل شطرنج بازهایی که هر حرکت یکدیگر را کنترل می کنند و البته باید مراقب لنزها هم باشند که تصویرشان اشتباهی مخابره نشود! دندانها باید سفید باشند و لبها پرخنده اما تمامی حرکات باید آنالیز شوند. یک طرف هفت آبیهاست مردی از جنس محبوبیت فوق العاده که با رفتنش سه چهارم تماشاگران را هم با خود برد. به او می گفتند شاه ماهی؛ سرعت و تکنیکش بی نظیر بود و در فوتبال بیش از 200 واحد هوش از خود نشان می داد، این طرف هم پرافتخارترین مربی لیگ برتر است ژنرال هشت پوش در مدیریت و جسارت برترین در ایران است و کاملا مسلط به همه امور.
کیش با جام آسیا
مجیدی مدتها نبود. آن روزها که استقلال می برد و منتقدان فقط استقلال را تحسین می کردند ایران نبود نه اینکه نبود، بلکه نباید می بود و حالا و پس از سه شکست پیاپی وزیرش را حرکت می دهد و می گوید "بهترین استقلال تاریخ را می سازم و آن را قهرمان آسیا می کنم!" حرکت وزیر هفت، چشمها را گرد کرد. او در واقع کیش داد آنهم با یک حرکت سریع و با بزرگترین مهره اش. عطش آقا فرهاد برای جام آسیا با استقلال ستودنی بود او اصلا دو سال پیش مهره هایش را پس از آن بیانیه مکتب حجازی علیه" آقای 8 "به عقب برد و صلح کرد تا جام آسیا را بالا ببرد و همینکه استقلال حذف شد دیگر دلیل و انگیزه ای برای ادامه دادن نداشت با وجود 38 سال سن و آمادگی فوق العاده و بازیهای جذابش رفت. و البته رفتنش هم جوری بود که صدای اعتراض خاموشش را با پرسش میان افکار عمومی باقی گذاشت آنجا که مردم می پرسیدند چرا؟
دست به مهره بازی است
هفت اما هرگز روی محبوبیتش ریسک نکرد گفتن برخی حرفها و دعوا با برخی نفرات ریسک کردن روی شوق و عشق هواداران آبی بود، چرا که آنها اینها را با هم و در کنار هم و در کنار استقلال دوست دارند نه در تقابل با هم! اما رقابت در اوج احترام طرفین چرا که نه؟ مگر کریمی و دایی سالها رقابت نکردند؟ اصلا جذابیت این ورزش به رقابت است و البته با احترام. وزیر به هر حال دست به مهره شده و بازی اجباری است، عشق استقلال و رسیدن به آسیا و فتح جام شعله می کشد و حتی خوش قیافه و ستاره و محبوبی چون مجیدی که به چیزی احتیاج ندارد را هم قلقلک می دهد! شوق افتخار آفرینی که اشکالی ندارد عطش رسیدن به نیمکت اتمی که چیز بدی نیست اصلا انسانها با جاه طلبی هایشان رشد می کنند و باشگاهها هم ایضا!
فتح الله زاده بازی را برد
در آنسو" آقای هشت" مرد مدیر میدانها نشسته است و با حرکت وزیر" آقای هفت" به یاد شبی می افتد که فتح الله زاده شطرنج را سه نفره کرد و کیش و مات برای هر دو، او بازی را برد و رفت! مادر خدا بیامرز" آقای هفت" که در تمام روزهای پر عزت زندگیاش نماد آشتی دادن و وصلت بود حتی پس از فوت هم اسباب آشتی شد آنهم با بزرگترین آلترناتیو سالهای اخیر ،فتح الله زاده مچ دست فرهاد را گرفت و شبانه او را به منزل قلعه نویی برد تا در روزهای پر از اشک امیر دلرحم و دلنازک شده سردار استقلال را بپذیرد سرداری که تا چندی قبل بیانیه داده بود که با ژنرال کار نمی کند.
