اما پارچین کجاست؟ داستان پارچین و ارتباط آن با مسائل هستهای ایران از چه زمانی آغاز شد؟ چرا پارچین به جزء لاینفک گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هستهای ایران تبدیل شده است؟ علت حساسیت محافل سیاسی و رسانهای غرب در خصوص خبرها و رویدادهای مرتبط با پارچین چیست؟ اینها سوالاتی است که در این گزارش در پی یافتن پاسخهایی برای آنها هستیم.
منطقهای
در 30 کیلومتری جنوب شرق تهران و شمال شرقی شهرستان پاکدشت؛ پارچین از
شمال به پارک ملی سرخهحصار و دماوند و از جنوب به پاکدشت منتهی می شود.
در این منطقه، در مجموع حدود 500 واحد مسکونی سازمانی و شهرک های اقماری
قرار
دارند. کارخانههای تولیدات نظامی نیز از سال 1311 تاکنون با فاصله بسیار زیادی نسبت به شهرکهای
مسکونی مستقر هستند. هم اکنون نیز کارخانه های
صنایع دفاع در این منطقه در بخشهای تولیدی مختلفی از جمله صنایع ساخت سلاح،
فرآوردههای شیمیایی و دستاوردهای موشکی مشغول به فعالیت هستند.
به نقل از وبسایت وزارت دفاع جمهوری اسلامی ایران، سازمان صنایع نظامی از حدود سال 1340 با خرید فناوری فشنگهای خانواده 7.62، تفنگ ژ-3، تیربار ژ-3، و خطوط تولید باروت و مواد منفجره، شروع به فعالیت کرد و عاقبت در قالب سه صنعت مهماتسازی، مسلسل سازی و شیمیایی پارچین فعالیت های تولیدی خود را گسترش داد.
شایان ذکر است که با ادغام دو وزارتخانه دفاع و سپاه پس از پایان جنگ تحمیلی، بنیه سخت افزاری و نرم افزاری صنایع دفاع در سطح قابل توجهی افزایش یافت و رشد و توسعه صنعتی ساصد (dio) در خصوص تولید محصولات دفاعی (مهماتسازی، تسلیحاتی، زرهی، دریایی، شیمیایی، و خودرویی) رونق فزایندهای پیدا کرد.
" بازدید رهبر معظم انقلاب از صنایع نظامی مهم و استراتژیک پارچین در سال 1377":
رفتار مشکوک آژانس
رابرت کلی، پژوهشگر ارشد مؤسسه بین المللی تحقیقات صلح استکهلم (sipri)،
دارای 35 سال
سابقه در وزارت انرژی ایالات متحده، و مدیر تیم بازرسی آژانس در پرونده
عراق، در مقاله خود در وبسایت مؤسسه SIPRI اذعان میکند که: آژانس با اصرار
بر بازدید از تأسیسات
پارچین، در واقع دارد پا را فراتر از حیطه اختیارات خود می گذارد، خصوصاً
اینکه
ادعاهای آژانس در مورد پارچین، بر پایه شواهد ناچیز و غیرقابل استناد است.
این
حرکت آژانس در واقع خود، مانعی برای پیشرفت مذاکرات هستهای ایران با گروه
1+5
است.
این کارشناس برجسته و نام آشنای مسائل هسته ای، اخیراً در مصاحبه با پایگاه "دموکراسی اکنون" گفت: من از سال 2004، گزارشهایی را در خصوص برنامه ایران مینوشتم، یعنی از زمانی که جورج بوش و به خصوص دیک چنی در رأس قدرت بودند. چنی میگفت که در ایران، ساختارهای تولید سلاح هستهای وجود دارد که بسیار با ساختارهای غنیسازی متفاوت هستند. این در حالی بود که بازرسان آژانس و دوربینهای آنها بر تأسیسات اتمی ایران نظارت داشتند. ایران، عضو معاهده npt است و ما هیچ مدرکی مبنی بر انحراف ایران در موضوع غنیسازی نیافتیم. ایران در سطحی بسیار پایین و برای مصارف صلحآمیز، غنیسازی میکند. ایرانیها میگویند که با غنای 3.8 درصد غنیسازی میکنند و مقدار کمی هم اورانیوم 20 درصدی برای مصارف پزشکی تولید میشود؛ این اورانیوم 20 درصدی در حجم بسیار کم و تحت نظارت بازرسان و دوربینهای آژانس است.
مطمئناً یک الگوی مشابه با قضیه عراق، در ارائه اطلاعات بد در خصوص پرونده ایران وجود دارد که البته این اطلاعات از منابع محدودی ارائه میشوند؛ چیزی که من را آزار میدهد این است که آمریکا در سال 2002 مشوّق اصلی شروع جنگ علیه عراق بود و حالا، آژانس بینالمللی انرژی اتمی با ارائه اطلاعات بینظم و نظام، بهنظر میرسد که از به راه افتادن جنگ علیه ایران طرفداری میکند.
وی اضافه می کند که: خیلی افراد، که من نمیخواهم نام آنها را ببرم، می گویند که ایران همکاری نمیکند. در حالی که ایران در حال همکاری کامل با آژانس است. وقتی آمریکا میخواهد به یک کارخانه تولید موشک در ایران برود، ایران میگوید که این بخشی از توافق میان ما و شما نیست. اما مردم، این حرف را به حساب عدم همکاری ایران در پرونده هستهای میگذارند در حالی که این برداشت کاملاً غلط است. رابرت کلی در خصوص متن مذاکرات ایران و 1+5 ، به اصرار ایران به داشتن حق غنیسازی اشاره می کند و می گوید که موضوع توافق ایران و 1+5 همین غنیسازی است و بحث رفتن برنامه هستهای ایران به سمت ساخت سلاح هستهای اصلاً در متن توافق نیست و کسانی که بحث سلاح هستهای را مطرح میکنند، در پی گلآلود کردن آب و خارج کردن مذاکرات از مسیر خود هستند.
