مشرق- تحولات در منطقه مقاومت به گونهای است که تمرکز آمریکا، رژیم صهیونیستی، انگلیس، فرانسه و رژیمهای وابسته به آنان در منطقه را حول آن سبب گردیده است. خود این موضوع به تنهایی بیانگر آن است که وضعیت از نظر آنان فوقالعاده خطرناک بوده و به اقدام جمعی احتیاج مبرم دارد. بر همین اساس هم آنان طی ماههای اخیر بار دیگر روی شکلگیری یک جبهه فراگیر تأکید کردهاند. در نقطه مقابل آن به میزانی که روند اوضاع از نظر آنان خطرناک است، وضعیت برای جبهه مقاومت تا حد زیادی مطلوب میباشد. بزرگترین نشانه مطلوبیت نسبی اوضاع برای جبهه مقاومت این است که در همه تحولات و فعل و انفعالات دهه اخیر منطقه، جبهه مقاومت تنزل و تنازلی نداشته و هیچ سرپلی از آن گرفته نشده است. در این خصوص گفتنیهایی وجود دارند:
1- آمریکا، ترکیه، عربستان، فرانسه و انگلیس طی چند ماه اخیر روی خطر «داعش» بعنوان بزرگترین آسیب خود تأکید کرده و از لزوم مقابله با آن سخن گفتهاند در عین حال در لابلای این مواضع از یک سو بعضی از شخصیتهای مؤثر غرب، نادرست بودن چنین عنوانگذاری را برملا کرده و امثال کیسینجر گفتهاند «خطر اصلی، انقلاب اسلامی ایران است و نه گروه داعش چرا که انقلاب ایران خطری پایدار و دائمی و دارای پشتوانه قوی است در حالی که داعش خطری محدود و فاقد پشتوانه میباشد»، از سوی دیگر مقامات ارشد آمریکایی و ترکیه که از خطر بزرگ داعش سخن گفتهاند خود اعلام کردهاند که در کوتاه مدت امکان از میان برداشتن این خطر نیست با این وصف نه تنها استراتژیستهایی نظیر کیسینجر بلکه عوامل اجرایی آمریکا و... نیز هر کدام به زبانی اساسی بودن خطر داعش را رد کردهاند.
با توجه به آنچه طی هفتههای اخیر مشاهده کردهایم باید بگوئیم از آنجا که از منظر آمریکا و... کماکان خطر اصلی و واقعی غرب و وابستگان به آن، انقلاب اسلامی است بنابراین تحرکات آمریکا و عوامل آن در منطقه با هدفگیری علیه انقلاب اسلامی دنبال میشود با این وصف کاملاً خیالپردازانه است اگر بگوئیم آمریکا سرگرم مبارزه با موضوعی شده است که آن موضوع مورد قبول ایران هم هست چه رسد به اینکه بعضی از افراد سیاسی در بعضی از دستگاههای کشور مدعی هستند آمریکا و ایران در منطقه بعد از 35 سال مبارزه با یکدیگر به یک نقطه رسیدهاند.