کنار هم قرار دادن این دو بزرگترین ریسک تمام عمر فتح الله زاده بود. مثل این می مانست که دو ماهی لیز را کنار هم نگه داری یا دو پادشا در یک اقلیم را! آوردنشان یک چیز بود و نگه داشتنشان کنار هم بدون دعوا یک چیز، فتح الله زاده موفق شد هم این دو را نگه داشت و هم کنترل کرد استقلال هم قهرمان لیگ شد اتفاقا با پنالتی که فرهاد در اهواز گرفت و البته گلی که نکونام زد؛ دومخالف در آن قهرمانی سهم خواهی کرده بودند با گلهای سه امتیازی و نهایتا در روز قهرمانی کنار کارون!
امیر در قلعه
پس از آن استقلال با جمع اضداد تا چهارتای آسیا هم رفت اما نه امیر راضی بود و نه فرهاد. در واقع طلای آسیا هر دو را کنار هم نگه داشت تا اینکه استقلال حذف شد و آقای هفت رفت! امیر تیمش را بدون فرهاد قهرمان نکرد و تیم جدید هم که سه شکست پشت هم داد و باز فرهاد آمد و باز هم عشق طلای آسیا! امیر اما تیمش را در حرکت بعدی این شطرنج به قلعه برد. او سربازها را جلوی وزیر گذاشت و با یکی دو مصاحبه از طرف آنها هفت را غافلگیر کرد، امیر کاربلد است از آنها که اگر کشتی گیر بود هادی عامل به آنها "کشتی بلدِ بد بدن" می گفت! او بهتر از همه می داند که شرایطش آنقدرها که بقیه می گویند بد نیست و با پیروزی بر ملوان که شرایط بدی دارد به سادگی به کورس برمی گردد و فریاد امیرخان، امیرخان را می شنود. پس یک مصاحبه از طرف سربازان هشت علیه آقای هفت، هشت را پیش انداخت تا فرهاد وزیرش که همان قول قهرمانی آسیا بود را عقب ببرد.
برد برد برای فرهاد
حرکت بعدی در اینستاگرام انجام شد. هفت محبوب اعلام کرد: برای بازی با ملوان به آزادی می آیم! این حرکت رخ بود به قلعه امیر، آزادی و لیدرها در قلعه آماده باش خوردند حالا باید چه کرد؟ استقلال اگر ببرد فرهاد برنده است چون کنار تیمش بوده است اگر هم ببازد فرهاد تشویق می شود و باز هم هفت بازی را برده! این از آن حرکتهای برنده برنده بود که توسط هفت اعلام شد تا در این برنده برنده بودن هواداران هفت هم باشند و عشق فرهادها فرهاد را در قلعه امیر تنها نگذارند، حتی فرهاد به صورت غیر رسمی گفته که می خواهد در تمرینات استقلال شرکت کند مثل کریمی که در تمرین پرسپولیس شرکت کرد.
گارد ها بسته شده است حدس حرکت بعدی تقریبا غیر ممکن است هفت آنقدر محبوب است که دعواهای ژنرالی برایش درست کاربرد ندارد و می تواند تیغ دو دم شود ،شاید هم یک شعار هماهنگ شود: "فرهاد خان، امیر خان، استقلال قهرمان!"
منصوریان و کرانچار بیننده این شطرنج
اینکار فعلا فرهاد را از یک آلترناتیو به یک دوست تغییر می دهد حداقل روی سکو اما اگر استقلال باخت چطور؟ کار گره می خورد شاید هم یک طرف بزند زیر میز شطرنج و جرزنی کند اگرچه امیر بباز نیست او کاربلد است اما این دفعه در صورت شکست محاصره تنگ تر از همیشه می شود. فراموش نکنید دو تماشاگر ویژه هم این بازی دارد؛ اولینش آقای شماره 10 است یعنی علیرضا منصوریان و دومینش یک اجنبی به نام کرانچار، داور هم افشارزاده.
