کد خبر 350581
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۶

به نظر میرسد اولین قدم در کشور ما، به رسمیت شناختن شبکه های اجتماعی ایرانی، از سوی نهادها، سیاست مداران، سرمایه گذاران، هنرمندان، نخبگان و شخصیت های برجسته است تا ابتدا بخشی از این اجتماع مجازی به تکامل برسد و سپس انگیزه حضور عموم مردم بیش از پیش گردد.

 به گزارش مشرق، تاریخ تحولات جهانی نشان میدهد که بشر پس از گذراندن دوره جنگ سخت و گذار از دوره جنگ سخت به دوره جنگ سرد و نهایتاً ناکارامدی این دو مدل جنگ در جهت استعمار و استیلای بر جهان، وارد دوره جنگ نرم شده است.

طبیعتاً هژمونی لیبرال سرمایه داری برای بقاء خود محتاج بازتولید ابزارهای سلطه و هژمونی خود است و یکی از ابزارهای اساسی در جهت جنگ نرم، تسلط هرچه بیشتر بر فضای مجازی است، نظام سرمایه داری علارغم اینکه ادعای ایدئولوژی زدایی را دارد اما در حقیقت برای چپاول همه ملت ها، ایدئولوژی "زیستن در فضای جهانی در ساحت مجازی" را راهبرد بنیادین خود قرار داده است.

افراد زیادی چون فرانسیس فوکویاما در کتاب پایان تاریخ و یا فرید زکریا در کتاب جهان پسا آمریکایی تلاش دارند مناسبات هژمونیک و سلطه جهانی را بر اساس قدرت هژمون لیبرال - دموکراسی آمریکایی معرفی کنند، امروز بازتولید و بازنشر بخش مهمی از فضای مجازی تحت تاثیر این تئوری ها در حال انجام است.

مانوئل کاستلز در کتاب جامعه شبکه ای تلاش دارد تا نشان دهد برتری نسبی در جهان چه از بعد اقتصادی ، امنیتی و چه فرهنگی، اجتماعی از آن کشورهای مولد تکنولوژی و مولد محتوا در عرصه فضای مجازی هستند.

پیروزی در جنگ سایبری نه در گرو کمیت نیروها و قدرت سازمان دهی در فضای مجازی ، بلکه از آن کسانی است که بیشترین اطلاعات و دید کافی نسبت به میدان این نبرد را دارند ؛ یعنی هنر پیروزی در این رویارویی در یافتن دشمنان در زوایای تاریک و رصد گسل های مجازی آسیب زاست.

بدیهی است در چنین شرایطی که عرصه تقابل در حوزه فضای سایبری و مجازی است ، نیازمند کارهای ایجابی و مهم و تاثیر گذار، خاصه در بعد محتواسازی، ایجاد جذابیت های رسانه ای و نگاهی آفندی و نه پدافندی در این حوزه هستیم.

شکل گیری شورای عالی فضای مجازی، سیاست گذاری های کلی نظام و تاکیدات مقام معظم رهبری حاکی از جدی بودن عزم و اراده حاکمیتی و ملی در جهت کاهش آسیب پذیری ها در عرصه فضای مجازی است.

امروزه روسیه، چین برزیل و اسپانیا به کمک طراحی های راهبردی توانسته اند به موفقیت هایی در این زمینه دست پیدا کنند و شبکه های داخلی این کشورها بیشترین سهم از کاربران را دارند، بطوری که چین بخشی از بازار جهانی را هم تحت سیطره خود دارد.

به نظر میرسد اولین قدم در کشور ما، به رسمیت شناختن شبکه های اجتماعی ایرانی، از سوی نهادها، سیاست مداران ، سرمایه گذاران، هنرمندان، نخبگان و شخصیت های برجسته است تا ابتدا بخشی از این اجتماع مجازی به تکامل برسد و سپس انگیزه حضور عموم مردم بیش از پیش گردد، بطوری که دیدیم این استراتژی را بطور جدی گوگل پلاس جهت رقابتی سخت و نفس گیر در برابر فیسبوک در پیش گرفت و بطور حیرت آوری موفقیت لازم را کسب کرد.