2- آمریکاییها و عوامل آن به خوبی میدانند که در مواجهه با انقلاب اسلامی از توانایی لازم برخوردار نیستند و از این رو در صحنه واقعی نمیتوانند چشمزخمی به این انقلاب بزنند دلایل آن هم روشن است و بزرگترین دلیل هم این است که انقلاب اسلامی بعد از 35 سال دشمنی متراکم و چند وجهی آمریکا و... علیه آن از میان نرفته و هنوز پتانسیل یک انقلاب فراگیر در حال حرکت را در خود حفظ کرده است. آمریکا و... اساساً ابزار لازم را در اختیار ندارند چرا که انقلاب اسلامی با تکیه بر آرمانهای اسلامی از یک سو و حمایت عمیق از تودههای مستضعف جهان از سوی دیگر از چنان پشتوانه و مقبولیتی برخوردار شده است که بدون جدا کردن آن از این پشتوانه و مقبولیت نمیتوان بر آن غلبه کرد. کاملاً واضح است که آمریکا و... نمیتوانند از موضع اسلام حرف بزنند در حالی که در این سو فقهای بزرگی که صلاحیت آنان در سخن گفتن از موضع اسلام برای هر آشنا و بیگانهای آشکار است، از اسلام و ابعاد آن سخن میگویند از سوی دیگر آمریکا و... نمیتوانند از مستضعفین هم حرف بزنند و خود را مدافع آنان نشان دهند. مستضعفین در همه جای دنیا آمریکا و وابستگان به آن را رژیمهای استکباری میشناسند و به تعبیر حضرت امام آنان را «امالخبائث» به حساب میآورند آمریکا چگونه میخواهد چنین مردمی را در منطقه از هند تا مصر از اطراف انقلاب اسلامی ایران دور کند؟ با این وصف است که ما میگوئیم اساساً آمریکا ابزار شکست دادن انقلاب اسلامی را در اختیار ندارد. بنابراین آمریکا باید ابتدا انقلاب اسلامی را به شکل دیگری درآورد و یک میدان مبارزه دروغین را شکل بدهد کما اینکه در داخل ایران نیز مخالفان نظام جمهوری اسلامی نه از موضع اعتقادات دینی و نه از موضع مطالبات اجتماعی میتوانند انقلاب و نظام را به چالش بکشند و از این روست که یک تصویر دیگری که هیچ واقعیت خارجی ندارد را میسازند و مردم را به مقابله با آن فرا میخوانند بعد اسم آن را میگذارند مقابله با نظام اسلامی. در فتنه 88، فتنهگران که نمیتوانستند مردم را با صراحت به رویارویی با نظام اسلامی فرا بخوانند چون نظام ثابت کرده بود که همزمان پاسدار جمهوریت و اسلامیت نظام سیاسی کشور است آمدند و موضوعی تحت عنوان دروغین تقلب را بعنوان یک «پدیده عینی» مطرح و تلاش کردند تا با فریب کاری مخالفت عدهای با تقلب- که اساساً خود نظام بزرگترین مخالف تقلب بوده و هست- را به مخالفت با نظام جا بزنند و در نهایت هم به مقابله با نظام بکشانند. از این رو وقتی نقاب فتنهگران کنار رفت مردم دور فتنهگران را در همان روزهای اول خالی کردند. از آن پس فتنهگران با تکیه بر فضای مجازی و دروغپردازی تلاش کردند تاروند اعتراضی و حتی براندازی نظام را زنده و در حال فعالیت معرفی نمایند. آمریکا امروز در صحنه منطقه همین کار را دارد انجام میدهد و با استفاده از فضای مجازی تلاش میکند تا جبهه مقاومت را جبههای در حال شکست معرفی کند و حال آن که هر ناظر آگاهی میداند که آمریکا و عوامل منطقهای آن در همان جایی که ادعا میکنند جبهه مقاومت قافیه را باخته و میدان را به دشمنان خود واگذار کرده است، اندک نفوذی ندارند.
3- بار اصلی فعالیت آمریکا علیه انقلاب اسلامی را رسانههای مجازی و شبکههای ماهوارهای بر دوش دارند البته در داخل ایران هم نیروهایی که همه نشو و نما و گردنافرازیشان در عرصه وبلاگ و ... است همان خط دیکته شده را دنبال میکنند گاهی هم موفق میشوند در یک یا چند برنامه رسمی صدا و سیما و ... حضور یابند و همان خط را دنبال کنند. در میان دستگاههای رسمی تصمیمگیر دیگر هم کم و بیش کسانی هستند که همین خط را به نوعی تکرار کرده و در واقع ادعای دروغ دشمن را مستندسازی می نمایند. این تنها کاری است که از دست دشمن برمیآید و در این میان نیروهای داخلی همگرا با آمریکا میتوانند تا حدی اذهان را مشوب گردانند.
