اگرچه در این لیگها بهرهمندی از امکان فروش حق پخش بازیها به شبکههای خصوصی کار را آسانتر کرده اما واقعیت این است که نحوه توزیع درآمدهای حاصل از فروش حق پخش بازیها در هر یک از این لیگها ساختار مشخصی دارد که باعث جلوگیری از بروز مشکلاتی میشود که نظیر آن در فوتبال ایران به چشم میخورد.
در زیر طرفداری به اختصار ساز و کار توزیع درآمدهای حاصل از فروش حق پخش مسابقات چهار لیگ برتر حال حاضر اروپا یعنی لیگ برتر انگلیس، سری A، لالیگا و بوندسلیگا را بررسی کرده است.
لیگ برتر انگلیس
در میان لیگهای برتر اروپا و در واقع در کل لیگهای فوتبال، لیگ برتر انگلیس هر ساله بیشترین درآمد را از فروش حق پخش بازیهای خود کسب میکند که این یکی از دلایل تفاوت در قدرت خرید بیشتر تیمهای این لیگ در بازار نقل و انتقالات است، موضوعی که تابستان امسال با گذشتن رقم خرید بازیکنان در فوتبال جزیره از مرز یک میلیارد پوند به اثبات رسید.
در لیگ برتر انگلیس که فصل گذشته مسئولان آن حق پخش بازیها را با قراردادی 3 ساله (از فصل 2015-2014) به مبلغ 5 میلیارد پوند فروختند، توزیع درآمدهای حاصل از فروش حق پخش میان بیست تیم حاضر در لیگ بر اساس 3 فاکتور صورت میگیرد. فاکتور اول «توزیع عادلانه» است که 50 درصد از این درآمد را میان تمام تیمها به اندازه مساوی تقسیم میکند. فاکتور دوم «پرداخت بر اساس شایستگی» است که 25 درصد از درآمدها را بر اساس جایگاه تیمها در فصل گذشته میان آنها تقسیم میکند.
فاکتور سوم هم که به نوعی «پاداش محبوبیت» است تکلیف 25 درصد بقیه درآمدها را مشخص و آن را میان تیمها بر اساس تعداد دفعات پخش بازیهایشان تقسیم میکند. این تقسیم بندی مربوط به درآمدهای حاصل از فروش حق پخش در داخل انگلیس است. درآمد حاصل از فروش حق پخش در خارج از این کشور به طور مساوی میان تمام تیمها تقسیم میشود.
در نمودار زیر میزان درآمد هر یکی از 20 تیم لیگ برتر انگلیس را از فروش حق پخش تلویزیونی مشاهده میکنید:
{$sepehr_album_18845}
نحوه توزیع درآمدهای حاصل از حق پخش تلویزیونی در ایتالیا تا دو فصل پیش ساز و کار سادهتری داشت به طوری که به دو بخش تیمهای شمالی و جنوبی تقسیم میشد.
چرا که در ایتالیا (مانند اسپانیا) تا فصل 2012-2011 توزیع درآمدیهای حق پخش بر اساس سیستم مذاکرات فردی صورت میگرفت. ایتالیاییها اما از دو فصل پیش درآمدهای را به صورت گروهی تقسیم میکنند که در این تقسیمبندی نسبتاً پیچیده شش عامل در نظر گرفته میشود.
1- سهم یکسان برای تمام تیمها (40 درصد)
2- سهم بر اساس تعداد هوادار (25 درصد)
3- سهم بر اساس میانگین عناوین کسب شده در بازه زمانی 5 فصل اخیر(15 درصد)
4- سهم بر اساس قدمت و نتایج تاریخی(10 درصد)
5- سهم بر اساس جایگاه فصل گذشته(5 درصد)
6- سهم بر اساس جمعیت شهری که هر یک از تیمها در آن مستقر هستند (5 درصد)
بر اساس الگوی تعریف شده برای توزیع درآمدهای حق پخش تلویزیونی، درآمدی که از این محل نصیب تیمها میشود تفاوت زیادی با هم دارد به نحوی که درآمد تیمی مانند یوونتوس به خاطر داشتن بیشتر هوادار در ایتالیا برای یک فصل تا سقف 56.5 میلیون یورو هم میرسد در حالی که سیهنا، دومین تیم کم طرفدار سری A، تنها 1.5 میلیون یورو درآمد دارد. با این حال بازگشت به سیستم توزیع جمعی درآمدهای حق پخش در ایتالیا به نفع تیمهای کوچکتر شده است، اگرچه که هنوز غولهای شمالی کشور مانند اینتر، میلان و در راس همه آنها یوونتوس 3 تا 4 برابر تیمهای کوچک از درآمدهای حق پخش تلویزیونی سود میبرند و به این ترتیب توزیع این درآمدها نسبت به لیگ برتر الگوی ناهمگونتری دارد.
در فصل 2013-2012 از مجموع 950 میلیون یورویی که از محل فروش حق پخش تلویزیونی نصیب سری A شد، 103.8 میلیون یورو به یوونتوس، 87.7 میلیون یورو به میلان و اینتر، 65.5 میلیون یورو به ناپولی و 65.1 میلیون یورو به رم رسیده است.
