به گزارش گروه فرهنگی مشرق، روز گذشته یادداشتی در یکی از رسانههای خوشنام جبههی فرهنگی انقلاب اسلامی پیرامون پوشش یکی از مجریان تلویزیونی منتشر شد که در همان نگاه نخست به شدت دور از انتظار و دون شأن یک رسانهی انقلابی خوشنام به نظر میرسید. چرا که مبنای این یادداشت، فارغ از مشخص نبودن اولویت پرداختن به آن و چرایی احساس دغدغهی این رسانه، سرک کشیدن به عکسهای یکی از مجریان زن تلویزیون در شبکههای اجتماعی و انتشار عکسهای خصوصی او و آسمان و ریسمان بافتن پیرامون ارتباط سکوت او در فتنهی 88 تا عاقد عقد ناکام این مجری بود تا در نهایت، پس از چندین صفحه قلمفرسایی، مخاطب بماند و حریم شخصی یک مجری و ادعای انقلابیگری نویسنده.
البته پیش از این هم برخی رسانههای معلومالحال در پوشش انقلابیگری، برای نقد فرد یا افراد یا جریانی روی به افشای مسائل خصوصی افراد و انتشار عکسهای خصوصی آورده بودند. چنانکه ناگهان رسانهی بیاخلاق و بیاصول دیگری در پوشش اصولگرایی، از تغییر پوشش یک کارگردان زن از چادر به مانتو، مرثیه میسراید و به این بهانه، عکسهای فیسبوکی او را کنار فلان آبشار به معرض نمایش میگذارد تا ثابت کند که کارگردان موردنظر، همانی نیست که در عموم نشان میدهد و جالب آن است که یکی از خبرگزاریهای حامی دولت همین مطلب را بهانهای میکند برای تاختن به کل جریان رسانهای انقلاب و فریاد «وا اخلاقا» سر میدهد تا نشان دهد مخالفان دولت، به قواعد اخلاقی پایبند نیستند.
مسئله اما اینجاست که این بار، بر خلاف دفعات قبلی، چنین مطلبی در یکی از رسانههای خوشنام و خوشسابقهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است که سابقهی روشن و عملکرد قابل دفاعی در دفاع از مبانی نظام در سختترین بحرانها و شرایط دارد. مطلبی که نگارندهی آن به خصوصیترین زوایای زندگی یک انسان سرک کشیده و در مورد آنکه چرا فلان مجری تلویزیونی چادر رنگی میپوشد، چرا در محافل خصوصی زنانهاش چادر ندارد و از مانتو استفاده میکند و چرا عاقد عقد ناکامش فلانی است، قلمفرسایی کرده تا در نهایت نتیجه بگیرد این مجری منافق است.
از همین رو، من باب حدیث شریف «احب اخوانی من اهدی الی عیوبی» بر آن شدیم که بعد از تذکرات بینتیجهی خصوصی و غیر رسانهای، این بار در ساحت رسانه، این اشتباه غیرمنتظره را به برادران رسانهای خود، گوشزد کنیم به این امید که چهرهی رسانههای خوشنام انقلاب، از چنین مواردی پاک شود.
حقیقت آن است که سرک کشیدن در زندگی مردم، به سان آنچه پاپاراتزیها در غرب انجام میدهند، انقلابیگری و کار فرهنگی نیست. کسی که مسلمان و پیرو مکتب امیرالمومنین باشد، اولا تجسس در زندگی خصوصی افراد را تا انجا که خود اصرار بر علنی کردن آن نداشته باشند، به قاعدهی «و لاتجسسوا» بر خود حرام میداند؛ ثانیا به این راحتی و با مستندات ضعیف و منظق سست حکم صادر نمیکند و قضاوت نمیکند و ثالثا حتی در صورت یقین به گناه فرد مقابل، به ظاهر حکم میکند و سرزنش نمیکند.
امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: «مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ» کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. میزان الحکمة: ح ۱۴۸۵۴.
روشن است که «سرزنش و ملامت» دیگران در دین محکوم است ولو اینکه سرزنش برای ارتکاب به گناه باشد. ثانیاً امر به معروف لازم و واجب است، ولی کسی نمیتواند شخص مرتکب منکر را ملامت کند، چرا که عمل شخص منکر بوده و لذا باید فعل منکر را تقبیح کرد نه عامل به منکر را.
پیامبر صلى الله علیه وآله میفرمایند: «اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ». گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مىشود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است. نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳
امام چهارم علیه السلام نیز فرمود: آخرین وصیتی که حضرت خضر به موسی علیه السلام کرد این بود که به او گفت: «هیچگاه کسی را به خاطر گناهش ملامت نکن.»