اکبر اعتماد، نخستین رییس سازمان انرژی اتمی ایران در فاصله سالهای 1353 تا 1357 میگوید: شفافیت کامل یعنی نباید خواستههای آژانس، حد و مرز داشته باشد و باید هر جا که خواستند بتوانند سرک بکشند. در حال حاضر، آژانس از تمامی مراکز هسته ای ایران بازدید و بازرسی میکند و دوربینهای خود را نصب کرده است. بنابراین همکاری فراتر از این حد، یعنی وارد شدن آژانس به مراکز و فعالیتهای نظامی ایران.
اعتماد، ضمن بی اعتمادی شدید نسبت به نیات قدرتهای غربی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، دستیابی به این انرژی را حق ایران میداند و حتی تا آنجا پیش میرود که عضویت ایران در این آژانس را بی حاصل میخواند. وی در خصوص بازدید آژانس از تأسیسات نظامی پارچین معتقد است: پارچین یک مرکز نظامی است و در چارچوب مراکزی که آژانس اجازه بازدید و بازرسی از آنها را دارد نیست. بنابراین آژانس، بالاتر از وظایف و حقوقش، این درخواست را مطرح میکند. هیچ کشوری مراکز نظامیاش را تحت نظارت بازرسان آژانس قرار نمیدهد و این اشتباه است.
اعتماد تصریح کرد: از ابتدا نباید اجازه ورود آژانس به پارچین را صادر می کردند، چون یک بار که کوتاه بیاییم، باز هم این درخواست را مطرح میکنند. اعتماد همچنین اضافه می کند که: برخی کشورها از طریق بازرسان آژانس به دنبال کسب اطلاعات درباره فعالیتهای ایران در مراکز نظامی هستند. تمام بازرسان آژانس، اطلاعات کسب شده از فعالیت کشورها را به کشورهای متبوع خود منتقل میکنند، ضمن اینکه بازرسان از تواناییها و مهارتهای جاسوسی نیز برخوردارند.
گفتنی است که سفیر روسیه در آژانس نیز، بدون نام بردن از کشور خاصی ابراز داشته:
برخی از کشورها میخواهند آژانس، واحد اطلاعاتی آنها باشد.
فریدون عباسی، رییس سابق سازمان انرژی اتمی کشورمان (که در سال 89 به همراه همسرش هدف ترور نافرجام سیا و موساد قرار گرفت)، ابراز میدارد: "آژانس، مكان امنی برای نگهداری مطالب و اسناد محرمانه نيست."
عباسی تأکید می کند که: در آژانس، كارمنداني مشغول به كار هستند كه از این نهاد، حقوق نمی گيرند بلكه دستمزد آنها از طرف كشور متبوع خودشان پرداخت میشود که اين سبب میشود آنها اطلاعاتشان را در اختيار كشورهای خود و سرويس های امنيتی قرار دهند؛ ما به آقای آمانو هشدار داديم كه اين مسئله بايد برطرف شود.
سردار حسین دهقان، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، در کنفرانس مطبوعاتی 1 شهریور 93، تأکید کرد که: "تاکنون آژانس به دفعات از پارچین بازدید داشته و علاوه بر آن از پارچین نمونهبرداری هم کرده و هیچگاه نتوانسته سند و شاهدی مبنی بر انجام فعالیت خاصی را اثبات کند، لذا بازدید از پارچین موضوعیت ندارد."
وی افزود: اینکه آژانس، شواهد غیرمستند و غیرقابل اتکاء را مبنای اقدامات خود قرار می دهد، غیرطبیعی است. از طرفی در npt نیامده که مراکز نظامی می توانند موضوع بازرسی آژانس باشند و این موضوع خود به خود منتفی است.
علی اکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران نیز متذکر شد که: "آژانس، وظیفه و حقی برای بازدید از صنایع نظامی کشورها را ندارد؛ مرجعی در دنیا برای بازرسی از این تأسیسات وجود ندارد و معاهدهای هم در این زمینه نداریم و اصولاً آژانس در جایگاهی نیست که این کار را انجام دهد".
آغاز جوسازی های هسته ای دشمن علیه کشورمان
اواخر تابستان 1383 بود که رسانههای غربی، خط خبری مشترکی را پیرامون برنامه هستهای ایران در پیش گرفتند؛ آزمایش مواد منفجره قوی و آزمایش جنگ افزار اتمی در منطقه پارچین، در کمتر از یک ساعت به مرکز ثقل پروپاگاندای غربیها برای اتهام زنی به ایران تبدیل شد.
رسانههای غربی–صهیونیستی
برای متهم کردن ایران به آزمایش تسلیحات اتمی در منطقه پارچین، به تصاویری استناد
میکردند که مؤسسه علوم و امنيت بينالملل
(ISIS) همراه با ارائه تفسیرهایی منتشر کرده بود. تصاویر مذکور، ساختمانها و مناطقی را نشان شده بود که بنابر ادعای آنها،
محل آزمایش تسلیحات اتمی ایران بود.
گفتنی است که مدیر مؤسسه علوم و امنیت بینالملل، دیوید آلبرایت می باشد. آلبرایت از افراد تأثیرگذار در کنگره آمریکاست.
آژانس در پارچین به دنبال چیست!؟
آژانس، دو بار در ژانویه و نوامبر 2005، در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی از تأسیسات نظامی پارچین بازدید کرد. با اینکه صنایع و تأسیسات نظامی، جزء بخشهای مهم و حساس هر کشوری است و بازدید و بازرسی از آنها به نوعی زیر سؤال بردن حاکمیت ملی آنهاست، اما در آن سال، اجازه این کار بهمنظور برملا شدن ادعاهای مشکوک و سؤال برانگیز آژانس درباره برنامه صلح آمیز هستهای کشورمان صادر شد تا یک بار برای همیشه برای افکارعمومی و رسانه های دنیا اثبات شود که جمهوری اسلامی ایران همچنان مشی صلح و دوستی و سرافرازی خود را طی میکند و این جوسازی ها تنها دستاویزی برای سد کردن راه پیشرفت ملت مسلمان ایران است.
"بخشی ازبند 41 گزارش gov/2005/57 مدیر کل آژانس از بازدید
ژانویه 2005" :
41. out of the four areas identified by the agency to be of potential interest, the agency was permitted to select any one area. the agency was requested to minimize the number of buildings to be visited in that area, and selected five buildings. the agency was given free access to those buildings and their surroundings and was allowed to take environmental samples, the results of which did not indicate the presence of nuclear material, nor did the agency see any relevant dual use equipment or materials in the locations visited.
