به گزارش مشرق، سقف بالای سر از نیازهای اولیه است که همه انسانها به آن محتاجند، نیازی که در دنیای جدید دولت ها هم با آن در گیرند به خصوص در ایران که با توجه به تاکید داشتن مسکن مناسب به عنوان یکی از حقوق شهروندی لحاظ شده تمامی دولت ها برنامه ای در زمینه مسکن به اجرا گذشته اند اما به رغم تمامی برنامه های اجراء شده، رشد روز افزون جمعیت در کنار عرضه بی تناسب مسکن در طول چند دهه گذشته مسکن را ازکالایی مصرفی به کالایی سرمایه تبدیل کرده است.
تبدیل مسکن به کالایی سرمایه ای به معنی جایگزینی مسکن با تمامی فعالیت های مولد اقتصادی است که در جوامع پیشرفته فرد برای تضمین آتیه خود به آنا روی می آورد مانند بیمه عمر، بازنشستگی، سرمایه گذاریهای بلند مدت، خرید سهام و اوراق قرضه تمامی انواع دیگر پس انداز.
همین نکته بازار مسکن را با تقاضایی فراتر از نیاز جمعیتی تبدیل کرده است، کسی که در ایران به بازار مسکن مراجعه می کند در واقع تنها یک سقف بالای سر خریداری نمی کند بلکه یک قلک پس انداز خریدای می کند و هرچه توان مالی بیشتر تعداد این قلک ها بیشتر.
روندی که در سالهای اجرای قانون هدفمندی تشدید شد، رشد روز افزون تورم و کاهش ارزش پول ملی به دلیل سیاستهای غلط و شتابزده پول مسکن را به تنها بازار مطمئن سرمایه پذیر تبدیل کرد.
آمارها نشان می دهد طی سالهای 89 تا 92 رشد ساخت و سازدر کشوربه شدت افزایش یافته، بررسی تهران به عنوان بزرگترین و جذاب ترین بازار مسکن کشور گویای ساخت بالغ بر 130 میلیون متر مربع واحد مسکونی دارد.
حجم بازار دست اول مسکن تهران در سالهای فوق به رغمی معادل 377 هزار میلیارد تومان رسید که سهم زمین در این بازار 87 هزار میلیارد تومان بوده است و میزان سرمایه گذاری صورت گرفته برای ساخت و ساز از 49هزارمیلیارد تومان عبور کرد.
سود ساخت وساز هز متر مربع در این سالها بین 1 تا 1.7 میلیون تومان بوده که در مقایسه با سرجمع هزینه ساخت و قیمت مسکن بیش 63 درصد سود انتظاری برای سازندگانمسکن به دنبال داشته است، رقمی که به راحتی از مرز تورمی که بهمرز 40 درصد رسید هم عبور می کرد و همیننکته طلایی باعث شد بازار مسکن دراین سالها به جذاب ترین بازار سرمایه پذیر کشور تبدیل شود و تمامی نقدینگی که باید به گردش بخشهای مختلف اقتصاد کمک کنند را به تنهایی بلعید.
سیاه چاله مسکن تعادل نقدینگی را در فضای اقتصادایران بر هم زد و یکی از دلایل آنچه به عنوان رکود اقتصادی و رشد منفی اقتصادی شاهدش هستیم همین نکته بود زیرا بازار مسکن به رغم جذابیتش درنهایت مانند یک بن بست سرمایه عمل کرد و به رغم ورود بالای سرمایه به دلیل عدم توان تقاضای مسکن برای همراهی با قیمت های فزاینده سرمایه های وارد شده به بازار مسکن در این بازار قفل شدند.
آمارهای مرکز آمار نشان می دهد متوسط قیمت هر متر فضای مسکونی در سالهای 89 تا 92 از 1.7 میلیون تومان تا 3.6 میلیون تومان رشد پیدا کرده است و در همین زمان قیمت هر متر مربع زمین نیز از 1.2 میلیون تومان تا 4.2میلیون تومان رشدکرده است.
در همین دوره هزینه ساخت هر متر مربع واحد مسکونی از 200 هزار تومان به 560 هزار تومان جهش پیدا کرده است.
به رغم این شرایط نکته جالب سود احتمالی در بازار مسکن است در بازار ساخت و ساز مسکن پایتخت با توجه به ساخت 130 میلیون متر مربعی واحدهای مسکونی در این دوره زمانی هزینه صورت گرفته برای این ساخت وساز به اضافه میزان هزینه خرید زمین رقمی معادل 137 هزار میلیارد تومان بوده است ولی با احتساب متوسط قیمت فروش فروش سالانه این واحدهای مسکونیارشکل ایجاد شده دراین بازار رقمی معادل 377 هزارمیلیارد تومان است ومابه التفاوت این دو رقم در واقع سود ساخت وساز مسکن است که رقمی معادل 240 هزار میلیارد تومان است البته این رقم از این جهت سود انتظاری است که با توجه به رکود بازار زمان عرضه مسکن با فروش آن فاصله داشته و احتمال تحقق این سود صددرصد نیست ولی به خودی خود گویای دلیل جذابیت این بازار برای سرمایه گذاران است.
در بازاری که با متوسط هزینه ای معادل 34 هزار میلیارد تومان می توان انتظار سودی معادل 60 هزار میلیارد تومان داشت، چرا نباید سرمایه گذاری کرد؟