در حدیث دیگری که از امام باقر علیه السلام دربارهی وصیت حضرت خضر به موسی علیهما السلام نقل شده که آمده است: «لا تعیرن أحدا بخطیئته...» (۲) هیچ کس را به خاطر خطایش سرزنش نکن...»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مطابق حدیثی فرمود: «اذا زنت خادم أحدکم فلیجلدها الحد و لا یعیرها» (۴) «اگر زنی که خدمتکار شما است زنا کرد، باید او را به وسیلهی حاکم شرع حد بزنید [و کیفر قانونی را دربارهٔ او اجرا کنید]، ولی او را سرزنش و ملامت نکنید.»
بخصوص اگراین ملامت مکرر و در انظار عموم و ملأ عام باشد، طرف را به انتقامجویی و عکس العمل وامیدارد و حتی ممکن است به گناهان بزرگتری دست بزند.
دقت کنید: زنا! نه تغییر در پوشش در خلوت و جلوت! واقعاً اگر هم اینک در محضر عدل الهی پیرامون چنین مطالبی سوال شود، آیا جوابی داریم؟! اگر هدف چنین اخباری، اصلاح رفتار به زعم نگارنده منافقانهی فلان مجری تلویزیونی است که با این لحن و شیوه راه به جایی نخواهد برد و اگر هدف جنجال رسانهای برای چند کلیک بیشتر است که رنگی از دین و انقلاب ندارد.
همهی فعالان رسانههای انقلابی پیرو مکتب خمینی کبیر هستند که گفت: «... هر کس تجسس از گناهان غیر نماید یا منکر شخصی را ولو برای یک نفر فاش کند. جرم و گناه است...» و خطاب به اهالی قلم فرمود: «در نوشتههایتان به خدا توجه داشته باشید، بدانید که این قلم که در دست شماست در محضر خداست و اگر هر کلمهای نوشته شود، بعد سۆال میشود که چرا این کلمه نوشته شده است. اگر به جای این کلمه بشود یک کلمه خوبتر نوشت، از شما سۆال میکنند چرا این کلمه زشت را نوشتهاید.»
بدیهی است که از نظر قانونی و اخلاقی، صفحات اجتماعی حریم خصوصی افراد محسوب میشوند؛ چنانکه هر «اجتماعی» به معنی «عمومی» بودن نیست و بین این دو لغت از نظر حقوقی و فقهی تمایز وجود دارد؛ بنابراین انتشار تصاویر خصوصی افراد به نقل از صفحات اجتماعی، نقض آشکار حریم خصوصی است که هم جرم است و هم گناه.
از طرفی، فارغ از ابعاد فقهی و حقوقی ماجرا، باید پرسید تاکیدات رهبری مبنی بر توجه به اصلی و فرعی بودن مسائل، آیا در حوزهی فرهنگ مصداق ندارد؟ آیا مسائل مهمتری برای پرداختن نیست که ناگهان یک مجری که حتی روی آنتن هم حضور ندارد، به تیتر اول رسانههای خوشنام انقلاب تبدیل شود؟ آیا در میانهی اکران فیلمهای حامی فتنه، تأکیدات رهبری بر تقویت جناح مومن فرهنگی، اوضاع اسفبار تئاتر، بیتوجهی مدیریت فرهنگی به گروههای خودجوش مردمی و مسائلی نظیر آن، چنین مطالب بیاولویتی میتواند راهگشا باشد؟ آیا نویسندگان این مطالب، در وهلهی نخست به آبروی رسانههای خوشنام خود و در وهلهی بعدی به آبروی جبههی فرهنگی انقلاب نیز میاندیشند؟ آیا نباید طوری نگاه کرد که ریشهها تبیین شود نه مصادیق سخیف؟ تفاوت پوشش یک مجری در خانه و بیرون خانه با پوشش او روی آنتن و افشای یا رنگی بودن چادر وی در مراسم حج، کجای اولویتهای جبههی فرهنگی انقلاب قرار میگیرد؟
به هر حال، نقد امر ظریفی است و مرز باریکی میان نقد و تعرض به آبروی افراد وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ گرچه یقیناً مشاهدهی این خبر و امثال آن در خروجی رسانههای انقلابی بر خلاف عملکرد یومیهی بسیاری از رسانههای دیگر که دیدن چنین اخباری در آنها به یک امر عادی تبدیل شده است، ناشی از یک بیدقتی و یک استثناست و نه یک رویه. از همین رو، امید است با توجه بیشتر مسئولان مومن و متعهد رسانهای، آبروی رسانههای خوشنام انقلاب اسلامی به واسطهی مطالب نویسندگان کمتجربه و نوقلم، دستاویز نقد و کنایهی عنودان معارض قرار نگیرد.