لالیگای اسپانیا
در مورد توزیع درآمدهای حق پخش تلویزیونی در اسپانیا چیزی که جلب توجه میکند، «بدون سیستم» بودن آن است که توزیع به شدت نابرابری را در میان 20 تیم حاضر در لیگ دسته اول این کشور ایجاد میکند. بر اساس قوانین فدارسیون فوتبال اسپانیا، تیمهای بارسلونا و رئال مادرید به عنوان بزرگترین تیمهای باشگاهی فوتبال این کشور میتوانند نزدیک به نیمی از کل درآمدهای حاصل از فروش حق پخش تلویزیونی بازیهای لالیگا که به رقمی نزدیک به 140 میلیون یورو در سال برای هر یک از آنها میرسد به خزانه خود واریز کنند.
این در حالی است که تیمهایی مانند والنسیا و اتلتیکومادرید به عنوان سومین و چهارمین تیمهای پرطرفدار اسپانیا نزدیک به یک سوم درآمد، به ترتیب 48 و 46 میلیون یورو از محل فروش حق پخش تلویزیونی درآمد داشتهاند. 12 تیم از 20 تیم لالیگا هم تنها 13 تا 18 میلیون یورو و 7 تیم هم 14 میلیون یورو درآمد داشتهاند، یعنی تنها یک دهم از درآمد بارسلونا یا رئال مادرید.
در حقیقت قدرت و پرستیژ دو تیم بارسلونا و رئال مادرید و همچنین ضعف و ناکارآمدی سیستم مدیریتی فدراسیون فوتبال اسپانیا (LFP)، سبب شده که توزیع درآمدهای حق پخش تلویزیونی در اسپانیا به شیوهای کاملاً ناعادلانه صورت بگیرد و به نظر نمیرسد که این شیوهدر آیندهای نزدیک تغییر کند. البته اعتراض به این نحوه تقسیمبندی درآمدها از سوی باشگاههای کوچکتر به خاطر افزایش فشار بحران اقتصادی اکنون بیشتر شده است.
بوندسلیگای آلمان
شیوه تقسیم بندی درآمدهای حاصل از حق پخش تلویزیونی در آلمان با سایر لیگهای اروپا متفاوت است و در حقیقی هیچ شباهتی به سایر لیگها ندارد. در آلمان از سیستم امتیازدهی برای تقسیم درآمدهای فروش حق پخش تلویزیونی استفاده میشود. به طوری که جایگاه تیمها در همان فصل، ضریب 40، (مجموع جایگاههای هر تیم در هر یک از 34 هفته لیگ)، جایگاهها تیمها در پایان فصل قبل، ضریب 30، جایگاه تیمها در دو فصل قبل، ضریب 20 و جایگاه آنها در سه فصل قبل، ضریب 10 دارد.
به عنوان مثال بایرن مونیخ در فصل 2013-2012 درآمدی معادل 25.84 میلیون یورو از حق پخش تلویزیونی داشت، دورتموند 25.07 و گروتر فورثِ رده آخری 12.92 میلیون یورو. در آلمان همچنین بخش کوچکی از درآمد حاصل از فروش حق پخش تلویزیونی با عنوان «سهم شایستگی» بر اساس تعداد بازیهایی که از هر تیم پخش میشود به آن تیم تعلق میگیرد.
ایران : کشک !
درآمدهای صدا و سیما از محل حق پخش تلویزیونی در صحبت نمیگنجد. از تبلیغات گرفته تا زیرنویسها و پیش بازی های چندثانیه ای. سهمیه تیم ها از این درآمد کشک است. به معنی واقعی کلمه! برای اینکه بیشتر با عمق فاجعه رو به رو شوید اینجا را کلیک کنید و این مقاله را بخوانید.
صدا و سیمایی که به بهانه اینکه مردم علاقه ای به پرداخت پول ندارند و دوست ندارند بازی اچ دی ببینند، حتی به خود زحمت خرید حق پخش بازیهای خارجی را نمی دهد و با کش رفتن (بخوانید دزدی) تصاویر، خیلی ساده، معما را حل کرده اند. کیفیت بد تصاویر، اختلاط صدای گزارشگر ایرانی و خارجی، فریز شدن گاه و بیگاه صحنه، مشکلاتی است که صدا و سیما خیلی راحت از کنار آن گذشته است.
صدا و سیمایی که حاضر نیست برای لیگ وطن خودش نیز هزینه کند، حالا با مشکلات فراوانی رو به رو شده است. هفته دوازدهم لیگ برتر با ممنوعیت پخش تلوزیونی مواجه شد. بالاخره تهدیدهای کفاشیان عملی شد و حالا کار بیخ پیدا کرده است. فوتبالی که قرار است حرفه ای باشد و خصوصی، هنوز از ساده ترین قوانین حرفه ای دنیا پیروی نمی کند. ظاهرا کلاف این قضیه گره کوری دارد که حالا حالاها باز نخواهد شد.
اما حل این مشکل، نقطه عطف تاریخی در کارنامه کفاشیان و فوتبال ایران خواهد بود. تصور کنید تیم هایی مانند استقلال و پرسپولیس، و حتی تیم های کوچک، چه منبع درآمدی کسب خواهند کرد. اما ظاهرا کسانی هستند که همچنان فوتبال دولتی را بر فوتبال خصوصی ترجیح می دهند.