41. از چهار نقطهای که به عنوان محلهای مورد علاقه آژانس تعیین شده بود، آژانس اجازه داشت تا هریک از این نقاط را انتخاب کند. چون از آژانس خواسته شده بود که تعداد ساختمان های مورد بازدید را کمتر کند، در نهایت 5 ساختمان انتخاب شدند. آژانس برای ورود به این ساختمان ها و محیط اطرافشان، آزاد بود و توانست اقدام به جمع آوری نمونههای محیطی کند. نتایج این نمونه برداریها حاکی از عدم وجود مواد هستهای بود و آژانس هیچ گونه تجهیزات یا موادی که دارای کاربرد دوگانه مرتبط باشند در محلهای بازدید شده مشاهده نکرد.
"بند 32 گزارش gov/2006/8 مدیر کل آژانس از بازدید نوامبر 2005" :
32. On 1 november 2005, the agency was given access to a military site at parchin where several environmental samples were taken. the agency did not observe any unusual activities in the buildings visited, and the results of the analysis of environmental samples did not indicate the presence of nuclear material at those locations.
32. در اول نوابر 2005، طی اجازه ورود به سایت نظامی موسوم به پارچین، چندین نمونه محیطی توسط آژانس تهیه شد. آژانس هیچگونه فعالیت غیرمعمول در ساختمانهای بازدید شده مشاهده نکرد، و نتایج حاصل از آنالیز نمونههای محیطی، حاکی از عدم وجود مواد هستهای در محلهای موردبازدید بود.
در آن زمان، "اولی هاینونن"، معاون امور پادمان های آژانس بود. او در سال
2010 ، پس از 27 سال از این نهاد جدا شد و اکنون در مرکز علوم و روابط بینالملل بلفر
وابسته به دانشگاه هاروارد فعالیت می کند.
هاینونن، که خود دانش آموخته رشته پرتو شیمی یا شیمی تابش از دانشگاه
هلسینکی است، در زمان حضورش در آژانس، نقش پررنگی در همنوایی با سیاستهای
مشکوک غرب در آژانس ایفا کرد و البته طبق گزارش وبسایت "آنتیوار"، با
دیوید آلبرایت نیز ارتباط بسیاری داشت.
بعد
از هاینونن، هرمان ناکارتس جانشین او شد و تا اول اکتبر 2013 در این سمت
باقی ماند. او که در زمینه مکانیک و الکتروتکنیک تخصص داشت و به چهار زبان
انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و هلندی مسلط بود، در 27 آذر 91 در صدر هیئتی از
بازرسان آژانس وارد تهران شد تا دور دیگری از مذاکرات را رقم بزند. پیش از
این نیز، دو طرف در بهمن و اسفند 90 در تهران، و همچنین
در اردیبهشت، خرداد و شهریور 91 در وین با یکدیگر نشستهایی را برگزار کرده
بودند.
دیماه 83 ، نخستین بازدید مأموران آژانس از پارچین
در پی فضاسازی رسانههای غربی و صهیونیستی در مورد پارچین، شاخکهای مسئولان آژانس بینالمللی انرژی اتمی نسبت به این منطقه حساس شد و اولی هاینونن، معاون وقت امور پادمانهای آژانس درخواست بازرسی از پارچین را به منظور نمونهبرداری محیطی ارائه کرد.
سرانجام در دیماه 1383 (ژانویه 2005)، با موافقت مسئولان ایران، بازرسان آژانس اجازه یافتند از محلهایی که خودشان بر اساس تصاویر ماهوارهای در پارچین تعیین کرده بودند بازدید کنند.
اما نتیجه بازرسی مأموران آژانس، سبب یأس رسانهها و سیاستمداران دندان
تیزکرده غربی و صهیونیستی شد؛ آژانس، در گزارش خود درخصوص بازدید از
پارچین، صراحتاً اعلام کرد که هیچگونه اثری از موارد ادعایی ISIS مبنی بر وجود تجهیزات آزمایش اتمی در این منطقه نیافته است.
آبانماه 84 ، بازدید مجدد از پارچین و گزارش آژانس مبنی بر عاری بودن این منطقه از مواد هستهای
هنوز چند هفته از بازدید ماموران آژانس از پارچین و اثبات پوچ بودن ادعاهای طرف غربی نگذشته بود که بار دیگر، همزمان با جوسازی سیاسی و رسانهای غربی-صهیونیستی، شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی، خواهان بازدید مجدد از پارچین شد.
ایران اگرچه در ابتدا، زیر بار بازدید مجدد بازرسان آژانس از پارچین نمیرفت، اما سرانجام با اصرار البرادعی، رئیس وقت شورای حکام، مسئولان ایرانی درخواست بازرسی مجدد را به شرط مختومه شدن پرونده این مجتمع نظامی، اجابت کردند.
سرانجام در آبان1384 (نوامبر 2005)، حدود یک سال پس از بازدید اول، هاینونن و تیم بازرسی تحت سرپرستی او دوباره عازم ایران شدند تا بار دیگر سایت پارچین را مورد نمونه برداری قرار دهند؛ بلکه به این طریق بتوانند آتش پروپاگاندای تخریبی غرب علیه این سایت نظامی را شعله ور کنند.
بازرسان آژانس در بازدید مجدد خود همانند بازدید نخست، چند نقطه را از روی نقشه و تصاویر ماهوارهای تعیین و نمونهبرداری کردند که البته بازهم هیچگونه نشان و اثری دال بر آلودگی پارچین به ذرات اتمی یافت نشد.
در جریان بازرسی دوم آژانس از پارچین، دو نقطه دیگر از این سایت بدون اعلام قبلی و با درخواست هاینونن مورد بازرسی قرار گرفت؛ این دو نقطه شامل یک انبار کوچک و یک دستگاه توالت بود که بازرسان آژانس قصد داشتند به هر نحوی میان این دو نقطه و پروژه ادعایی 111 آمریکا ارتباط برقرار کنند.