منبع: رجانیوز
البته پیش از این هم برخی رسانههای معلومالحال در پوشش انقلابیگری، برای نقد فرد یا افراد یا جریانی روی به افشای مسائل خصوصی افراد و انتشار عکسهای خصوصی آورده بودند. چنانکه ناگهان رسانهی بیاخلاق و بیاصول دیگری در پوشش اصولگرایی، از تغییر پوشش یک کارگردان زن از چادر به مانتو، مرثیه میسراید و به این بهانه، عکسهای فیسبوکی او را کنار فلان آبشار به معرض نمایش میگذارد تا ثابت کند که کارگردان موردنظر، همانی نیست که در عموم نشان میدهد و جالب آن است که یکی از خبرگزاریهای حامی دولت همین مطلب را بهانهای میکند برای تاختن به کل جریان رسانهای انقلاب و فریاد «وا اخلاقا» سر میدهد تا نشان دهد مخالفان دولت، به قواعد اخلاقی پایبند نیستند.
مسئله اما اینجاست که این بار، بر خلاف دفعات قبلی، چنین مطلبی در یکی از رسانههای خوشنام و خوشسابقهی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی منتشر شده است که سابقهی روشن و عملکرد قابل دفاعی در دفاع از مبانی نظام در سختترین بحرانها و شرایط دارد. مطلبی که نگارندهی آن به خصوصیترین زوایای زندگی یک انسان سرک کشیده و در مورد آنکه چرا فلان مجری تلویزیونی چادر رنگی میپوشد، چرا در محافل خصوصی زنانهاش چادر ندارد و از مانتو استفاده میکند و چرا عاقد عقد ناکامش فلانی است، قلمفرسایی کرده تا در نهایت نتیجه بگیرد این مجری منافق است.
از همین رو، من باب حدیث شریف «احب اخوانی من اهدی الی عیوبی» بر آن شدیم که بعد از تذکرات بینتیجهی خصوصی و غیر رسانهای، این بار در ساحت رسانه، این اشتباه غیرمنتظره را به برادران رسانهای خود، گوشزد کنیم به این امید که چهرهی رسانههای خوشنام انقلاب، از چنین مواردی پاک شود.
حقیقت آن است که سرک کشیدن در زندگی مردم، به سان آنچه پاپاراتزیها در غرب انجام میدهند، انقلابیگری و کار فرهنگی نیست. کسی که مسلمان و پیرو مکتب امیرالمومنین باشد، اولا تجسس در زندگی خصوصی افراد را تا انجا که خود اصرار بر علنی کردن آن نداشته باشند، به قاعدهی «و لاتجسسوا» بر خود حرام میداند؛ ثانیا به این راحتی و با مستندات ضعیف و منظق سست حکم صادر نمیکند و قضاوت نمیکند و ثالثا حتی در صورت یقین به گناه فرد مقابل، به ظاهر حکم میکند و سرزنش نمیکند.
امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: «مَن عَیَّرَ مُؤمِناً بِذَنبٍ لَم یَمُت حَتّى یَرکَبَهُ» کسى که مؤمنى را براى گناهى سرزنش کند، نمیرد تا خودش آن گناه را مرتکب شود. میزان الحکمة: ح ۱۴۸۵۴.
روشن است که «سرزنش و ملامت» دیگران در دین محکوم است ولو اینکه سرزنش برای ارتکاب به گناه باشد. ثانیاً امر به معروف لازم و واجب است، ولی کسی نمیتواند شخص مرتکب منکر را ملامت کند، چرا که عمل شخص منکر بوده و لذا باید فعل منکر را تقبیح کرد نه عامل به منکر را.
پیامبر صلى الله علیه وآله میفرمایند: «اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ». گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مىشود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است. نهج الفصاحه، ح ۱۶۲۳
امام چهارم علیه السلام نیز فرمود: آخرین وصیتی که حضرت خضر به موسی علیه السلام کرد این بود که به او گفت: «هیچگاه کسی را به خاطر گناهش ملامت نکن.»
در حدیث دیگری که از امام باقر علیه السلام دربارهی وصیت حضرت خضر به موسی علیهما السلام نقل شده که آمده است: «لا تعیرن أحدا بخطیئته...» (۲) هیچ کس را به خاطر خطایش سرزنش نکن...»