به عنوان مثال در هفتههای اخیر یک موج سنگین در سطح منطقه و سپس در داخل ایران به وجود آمد که حکایت از سقوط مواضع جبهه مقاومت در برابر داعش و پیشروی این گروه شبهنظامی تروریستی در عراق میکرد این موج تا حد زیادی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را هم متاثر ساخت و عدهای در داخل کشور گمان کردند که داعش به دروازههای بغداد نزدیک شده است این در حالی است که داعش طی دو ماه اخیر در کل عراق تنها در یک منطقه کوچک تحت عنوان «هیت» در شمال غرب شهر رمادی سیطره پیدا کردند. فاصله این نقطه تا بغداد دست کم 100 کیلومتر بود و از این 100 کیلومتر با بغداد طی دو ماه اخیر هیچ خبری نبوده است و جالبتر اینکه در همین دو ماه نیروهای عراقی و متحدان آن بخش اعظم استان الانبار و تقریبا همه استان صلاحالدین را از سیطره داعش خارج کردهاند. عملیات سنگین «آمرلی» در شمال رشتهکوه حمرین و در استان دیاله و عملیات «العظیم» در جنوب این رشته کوه و در استان صلاحالدین آنقدر عظیم و باورنکردنی بود که تا مدتی رسانههای غربی و عربی درباره آن سکوت کردند و چندین روز پس از آن اکثر آنان از جمله نیویورکتایمز گفتند: «مقلدان آیتالله خامنهای عملیات آمرلی را با موفقیت به نتیجه رساندهاند». همین الان وقتی وضعیت مناطق غربی عراق را با دقت بررسی میکنیم درمییابیم که در فاصله خرداد- که داعش حرکت برقآسای خود در سه استان غربی عراق را انجام داد- تا امروز حداقل دوسوم از مناطق از سیطره داعش خارج شده است. غرب و رسانههای آن و عوامل منطقهای غرب و دنبالههای داخلی آنان در ایران این حقیقت شگرف را گزارش نمیکنند چرا که لازمه گزارش آن این است که همه بفهمند جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی ایران از چه قدرت عجیبی برخوردار است. چنین اعترافی بیش از پیش توجهات را متوجه جمهوری اسلامی میکند.
اما آنچه در این میان تاسفآور است بعضی از رسانههای داخلی که فریب فضاسازی تبلیغاتی غرب را خوردهاند نیست، چرا که در عرصه خبر و خبرنگاری میتوان با چنین خطاهایی کنار آمد اما وقتی بعضی از دستگاههای مسئول که مورد اعتماد مردم میباشند و لازمه چنین اعتماد و جایگاهی مقابله با جو دروغین میباشد، خود به ورطهای میافتند که تکمیلکننده پازل دشمن میگردند، نگرانیهایی را پدید میآورند خدا نکند که آمریکاییها در چنین دستگاههایی صاحب نفوذ شده باشند.
4- آمریکا و بقیه غرب و رژیمهای وابسته به آنان هیچ روزنه و فروغی ندارند. در کل دنیا یک گزارش دو صفحهای هم وجود ندارد که نشان دهد قدرت آمریکا در مسیر رو به رشد قرار دارد. هیچکس نمیگوید که قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا آیندهای روشن را برای این کشور نشان میدهد. کما اینکه یک صفحه گزارش هم در کل دنیا وجود ندارد که بگوید عربستان آیندهای دارد و رژیم آن میتواند برای یک دهه دیگر باقی بماند. کما این که هیچ گزارشی وجود ندارد که نشان دهد رژیم صهیونیستی حتما تا 10 سال آینده باقی میماند. این در حالی است که دو صفحه گزارش جدی وجود ندارد که نشان دهد نظام جمهوری اسلامی طی 10 سال آینده دچار خطر جدی میشود و یا این که گزارشی وجود داشته باشد که نشان دهد آینده تاریکی در انتظار جبهه مقاومت است. ولی امپریالیسم رسانهای بعضیها را به خطا میاندازد راه آن این است که در عرصه فکر و رسانه نیز به خودمان متکی باشیم و همانگونه که در عرصه سیاسی آمریکا را دشمن میدانیم به رسانههایی که در خارج و داخل رنگ و بوی آمریکا دارند اعتماد نکنیم.