گفتنی است پروژه 111، موسوم به مطالعات ادعایی، پروندهای است که برای نخستین بار در مارس 2005 از سوی نشریه وال استریت ژورنال آمریکا گشوده شد؛ طبق این پرونده جعلی، مسئولان آمریکایی مدعی شدند به فایلهایی به زبان فارسی دست یافتهاند که نشان میدهد ایران بین سالهای 2001 تا 2003 اقداماتی را برای طراحی کلاهک هستهای در سایت نظامی پارچین انجام داده است.
گزارش gov/2006/8 آژانس از بازدید آبان 84، در واقع به مثابه آب سردی بر جنجال سیاسی-رسانهای غرب بود.
ریاست آمانو و کنار رفتن البرادعی؛ فرصت غرب برای ادامه توطئه
به گزارش واشنگتن تایمز در 31 ژانویه 2011 و به قلم الی لیک: "وزارت خارجه آمریکا در سال 2005، تلاش بسیاری کرد تا البرادعی برای بار سوم به سمت مدیر کلی آژانس انتخاب نشود که البته موفق نشدند." دلیل توقف بحران ساختگی علیه برنامه هسته ای ایران این بود که بازدیدهای مبسوط آژانس در سال 2005 ، به اندازه کافی آنها را متقاعد کرده بود که در این مکان هیچ فعالیت هسته ای انجام نشده است و اگر غیر از این بود، دانشمندان آژانس خود به خوبی واقف هستند که بقایای مواد هستهای آنهم در سطحی که آمریکا و رژیم صهیونیستی مدعی آن بودند می تواند تا دهها سال پایدار بماند و هرگز قابل پاکسازی نخواهند بود. مضافاً اینکه آژانس متعهد شده بود که پس از بازدید دوم از پارچین، دیگر بازدیدی در کار نخواهد بود، چرا که اصلاً هیچ نهادی در دنیا حق ورود و بازرسی از مراکز نظامی کشورها را ندارد و ایران تنها برای شفاف سازی بیشتر، به این کار راضی شده است. اما گویا قرار است بار دیگر، راه برای ادامه توطئه غرب باز شود.
در سال 2009، یوکیانو آمانو جانشین محمدالبرادعی شد؛ آمانو که در رزومه کاری خود سابقه فعالیت در سفارت ژاپن در آمریکا را داشت، پس از تکیه بر کرسی دبیرکلی شورای حکام، علاقه وافری به تبعیت از آمریکا نشان داد. بهگونهای که "هانس بلیکس" و "رابرت کلی" از مقامهای سابق آژانس در گفتوگو با روزنامه انگلیسی گاردین از نوع عملکرد آمانو و تبدیل شدن آژانس به جعبه موسیقی آمریکا انتقاد کردند.
در اسفند 1390 (فوریه 2012)، در شرایطی که مذاکرات دورهای میان ایران و غرب در جریان بود، آمانو طی بیانیهای، ادعاهای دیکته شده جدیدی را در مورد سایت پارچین مطرح کرد و از عدم اجازه ورود به این مجتمع انتقاد کرد.
ادعاهای آمانو در مورد پارچین به قدری مضحک بود که حتی فردی مانند اولیهاینونن که خود از مجریان جنجال "مطالعات ادعایی" و علم کردن این مسئله علیه ایران در سالهای قبل بود، از اصرار عجیب و بیمنطق آمانو برای بازرسی از تأسیسات پارچین انتقاد کرد و این اقدام آمانو را ضربهای به حیثیت و اعتبار آژانس دانست.
بیانیه آمانو براساس گزارش فصلی آژانس بینالملی انرژی اتمی تنظیم شده بود؛ در بند 41 این گزارش با استناد به اطلاعات! کشورهای عضو آژانس چنین ادعا شده بود که ایران در سال 2000 در سایت پارچین، مخزن بزرگ مهار انفجار ساخته تا از آن برای آزمایشات هیدرودینامیکی استفاده کند.
اما ادعاهای آژانس در خصوص پارچین به اینجا محدود نشد و در گزارشهای بعدی نیز ردپای اتهام زنی در مورد پارچین
به وضوح به چشم میخورد.
آژانس در یکی از گزارشهای خود با استناد به تصاویر ماهوارهای که در مرداد 91 بهدست آمده بود، چنین استدلال کرد که پنج سازه در منطقه پارچین تخریب شده اند و خطوط انتقال انرژی، حصارها و راههای ارتباطی در این سایت، همگی از بین رفتهاند. به گزارش خبرگزاری رویترز، در این تصاویر، نشانه هایی از ناپدید شدن دو ساختمان کوچک و پاکسازی در این مرکز نظامی به چشم میخورد و این گمان را تقویت می کند که شاید ایران با "پاکسازی" میخواسته قبل از ورود ناکارتس، تمامی آثار مربوط به فعالیتهای مشکوک را نابود کند.
مؤسسه علوم و امنیت بینالملل، روز پنجشنبه 31 مرداد 92 اعلام می کند که تصاویر ماهوارهای جدید از سایت
نظامی پارچین نشان میدهد بخشهای عمدهای از این سایت آسفالت شده است. طبق اعلام نماینده ایران در آژانس، آسفالت مجتمع پارچین جزء
برنامههای عادی مربوط به تعمیر راه است. طبق
ادعای این گزارش، تصاویری را که شرکت ماهوارهای دیجیتال گلوب گرفته،
آسفالت کردن بخشی از مجتمع پارچین را نشان میدهد که آژانس بینالمللی
انرژی اتمی بارها خواستار بازدید از آن شده بود.
ناکارتس،
روز چهارشنبه 8 خرداد 92 در یکی از نشستهای آژانس با ارائه تصاویر
ماهوارهای از مجتمع نظامی پارچین گفته بود، مسئولان ایرانی این مجتمع را پاکسازی کردهاند. پیش از این نیز یوکیا آمانو، به
خبرنگاران گفته بود که او نگران جابجایی خاکها از این منطقه و از بین بردن
احتمالی اسناد است.
