به گزارش مشرق، در بخشی از برنامه نود، مصطفی قنبرپور سرمربی تیم نوجوانان روی خط تلفنی برنامه آمد تا درباره عملکرد خود و تیم نوجوانان توضیحاتی ارائه کند. این در حالی بود که رسول دانشجو سرپرست کمیته جوانان میهمان حضوری این برنامه بود.
قنبرپور درباره سابقه همکاری دانشجو در تیم نوجوانان، گفت: دانشجو پسر بسیار خوبی است. ایشان خودش گفت که میخواهد در کنار ما باشد و به ما کمک کند. ما هم پذیرفتیم دانشجو کنارمان باشد. ایشان در بخش فنی خیلی حضور نداشت و بیشتر در بخش اجرایی کار میکرد.
در این هنگام، دانشجو اظهار کرد: من دی ماه 1389 از نبی برای تیم نوجوانان حکم گرفتم و با درخواست خود قنبرپور به تیم نوجوانان رفتم. اتفاقا به قنبرپور گفتم که اگر احساس میکند حضور من کمکی به تیم نمیکند، یک فرد دیگر را جایگزینم کند که ایشان مخالفت کرد. مطالب دیگری هم هست که الان به خودم اجازه نمیدهم آنرا مطرح کنم.
قنبرپور که از شنیدن این صحبتها عصبانی شده بود، گفت: من بعد از اردوی ژاپن گفتم که دانشجو را نمیخواهم و خواستم که برود و استعفا بدهد. او کارآموز بود. من داشتم او را کنار میگذاشتم که باز هم به خاطر هادی آیت اللهی پشیمان شدم. ما الان 20 روز است که از مسابقات آسیایی برگشتهایم ولی ایشان یک تماس هم با ما نگرفته است.
وی ادامه داد: خوب است آدم گذشتهاش را فراموش نکند و حرمت یک قند را نگه دارد. من شما را به تیم نوجوانان آوردم؛ هیچکس شما را قبول نمیکرد. بهتر است این پسره خوب (دانشجو) که آنجا نشسته، برود و در دانشگاه درسش را بدهد! آقای دانشجو؛ اگر شما توانستی یک طراحی تمرین داشته باشی، آن وقت میتوانی ادعای فنی کنی. بهتر است آدم به گذشتهاش هم نگاه کند و حرمت نگه دارد. شما خیلی کوچکتر از این حرفهایی!
صحبتهای قنبرپور با درخواستهای مکرر فردوسی پور برای شخصی نکردن بحث قطع شد. دانشجو هم در پایان گفت: بعد از بازگشت تیم امید، وینگادا سرمربی تیم امید از من خواست که کنارش باشم! اگر وینگادا با آن سابقه این درخواست را داشته، حتما مطالبی برای گفتن دارم.
قنبرپور درباره سابقه همکاری دانشجو در تیم نوجوانان، گفت: دانشجو پسر بسیار خوبی است. ایشان خودش گفت که میخواهد در کنار ما باشد و به ما کمک کند. ما هم پذیرفتیم دانشجو کنارمان باشد. ایشان در بخش فنی خیلی حضور نداشت و بیشتر در بخش اجرایی کار میکرد.
در این هنگام، دانشجو اظهار کرد: من دی ماه 1389 از نبی برای تیم نوجوانان حکم گرفتم و با درخواست خود قنبرپور به تیم نوجوانان رفتم. اتفاقا به قنبرپور گفتم که اگر احساس میکند حضور من کمکی به تیم نمیکند، یک فرد دیگر را جایگزینم کند که ایشان مخالفت کرد. مطالب دیگری هم هست که الان به خودم اجازه نمیدهم آنرا مطرح کنم.
قنبرپور که از شنیدن این صحبتها عصبانی شده بود، گفت: من بعد از اردوی ژاپن گفتم که دانشجو را نمیخواهم و خواستم که برود و استعفا بدهد. او کارآموز بود. من داشتم او را کنار میگذاشتم که باز هم به خاطر هادی آیت اللهی پشیمان شدم. ما الان 20 روز است که از مسابقات آسیایی برگشتهایم ولی ایشان یک تماس هم با ما نگرفته است.
وی ادامه داد: خوب است آدم گذشتهاش را فراموش نکند و حرمت یک قند را نگه دارد. من شما را به تیم نوجوانان آوردم؛ هیچکس شما را قبول نمیکرد. بهتر است این پسره خوب (دانشجو) که آنجا نشسته، برود و در دانشگاه درسش را بدهد! آقای دانشجو؛ اگر شما توانستی یک طراحی تمرین داشته باشی، آن وقت میتوانی ادعای فنی کنی. بهتر است آدم به گذشتهاش هم نگاه کند و حرمت نگه دارد. شما خیلی کوچکتر از این حرفهایی!
صحبتهای قنبرپور با درخواستهای مکرر فردوسی پور برای شخصی نکردن بحث قطع شد. دانشجو هم در پایان گفت: بعد از بازگشت تیم امید، وینگادا سرمربی تیم امید از من خواست که کنارش باشم! اگر وینگادا با آن سابقه این درخواست را داشته، حتما مطالبی برای گفتن دارم.