*سعدالله زارعی/ کیهان
1- آمریکا، ترکیه، عربستان، فرانسه و انگلیس طی چند ماه اخیر روی خطر «داعش» بعنوان بزرگترین آسیب خود تأکید کرده و از لزوم مقابله با آن سخن گفتهاند در عین حال در لابلای این مواضع از یک سو بعضی از شخصیتهای مؤثر غرب، نادرست بودن چنین عنوانگذاری را برملا کرده و امثال کیسینجر گفتهاند «خطر اصلی، انقلاب اسلامی ایران است و نه گروه داعش چرا که انقلاب ایران خطری پایدار و دائمی و دارای پشتوانه قوی است در حالی که داعش خطری محدود و فاقد پشتوانه میباشد»، از سوی دیگر مقامات ارشد آمریکایی و ترکیه که از خطر بزرگ داعش سخن گفتهاند خود اعلام کردهاند که در کوتاه مدت امکان از میان برداشتن این خطر نیست با این وصف نه تنها استراتژیستهایی نظیر کیسینجر بلکه عوامل اجرایی آمریکا و... نیز هر کدام به زبانی اساسی بودن خطر داعش را رد کردهاند.
با توجه به آنچه طی هفتههای اخیر مشاهده کردهایم باید بگوئیم از آنجا که از منظر آمریکا و... کماکان خطر اصلی و واقعی غرب و وابستگان به آن، انقلاب اسلامی است بنابراین تحرکات آمریکا و عوامل آن در منطقه با هدفگیری علیه انقلاب اسلامی دنبال میشود با این وصف کاملاً خیالپردازانه است اگر بگوئیم آمریکا سرگرم مبارزه با موضوعی شده است که آن موضوع مورد قبول ایران هم هست چه رسد به اینکه بعضی از افراد سیاسی در بعضی از دستگاههای کشور مدعی هستند آمریکا و ایران در منطقه بعد از 35 سال مبارزه با یکدیگر به یک نقطه رسیدهاند.
2- آمریکاییها و عوامل آن به خوبی میدانند که در مواجهه با انقلاب اسلامی از توانایی لازم برخوردار نیستند و از این رو در صحنه واقعی نمیتوانند چشمزخمی به این انقلاب بزنند دلایل آن هم روشن است و بزرگترین دلیل هم این است که انقلاب اسلامی بعد از 35 سال دشمنی متراکم و چند وجهی آمریکا و... علیه آن از میان نرفته و هنوز پتانسیل یک انقلاب فراگیر در حال حرکت را در خود حفظ کرده است. آمریکا و... اساساً ابزار لازم را در اختیار ندارند چرا که انقلاب اسلامی با تکیه بر آرمانهای اسلامی از یک سو و حمایت عمیق از تودههای مستضعف جهان از سوی دیگر از چنان پشتوانه و مقبولیتی برخوردار شده است که بدون جدا کردن آن از این پشتوانه و مقبولیت نمیتوان بر آن غلبه کرد. کاملاً واضح است که آمریکا و... نمیتوانند از موضع اسلام حرف بزنند در حالی که در این سو فقهای بزرگی که صلاحیت آنان در سخن گفتن از موضع اسلام برای هر آشنا و بیگانهای آشکار است، از اسلام و ابعاد آن سخن میگویند از سوی دیگر آمریکا و... نمیتوانند از مستضعفین هم حرف بزنند و خود را مدافع آنان نشان دهند. مستضعفین در همه جای دنیا آمریکا و وابستگان به آن را رژیمهای استکباری میشناسند و به تعبیر حضرت امام آنان را «امالخبائث» به حساب میآورند آمریکا چگونه میخواهد چنین مردمی را در منطقه از هند تا مصر از اطراف انقلاب اسلامی ایران دور کند؟ با این وصف است که ما میگوئیم اساساً آمریکا ابزار شکست دادن انقلاب اسلامی را در اختیار ندارد. بنابراین آمریکا باید ابتدا انقلاب اسلامی را به شکل دیگری درآورد و یک میدان مبارزه دروغین را شکل بدهد کما اینکه در داخل ایران نیز مخالفان نظام جمهوری اسلامی نه از موضع اعتقادات دینی و نه از موضع مطالبات اجتماعی میتوانند انقلاب و نظام را به چالش بکشند و از این روست که یک تصویر دیگری که هیچ واقعیت خارجی ندارد را میسازند و مردم را به مقابله با آن فرا میخوانند بعد اسم آن را میگذارند مقابله با نظام اسلامی. در فتنه 88، فتنهگران که نمیتوانستند مردم را با صراحت به رویارویی با نظام اسلامی فرا بخوانند چون نظام ثابت کرده بود که همزمان پاسدار جمهوریت و اسلامیت نظام سیاسی کشور است آمدند و موضوعی تحت عنوان دروغین تقلب را بعنوان یک «پدیده عینی» مطرح و تلاش کردند تا با فریب کاری مخالفت عدهای با تقلب- که اساساً خود نظام بزرگترین مخالف تقلب بوده و هست- را به مخالفت با نظام جا بزنند و در نهایت هم به مقابله با نظام بکشانند. از این رو وقتی نقاب فتنهگران کنار رفت مردم دور فتنهگران را در همان روزهای اول خالی کردند. از آن پس فتنهگران با تکیه بر فضای مجازی و دروغپردازی تلاش کردند تاروند اعتراضی و حتی براندازی نظام را زنده و در حال فعالیت معرفی نمایند. آمریکا امروز در صحنه منطقه همین کار را دارد انجام میدهد و با استفاده از فضای مجازی تلاش میکند تا جبهه مقاومت را جبههای در حال شکست معرفی کند و حال آن که هر ناظر آگاهی میداند که آمریکا و عوامل منطقهای آن در همان جایی که ادعا میکنند جبهه مقاومت قافیه را باخته و میدان را به دشمنان خود واگذار کرده است، اندک نفوذی ندارند.
3- بار اصلی فعالیت آمریکا علیه انقلاب اسلامی را رسانههای مجازی و شبکههای ماهوارهای بر دوش دارند البته در داخل ایران هم نیروهایی که همه نشو و نما و گردنافرازیشان در عرصه وبلاگ و ... است همان خط دیکته شده را دنبال میکنند گاهی هم موفق میشوند در یک یا چند برنامه رسمی صدا و سیما و ... حضور یابند و همان خط را دنبال کنند. در میان دستگاههای رسمی تصمیمگیر دیگر هم کم و بیش کسانی هستند که همین خط را به نوعی تکرار کرده و در واقع ادعای دروغ دشمن را مستندسازی می نمایند. این تنها کاری است که از دست دشمن برمیآید و در این میان نیروهای داخلی همگرا با آمریکا میتوانند تا حدی اذهان را مشوب گردانند.