در بهمن 91 ، نشست دیگری میان مسئولین کشورمان و آژانس برگزار شد که در این جلسه نیز قاعدتاً درخواست گستاخانه آژانس برای بازدید از تأسیسات نظامی پارچین رد شد. در این نشست، از آژانس خواسته شد که سؤالات و ابهامات ادعایی خود را به طور یکجا مطرح کنند تا بلکه مدنظر مسئولین کشورمان قرار گیرد، نه اینکه هر زمان، سؤال و ادعای جدیدی را بازگو کنند و به دنبال وقت کشی و به درازا کشاندن این روند باشند.
علی اصغر سلطانیه، نماینده سابق ایران در آژانس، در سال 91 اظهار داشت که اگر مشکل آژانس واقعاً با بازدید از پارچین حل می شود، این امر باید در چارچوب سندی اساسی و بر پایه یک برنامه کاری مشخص باشد. بنابراین اگر هم آژانس بخواهد از پارچین بازدید مجددی به عمل آورد، این در خواست باید به صورت علنی و رسمی اظهار شود و یک مدالیته، شامل جدول زمانی و اقدامات طرفین تعیین شود و همه چیز طبق این مدالیته پیش برود. به عبارتی باید روشن باشد که تیم آژانس در چه چارچوبی و با چه هدفی به پارچين می آید و در ازای چه چیزی.
یک کارشناس ارشد در مصاحبه با وبسایت "ایران هسته ای": کاملاً روشن است که شکل موضوع چگونه خواهد بود. آژانس اطلاعات بیشتری می گیرد، از دل آنها سوال و ابهام بیشتری بیرون می کشد و خواهان دسترسیها و اطلاعات بیشتری میشود. و این روند هیچگاه پایانی نخواهد داشت.
وی تاکید کرد: تیم مذاکره کننده دولت باید به این نکته توجه کند که ارادهای که در پس آژانس ایستاده لزوماً با دستی که مذاکرات 1+5 را می گرداند منطبق نیست. اینجا اسراییلیها حضور دارند. منشأ بسیاری از اسناد جعلی PMD (ابعاد احتمالی نظامی)، حتی امریکا هم نیست، بلکه اسراییل است. صهیونیست ها به مذاکرات جدید ایران با آژانس به عنوان یک فرصت اطلاعاتی نگاه می کنند نه یک صحنه سیاسی.
هانس بليکس، مدیر کل اسبق آژانس از سال 1981 تا 1997 و رییس ناظران
تسليحات هستهاي سازمان ملل در عراق نيز از تمرکز بر پارچين اظهار تعجب کرده.
بليکس در مصاحبه با خبرگزاري الجزيره در اسفند 90 گفت: طبیعتاً هر کشوري نسبت به دسترسی
بازرسان بينالمللي به پايگاههاي نظامياش بيميل است. ایران تاکنون نسبت به سایر کشورها
در زمينه فعالیت های هسته ایاش بازترعمل کرده است.
این کارشناس 86 ساله سوئدی معتقد است که اگر کشورهای غربی از منش تهدید و ارعاب خود در قبال ایران دست بردارند، جنجال های ساختگی جهانی علیه برنامه هستهای ایران نیز به پایان خواهد رسید. وی افزود، تهدید ایران عاقلانه نیست و نباید انتظار داشت که ایران در قبال این نوع رفتار غرب زانو بزند.
گفتنی است "فردريك كلود" که مليت
فرانسوي داشت، مسئول تصاویر ماهواره اي آژانس بود و از روی آنها درخواست بازديد از
محلهای مورد نظر را در سال 2005 ارائه كرد. وقتی بازديد انجام شد، بازرسان مشاهده
كردند كه ساختمان V شكلی كه به قول آنها
مشابه ساختمان آزمايشهای هستهای
انگلیس بود، يك ساختمان اداری بيش نبوده است! و محلهايی كه به عنوان تست
هسته
ای اعلام شده بودند، در حقيقت، انبار، ساختمان نيمه كاره، محل
توليد باطری معمولی با ولتاژ پائين و در مواردی سرویس بهداشتی بودهاند.
آژانس پس از انجام دو بازدید معروف خود از آژانس که در تاریخ جهان بی نظیر
بوده، پرونده پارچین را مختومه اعلام کرد. زمانی که از فردريك كلود پرسیده شد که برای چه آن محلهای خاص را برگزیديد، پاسخ
داد: چون اين محلها بيشتر به محل آزمایشهای هستهای از جمله آزمايش هيدروديناميك و
هيدرواستاتيك شبيهاند و این دقیقاً همان اتهامی است که یوکیا آمانو در گزارش نوامبر 2011 خود مطرح کرده بود. ظاهراً آمانو، به بازتولید گزارشهای کهنه علاقه بسیاری دارد.
یوکیا آمانو، سیاستمدار 67 ساله ژاپنی که در رشته حقوق تحصیل کرده است، تا قبل از اینکه در سال 2009 جانشین البرادعی مصری بشود، در سال 1993 مدیر بخش هستهای و بخش علوم وزارت خارجه ژاپن بوده است. او که به زبانهای انگلیسی و فرانسوی نیز تسلط دارد در سفارتخانههای ژاپن در آمریکا و بلژیک نیز حضور داشته.
ظاهراً
نقش آمانو در قضیه پارچین از سال 2011 پررنگتر می شود. زمانی که او در
گزارش نوامبر خود در همان سال بار دیگر اقدام به زنده کردن اتهامات غرب
علیه تأسیسات پارچین می کند، سؤالات بسیاری در خصوص نوع عملکرد وی به عنوان
یک کارشناس باتجربه در اذهان عمومی ایجاد میشود. در حالی که آمانو به بهانه مخالفت ایران با ورود به تأسیسات
پارچین، مذاکرات میان ایران و آژانس را به اصطلاح سد کرده است، به گزارش نشریه کریستین ساینس
مانیتور، برخی ناظران سابق و فعلی آژانس معتقدند که تمركز بر پارچين، اعتبار آژانس را به خطر انداخته و مسائل ديگري كه بين آژانس و ايران
وجود دارد را بياهميت جلوه داده است. همچنين صراحت آژانس در مورد بازديد از اين سايت،
ترديدهايي را در مورد اعتبار و جایگاه مستقل و بیطرف آن ايجاد ميكند.