رقابت اصلا چیز بدی نیست به شرط احترام البته و این دو هم کار عجیبی نمی کنند در تمام دنیا هم چنین رقابتهایی وجود دارد خوبی اش احترامی هست که تاکنون خدشه دار نشده. هدف هم برنده شدن نیمکت استقلال است و رقابت و خوشحال کردن مردم.
کیش با جام آسیا
مجیدی مدتها نبود. آن روزها که استقلال می برد و منتقدان فقط استقلال را تحسین می کردند ایران نبود نه اینکه نبود، بلکه نباید می بود و حالا و پس از سه شکست پیاپی وزیرش را حرکت می دهد و می گوید "بهترین استقلال تاریخ را می سازم و آن را قهرمان آسیا می کنم!" حرکت وزیر هفت، چشمها را گرد کرد. او در واقع کیش داد آنهم با یک حرکت سریع و با بزرگترین مهره اش. عطش آقا فرهاد برای جام آسیا با استقلال ستودنی بود او اصلا دو سال پیش مهره هایش را پس از آن بیانیه مکتب حجازی علیه" آقای 8 "به عقب برد و صلح کرد تا جام آسیا را بالا ببرد و همینکه استقلال حذف شد دیگر دلیل و انگیزه ای برای ادامه دادن نداشت با وجود 38 سال سن و آمادگی فوق العاده و بازیهای جذابش رفت. و البته رفتنش هم جوری بود که صدای اعتراض خاموشش را با پرسش میان افکار عمومی باقی گذاشت آنجا که مردم می پرسیدند چرا؟
دست به مهره بازی است
هفت اما هرگز روی محبوبیتش ریسک نکرد گفتن برخی حرفها و دعوا با برخی نفرات ریسک کردن روی شوق و عشق هواداران آبی بود، چرا که آنها اینها را با هم و در کنار هم و در کنار استقلال دوست دارند نه در تقابل با هم! اما رقابت در اوج احترام طرفین چرا که نه؟ مگر کریمی و دایی سالها رقابت نکردند؟ اصلا جذابیت این ورزش به رقابت است و البته با احترام. وزیر به هر حال دست به مهره شده و بازی اجباری است، عشق استقلال و رسیدن به آسیا و فتح جام شعله می کشد و حتی خوش قیافه و ستاره و محبوبی چون مجیدی که به چیزی احتیاج ندارد را هم قلقلک می دهد! شوق افتخار آفرینی که اشکالی ندارد عطش رسیدن به نیمکت اتمی که چیز بدی نیست اصلا انسانها با جاه طلبی هایشان رشد می کنند و باشگاهها هم ایضا!
فتح الله زاده بازی را برد
در آنسو" آقای هشت" مرد مدیر میدانها نشسته است و با حرکت وزیر" آقای هفت" به یاد شبی می افتد که فتح الله زاده شطرنج را سه نفره کرد و کیش و مات برای هر دو، او بازی را برد و رفت! مادر خدا بیامرز" آقای هفت" که در تمام روزهای پر عزت زندگیاش نماد آشتی دادن و وصلت بود حتی پس از فوت هم اسباب آشتی شد آنهم با بزرگترین آلترناتیو سالهای اخیر ،فتح الله زاده مچ دست فرهاد را گرفت و شبانه او را به منزل قلعه نویی برد تا در روزهای پر از اشک امیر دلرحم و دلنازک شده سردار استقلال را بپذیرد سرداری که تا چندی قبل بیانیه داده بود که با ژنرال کار نمی کند.
کنار هم قرار دادن این دو بزرگترین ریسک تمام عمر فتح الله زاده بود. مثل این می مانست که دو ماهی لیز را کنار هم نگه داری یا دو پادشا در یک اقلیم را! آوردنشان یک چیز بود و نگه داشتنشان کنار هم بدون دعوا یک چیز، فتح الله زاده موفق شد هم این دو را نگه داشت و هم کنترل کرد استقلال هم قهرمان لیگ شد اتفاقا با پنالتی که فرهاد در اهواز گرفت و البته گلی که نکونام زد؛ دومخالف در آن قهرمانی سهم خواهی کرده بودند با گلهای سه امتیازی و نهایتا در روز قهرمانی کنار کارون!