به عنوان مثال در هفتههای اخیر یک موج سنگین در سطح منطقه و سپس در داخل ایران به وجود آمد که حکایت از سقوط مواضع جبهه مقاومت در برابر داعش و پیشروی این گروه شبهنظامی تروریستی در عراق میکرد این موج تا حد زیادی صدا و سیمای جمهوری اسلامی را هم متاثر ساخت و عدهای در داخل کشور گمان کردند که داعش به دروازههای بغداد نزدیک شده است این در حالی است که داعش طی دو ماه اخیر در کل عراق تنها در یک منطقه کوچک تحت عنوان «هیت» در شمال غرب شهر رمادی سیطره پیدا کردند. فاصله این نقطه تا بغداد دست کم 100 کیلومتر بود و از این 100 کیلومتر با بغداد طی دو ماه اخیر هیچ خبری نبوده است و جالبتر اینکه در همین دو ماه نیروهای عراقی و متحدان آن بخش اعظم استان الانبار و تقریبا همه استان صلاحالدین را از سیطره داعش خارج کردهاند. عملیات سنگین «آمرلی» در شمال رشتهکوه حمرین و در استان دیاله و عملیات «العظیم» در جنوب این رشته کوه و در استان صلاحالدین آنقدر عظیم و باورنکردنی بود که تا مدتی رسانههای غربی و عربی درباره آن سکوت کردند و چندین روز پس از آن اکثر آنان از جمله نیویورکتایمز گفتند: «مقلدان آیتالله خامنهای عملیات آمرلی را با موفقیت به نتیجه رساندهاند». همین الان وقتی وضعیت مناطق غربی عراق را با دقت بررسی میکنیم درمییابیم که در فاصله خرداد- که داعش حرکت برقآسای خود در سه استان غربی عراق را انجام داد- تا امروز حداقل دوسوم از مناطق از سیطره داعش خارج شده است. غرب و رسانههای آن و عوامل منطقهای غرب و دنبالههای داخلی آنان در ایران این حقیقت شگرف را گزارش نمیکنند چرا که لازمه گزارش آن این است که همه بفهمند جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی ایران از چه قدرت عجیبی برخوردار است. چنین اعترافی بیش از پیش توجهات را متوجه جمهوری اسلامی میکند.
اما آنچه در این میان تاسفآور است بعضی از رسانههای داخلی که فریب فضاسازی تبلیغاتی غرب را خوردهاند نیست، چرا که در عرصه خبر و خبرنگاری میتوان با چنین خطاهایی کنار آمد اما وقتی بعضی از دستگاههای مسئول که مورد اعتماد مردم میباشند و لازمه چنین اعتماد و جایگاهی مقابله با جو دروغین میباشد، خود به ورطهای میافتند که تکمیلکننده پازل دشمن میگردند، نگرانیهایی را پدید میآورند خدا نکند که آمریکاییها در چنین دستگاههایی صاحب نفوذ شده باشند.
4- آمریکا و بقیه غرب و رژیمهای وابسته به آنان هیچ روزنه و فروغی ندارند. در کل دنیا یک گزارش دو صفحهای هم وجود ندارد که نشان دهد قدرت آمریکا در مسیر رو به رشد قرار دارد. هیچکس نمیگوید که قدرت سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا آیندهای روشن را برای این کشور نشان میدهد. کما اینکه یک صفحه گزارش هم در کل دنیا وجود ندارد که بگوید عربستان آیندهای دارد و رژیم آن میتواند برای یک دهه دیگر باقی بماند. کما این که هیچ گزارشی وجود ندارد که نشان دهد رژیم صهیونیستی حتما تا 10 سال آینده باقی میماند. این در حالی است که دو صفحه گزارش جدی وجود ندارد که نشان دهد نظام جمهوری اسلامی طی 10 سال آینده دچار خطر جدی میشود و یا این که گزارشی وجود داشته باشد که نشان دهد آینده تاریکی در انتظار جبهه مقاومت است. ولی امپریالیسم رسانهای بعضیها را به خطا میاندازد راه آن این است که در عرصه فکر و رسانه نیز به خودمان متکی باشیم و همانگونه که در عرصه سیاسی آمریکا را دشمن میدانیم به رسانههایی که در خارج و داخل رنگ و بوی آمریکا دارند اعتماد نکنیم.
*سعدالله زارعی/ کیهان