شبکه خبری الطلیعه مصر در مقالهای با عنوان «پاشنه آشیل یمنیها» به قلم «محمد سلام» به سناریوهای محتمل برای انقلاب یمن و آینده این کشور پرداخت.
در این مقاله آمده است: رویدادهای اخیر در یمن آنچنان پرسرعت و هوشمند به وقوع پیوست که هم حکومت هادی منصور و هم حامیان خارجی آن از برخی دولتهای عضو شورای همکاری خلیج گرفته تا آمریکا و غرب را غافلگیر کرد.
وی افزوده است: هیچ یک از طرفهای ذکر شده انتظار ندارند که یک جنبش فراگیر و هماهنگ با حضور حوثیها، تا این حد با برنامهریزی و اقتدار بتواند، اهداف خود را به شکل حساب شدهای محقق نماید. بنعمر به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد مجبور شد تا با حضور در صعده و امضای توافق اولیه با عبدالملک الحوثی به اقتدار این جنبش جدید اعتراف نماید.
در ادامه این مقاله آمده است: هادی منصور هم که یک ژنرال با تجربه نظامی است، با دست خالی در مقابل فروپاشی اهرمهای قدرت حاکمیتی روبهرو شد، ژنرال علی محسن الاحمر سراسیمه به عربستان گریخت و بیسروصدا پناهنده شد تا در گامهای بعدی، سیاستهای سعودی را در یمن به اجرا بگذارد.
این مقاله می افزاید: در توافق امضا شده بین رهبر حوثیها و دولت یمن، اجرای مصوبات اصلاح شده در گفتمان ملی، لغو قیمتهای جدید فرآوردههای سوختی و مبارزه با فساد حکومتی و جایگزینی حکومت جدید به عنوان سه سرفصل اصلی خواستههای مردمی ثبت شده است.
اگرچه عربستان، آمریکا و انگلیس به عنوان بازندههای اصلی تحولات مردمی در یمن، به دنبال فرصتهای شورای امنیت سازمان ملل برای بازگرداندن اوضاع به مسیر قبلی هستند ولی حضور نماینده دبیرکل سازمان ملل در مسیر توافق صورت گرفته، دست آنها را در به کارگیری شورای امنیت خواهد بست. اما آنچه توسط همه ناظران منطقهای مورد تاکید است و عامل خارجی آن را «اوضاع خطرناک در یمن» نامگذاری کردهاند، به مفهوم حذف مقتدرانه عربستان و آمریکا از یمن است که اجرای توافق حکومتی و گامهای بعدی آن را تضمین خواهد کرد. به همین دلیل میتوان انتظار داشت که اقدامات انتقامی عربستان با کمک غرب و اسرائیل با سرعت در یمن اجرا شود. دلیل این امر آن است که پیامدهای یک تحول بزرگ در یمن، بر بسیاری از متغیرها و مولفههای ملی و منطقهای و ژئوپلتیکی در پیرامون یمن آثار خود را به جای میگذارد، که عربستان، غرب و صهیونیستها، آن را تحمل نخواهند کرد.
نویسنده در این مقاله سناریوهای محتمل برای تحولات یمن را اینگونه تو.صیف می کند:
ابتداییترین سناریو، فعال کردن تروریسم است که اکنون به عنوان ابزار اصلی پیشبرد راهبردهای ارتجاع منطقهای، آمریکا و غرب فعال هستند. لذا با شروع فتاوای علمای عربستان سعودی و اعلام جهاد علیه حوثیها، القاعده و داعش نیز نسبت به حوثیها، موضع جنگی اتخاذ کرده و اقدامات تروریستی خود را آغاز کردهاند. سابقه 50 ساله حضور و نفوذ عربستان در یمن، این فرصت را در بین عشایر، قبایل و احزاب یمنی به عربستان داده که در استانهای جنوبی و شرقی مانند حضرالموت، ابین، شبوه، مأرب، تعز، بیضاء با سرعت به فعال کردن تروریسم تکفیری - القاعدهای پرداخته و حتی اعلام دولت اسلامی نمایند. یمن آنچنان اهمیتی برای سعودی و غرب دارد که حتی ممکن است پروژه عراق و سوریه را ناتمام گذاشته و یا به شکل نیمهکاره به تاخیر انداخته و به یمن سرازیر شوند و دستور انتقال داعشیها به یمن صادر شود. لذا باید انتظار داشت که یمن ایام خونین و سختی را در پیش داشته باشد. حرکت به سمت نوعی جنگ داخلی از طریق تحریک قبایل یا مداخله نظامی خارجی از سوی سعودیها، سناریوی بعدی است که مورد توجه قرار دارد.
ترور جوانان انقلابی و بویژه حوثیها، درگیری نظامی، اشغال برخی استانها، تشدید فشارهای بینالمللی و راهاندازی مجموعههایی مانند دوستان یمن(!!!) که اعضای اصلی آن عربستان، آمریکا، انگلیس میباشند، از جمله اقدامات و برنامههای عامل خارجی بویژه عربستان و آمریکا است. یکی از سادهترین سناریوهای غرب، تخریب و اختلال در اجرای توافقات صورت گرفته بین حوثیها و دولت مرکزی است، که میتواند همزمان با سناریوهای قبلی مورد توجه قرار گیرد.
آخرین سناریوی انتقامی، آماده شدن برای انتخابات ریاست جمهوری یمن در سال آینده است که از هماکنون احمدعلی عبدالله صالح فرزند عبدالله صالح فراری به عربستان رفته و برای این امر آماده میشود. حضور ژنرال علی محسن الاحمر و فرزند علی عبدالله صالح و دیگر افراد حکومت سابق، نشاندهنده استقرار تیم مشاور برای سعودیهاست تا اقدامات خونین در یمن را طراحی و به اجرا بگذارند. حال احزاب یمنی که برای دومین بار موفق شدند حکومت دست نشانده را ساقط و حق خود را در تعیین سرنوشت کشورشان بگیرند، این بار نیز باید با آگاهی به مسائل مطرح شده تصمیم بگیرند و اجازه ندهند عدهای تکفیری و تروریست جریان انقلاب را به جنگ داخلی منحرف کند. شکلگیری هر نوع جنگی در یمن پاشنه آشیلی برای انقلابیون خواهد بود که ممکن است برای همیشه به خاموشی آنها منجر شود. هر نوع انتخاب و انتخابات بدون هماهنگی کنگره ملی نیز میتواند به نوعی میسر انقلاب را تغییر بدهد که نباید اتفاق بیفتد.حال باید دید و منتظر ماند که روند تحولات در یمن چگونه رقم میخورد بدست انقلابیون یا عوامل خارجی.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13930730001542#sthash.ngjCFBLL.dpufدر این مقاله آمده است: رویدادهای اخیر در یمن آنچنان پرسرعت و هوشمند به وقوع پیوست که هم حکومت هادی منصور و هم حامیان خارجی آن از برخی دولتهای عضو شورای همکاری خلیج گرفته تا آمریکا و غرب را غافلگیر کرد.
وی افزوده است: هیچ یک از طرفهای ذکر شده انتظار ندارند که یک جنبش فراگیر و هماهنگ با حضور حوثیها، تا این حد با برنامهریزی و اقتدار بتواند، اهداف خود را به شکل حساب شدهای محقق نماید. بنعمر به عنوان نماینده دبیرکل سازمان ملل متحد مجبور شد تا با حضور در صعده و امضای توافق اولیه با عبدالملک الحوثی به اقتدار این جنبش جدید اعتراف نماید.
در ادامه این مقاله آمده است: هادی منصور هم که یک ژنرال با تجربه نظامی است، با دست خالی در مقابل فروپاشی اهرمهای قدرت حاکمیتی روبهرو شد، ژنرال علی محسن الاحمر سراسیمه به عربستان گریخت و بیسروصدا پناهنده شد تا در گامهای بعدی، سیاستهای سعودی را در یمن به اجرا بگذارد.
این مقاله می افزاید: در توافق امضا شده بین رهبر حوثیها و دولت یمن، اجرای مصوبات اصلاح شده در گفتمان ملی، لغو قیمتهای جدید فرآوردههای سوختی و مبارزه با فساد حکومتی و جایگزینی حکومت جدید به عنوان سه سرفصل اصلی خواستههای مردمی ثبت شده است.
اگرچه عربستان، آمریکا و انگلیس به عنوان بازندههای اصلی تحولات مردمی در یمن، به دنبال فرصتهای شورای امنیت سازمان ملل برای بازگرداندن اوضاع به مسیر قبلی هستند ولی حضور نماینده دبیرکل سازمان ملل در مسیر توافق صورت گرفته، دست آنها را در به کارگیری شورای امنیت خواهد بست. اما آنچه توسط همه ناظران منطقهای مورد تاکید است و عامل خارجی آن را «اوضاع خطرناک در یمن» نامگذاری کردهاند، به مفهوم حذف مقتدرانه عربستان و آمریکا از یمن است که اجرای توافق حکومتی و گامهای بعدی آن را تضمین خواهد کرد. به همین دلیل میتوان انتظار داشت که اقدامات انتقامی عربستان با کمک غرب و اسرائیل با سرعت در یمن اجرا شود. دلیل این امر آن است که پیامدهای یک تحول بزرگ در یمن، بر بسیاری از متغیرها و مولفههای ملی و منطقهای و ژئوپلتیکی در پیرامون یمن آثار خود را به جای میگذارد، که عربستان، غرب و صهیونیستها، آن را تحمل نخواهند کرد.
نویسنده در این مقاله سناریوهای محتمل برای تحولات یمن را اینگونه توصیف می کند:
ابتداییترین سناریو، فعال کردن تروریسم است که اکنون به عنوان ابزار اصلی پیشبرد راهبردهای ارتجاع منطقهای، آمریکا و غرب فعال هستند. لذا با شروع فتاوای علمای عربستان سعودی و اعلام جهاد علیه حوثیها، القاعده و داعش نیز نسبت به حوثیها، موضع جنگی اتخاذ کرده و اقدامات تروریستی خود را آغاز کردهاند. سابقه 50 ساله حضور و نفوذ عربستان در یمن، این فرصت را در بین عشایر، قبایل و احزاب یمنی به عربستان داده که در استانهای جنوبی و شرقی مانند حضرالموت، ابین، شبوه، مأرب، تعز، بیضاء با سرعت به فعال کردن تروریسم تکفیری - القاعدهای پرداخته و حتی اعلام دولت اسلامی نمایند. یمن آنچنان اهمیتی برای سعودی و غرب دارد که حتی ممکن است پروژه عراق و سوریه را ناتمام گذاشته و یا به شکل نیمهکاره به تاخیر انداخته و به یمن سرازیر شوند و دستور انتقال داعشیها به یمن صادر شود. لذا باید انتظار داشت که یمن ایام خونین و سختی را در پیش داشته باشد. حرکت به سمت نوعی جنگ داخلی از طریق تحریک قبایل یا مداخله نظامی خارجی از سوی سعودیها، سناریوی بعدی است که مورد توجه قرار دارد.
ترور جوانان انقلابی و بویژه حوثیها، درگیری نظامی، اشغال برخی استانها، تشدید فشارهای بینالمللی و راهاندازی مجموعههایی مانند دوستان یمن که اعضای اصلی آن عربستان، آمریکا، انگلیس میباشند، از جمله اقدامات و برنامههای عامل خارجی بویژه عربستان و آمریکا است. یکی از سادهترین سناریوهای غرب، تخریب و اختلال در اجرای توافقات صورت گرفته بین حوثیها و دولت مرکزی است، که میتواند همزمان با سناریوهای قبلی مورد توجه قرار گیرد.
آخرین سناریوی انتقامی، آماده شدن برای انتخابات ریاست جمهوری یمن در سال آینده است که از هماکنون احمدعلی عبدالله صالح فرزند عبدالله صالح فراری به عربستان رفته و برای این امر آماده میشود. حضور ژنرال علی محسن الاحمر و فرزند علی عبدالله صالح و دیگر افراد حکومت سابق، نشاندهنده استقرار تیم مشاور برای سعودیهاست تا اقدامات خونین در یمن را طراحی و به اجرا بگذارند. حال احزاب یمنی که برای دومین بار موفق شدند حکومت دست نشانده را ساقط و حق خود را در تعیین سرنوشت کشورشان بگیرند، این بار نیز باید با آگاهی به مسائل مطرح شده تصمیم بگیرند و اجازه ندهند عدهای تکفیری و تروریست جریان انقلاب را به جنگ داخلی منحرف کند. شکلگیری هر نوع جنگی در یمن پاشنه آشیلی برای انقلابیون خواهد بود که ممکن است برای همیشه به خاموشی آنها منجر شود. هر نوع انتخاب و انتخابات بدون هماهنگی کنگره ملی نیز میتواند به نوعی میسر انقلاب را تغییر بدهد که نباید اتفاق بیفتد.حال باید دید و منتظر ماند که روند تحولات در یمن چگونه رقم میخورد بدست انقلابیون یا عوامل خارجی.