بر اساس آخرین آمار سازمان بهداشت جهانی، تعداد نابینایان جهان در حدود 35 میلیون نفر است که 90 درصد آنها در کشورهای در حال توسعه و بیشتر آسیا و افریقا و مخصوصا مناطق محروم زندگی میکنند. بیماری آب مروارید، شایعترین علت در ابتلا به نابینایی است.
نوآوریهایی مانند عصای سفید و خط بریل نقش مهمی در آسانتر کردن آموزش به نابینایان و افزایش کارکرد اجتماعی آنان دارد و میتواند رنجها و آلام ناشی از نداشتن یکی از سودمندترین نعمتهای الهی را کاهش دهد؛ با این حال نگاهی به تاریخ نشان میدهد که حتی پیش از ظهور این ابزارها هم نابینایان بسیاری در جامعه درخشیدهاند و نقشهای ارزشمند و مهمی را پذیرفته و از میلیونها بینا پیشی گرفتهاند.
شاعری نابینا؛ با یک میلیون بیت شعر
با این حال رودکی نابینای مادرزاد بود، اما چیرگی او بر سرودن شعر و نواختن چنگ چنان بود که شعر «بوی جوی مولیان» او به همراه صدای چنگ با ابونصر سامانی چنان کرد که از دلتنگی بخارا بدون کفش سوار بر اسب شد و هرات را ترک کرد. ابوالفضل بلعمی که معاصر رودکی بوده، در وصف او گفته است: «در عرب و عجم رودکی را نظیری نیست».
اولین نابینای ناشنوای فارغالتحصیل از دانشگاه
«هلن کلر» در 27 ژوئن 1880 در آلابامای امریکا متولد شد و در 18 ماهگی در پی ابتلا به مننژیت، بینایی و شنوایی خود را از دست داد. هلن کلر میگوید زندگیاش وقتی آغاز شد که در هفت سالگی یک معلم وارد زندگیاش شد. معلمی که گراهام بل برای آموزش او فرستاده بود. هلن کلر اولین نابینا و ناشنوایی بود که از دانشگاه فارغالتحصیل شد. 50 سال پیش از آن «لارا بریجمن» توانسته بود از مدرسه نابینایان پرکینز فارغ التحصیل شود.
هلن کلر در طول 88 سال زندگی خود، علاوه بر کتاب «زندگی من»، یازده کتاب دیگر نیز منتشر کرد. او همچنین مقالات بسیاری درباره نابینایی، ناشنوایی، مسائل اجتماعی و سیاسی، و همچنین حقوق زنان نوشت و به یکی از نویسندگان تاثیرگذار قرن بیستم تبدیل شد. مارک تواین در 15 سالگی هلن کلر گفته بود: «جالبترین شخصیتهای قرن نوزدهم به نظر من دو نفر هستند؛ ناپلئون بناپارت و هلن کلر.»
او همچنین در سال 1952 مدال طلای موسسه ملی علوم اجتماعی را به دست آورد و در سال 1964 بالاترین نشانه بزرگداشت ملی ایالات متحده را دریافت کرد.
نابینایی که در کودکی حافظ قرآن شد
«طه حسین»، 14 نوامبر 1889 (23 آبان 1268) در مصر متولد شد و بیناییاش را در سه سالگی در پی عفونت چشم از دست داد. پدرش او را به مکتبخانه فرستاد و علاوه بر آنکه با قرآن کریم آشنا شد، حافظ قرآن هم شد. حافظه کمنظیر طه حسین باعث شد در آزمون ورودی دانشگاه الازهر پذیرفته شود و در 14 سالگی وارد الازهر شود. طه حسین که بر زبان فرانسه نیز تسلط کامل داشت، در 25 سالگی از رساله دکترای خود با عنوان «جایگاه ابوالعلاء معری در ادبیات عرب» دفاع کرد. پس از آن برای تدریس علوم تاریخی شرق به فرانسه رفت و علاقهاش به تاریخ یونان و رم قدیم باعث شد زبان یونانی را نیز به خوبی فرا گیرد. او همزمان به روزنامهنگاری پرداخت و نوشتههای او که داستانهای خلاصه از ادبیات فرانسه بود، در روزنامه «السیاسه» مصر منتشر میشد.
طه حسین در سال 1919 به مصر بازگشت و تدریس در دانشگاه ملی مصر را آغاز کرد و کتاب اثرگذار «درباره شعر جاهلی» را در سال 1936 تالیف کرد و در این کتاب منکر ادبیات پیش از اسلام در شبه جزیره عربستان شد و مخالفتهای فراوانی را برانگیخت. او چند سال بعد به وزارت فرهنگ مصر رسید و آموزش رایگان را در آن کشور بنیان نهاد. او علاوه بر مناصب و مشاغل فراوان خود از جمله ریاست دانشگاه اسکندریه، ریاست انجمن رجال ادب مصر، عضویت در فرهنگستانهای ادبی کشورهای مختلف از جمله آلمان، ایران، عراق و ایتالیا، جوایز و نشانهای مختلفی هم دریافت کرد؛ از جمله دکترای افتخاری دانشگاه مونپولیه و لیون، اکسفورد و مادرید و همچنین جایزه ملی مصر در سال 1959.
طه حسین 61 عنوان کتاب تالیف، ترجمه و رمان نوشت که 7 مورد از این کتابها به زبان فارسی هم چاپ شده است. کتاب خاطرات او با عنوان «الایام»، دستکم به 12 زبان منتشر شد. با آنکه طه حسین نابینا بود، اما او را میتوان یکی از سیاستمداران، روشنفکران و نویسندگان کمنظیر در تاریخ دانست.