در گزارش آمانو از "ویاچسلاو دانیلنکو" به عنوان پدر هسته ای ایران نام برده می شود، در حالی که تخصص او در حوزه نانو الماسهاست و خود دانیلنکو نیز این موضوع را به صراحت بیان کرده است.
پایگاه اینترنتی "کانترپانچ" اعلام می کند که: ویاچسلاو دانیلنکو، دانمشند هستهای نبوده و یک متخصص ارشد اوکراینی است که فعالیت اصلی وی بر روی پروژه های نانو الماس است. دانیلنکو اخیراً درگفتگو با روزنامه روسی کامرسانت (Kommersant)، ضمن رد ادعاهای آژانس، هدف از فعالیت خود در ایران را در سالهای 1996 تا 2002 کمک به گسترش صنعت تولید نانو الماس در ایران توصیف کرد و گفت: هیچ گونه همکاری با ایران در زمینه هستهای نداشته و نه فیزیکدان برنامه هسته ای ایران بوده نه بنیانگذار آن. او همچنین در اوایل سال 1993 به عنوان مدیر شرکتی به نام "نانو گروپ" انتخاب شد. این شرکت ابتدا در اوکراین تاسیس شد، اما هم اکنون مقر اصلی آن در پراگ پایتخت جمهوری چک است. در این شرکت، برجسته ترین دانشمندانی که متخصص در فناوی نانو الماس هستند فعالیت می کنند و اصولاً هدف آن تولید دارو و ابزار آلات پزشکی است نه فعالیت بر روی ساخت تسلیحات هسته ای.
گرت پورتر، مورخ و پژوهشگر منتقد سیاستهای امنیت ملی آمریکا و نویسنده "کتاب بحران ساختگی" که در آن به افشای پشت پرده ادعاهای کاخ سفید علیه برنامه هستهای ایران می پردازد، در 7 مهرماه 1393 می گوید: توطئه ای در سال های 2006 و 2007 علیه فعالیت های هسته ای ایران کلید خورد. هر چه در دولت بوش انجام شده، کوشش عمدی بوده تا یک پرونده غلط اطلاعاتی را علیه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند و نشان دهد که ایران، برنامه مخفیانهای در برنامه هستهای خود دارد. زمانی که دولت بوش، جمهوری اسلامی ایران را متهم کرد و در خصوص آن، گزارشی به دبیرکل آژانس ارائه کرد، محمد البرادعی این اتهامات را قبول نکرد و عنوان کرد که این اسناد جعلی هستند. لذا در سال 2005 تا 2008 ، سیاست آژانس این بوده که فاصله خود را با این اسناد ساختگی و غیرحقوقی حفظ کند، اما در سال 2008 شاهد تغییر سیاست آژانس بودیم. آژانس انرژی اتمی از سال 2008 سیاست خود را به آمریکا نزدیک کرده و به طور مداوم ایران را متهم کرده که فعالیتهای هستهای شفافی ندارد.
پورتر با بیان اینکه این سیاست یک سیاست کلاه بردارانه و سفسطه آمیز بوده است، اظهار می دارد: من مطمئنم که در این رابطه، همکاریهایی میان آژانس و آمریکا صورت گرفته. شکی نیست که" هاینونن" خود را به آمریکا نزدیک می کرد، اما "البرادعی" هم تحت فشار شدید آمریکا بوده است. تحلیل من کاملاً شفاف است؛ ایالت متحده امریکا، فشار و تهدید را نسبت به ایران ترجیح میدهد و آژانس از سوی آمریکا تهدید به عدم تأمین مالی می شود. کشورهای انگلیس، فرانسه، آلمان و آمریکا 60 درصد بودجه آژانس را تأمین می کنند و طبیعتاً "البرادعی" هم کاملا تحت فشار کنترل شده آمریکا و این کشورها بوده است.
وی اضافه میکند که: وقتی ایران برای توافق با آژانس، از جمله در قالب مدالیته جمهوری اسلامی ایران با آژانس، حرکت میکرد، شش سوال بی پاسخ توسط ایران پاسخ داده شد، اما در موضوع وجود لپتاپ باید گفت که پیشینه ظهور این لپتاپ، یک داستان پوششی ساختگی توسط دولت بوش برای گزارش منتسب به آژانس است.
پورتر افزود: گفته شده مهندسی در ایران، کارهای شخصی در لپتاپ داشته و یا اینکه این لپ تاپ توسط یک جاسوس برای آلمان به کار گرفته می شده. حتی داستانی می سازند که این مهندس، لپتاپ را به بیرون از ایران فرستاده و امکانی برای اطلاعات غرب درست کرده اما در واقع هر دو داستان کذب هستند؛ چرا که داستان واقعی این است که این اطلاعات از طریق سازمان منافقین به آمریکا "القاء" شده است. مورخ و پژوهشگر منتقد سیاستهای امنیت ملی آمریکا تصریح کرد: حتی آلمان هم می گوید ما به این منبع اعتماد نداریم. بنابراین، منبع، مدرک و چگونگی ارسال آن به غرب سوالات جدی و شک و شبهههایی را مطرح کرده و نشان میدهد که در پس آن، توطئه اسرائیل و منافقین جریان دارد.
وی با اشاره به گزارشی که توسط "رابرت کلی" منتشر شده است اظهار داشت: بسیاری از دلایل وجود دارد که ادعاهای مطرح شده در مورد پارچین دروغ بوده است. به گفته وی، این گزارشها از سوی اسرائیل منعکس شده است. پورتر با اشاره به اینکه دولتها این اطلاعات را به صورت سری به آژانس انرژی اتمی ارائه می کنند، خاطرنشان کرد: مسئولین آژانس به ایران آمدند و بازدیدهای لازم را به عمل آوردند. وی با اشاره به پارچین و سیلندرهای انفجاری اظهار داشت: مسئولین آژانس واقعیت ها را دیدند ولی باز در گزارش های خود ادعاهای دروغین را بازگو کردند. او می گوید بازرسان آژانس مدعی شدند که بر اساس تصاویر ماهوارهای، ایران در پارچین در حال عملیات هستهای نظامی است، اما در بازدیدهایشان متوجه شدند که مکان مورد نظر آنها برخلاف آن چیزی که ادعا کرده بودند، دستشویی سربازان بود !ه
گرت پورتر تأکید می کند که: موساد و رسانه های وابسته به آن، نقش بسزایی در ایجاد بحران ساختگی دارند، و اگر به سال 2002 و 2003 برگردیم، ادله هایی وجود دارد که دپارتمان ، IAA اطلاعاتی را از موساد دریافت می کند. مورخ و پژوهشگر منتقد سیاستهای امنیت ملی امریکا با بیان اینکه آژانس انرژی اتمی با موساد همکاری می کند افزود: اسامی دانشمندان ایرانی از سوی آژانس لو رفته و این در حالی است که اینگونه اسناد باید به صورت سری باقی بمانند. آژانس میبایست اسامی دانشمندان ایرانی را مخفی نگاه میداشت.