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مطابق حدیثی فرمود: «اذا زنت خادم أحدکم فلیجلدها الحد و لا یعیرها» (۴) «اگر زنی که خدمتکار شما است زنا کرد، باید او را به وسیلهی حاکم شرع حد بزنید [و کیفر قانونی را دربارهٔ او اجرا کنید]، ولی او را سرزنش و ملامت نکنید.»
بخصوص اگراین ملامت مکرر و در انظار عموم و ملأ عام باشد، طرف را به انتقامجویی و عکس العمل وامیدارد و حتی ممکن است به گناهان بزرگتری دست بزند.
دقت کنید: زنا! نه تغییر در پوشش در خلوت و جلوت! واقعاً اگر هم اینک در محضر عدل الهی پیرامون چنین مطالبی سوال شود، آیا جوابی داریم؟! اگر هدف چنین اخباری، اصلاح رفتار به زعم نگارنده منافقانهی فلان مجری تلویزیونی است که با این لحن و شیوه راه به جایی نخواهد برد و اگر هدف جنجال رسانهای برای چند کلیک بیشتر است که رنگی از دین و انقلاب ندارد.
همهی فعالان رسانههای انقلابی پیرو مکتب خمینی کبیر هستند که گفت: «... هر کس تجسس از گناهان غیر نماید یا منکر شخصی را ولو برای یک نفر فاش کند. جرم و گناه است...» و خطاب به اهالی قلم فرمود: «در نوشتههایتان به خدا توجه داشته باشید، بدانید که این قلم که در دست شماست در محضر خداست و اگر هر کلمهای نوشته شود، بعد سۆال میشود که چرا این کلمه نوشته شده است. اگر به جای این کلمه بشود یک کلمه خوبتر نوشت، از شما سۆال میکنند چرا این کلمه زشت را نوشتهاید.»
بدیهی است که از نظر قانونی و اخلاقی، صفحات اجتماعی حریم خصوصی افراد محسوب میشوند؛ چنانکه هر «اجتماعی» به معنی «عمومی» بودن نیست و بین این دو لغت از نظر حقوقی و فقهی تمایز وجود دارد؛ بنابراین انتشار تصاویر خصوصی افراد به نقل از صفحات اجتماعی، نقض آشکار حریم خصوصی است که هم جرم است و هم گناه.
از طرفی، فارغ از ابعاد فقهی و حقوقی ماجرا، باید پرسید تاکیدات رهبری مبنی بر توجه به اصلی و فرعی بودن مسائل، آیا در حوزهی فرهنگ مصداق ندارد؟ آیا مسائل مهمتری برای پرداختن نیست که ناگهان یک مجری که حتی روی آنتن هم حضور ندارد، به تیتر اول رسانههای خوشنام انقلاب تبدیل شود؟ آیا در میانهی اکران فیلمهای حامی فتنه، تأکیدات رهبری بر تقویت جناح مومن فرهنگی، اوضاع اسفبار تئاتر، بیتوجهی مدیریت فرهنگی به گروههای خودجوش مردمی و مسائلی نظیر آن، چنین مطالب بیاولویتی میتواند راهگشا باشد؟ آیا نویسندگان این مطالب، در وهلهی نخست به آبروی رسانههای خوشنام خود و در وهلهی بعدی به آبروی جبههی فرهنگی انقلاب نیز میاندیشند؟ آیا نباید طوری نگاه کرد که ریشهها تبیین شود نه مصادیق سخیف؟ تفاوت پوشش یک مجری در خانه و بیرون خانه با پوشش او روی آنتن و افشای یا رنگی بودن چادر وی در مراسم حج، کجای اولویتهای جبههی فرهنگی انقلاب قرار میگیرد؟
به هر حال، نقد امر ظریفی است و مرز باریکی میان نقد و تعرض به آبروی افراد وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد؛ گرچه یقیناً مشاهدهی این خبر و امثال آن در خروجی رسانههای انقلابی بر خلاف عملکرد یومیهی بسیاری از رسانههای دیگر که دیدن چنین اخباری در آنها به یک امر عادی تبدیل شده است، ناشی از یک بیدقتی و یک استثناست و نه یک رویه. از همین رو، امید است با توجه بیشتر مسئولان مومن و متعهد رسانهای، آبروی رسانههای خوشنام انقلاب اسلامی به واسطهی مطالب نویسندگان کمتجربه و نوقلم، دستاویز نقد و کنایهی عنودان معارض قرار نگیرد.
منبع: رجانیوز