دومین قدم، ایجاد و حمایت جدی از شبکه های تخصصی است ؛ شبکه های تخصصی توانایی جذب بخشی از جمعیت متخصص و نخبه را خواهند داشت که شاید شرایط کافی برای حضور در شبکه های اجتماعی عمومی داخلی را ندارند و یا محیط را سازگار با خود نمی بینند.

توسعه شبکه های تخصصی به قدری دارای اهمیت است که هم اکنون شرکت فیسبوک یکی پس از دیگری در حال خرید و تصاحب این شرکت ها میباشد، قبل تر هم خرید دیگر شبکه ها توسط گوگل و فیسبوک حتی صرفاً با هدف انهدام صورت گرفته بود. این در حالی است که فیسبوک تا سال 2008 یعنی 4 سال پس از تاسیس نیز موفقیت و اقبال چندانی کسب نکرد.

بارزترین و بزرگترین انهدام یک شبکه در تاریخ شبکه های اجتماعی، مربوط به خرید شبکه اجتماعی مای اسپیس ، توسط روبرت مرداک یکی از مدافعان سرسخت اسرائیل به قیمت 580 میلیون دلار بود که چند سال بعد تنها با مبلغ 35 میلیون دلار واگذار گردید، تا این شبکه اجتماعی موفق و پرطرفدار در تمام دنیا، از دور رقابت خارج گردد و فضا فاقد هرگونه رقیب قدر گردد و این نشان از برنامه ریزی های کلان و استراتژیک در جهت ایجاد یک هژمونی قدرتمند در فضای مجازی است.

قدم سوم، حمایت سرمایه گذاران از شبکه های اجتماعی داخلی است ، راه اندازی و پیشروی یک شبکه اجتماعی به لحاظ مالی بسیار پرخرج و به لحاظ فنی یک شبکه موفق، رشدی سریع و غیر قابل کنترل را در پی دارد، حتی در صورت وجود نیروی متخصص و خبره، وقت کافی و حمایت معنوی ، وجود ضعف مالی در شبکه های اجتماعی ایرانی میتواند تمام برنامه را مختل کند، بدیهی است اقتصاد شبکه های اجتماعی مجازی عنصر تعیین کننده در بازار پر رقابت در عرصه شبکه های اجتماعی است.

رقابت با شبکه های بیگانه بسیار پیچیده تر از آن است که به نظر میرسد، تنها استراتژی کارساز شکست فیسبوک نه در ایران بلکه در تمام کشورهای جهان ساخت شبکه ای از شبکه های اجتماعی است، رقابت با فیسبوک با 1 میلیارد کاربر در سرتاسر جهان نیازمند راهکاری جدید و نه به سبک قدیمی است. با وجود شبکه های عمومی ، محلی و جغرفیایی، نوجوانان، بانوان، متخصصان، پزشکان، مهندسان، هنرمندان و... در کنار یکدیگر موفقیت بیشتری در این مسیر کسب خواهد شد.

اما یک ملاحظه مهم، اساسی و امیدوار کننده فعلا آن است که ضریب ماندگاری کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی داخلی بسیار بیشتر از میزان حضور آنان در شبکه های اجتماعی بیگانه است.

در یک مقایسه توسط شرکت آمریکایی الکسا، که وظیفه کنترل و ارائه ترافیک جهانی سایتها را بر عهده دارد کاربران ایرانی در شبکه های اجتماعی ایرانی وقت به مراتب بیشتری را می گذارنند بطوری که میزان زمانی که ایرانیان در برخی همچون شبکه اجتماعی هم میهن، فیس نما و کلوپ حضور دارند بیشتر از فیسبوک، توییتر و دیگر شبکه های بیگانه است. و این نوعی فرصت در جهت بازدارندگی نسبت به اهداف پنهان نظام رسانه ای لیبرال سرمایه داری است که باید در جهت ظرفیت سازی بیشتر از آن بهره جست.

بی تردید امروز تسلط ایدئولوژیک از مسیر شبکه های اجتماعی هژمونیک، زنگ هشداری برای تمامی نخبگان و سرآمدان فرهنگی و ارتباطاتی همه جوامع بشری بویژه جامع ایران است.

* امیر قاسمی

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس