به گزارش مشرق، سید حسین مرعشی در پاسخ به چرایی استعفای محمدهاشمی از حزب کارگزاران گفت: من ایشان را از بعد از استعفا ندیدم. خودمان نیز از این استعفا خبر نداشتیم. ایشان در چند جلسه اخیر شورای مرکزی حاضر نمیشدند، به همین علت فکر میکردیم که شاید نمیخواهند عضو شورای مرکزی باشند. اما تصور استعفای ایشان را نداشتیم تا اینکه متوجه شدیم که وی از کل حزب کارگزاران استعفا داده است.
وی تلاش برای کسب اکثریت مجلس بعد از استقرار دولتها را یک امر معمول دانست و تصریح کرد: معمولا روند کار دولتها به این صورت بود که هر دولتی که بر سرکار میآمد، انتخابات مجلس آتی پس از استقرار خویش را به نفع خود تمام میکرده است. مردم نیز بعد از انتخابات ریاست جمهوری، همان گرایش سیاسی که در انتخاب رئیسجمهور داشتند را حفظ کرده و مجلسی را مطابق با مشی دولت انتخاب میکنند.
این عضو حزب کارگزاران سازندگی افزود: اگر به گذشته برگردیم میبینیم که این روند از دوران سازندگی جناب آقای هاشمی شروع شد. مجلس چهارم با شعار «اطاعت از رهبری،حمایت از هاشمی» شکل گرفت، هر چند که بعد از پیروزی به این شعار پایبند نماندند و به قولی «دبه سیاسی» کردند. بعد از انتخاب آقای خاتمی در خرداد 76 نیز یاران وی وارد مجلس ششم شدند.
وی همچنین ادامه داد: با این سابقه میشود پیشبینی کرد که انشاءالله مجلس بعدی مجلس حامی دولت و در خدمت مردم خواهد بود. تشخیص مردم در عرصه سیاسی این است که وقتی رئیس جمهور را انتخاب میکنند، مجلس را نیز در ادامه سیاستهای او انتخاب میکنند تا در جهت احقاق وعدهها کمکی به رئیسجمهور کرده باشند.
مرعشی با تاکید بر «ضرورت انتخاب نمایندگان با کفایت برای مجلس»، گفت: مهمتر از جهتگیریهای سیاسی برای انتخابات آتی مجلس، این است که بدانیم در حال مجلس با کفایتی لازم داریم که ملی فکر کند، زمانسنج باشد و به دور از گرایشات شخصی و تمایلات سیاسی در خدمت مصالح ملی باشد. اگر مجلسی بخواهیم که همجهت با دولت روحانی و حامی او باشد، باید نمایندگانی انتخاب شوند که حتما از عنصر کفایت برخوردار باشند.
وی ابراز عقیده کرد: متاسفانه دو مجلس گذشته از عنصر کفایت خالی بوده است.
وی با اشاره به افزایش فعالیت احزاب اصولگرا و اصلاحطلب خاطرنشان کرد: هم فضای سیاسی کشور بازتر شده و هم احزاب میخواهند برای انتخابات آتی مجلس آماده شوند. افراد و شخصیتهای اصولگرا و اصلاحطلب سعی میکنند با فعالیتهایشان سهم بیشتری در مجلس آینده به دست آورند. نه در میان اصولگرایان و نه در میان اصلاحطلبان احزاب فراگیر وجود ندارد که به تنهایی آن حزب بتواند شاخصی برای اثرگذاری در فضای کشور باشد. اما در عوض جناحهای شناختهشدهای داریم؛ جناح اصولگرا و جناح اصلاحطلب با تمام اختلافات داخلی، حریمها، تعریف و مخاطبان مشخصی دارند.
این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تصریح کرد: مثلا در جبهه اصلاحات، بدنه اجتماعی تشکیلدهنده آن همه اصلاحطلبان را مثل آقای هاشمی، آقای سیدحسن خمینی، روحانیون مبارز، آقای خاتمی و...را یکی میدانند و جدا از هم تصور نمیکنند. بدنه سیاسی و اجتماعی ما تا عمق روستاها اصلاحات را اینگونه میپندارند. در اصولگرایی هم همینطور است.
وی اصولگرایان را موظف به پاسخگویی در مقابل فسادهای دولت گذشته دانست و خاطرنشان کرد: اصولگراهای افراطی هنوز حاضر نیستند پاسخگوی عملکرد گذشته خود باشند و به جای پاسخگویی از فرار به جلو استفاده میکنند. بالاخره در میان اصولگراها کسی باید مسئولیت دولت نهم و دهم را بپذیرد. نمیشود که دولتی بیاید و خسارات سنگینی در تمام حوزهها مثل اقتصاد، مسائل سیاسی و بینالمللی به کشور وارد کند و همچنین در عرصهی اداری هم فساد وسیعی ایجاد کند و در عین حال هیچ کس مسئولیتش را نپذیرد.
وی همچنین معتقد است: در جبهه پایداری، هنوز عدهای تلاش میکنند که در نبود آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مصباح یزدی را محور اصلی اصولگرایی بدانند، ولی موفق نمیشوند. با همه احترامی که برای ایشان قائل هستیم باید بگویم که آقای مصباح خصوصیات فردی که بتواند رأس یک جریان قرار بگیرد را ندارد. آقای مصباح فاقد عنصر سعهصدر و تحمل فراوان که لازمه مدیریت است، هستند.
وی تلاش برای کسب اکثریت مجلس بعد از استقرار دولتها را یک امر معمول دانست و تصریح کرد: معمولا روند کار دولتها به این صورت بود که هر دولتی که بر سرکار میآمد، انتخابات مجلس آتی پس از استقرار خویش را به نفع خود تمام میکرده است. مردم نیز بعد از انتخابات ریاست جمهوری، همان گرایش سیاسی که در انتخاب رئیسجمهور داشتند را حفظ کرده و مجلسی را مطابق با مشی دولت انتخاب میکنند.
این عضو حزب کارگزاران سازندگی افزود: اگر به گذشته برگردیم میبینیم که این روند از دوران سازندگی جناب آقای هاشمی شروع شد. مجلس چهارم با شعار «اطاعت از رهبری،حمایت از هاشمی» شکل گرفت، هر چند که بعد از پیروزی به این شعار پایبند نماندند و به قولی «دبه سیاسی» کردند. بعد از انتخاب آقای خاتمی در خرداد 76 نیز یاران وی وارد مجلس ششم شدند.
وی همچنین ادامه داد: با این سابقه میشود پیشبینی کرد که انشاءالله مجلس بعدی مجلس حامی دولت و در خدمت مردم خواهد بود. تشخیص مردم در عرصه سیاسی این است که وقتی رئیس جمهور را انتخاب میکنند، مجلس را نیز در ادامه سیاستهای او انتخاب میکنند تا در جهت احقاق وعدهها کمکی به رئیسجمهور کرده باشند.
مرعشی با تاکید بر «ضرورت انتخاب نمایندگان با کفایت برای مجلس»، گفت: مهمتر از جهتگیریهای سیاسی برای انتخابات آتی مجلس، این است که بدانیم در حال مجلس با کفایتی لازم داریم که ملی فکر کند، زمانسنج باشد و به دور از گرایشات شخصی و تمایلات سیاسی در خدمت مصالح ملی باشد. اگر مجلسی بخواهیم که همجهت با دولت روحانی و حامی او باشد، باید نمایندگانی انتخاب شوند که حتما از عنصر کفایت برخوردار باشند.
وی ابراز عقیده کرد: متاسفانه دو مجلس گذشته از عنصر کفایت خالی بوده است.
وی با اشاره به افزایش فعالیت احزاب اصولگرا و اصلاحطلب خاطرنشان کرد: هم فضای سیاسی کشور بازتر شده و هم احزاب میخواهند برای انتخابات آتی مجلس آماده شوند. افراد و شخصیتهای اصولگرا و اصلاحطلب سعی میکنند با فعالیتهایشان سهم بیشتری در مجلس آینده به دست آورند. نه در میان اصولگرایان و نه در میان اصلاحطلبان احزاب فراگیر وجود ندارد که به تنهایی آن حزب بتواند شاخصی برای اثرگذاری در فضای کشور باشد. اما در عوض جناحهای شناختهشدهای داریم؛ جناح اصولگرا و جناح اصلاحطلب با تمام اختلافات داخلی، حریمها، تعریف و مخاطبان مشخصی دارند.
این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی تصریح کرد: مثلا در جبهه اصلاحات، بدنه اجتماعی تشکیلدهنده آن همه اصلاحطلبان را مثل آقای هاشمی، آقای سیدحسن خمینی، روحانیون مبارز، آقای خاتمی و...را یکی میدانند و جدا از هم تصور نمیکنند. بدنه سیاسی و اجتماعی ما تا عمق روستاها اصلاحات را اینگونه میپندارند. در اصولگرایی هم همینطور است.
وی اصولگرایان را موظف به پاسخگویی در مقابل فسادهای دولت گذشته دانست و خاطرنشان کرد: اصولگراهای افراطی هنوز حاضر نیستند پاسخگوی عملکرد گذشته خود باشند و به جای پاسخگویی از فرار به جلو استفاده میکنند. بالاخره در میان اصولگراها کسی باید مسئولیت دولت نهم و دهم را بپذیرد. نمیشود که دولتی بیاید و خسارات سنگینی در تمام حوزهها مثل اقتصاد، مسائل سیاسی و بینالمللی به کشور وارد کند و همچنین در عرصهی اداری هم فساد وسیعی ایجاد کند و در عین حال هیچ کس مسئولیتش را نپذیرد.
وی همچنین معتقد است: در جبهه پایداری، هنوز عدهای تلاش میکنند که در نبود آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مصباح یزدی را محور اصلی اصولگرایی بدانند، ولی موفق نمیشوند. با همه احترامی که برای ایشان قائل هستیم باید بگویم که آقای مصباح خصوصیات فردی که بتواند رأس یک جریان قرار بگیرد را ندارد. آقای مصباح فاقد عنصر سعهصدر و تحمل فراوان که لازمه مدیریت است، هستند.