امیر در قلعه
پس از آن استقلال با جمع اضداد تا چهارتای آسیا هم رفت اما نه امیر راضی بود و نه فرهاد. در واقع طلای آسیا هر دو را کنار هم نگه داشت تا اینکه استقلال حذف شد و آقای هفت رفت! امیر تیمش را بدون فرهاد قهرمان نکرد و تیم جدید هم که سه شکست پشت هم داد و باز فرهاد آمد و باز هم عشق طلای آسیا! امیر اما تیمش را در حرکت بعدی این شطرنج به قلعه برد. او سربازها را جلوی وزیر گذاشت و با یکی دو مصاحبه از طرف آنها هفت را غافلگیر کرد، امیر کاربلد است از آنها که اگر کشتی گیر بود هادی عامل به آنها "کشتی بلدِ بد بدن" می گفت! او بهتر از همه می داند که شرایطش آنقدرها که بقیه می گویند بد نیست و با پیروزی بر ملوان که شرایط بدی دارد به سادگی به کورس برمی گردد و فریاد امیرخان، امیرخان را می شنود. پس یک مصاحبه از طرف سربازان هشت علیه آقای هفت، هشت را پیش انداخت تا فرهاد وزیرش که همان قول قهرمانی آسیا بود را عقب ببرد.
برد برد برای فرهاد
حرکت بعدی در اینستاگرام انجام شد. هفت محبوب اعلام کرد: برای بازی با ملوان به آزادی می آیم! این حرکت رخ بود به قلعه امیر، آزادی و لیدرها در قلعه آماده باش خوردند حالا باید چه کرد؟ استقلال اگر ببرد فرهاد برنده است چون کنار تیمش بوده است اگر هم ببازد فرهاد تشویق می شود و باز هم هفت بازی را برده! این از آن حرکتهای برنده برنده بود که توسط هفت اعلام شد تا در این برنده برنده بودن هواداران هفت هم باشند و عشق فرهادها فرهاد را در قلعه امیر تنها نگذارند، حتی فرهاد به صورت غیر رسمی گفته که می خواهد در تمرینات استقلال شرکت کند مثل کریمی که در تمرین پرسپولیس شرکت کرد.
گارد ها بسته شده است حدس حرکت بعدی تقریبا غیر ممکن است هفت آنقدر محبوب است که دعواهای ژنرالی برایش درست کاربرد ندارد و می تواند تیغ دو دم شود ،شاید هم یک شعار هماهنگ شود: "فرهاد خان، امیر خان، استقلال قهرمان!"
منصوریان و کرانچار بیننده این شطرنج
اینکار فعلا فرهاد را از یک آلترناتیو به یک دوست تغییر می دهد حداقل روی سکو اما اگر استقلال باخت چطور؟ کار گره می خورد شاید هم یک طرف بزند زیر میز شطرنج و جرزنی کند اگرچه امیر بباز نیست او کاربلد است اما این دفعه در صورت شکست محاصره تنگ تر از همیشه می شود. فراموش نکنید دو تماشاگر ویژه هم این بازی دارد؛ اولینش آقای شماره 10 است یعنی علیرضا منصوریان و دومینش یک اجنبی به نام کرانچار، داور هم افشارزاده.
رقابت اصلا چیز بدی نیست به شرط احترام البته و این دو هم کار عجیبی نمی کنند در تمام دنیا هم چنین رقابتهایی وجود دارد خوبی اش احترامی هست که تاکنون خدشه دار نشده. هدف هم برنده شدن نیمکت استقلال است و رقابت و خوشحال کردن مردم.