پورتر با تکیه بر پیگیری بیمعنی و مشکوک آژانس گفت: دپارتمان IAA ، موساد
و منافقین بر روی منبع موساد اتکا می کنند. آژانس انرژی اتمی از منابعی استفاده می
کند که از سوی این دپارتمانها و موساد ارائه می شود، پس باید اذعان داشت که این
گونه اسناد، اعتباری ندارند. وی با اشاره به اینکه آژانس، همیشه اطلاعاتی را که جمهوری اسلامی
ایران ارائه می دهد معوق می گذارد، خاطرنشان کرد: باید یک بار برای همیشه، این مسائل در یک چارچوب و مدالیته حل
و فصل بشوند، بنابراین باید قطعنامهای در این زمینه به تصویب برسد تا این موضوعات خاتمه یابند.
"جواد منصوری"، سفیر سابق ایران در چین، پیرامون اظهارات اخیر آمانو در مهرماه 93 اظهار داشت: آنها نمیخواهند وضعیت پرونده هستهای ایران روشن بشود، در نتیجه با وقت کشی کار را پیش میبرند. وی افزود: هیچ کشوری در دنیا به اندازه جمهوری اسلامی ایران با آژانس همکاری نکرده است، اما با وجود متعهد بودن ایران، آنها نارضایتی خود را در رسیدن به توافق با کشورمان ابراز می کنند. منصوری تأکید می کند که: آژانس هیچ صداقتی در کارهای خود ندارد و خواستههای خود را در جهت منافع قدرتهای بزرگ قرار میدهد. به گفته منصوری، این سازمان، تاکنون هیچگونه تعهدی در قبال وظایف خود نشان نداده و ترور دانشمندان هستهای کشورمان حاکی از نشتی این سازمان دارد.
حسین کنعانیمقدم، کارشناس
سیاست خارجی کشورمان هم با اشاره به اظهارات اخیر آمانو، گفت: صحبتهای
آمانو در شورای حکام و
بیانیهای که صادر کرد در چارچوب قوانین بینالمللی نیست. وی اضافه می کند
که: در گزارش اخیر آژانس بینالمللی انرژی اتمی، به قطعنامههای
شورای امنیت سازمان ملل متحد اشاره شده در حالی که شورای امنیت، روند
پرونده هستهای
جمهوری اسلامی ایران را در اختیار ندارد و ایران مطابق توافق و مذاکراتی که
با 1+5
انجام داده یا در حال انجام دادن است، روند خود را با این گروه دنبال
میکند، پس
باید به همان توافق نیز عمل بشود. او تصریح می کند که: جمهوری اسلامی ایران
تا کنون همکاری بسیار
بالایی در چارچوب توافقنامه ژنو نشان داده است، اما در کمال تعجب، مجدداً
شاهد آن هستیم که در گزارش اخیر
آژانس، نکات مبهم و الزاماتی عجیب و غریب بیان شده که در چارچوب قوانین
بینالمللی
وجود ندارند! کنعانی مقدم در پایان خاطر نشان کرد: آمانو تحت تاثیر جوسازیهای
رسانهای غرب، ناچار به سخنرانیهای متفاوت است.
روزنامه جروزالمپست، اخیراً از قول منابعی اعلام کرده است که قدرتهای جهانی در حال بررسی تمدید مهلت مذاکرات هستند و این اقدامی است که رژیم صهیونیستی از آن استقال میکند. این روزنامه گزارش داده با وجود آنکه چهار هفته به 24 نوامبر (مهلت تمدید شده مذاکرات) باقی مانده، رایزنیهای غیررسمی برای تمدید دوباره این مهلت آغاز شده است. دیپلماتهای غربی، مدعی شدهاند که دلیل این امر آن است که آنها شاهد هیچ اقدامی از سوی همتایان ایرانیشان نبودهاند! یک مقام صهیونیستی در مصاحبه با جروزالمپست گفته: این رژیم، تمدید مهلت مذاکرات را به توافقاتی که روی میز مذاکره در جریان است ترجیح میدهد!
گرت پورتر، که در سال 2011 موفق به دریافت جایزه Gellhorn Prize نیز شده است، در تاریخ 26 مهرماه 1393 در وبسایت "آنتیوار" می نویسد: "محمد البرادعی مدیر کل سابق آژانس، به اعتبار اسنادی که آمریکا در
اختیار آژانس قرار داده بود، بسیار بدبین بود. وی در خاطرات خود در سال 2011 با
اشاره به این اسناد می نویسد: هیچکس نمی داند آیا آنها واقعی و مستدل
بودند یا نه.
البرادعی اذعان می کند که در تابستان 2009 نیز آژانس، اسناد دیگری
را در خصوص برنامه هسته ای ایران از اسرائیل دریافت کرد. این اسناد جدید، شامل
یک سند دو صفحه ای به زبان فارسی بود که در آن مفاد برنامه چهارساله ایران برای
تولید چاشنی اولیه نوترونی برای یک واکنش زنجیره ای شکافت هستهای تشریح شده بود. رابرت کلی نیز متذکر میشود که: البرادعی دریافته بود این اسناد فاقد
اعتبار هستند، چرا که هیچ نشانهای دال بر سنخیت، منبع قابل شناسایی یا هر چیز دیگری
که اعتبار و درستی آن را تایید کند وجود نداشت. بنابراین، البرادعی در برابر فشار آمریکا و متحدانش در سال 2009 مبنی
بر الصاق گزارشی در این زمینه و نیز سند چاشنیهای انفجاری در قالب ضمیمهای به
گزارش آژانس مقاومت کرد.
اما یوکیا آمانو، جانشین البرادعی، این ضمیمه را که ائتلاف ضد ایرانی خواستار آن بود در نوامبر 2011 منتشر کرد. یک مقام سابق آژانس که خواست نامش فاش نشود گفته است: آمانو بعدها به همکارانش در آژانس گفت که در آن زمان چارهای جز این کار نداشته، زیرا به آمریکا قول داده بود که به عنوان بخشی از توافق با واشنگتن برای کسب حمایت این کشور در تصدی پست دبیر کلی شورای حکام، این گزارش ضد ایرانی را منتشر کند."
محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان، نیز طی مصاحبه ای در شورای روابط خارجی آمریکا در مهرماه 93 تصریح می کند که: "آژانس، بار دیگر از ایران خواسته تا به تأسیسات پارچین دسترسی پیدا کند! اما آژانس دو مرتبه در سال 2005 از این مرکز بازدید کرده و بیش از چهل نمونه نیز از این مرکز تهیه کرده است. ما در هر دو مرتبه به آنها گفتیم از هر جایی از این تاسیسات که می خواهند بازدید کنند. با آنکه این تاسیسات، نظامی است و هیچ نهادی در دنیا حق ورود و بازرسی از مراکز نظامی کشورها را ندارد، ولی با این حال ما به آنها اجازه بازرسی دادیم و به آنها متذکر شدیم که این بار، آخرین باری است که می توانند از این مرکز بازدید کنند و آنها هم پذیرفتند، که البته در آخر هم هیچچیز پیدا نکردند. اما مشکل این است که برخی از نهادهای اطلاعاتی، آنها را به این باور رسانده اند که در اینجا چیزی هست و تا وقتی آن را پیدا نکنند، باز هم به اینجا بازخواهند گشت. آنها چهلودو نمونه از این مرکز تهیه کردند و چیزی پیدا نکردند. اکنون آنها به تصاویر ماهواره ای استناد می کنند که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل ارائه کردهاند و براساس آن می گویند می خواهند از فلان مکان بازدید کنند."
لازم به ذکر است که اولی هاینونن هم در این زمینه ابراز شگفتی کرده است. او میگوید: من گيج شدهام كه چرا آژانس از قبل، مکان خاصي را برای بازدید مشخص می کند! این یک حركت غيرحرفهای است. من نمیدانم آژانس به چه دليل اينگونه رفتار میكند، چرا که این یک رویه استاندارد و معمول نيست.
وزیر امور خارجه کشورمان در ادامه این مصاحبه تأکید می کند که: "ما همیشه حاضر به ایجاد شفافیت بوده و خواهیم بود، اما مشکل اینجاست که اگر صد بار به آنها اجازه بازدید از پارچین را بدهیم، باز هم برای صد و یکمین بار به ادعاهای خود ادامه خواهند داد و درخواست بازدید، پایانی نخواهد داشت. محمدجواد ظریف اشاره می کند که در هر توافقی که در هر جای دنیا بر پایه ساز و کارهای نظارتی بین المللی منعقد می شود، ورود و بازرسی از مراکز و تأسیسات نظامی کشورها جزء خطوط قرمز است و موضوعیت ندارد."
سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشمندان انرژی هستهای کشورمان در تاریخ سوم اسفندماه 1390: "مسئله این نیست که ما خواهیم توانست از صنعت هستهای برای مصارفی که
به سود منافع ملی است استفاده کنیم؛ مسئله این است که این حرکت، به جوانان این کشور،
دانشمندان این کشور، آحاد مردم این کشور، عزم و تصمیم راسخ می بخشد و آنها را در
این راه ثابتقدم می دارد؛ این مهم است. این ایستاده نگهداشتن ملت و پرانگیزه
نگهداشتن آحاد ملت، و منافعاش و استفادههایش، از خود این صنعت مهمتر است؛ این کار را
شما دارید انجام میدهید و انشاءالله خدای متعال هم کمکتان خواهد کرد.
البته من این را به شما عرض بکنم؛ شماها می دانید، این فشارهائی که اینها می آورند - فشار تحریم و تهدید و ترور و اینها - نشانه ضعف اینهاست؛ این نشان می دهد که هرچه آنها میکنند، ملت ما را مستحکمتر و پایدارتر میکند. ملت میفهمد که درست به هدف زده است، میفهمد که هدف را درست انتخاب کرده، حرکت را خوب پیش برده؛ لذا دشمن را عصبانی و خشمگین کرده است. این حرکت هم فقط حرکت هستهای نیست. خب، امروز بهانه آنها بهانه هستهای است؛ تحریم میکنند، به بهانهی هستهای. مگر چند سال، مسئله هستهای در کشور ما مطرح است؟ سی سال است که تحریمها وجود دارد. آن وقتی که مسئله هستهای نبود، چرا تحریم میکردند؟! مسئله، مسئله مقابله و معارضه با ملتی است که خواسته است مستقل باشد، خواسته زیربار ظلم نرود، خواسته ظالم را افشا کند و در مقابل ظلم ظالم بایستد و این پیام را به همه دنیا بدهد؛ دادهایم، انشاءالله بیشتر هم خواهیم داد. تحریم و فشار سیاسی و اینها هم اثری نخواهد کرد. وقتی که یک ملت تصمیم میگیرد بایستد، وقتی که به حمایت الهی و به قدرت درونی خود و استعداد درونی خود باور داشت و باور کرد، چیزی نمیتواند جلوی او را بگیرد.
ما هم شما را دعا میکنیم. هر جا هم که لازم باشد ما پشتیبانی کنیم، بنده کمکی بکنم، قطعاً این کار را خواهیم کرد. ما معتقدیم که انشاءالله شما هم موانع را یکی پس از دیگری از سر راهتان برمیدارید و پیش خواهید رفت. انشاءالله فردای شما از امروز شما به مراتب بهتر خواهد بود".